چاپ کردن صفحه

محبت مجری کامل، شریعت!

مدیون احدی به چیزی مشوید، جزء محبت نمودن به یکدیگر، زیرا کسی که دیگری را محبت نماید شریعت را بجا آورده باشد زیرا که"زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده ، طمع مورز" و هر حکمی که دیگر هست همه شامل است در این کلام که "همسایه خود را چون خود محبت نما" محبت به همسایۀ خود بدی نمی کند پس محبت تکمیل شریعت است.

رسالۀ رومیان 13 : 8 - 10. عیسای خداوند در زندگی انسانی خود فرمودند: فکر مکنید که، آمده ام تا تورات و نوشته های پیامبران را منسوخ کنم بلکه به "کمال" برسانم ( ترجمۀ شریف). در رسالۀ رومیان ترجمۀ اصلی این عبارت چنین است:" پس محبت تکمیل شریعت است" از آنجا که شریعت خداوند کامل است لذا، متمم یا مکمل برای شریعت قائل شدن، نقض غرض است! یعنی نمی توانیم بگوئیم شریعت کامل داریم ولی محبت مکمل آنست! در ترجمۀ هزارۀ نو عبارت تکمیل شریعت به تحقق شریعت ترجمه شده که به واژۀ اصلی* نزدیک تر است که مترادف بجا آوردن می شود.


رسالۀ رومیان شامل آموزه ها و اوامری در خصوص پاک زیستن مسیحی است که بجا آوردن آنها، خشنودی خداوند را در پی دارد. زمانی باور حیات بخش ما شکفته و به بار می نشیند که مجری احکام خداوند باشیم! در واقع درستی ایمان ما بستگی به زندگی مطیعانه و پایبندی به آن است. پولس رسول در سالۀ "شادی" ما را به مطیع شدن چه بهنگام خوشیها چه دشواریها، فرا می خواند و با تاکید می نویسد: - فرزندان خدا بی ملامت باشید، در میان قومی کج رو و گردنکش که در آن میان، چون نیّرها در جهان می درخشید. ( فیلیپیان 2 : 15 ). و عیسای مسیح در موعظۀ سر کوه فرمودند: - بهمان شکل که شمع بر شمعدان می درخشد و محفل ها را روشن میکند، شما هم بدرخشید! و اما پولس رسول در رومیان تاکید دارد که مدیون کسی به چیزی نشوید یعنی نه در مقابل دولت که نهادی حقوقی است و نه در قبال شخص حقیقی که واحدی از اجتماع است. بهمین ترتیب خداوند فرمودند: - سهم خدارا به خدا و سهم قیصر را به قیصر ادا کنید. ( انجیل متی 22 : 21 ). پرداخت بموقع عوارض و مالیات، دولت را توانمند در گسترش رفاه عمومی می کند که در صورت عدم تحقق این امر ما به عنوان مسیحی وامدار مردم و مسبب فقر و فاقۀ عمومی می شویم. و دوباره خداوند حکم می کند: - زیرا به این سبب باج نیز می دهید، چونکه خدام خدا و مواظب در همین امر هستید، پس حق هر کس را به او ادا کنید: باج را به مستحق باج و جزیه را به مستحق جزیه و ترس را به مستحق ترس و عزت را به مستحق عزت!( رسالۀ رومیان 13 : 4 - 7 ). چکیده و اساس زندگی مسیحی در یک فرآیند عملی و روزانه این است که : 
نباید مدیون احدی در چیزی یا کسی باشیم! واین یک اصل در زندگی مسیحی است! اما خداوند یک استثناء قائل می شود، که باید همیشه مدیون و، وامدار باشیم و این دَین یا بدهکاری تعطیلی بر نمی دارد و هیچگاه بطور کامل تادیه نمی شود و تا آخر زندگی ما، بر کرۀ خاکی ادامه دارد. و آن "محبت به یکدیگر است" مدیون احدی به چیزی یا کسی مشوید جزء محبت نمودن به یکدیگر! پولس رسول در ادامه می نویسد: احکامی که به موسی داده شد: از قبیل زنا مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، طمع مورز و هر حکم دیگری که هست شامل است در این کلام که: همسایۀ خود را چون خود محبت نما! و اضافه می کند محبت نسبت به همسایۀ خود حلیم و مهربان است، محبت به همسایه حسد نمی ورزد کبر و غرور ندارد و نسبت به همسایۀ خود فیس و افاده نمی کند، و منفعت طلب نیست، خشم نمی گیرد و به همسایۀ خود سوء ظن ندارد، با این توصیف اگر محبت بی قید و شرط و بی تکلف باشد مثل اینست است که مجری تام و تمام شریعت هستیم! 
بعضی از ایمانداران عزیز گمان می برند چون فیض آمد پس شریعت تعطیل است، ولی خداوند فرمودند که کار من باطل کردن نیست بلکه به کمال رساندن است تا جائیکه ایشان مجری کامل شریعت بودند و در این خصوص فرمودند: پس هرگاه کسی، حتی، کوچکترین احکام شریعت را بشکند و بدیگران نیز چنین تعلیم دهد، در پادشاهی آسمانی پست ترین فرد محسوب خواهد شد، حال آنکه هر کس شریعت را رعایت کند، و بدیگران نیز چنین تعلیم دهد در پادشاهی آسمانی بزرگ خوانده خواهد شد. ( متی 5 : 19 انجیل شریف)! و پولس رسول می نویسد: با آمدن فیض، شریعت نمی میرد بلکه شریعت مقدس، عادل و روحانی است و من جسمانی، زیرا شریعت عادل و نیکوست و در جسد من هیچ نیکوئی نیست! به عبارت دیگر بوسیلۀ اعمال جسمانی از عهدۀ شریعت روحانی بر نمی آئیم!
منظور این است که طبیعت ضعیف، و گناه آلود جسم ما، قدیمی و نا کار آمد است! مثالی از این دست به جا افتادن موضوع کمک می کند زن و مردی که شرعا و قانونی ازدواج کرده اند، تا در عمل مزدوج نشوند و به مرحلۀ زناشوئی نرسند و در جسم یک نشوند نتیجه ای که ثمر ازدواج است پدید نمی آید حال ثمرۀ ازدواج زن و مرد نتیجۀ محبت ایندو بیکدیگر است! اما کلام خداوند می گوید محبتی که درفطرت و طبیعت انسانی ماست بس فقیر و نا کارآمد است و از عهدۀ بجا آوردن شریعت روحانی بر نمی آید! 
یعنی ثمرۀ جسم بسی آشکار و روشن است و آن عبارت است از اعمالی مانند: زنا و انحرافات جسمی و بی عفتی، بت پرستی و جادوگری و احضار روح، دشمنی و بهم زنی و کینه توزی، خشم ، شکایت، انتقام، خودخواهی و در اشتباه دانستن دیگران و حق شمردن خود، حسادت و آدمکشی، مستی و عیاشی و چیز هائی از این قبیل است! بطوریکه اگر به این طبیعت سرکش صد مه ای برسد، چنانچه بتواند، ده برابر صدمه می زند و اگر قادر به جبران نباشیم آتش انتقام برای روز مبادا در دلمان شعله می کشد. و این دل از همه چیزفریبنده تر و مریض تر است کیست که از عهدۀ خواهش های آن بر آید! 
"عارف همدانی" ما، راهی ارائه می دهد، او می خواهد از خنجر نیشتری بسازد و بر چشم بزند که دل را آزاد کند. زیرا دیده، پاسبان دل است و هر آنچه دیده بیند دل تمنا می کند! اما کلام خدا برای حل مساله راهکار ساده ای ارائه می دهد! می گوید قصاص نکنید! راه حل، نابینائی و کشتن چراغ دل نیست بلکه حال که فرزند خدائید، دارای خلقتی نو شده اید و از این پس آن طبیعت فرسوده و ناکارآمد و آن محبت فقیرانۀ نفس گردنکش، دردی از شما دوا نخواهد کرد! حال که تولدی نو یافته اید، زندگی در جسم را فراموش کنید، زیرا اکنون آفریدۀ نو و مبارکی شده اید! پس به خواهش جسم رفتار نکنید، بلکه دنباله رو، روح خدا باشید، زیرا خواهش جسم خلاف روح است. و به همان منوال که مشک کهنه تحمل شراب نو را ندارد، کهنه و نو همیشه در تقابل و کشمکش هستند! پس اگر به روح رفتار کنیم جسم را مصلوب می سازیم، با قیام مسیح برمی خیزیم و صاحب خلقتی نو می شویم، و آنگاه که روح مقدس خدا در ما قرار می گیرد، میهمان ما می شود باید فرصت را غنیمت شمرد و از کیسۀ فیض او بی حساب خرج کرد! 
از قدیم گفته اند: خرج چو برکیسۀ مهمان بود.......... حاتم طائی شدن آسان بود! اما این روح که"محبت تمام" است، ما را غنی و توانگر می خواهد و هرچه از خزانۀ مهر او برداریم و به نام خود خرج کنیم نه تنها نمی آشوبد بلکه خشنود و راضی است! چون از فقر روحی ما آگاهست! ( مکاشفه 3 : 17). چه، می داند توانگری در روح مقدسش، معجزه می آفریند، بطوریکه اگر کسی به گونۀ ما بنوازد طرف دیگر را می گیریم و برای دشمنان و تعقیب کنندگان خود، دعای خیر می کنیم و مانند آفتاب بر منکر و خداشناس یکنواخت می تابیم و اگر قبایمان را بگیرند ردا را هم دو دستی تقدیم می کنیم! آنگاه که با روح خدا مونس و همخانه شویم نتیجۀ این همزیستی، می شکفد و بثمر می نشیند و ما را به آدم هائی شاد،آرام و خویشندار تبدیل می کند، بطوریکه مهربانی، نیکوئی، تواضع و محبت ما، زبانزد می شود و نور پدر آسمانی در چهرۀ ما تابیدن می گیرد و شمع هر محفل و مجلسی شده و در اجتماعات می درخشیم! در این صورت با دزدی، طمع، دروغ، حسد، و زنا در می افتیم و بخوبی از پس وسوسه ها بر می آئیم و در نتیجه به همسایۀ خود مانند بدن خود محبت می کنیم و در این صورت مجری کامل شریعت روحانی خداوند می شویم!

 

در آخر دعا می کنم که خداوند ما را به مسکنت روحی مان آگاه کند! و ما نیز هر روزه طالب حیاتی نو در محبت خداومندمان عیسای مسیح باشیم! آمین...این همه بی قراریت از سبب قرار توست، طالب بی قرار باش تا که قرار بایدت.

14 فروردین1390 ..........................................................
* تحقق یافتن fullfilled

  • مطالعه 2351 مرتبه

Twitter

Facebook

Google+