چاپ کردن صفحه

بـگــذار خــورشــید دخــالــت کنــد

وقتی عیسی مسیح پطرس را برای اولین بار در کناره دریای جلیل دید پطرس در قایق مشغول ماهیگیری بود ( انجیل متی فصل چهار آیه هیجده تا بیست ) و بعد از قیام هم وقتی برای آخرین بار او را در کناره دریای طبریه دید باز هم پطرس در قایق مشغول ماهیگیری بود ( انجیل یوحنا فصل بیست و یک آیه یک تا هفت) منتها اینبار خسته و نا امید و سرخورده براستی چـرا؟

چه فرقی در نوع کار پطرس بود؟ چرا تجربیات شیرین و پیروزمندانه ما گاهی تبدیل به تجربه های تلخ و ناکامی میگردد؟ جواب خیلی ساده ولی در عین حال خیلی مهم است. تفاوت در داشتن و یا نداشتن رویا بود. بار اول پطرس بخاطرداشتن رویایی که در زندگی داشت ماهیگیری میکرد ولی دفعه دوم بخاطر ترک کردن رویایی که برای زندگی داشت ماهیگیری میکرد. مسیح او را دعوت کرده بود تا بجای ماهیگیری بدنبال جانهای گمشده برود و آنها را از دریای طوفانی گناه صید کند ولی پطرس رویای صید جانها را ترک کرده و گفت میروم ماهی میگیرم و تور استعداد و توانایی اش را در جهت اشتباه انداخته بود بنابراین هرچند تمام شب تاریک را تلاش کرد ولی دیگر هیچ ماهی نتوانست بگیرد تا اینکه مسیح در صبح روشن فردا دخالت و توصیه کرد جهت تور ماهیگیری اش را عوض کند و داستان ناکامی و سرخوردگی پطرس بوسیله تغییر جهت تور ماهیگیری اش با صید پیروزمندانه 153ماهی بزرگ به پایان رسید.

یوحنا میگوید تمام شب تور انداختیم. شب دراصطلاح حرفه ماهیگیران آن زمان ازابتدای غروب آفتاب حدود ساعت 5 عصر در تا طلوع کامل خورشید در ساعت 7 صبح فردا گفته میشد بعبارتی حدودا 14 ساعت زمان مفید برای ماهیگیران بود که در اصطلاح ماهیگیری آنرا شب مینامیدند با یک حساب سر انگشتی آنها هشتصد و چهل دقیقه فرصت ماهیگیری داشتند و چون زمان انداختن و بالا کشیدن و دوباره انداختن تور ماهیگیری برای قایق کوچکی به اندازه قایق پطرس و همکارانش 25 دقیقه بود پس نتیجه میگیریم تقریبا 33 مرتبه پطرس و همکارانش تور را انداخته و بدون ماهی بیرون کشیده اند. سـی وسـه مـرتـبه بـدون مـاهـی !!!


من و شما چطور؟ 
ما چه رویایی را ترک کرده ایم؟ 
ما در چه جهت اشتباهی تورهایمان را انداخته ایم؟ 
ما در انجام چه فعالیت هایی باید تغییر روش بدهیم؟

اگر با تمام تلاشی که میکنیم حاصل زیادی بدست نمیآوریم معنی اش اینست که یک جای کار خراب است یا از رویای مان دور شده ایم یا احتمالا رویای مان را کاملا ترک کرده ایم بنابراین همین امروز وقت برگشتن به رویای خدا برای زندگی مان است.

و اگر نتیجه زحمات بی وقفه شبانه روزی مان زیاد امیدوار کننده و ثــمر بخش نیست معنی اش اینست که تور ماهیگیری مان را در جهت نا مناسبی انداخته ایم و همین حالا وقت عوض کردن جهت تورهای ماهیگیری ما است.


فراموش نکنیم با دخالت بی سرو صدای خورشید ظلمت و تاریکی شب در سکوتی باور نکردنی و یا کوچکترین مقاومتی جایشان را به نور و روشنایی صبح میدهند. بله همین امروز و همین الان در زندگی ما میتواند همه چیز تغییر پیدا کند.

کتاب استر فصل نهم آیه یکم میگوید بخاطر یک سنت شکنی جسورانه زنی بنام استر که تصمیم گرفت روش معمولی و همیشگی
ملاقات با پادشاه را درحکومت خشایارشا برهم بزند وبا قبول خطر از مرز تشریفاتی دربارعبور کند این هـمه بـرعکس شـد

آیا آماده ایم تـور افکار و دیدگاه و نگرش و طرز برخوردمان را بطرفی دیگر بیندازیم؟ معجزه یعنی همین 
بـیایید به ماجرای پطرس در فصل بیست و یک انجیل یوحنا بوسیله مقایسه آیه سه با آیه شش نگاه کنیم:

مشکل پطرس بدون مسیح این بود که نمیتوانست جلوی چشم گرسنه زن و بچه هایش تـور خالی را به ساحل برگرداند 
مشکل پطرس بـــــا مسیح این بود که نمیتوانست جلوی چشم هـمـکارانـش تــور پـــر از مــاهـی را به ساحل برگرداند

دوست عزیز:
من ایماندارم میتواند امروز چنین معجزه ای برای ما تکرار شود. 
معجزه ای به عظمت تصمیم به تغییر چهارچوبه های کلیشه شده همچون جرم ته سماور چسبیده به کف سرنوشت مان.
معجزه ای به عظمت برخاستن بر علیه رکود و سکوت بی حاصل بلاتکلیفی ها و دست روی دست گذاشتنمان.
معجزه ای به عظمت شجاعت نــــــه گفتن به آنچه برایمان رقم زده اند وبعنوان قسمت و بخت واقبال به حلقـوممان ریخته اند.
معجزه ای به عظمت پـریدن از روی حصارهایی که بعنوان محـدوده بی خطر رشد و حرکت برایمان تعیین کرده اند.
معجزه ای به عظمت ریسک کردن و تـور خالی را برخلاف روش سنتی ماهیگیران هم عصر خود بطرف دیگر قایق انداختن.

برای انجام چنین معجزه ای منتظر تصمیم خدا نمانید. جسم پوشیدن کلمه خدا عیسی مسیح درمیان ما سند و گواهی محکمی ست که خدا پیش از بنیاد عالم هستی تصمیم بجهت حیات آمیخته با معجزه را گرفته است. امروز نوبت تصمیم من و شماست.


نکته مهم اینکه:
در زمان موسی مردم از مصر بیرون نیامدند چون دریا شکافته شده بود 
بلکه دریا شکافته شد چون مردم از مصر بیرون آمده بودند. داود در مزمور صد و چهارده آیه پنج و شش سوال میکند

ای دریا ترا چی شد که گریختی؟ 
ای رودخانه اردن تورا چی شد که به عقب برگشتی؟ 
ای کوهـها شما را چی شد که مثل قوچها به جستن در آمدید؟ 
ای تپه ها شما را چی شد که مثل بره های گله جست و خیز کردید؟ 
و جواب همه آنها فقط یک چیز بود: ( آیه اول همین مزمور ) چـــون قــوم خدا بــیــرون آمـده بــودنـد


اگر خودتان را باور کنید چنانکه قوم خدا خودشان را باورکردند؟ اگر به آزادی ایمان بیاورید چنانکه قوم خدا ایمان آوردند؟ اگر منشاء امیدهای هرگز به تحقق نرسیده خود را بی باکانه تغییر دهید چنانکه قوم خدا اعتمادشان را از فرعون به یهوه خدا تغییر دادند؟ و اگر جســورانه در مسیـری بر خـلاف عـادتها و سنت های پوسیده خرافه پرستی و ترسها ونگرانیهای حاصله از نتیجه وعاقبت کار حـرکت کردید چنانکه قوم خدا حرکت کردند آنوقت دریاهای بسته در برابر اراده فولادین شما چاره ای جز شکافته شدن ندارند.


بــیایـید بگذاریم خورشید عالم عیسی مسیح در زندگی مان دخالت کند. او برای پایان دادن به شبهای تاریک وتلاشهای بی حاصل و تورهای خالی مان راه حل هایی دارد که ما را شگفت زده خواهد کرد. و لبخند سالها ماسیده بر لبهایمان را به قهقهه ای فراموش نشدنی تبدیل خواهد کرد. امروز میتواند روز تاریخی تولدی دیگر در زندگی من و شما باشد. بگذار خورشید دخالت کند

  • مطالعه 2388 مرتبه

Twitter

Facebook

Google+