ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی (کتاب خروج)
بلاي آخر
و خداوند به موسي گفت: «يك بلايديگر بر فرعون و بر مصر ميآورم، و بعد از آن شما را از اينجا رهايي خواهد داد، و چون شما را رها كند، البته شما را بالكلّيه از اينجا خواهد راند. 2 اكنون به گوش قوم بگو كه هر مرد از همساية خود، و هر زن از همسايهاش آلات نقره و آلات طلا بخواهند.» 3 و خداوند قوم را در نظر مصريان محترم ساخت. و شخص موسي نيز در زمين مصر، در نظر بندگان فرعون و در نظر قوم، بسيار بزرگ بود. 4 و موسي گفت: « خداوند چنين ميگويد: قريب به نصف شب در ميان مصر بيرون خواهم آمد. 5 و هر نخستزادهاي كه در زمين مصر باشد، از نخستزادة فرعون كه بر تختش نشسته است، تا نخستزادة كنيزي كه در پشت دستاس باشد، و همة نخستزادگان بهايم خواهند مرد. 6 و نعرة عظيمي در تمامي زمين مصر خواهد بود كه مثل آن نشده، و مانند آن ديگر نخواهد شد. 7 اما بر جميع بنياسرائيل سگي زبان خود را تيز نكند، نه بر انسان و نه بر بهايم، تا بدانيد كه خداوند در ميان مصريان و اسرائيليان فرقي گذارده است. 8 و اين همة بندگان تو به نزد من فرود آمده، و مرا تعظيم كرده، خواهند گفت: تو و تمامي قوم كه تابع تو باشند، بيرون رويد! و بعد از آن بيرون خواهم رفت.»
پس از حضور فرعون در شدت غضب بيرون آمد. 9 و خداوند به موسي گفت: «فرعون به شما گوش نخواهد گرفت، تا آيات من در زمين مصر زياد شود.» 10 و موسي و هارون جميع اين آيات را به حضور فرعون ظاهر ساختند. اما خداوند دل فرعون را سخت گردانيد، و بنياسرائيل را از زمين خود رهايي نداد.
ترجمه تفسیری
آنگاه خداوند به موسي فرمود: «يك بلاي ديگر بر پادشاه مصر و قومش نازل ميكنم تا شما را رها سازد. اين بار او خود از شما خواهد خواست تا مصر را ترك گوييد. 2 به تمام مردان و زنان قوم اسرائيل بگو كه پيش از رفتن بايد از همسايگان مصري خود طلا و نقره بخواهند.» 3 (خداوند قوم اسرائيل را در نظر مصريها محترم ساخته بود و درباريان و تمام مردم مصر موسي را مردي بزرگ ميدانستند.)
4 پس موسي به فرعون گفت: «خداوند ميفرمايد: حدود نيمه شب از ميان مصر عبور خواهم كرد. 5 همه پسران ارشد خانوادههاي مصري خواهند مرد از پسر ارشد فرعون كه جانشين اوست گرفته، تا پسر ارشد كنيزي كه كارش دستاس كردن گندم است. حتي تمام نخست زادههاي چارپايان مصر نيز نابود خواهند شد. 6 آنچنان شيوني در سراسر مصر خواهد بود كه نظير آن تابحال شنيده نشده و نخواهد شد. 7 اما به قوم اسرائيل و حيواناتشان حتي يك سگ هم پارس نخواهد كرد. آنگاه خواهي دانست كه خداوند ميان قوم اسرائيل و قوم تو تفاوت قايل است. 8 تمام درباريان تو پيش من به زانو افتاده، التماس خواهند كرد تا هر چه زودتر بنياسرائيل را از مصر بيرون ببرم. آنگاه من مصر را ترك خواهم گفت.» سپس موسي با عصبانيت از كاخ فرعون بيرون رفت.
9 خداوند به موسي فرموده بود: «فرعون به حرفهاي تو اعتنا نخواهد كرد واين به من فرصتي خواهد داد تا معجزات بيشتري در سرزمين مصر انجام دهم.»
10 با اينكه موسي و هارون در حضور فرعون آن همه معجزه انجام دادند، اما او بنياسرائيل را رها نساخت تا از مصر خارج شوند، زيرا خداوند دل فرعون را سخت ساخته بود.
راهنما
بابهاي 11 و 12 . مرگ نخست زادههاي مصري
حدود يكسال سپري شده بود. بالاخره بحران فرا رسيد. ضربه فرود آمد. فرعون تسليم شد و اسرائيل خارج گشت.
اگر بواسطة آن ده بلا نبود، اسرائيل هرگز نميتوانست خارج شود، و قوم عبراني وجود نميداشت.
اسرائيل از مصريها جواهرات خواستند (12:35). اين جواهرات قرضي نبودند بلكه آشكارا، هدايا و پرداخت دين بخاطر كار چندين نسل بردگان بودند. خود خدا فرمان داده بود كه مردم اين هدايا را بطلبند (3:21-22؛ 11:2-3). مصريان با شادي اين خواسته را اجابت كردند چون از خداي موسي ميترسيدند (12 : 33). به اين ترتيب، بخش بزرگي از ثروت مصر به اسرائيل منتقل شد. قسمتي از آن براي بناي «خيمه» بكار برده شد.
نكتة باستانشناختي: مرگ پسر نخستين فرعون (12 : 29) كتيبههاي يافت شده حاكي از اين است كه توتمس پنجم، جانشين آمن هوتپ دوم، نخست زاده و در نتيجه وارث مسلّم فرعون نبوده است.
نخست زادة مرنپ تاه نيز در شرايط بخصوصي مرد، و جانشين او، نخست زاده و وارث مسلّم او نبود.
به اين ترتيب هر يك از آنها كه فرعون بوده باشد، گفتة كتابمقدس تأييد ميشود.
آغاز فصح