1 بردگی قوم اسرائیل در مصر

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی (کتاب خروج)

بندگي‌ اسرائيل‌
و اين‌ است‌ نامهاي‌ پسران‌ اسرائيل‌ كه‌ به‌مصر آمدند، هر كس‌ با اهل‌ خانه‌اش‌ همراه‌ يعقوب‌ آمدند: 2 رؤبين‌ و شمعون‌ و لاوي‌ و يهودا، 3 يساكار و زبولون‌ و بنيامين‌، 4 و دان‌ و نفتالي‌، و جاد و اشير. 5 و همة‌ نفوسي‌ كه‌ از صُلب‌ يعقوب‌ پديد آمدند هفتاد نفر بودند. و يوسف‌ در مصر بود.
6 و يوسف‌ و همة‌ برادرانش‌، و تمامي‌ آن‌ طبقه‌ مردند. 7 و بني‌اسرائيل‌ بارور و منتشر شدند، و كثير و بي‌نهايت‌ زورآور گرديدند و زمين‌ از ايشان‌ پر گشت‌. 8 اما پادشاهي‌ ديگر بر مصر برخاست‌ كه‌ يوسف‌ را نشناخت‌، 9 و به‌ قوم‌ خود گفت‌: «همانا قوم‌ بني‌اسرائيل‌ از ما زياده‌ و زورآورترند. 10 بياييد با ايشان‌ به‌ حكمت‌ رفتار كنيم‌، مبادا كه‌ زياد شوند. و واقع‌ شود كه‌ چون‌ جنگ‌ پديد آيد، ايشان‌ نيز با دشمنان‌ ما همداستان‌ شوند، و با ما جنگ‌ كرده‌، از زمين‌ بيرون‌ روند.»
11 پس‌ سركاران‌ بر ايشان‌ گماشتند، تا ايشان‌ را به‌ كارهاي‌ دشوار ذليل‌ سازند، و براي‌ فرعون‌ شهرهاي‌ خزينه‌، يعني‌ فيتوم‌ و رَعمسيس‌ را بنا كردند. 12 ليكن‌ چندانكه‌ بيشتر ايشان‌ را ذليل‌ ساختند، زيادتر متزايد و منتشر گرديدند، و از بني‌اسرائيل‌ احتراز مي‌نمودند. 13 و مصريان‌ از بني‌اسرائيل‌ به‌ ظلم‌ خدمت‌ گرفتند. 14 و جانهاي‌ ايشان‌ را به‌ بندگيِ سخت‌، به‌ گل‌كاري‌ وخشت‌سازي‌ و هر گونه‌ عمل‌ صحرايي‌، تلخ‌ ساختندي‌. و هر خدمتي‌ كه‌ بر ايشان‌ نهادندي‌ به‌ ظلم‌ مي‌بود. 15 و پادشاه‌ مصر به‌ قابله‌هاي‌ عبراني‌ كه‌ يكي‌ را شِفرَه‌ و ديگري‌ را فُوعَه‌ نام‌ بود، امر كرده‌، 16 گفت‌: «چون‌ قابله‌گري‌ براي‌ زنان‌ عبراني‌ بكنيد، و بر سنگها نگاه‌ كنيد. اگر پسر باشد او را بكُشيد، و اگر دختر بود زنده‌ بماند.» 17 لكن‌ قابله‌ها از خدا ترسيدند، و آنچه‌ پادشاه‌ مصر بديشان‌ فرموده‌ بود نكردند، بلكه‌ پسران‌ را زنده‌ گذاردند.
18 پس‌ پادشاه‌ مصر قابله‌ها را طلبيده‌، بديشان‌ گفت‌: «چرا اين‌ كار را كرديد، و پسران‌ را زنده‌ گذارديد؟» 19 قابله‌ها به‌ فرعون‌ گفتند: «از اين‌ سبب‌ كه‌ زنان‌ عبراني‌ چون‌ زنان‌ مصري‌ نيستند، بلكه‌ زورآورند، و قبل‌ از رسيدن‌ قابله‌ مي‌زايند.» 20 و خدا با قابله‌ها احسان‌ نمود، و قوم‌ كثير شدند، و بسيار توانا گرديدند. 21 و واقع‌ شد چونكه‌ قابله‌ها از خدا ترسيدند، خانه‌ها براي‌ ايشان‌ بساخت‌. 22 و فرعون‌ قوم‌ خود را امر كرده‌، گفت‌: «هر پسري‌ كه‌ زاييده‌ شود به‌ نهر اندازيد، و هر دختري‌ را زنده‌ نگاه‌ داريد.»
ترجمه تفسیری
اين‌ است‌ نامهاي‌ پسران‌ يعقوب‌ كه‌ با خانواده‌هاي‌ خود همراه‌ وي‌ به‌ مصر مهاجرت‌ كردند: رئوبين‌، شمعون‌، لاوي‌، يهودا، يساكار، زبولون‌، بنيامين‌، دان‌، نفتالي‌، جاد و اشير. 5 كساني‌ كه‌ به‌ مصر رفتند هفتاد نفر بودند. (يوسف‌ پيش‌ از آن‌ به‌ مصر رفته‌ بود.)
6 سالها گذشت‌ و در اين‌ مدت‌ يوسف‌ و برادران‌ او و تمام‌ افراد آن‌ نسل‌ مردند. 7 ولي‌ فرزنداني‌ كه‌ از نسل‌ ايشان‌ بدنيا آمدند بسرعت‌ زياد شدند و قومي‌ بزرگ‌ تشكيل‌ دادند تا آنجا كه‌ سرزمين‌ مصر از ايشان‌ پر شد. 8 سپس‌، پادشاهي‌ در مصر روي‌ كار آمد كه‌ يوسف‌ و خدمات‌ او را ناديده‌ گرفت‌. 9 او به‌ مردم‌ گفت‌: «تعداد بني‌اسرائيل‌ در سرزمين‌ ما روزبروز زيادتر مي‌شود و ممكن‌ است‌ براي‌ ما وضع‌ خطرناكي‌ پيش‌ بياورند. 10 بنابراين‌ بياييد چاره‌اي‌ بينديشيم‌ و گرنه‌ تعدادشان‌ زيادتر خواهد شد و در صورت‌ بروز جنگ‌، آنها به‌ دشمنان‌ ما ملحق‌ شده‌ بر ضد ما خواهند جنگيد و از سرزمين‌ ما فرار خواهند كرد.»
11 پس‌ مصري‌ها، قوم‌ اسرائيل‌ را برده‌ خود ساختند و مأموراني‌ بر ايشان‌ گماشتند تا با كار اجباري‌، آنها را زير فشار قرار دهند. اسرائيلي‌ها شهرهاي‌ فيتوم‌ و رعمسيس‌ را براي‌ فرعون‌ ساختند تا از آنها بصورت‌ انبار استفاده‌ كند. 12 با وجود فشار روزافزون‌ مصري‌ها، تعداد اسرائيلي‌ها روزبروز افزايش‌ مي‌يافت‌. اين‌ امر مصري‌ها را به‌ وحشت‌ انداخت‌. 13و14 بنابراين‌، آنها را بيشتر زير فشار قرار دادند، بطوري‌ كه‌ قوم‌ اسرائيل‌ از عذاب‌ بردگي‌ جانشان‌ به‌ لب‌ رسيد، چون‌ مجبور بودند در بيابان‌ كارهاي‌ طاقت‌ فرسا انجام‌ دهند و براي‌ ساختن‌ آن‌ شهرها، خشت‌ و گل‌ تهيه‌ كنند.
15و16و17 از اين‌ گذشته‌، فرعون‌ به‌ قابله‌هاي‌ اسرائيلي‌ دستور داد كه‌ پسران‌ اسرائيلي‌ را در هنگام‌ تولد بكشند، ولي‌ دختران‌ را زنده‌ نگهدارند. قابله‌ها كه‌ نام‌ يكي‌ شفره‌ و ديگري‌ فوعه‌ بود، از خدا مي‌ترسيدند؛ از اينرو، دستور فرعون‌ را اطاعت‌ نكردند و نوزادان‌ پسر را هم‌ زنده‌ نگهداشتند. 18 پس‌ فرعون‌ ايشان‌ رااحضار كرد و پرسيد: «چرا از دستور من‌ سرپيچي‌ كرديد؟ چرا پسران‌ اسرائيلي‌ را نكشتيد؟»
19 آنها جواب‌ دادند: «اي‌ پادشاه‌، زنان‌ اسرائيلي‌ مثل‌ زنان‌ مصري‌ ضعيف‌ نيستند؛ آنها پيش‌ از رسيدن‌ قابله‌ وضع‌ حمل‌ مي‌كنند.»
20و21 خدا بر اين‌ قابله‌ها لطف‌ نموده‌، خانه‌ و خانواده‌ ايشان‌ را بركت‌ داد، زيرا آنها ترس‌ خدا را در دل‌ داشتند. به‌ اين‌ ترتيب‌ تعداد بني‌اسرائيل‌ روزبروز زيادتر مي‌شد تا بصورت‌ قوم‌ بزرگي‌ درآمدند. 22 پس‌ فرعون‌ بار ديگر به‌ ملت‌ خود چنين‌ دستور داد: «از اين‌ پس‌ هر نوزاد پسر اسرائيلي‌ را در رود نيل‌ بيندازيد؛ اما دختران‌ را زنده‌ نگهداريد.»

 


راهنما



باب‌ 1 . اسرائيل‌ در مصر
ميان‌ دو كتاب‌ پيدايش‌ و خروج‌ فاصله‌اي‌ زماني‌ در حدود 300 سال‌، يعني‌ از مرگ‌ يوسف‌ تا تولد موسي‌، يا در مجموع‌ 430 سال‌ از مهاجرت‌ يعقوب‌ به‌ مصر تا خروج‌ از مصر (12:40و41) وجود دارد. در اين‌ هنگام‌ جمعيت‌ اسرائيليان‌ بسيار افزايش‌ يافته‌ بود (1 : 7). پس‌ از مرگ‌ يوسف‌، تغيير سلسلة‌ فراعنه‌ موجب‌ شد كه‌ بني‌ اسرائيل‌ به‌ بردگي‌ كشيده‌ شوند. در هنگام‌ خروج‌، اين‌ قوم‌، علاوه‌ بر زنان‌ و كودكان‌، داراي‌ 000ر600 مرد بالاي‌ 20 سال‌ بود (اعداد 1 : 46)، كه‌ اين‌ رقم‌ در مجموع‌ به‌ 3 ميليون‌ نفر مي‌رسيد. براي‌ اينكه‌ خاندان‌ يعقوب‌ كه‌ به‌ تعداد 70 نفر بود در مدت‌ 430 سال‌ به‌ چنين‌ جمعيت‌ عظيمي‌ برسد، لازم‌ بود كه‌ در هر 25 سال‌ تعداد آنها دو برابر شود، كه‌ اين‌ نيز براحتي‌ امكان‌ پذير بود.
بي‌ترديد، اسناد خانوادگي‌ ابراهيم‌، اسحق‌ و يعقوب‌ به‌ مصر برده‌ شده‌ بودند؛ و در طي‌ سالهاي‌ طولاني‌ اسارت‌، اين‌ وعده‌ كه‌ روزي‌ كنعان‌ سرزمين‌ ملي‌ آنها خواهد شد، همواره‌ گرامي‌ داشته‌ مي‌شد.
مصر و كتاب‌مقدس‌
در وهلة‌ اول‌، فرزندان‌ حام‌ در مصر سكونت‌ گزيدند. ابراهيم‌ و يعقوب‌ مدتي‌ را در مصر بسر مي‌بردند. يوسف‌ حاكم‌ مصر بود. قوم‌ يهود از بدو پيدايش‌ خود، 400 سال‌ در مصر زندگي‌ كرد. موسي‌ پسر خواندة‌ يكي‌ از ملكه‌هاي‌ مصر بود، و در دوراني‌ كه‌ آماده‌ مي‌شد تا شريعت‌ را به‌ اسرائيل‌ بدهد، در همة‌ حكمت‌ و دانش‌ مصر آموزش‌ ديد. مذهب‌ مصر يعني‌ پرستش‌ گوساله‌، به‌ مذهب‌ حكومت‌ شمالي‌ اسرائيل‌ تبديل‌ شد. ارميا در مصر درگذشت‌. از هنگام‌ اسارت‌ تا زمان‌ مسيح‌، همواره‌ جمعيت‌ قابل‌ توجهي‌ از يهوديان‌ در مصر مي‌زيستند. ترجمة‌ «سپتواجنت‌» (ترجمة‌ يوناني‌ عهد عتيق‌) در مصر انجام‌ شد. عيسي‌ مدتي‌ از دوران‌ كودكي‌ خود را در مصر سپري‌ كرد. و مصر يكي‌ از مراكز مهم‌ اولية‌ مسيحيت‌ شد.
مصر
مصر درواقع‌ دره‌اي‌ است‌ به‌ عرض‌ 3 الي‌ 45 كيلومتر، با عرض‌ متوسط‌ 15 كيلومتر، و با طول‌ 1200 كيلومتر. رود نيل‌ آن‌ را در طول‌ منتهي‌اليه‌ شرقي‌ كوير صحرا از آسوان‌ تا درياي‌ مديترانه‌ به‌ دو بخش‌ تقسيم‌ كرده‌ (به‌ نقشة‌ شمارة‌ 23 مراجعه‌ كنيد)؛ و فلاتي‌ به‌ ارتفاع‌ حدود 1000 فوت‌ در هر دو طرف‌ آن‌.
كف‌ دره‌، با رسوبات‌ سياه‌ خاك‌ غني‌ از ارتفاعات‌ حبشه‌، كه‌
از حاصلخيزي‌ بي‌نظيري‌ برخوردار است‌، و هر ساله‌ با طغيان‌
سالانة‌ رود نيل‌ تجديد مي‌شود، پوشانده‌ شده‌ است‌.
از آغاز تاريخ‌، اين‌ سرزمين‌ با سيستم‌ وسيعي‌ از كانالها و
مخازن‌ آب‌ آبياري‌ شده‌. امروزه‌، سد آسوان‌، كه‌ بدست‌ انگليسي‌ها
ساخته‌ شده‌، طغيان‌ رود نيل‌ را كنترل‌ مي‌كند و قحطي‌ امري‌ است‌
كه‌ به‌ گذشته‌ها مربوط‌ مي‌شود.
در اين‌ سرزمين‌ كه‌ اطرافش‌ را صحراها فرا گرفته‌اند، نخستين‌
امپراطوري‌ عظيم‌ تاريخ‌، شكوفا شده‌ و در هيچ‌ جاي‌ ديگري‌،
تمدني‌ باستاني‌ اينگونه‌ حفظ‌ نشده‌ است‌.
جمعيت‌ مصر امروزه‌ بيش‌ از 60 ميليون‌ است‌. در دوران‌
حكومت‌ روم‌ 7 ميليون‌ نفر، و احتمالاً در دوران‌ اقامت‌ اسرائيل‌ نقشه‌ 23
در مصر نيز، كمابيش‌ به‌ همان‌ تعداد بوده‌ است‌.
از شمال‌ تا جنوب‌ دلتا، يعني‌ مثلثي‌ كه‌ بر دهانة‌ رود نيل‌ قرار دارد، 100 مايل‌ و از شرق‌ به‌ غرب‌ آن‌ يعني‌ از بندر سعيد تا اسكندريه‌، 150 مايل‌ است‌ (نقشة‌ شمارة‌ 25). اين‌ حاصلخيز ترين‌ قسمت‌ مصر است‌. سرزمين‌ جوشن‌، يعني‌ مركز اصلي‌ سكونت‌ اسرائيليان‌، در قسمت‌ شرقي‌ دلتا قرار داشت‌.
مذهب‌ مصر
به‌ گفتة‌ «سر فليندرز پتري‌» باستان‌ شناس‌ معروف‌ مصري‌، مذهب‌ اولية‌ مصر يكتاپرستي‌ بوده‌ است‌. اما پيش‌ از آغاز دورة‌ تاريخي‌، مذهبي‌ در مصر بوجود آمده‌ بود كه‌ در آن‌ هر قبيله‌، خداي‌ خاص‌ خود را داشت‌ كه‌ بصورت‌ يك‌ حيوان‌ نشان‌ داده‌ مي‌شد.
- «پتاه‌» (آپيس‌) خداي‌ ممفيس‌ بود كه‌ بصورت‌ يك‌ گاو نر نشان‌ داده‌ مي‌شد.
- «آمون‌» خداي‌ تبس‌ بصورت‌ گاو ماده‌ نمايش‌ داده‌ مي‌شد.
- «موت‌»، همسر آمون‌ كه‌ يك‌ لاشخور نمايانگر آن‌ بود.
- «هوروس‌»، خداي‌ آسمان‌، بصورت‌ شاهين‌؛ و «رع‌» خداي‌ خورشيد بصورت‌ قوش‌.
- «سِت‌» (شيطان‌)، خداي‌ مرز شرقي‌، بوسيلة‌ تمساح‌ نمايانده‌ مي‌شد.
- «اُزيريس‌»، خداي‌ مردگان‌، بوسيلة‌ بز؛ و همسر او «ايزيس‌» بصورت‌ گاو ماده‌ نشان‌ داده‌ مي‌شد.
- «توت‌»، خداي‌ دانش‌، بصورت‌ يك‌ ميمون‌؛ و الهه‌ «هِكا» بصورت‌ قورباغه‌.
- «نِكبِت‌»، الهة‌ جنوب‌، بشكل‌ مار.
- رود نيل‌، مقدس‌ بود.
- الهه‌ «بَست‌»، بصورت‌ گربه‌ نشان‌ داده‌ مي‌شد.
خدايان‌ بسيار ديگري‌ نيز در مصر وجود داشتند. فراعنه‌ را نيز داراي‌ مقام‌ الوهيت‌ بشمار مي‌آورند.
باب‌ 1 . اسرائيل‌ در مصر
تاريخ‌ جديد مصر
در مدت‌ اقامت‌ اسرائيل‌ در مصر، حدود 1800 تا 1400 ق‌.م‌. مصر بصورت‌ يك‌ امپراطوري‌ جهاني‌ درآمد. با خروج‌ اسرائيل‌، مصر نيز رو به‌ افول‌ نهاد و بصورت‌ يك‌ قدرت‌ درجة‌ دو درآمد و به‌ همان‌ صورت‌ نيز باقي‌ ماند.
دورة‌ بين‌ يوسف‌ و خروج‌، حدود 1800 تا 1400 ق‌.م‌.
سلسله‌هاي‌ سيزدهم‌ و چهاردهم‌ و هفدهم‌: 25 پادشاه‌، كه‌ در جنوب‌ حكومت‌ كردند.
سلسله‌هاي‌ پانزدهم‌ و شانزدهم‌: 11 پادشاه‌، در شمال‌ حكومت‌ كردند.اينان‌ «هيكسوس‌ها» يا پادشاهان‌ چوپان‌، سلسله‌اي‌ سامي‌ از فاتحين‌ آسيايي‌، و همخون‌ يهوديان‌ بودند كه‌ از سوريه‌ به‌ مصر آمدند و حكومت‌ شمال‌ مصر و سوريه‌ را با هم‌ متحد كردند. تصور بر اين‌ است‌ كه‌ «آپه‌پي‌» دوم‌، از سلسلة‌ شانزدهم‌، در حدود 1800 ق‌.م‌. همان‌ فرعوني‌ بوده‌ كه‌ يوسف‌ را به‌ دربار پذيرفت‌. اسرائيليان‌ در حكومت‌ هيكسوس‌ها محبوب‌ بودند. ولي‌ هنگامي‌ كه‌ هيكسوس‌ها بدست‌ سلسلة‌ هجدهم‌ بركنار شدند، اسرائيلي‌ها نيز به‌ بردگي‌ كشانده‌ شدند.
دورة‌ موسي‌ و خروج‌
سلسلة‌ هجدهم‌: 13 پادشاه‌، سلسلة‌ نوزدهم‌: 8 پادشاه‌؛ 1500 تا 1200 ق‌.م‌. اينان‌ مصر را به‌ يك‌ امپراطوري‌ جهاني‌ تبديل‌ كردند. اسامي‌ آنها عبارتند از:
«آموسيس‌» (آهمِس‌، آهموس‌) اول‌، 1580 ق‌.م‌.: هيكسوس‌ها را برانداخت‌. فلسطين‌ و سوريه‌ را خراج‌گزار مصر كرد.
«آمِن‌ هوتپ‌» (آمِنوفيس‌) اول‌، (حدود 1560 ق‌.م‌.).
«توتمِس‌» (ثوثمِس‌، توتموس‌) اول‌، (1540 ق‌.م‌.): تا رود فرات‌ را تحت‌ حكومت‌ خود درآورد؛ نخستين‌ مقبرة‌ سلطنتي‌ كنده‌ شده‌ در سنگ‌.
«توتمِس‌» دوم‌، 1510 ق‌.م‌.: «هَت‌ شپ‌ سوت‌»، خواهر ناتني‌ و همسر او، حاكم‌ واقعي‌ مصر بود. او دايماً به‌ فرات‌ حمله‌ مي‌كرد.
«توتمِس‌» سوم‌، 1500 ق‌.م‌.: ملكه‌ «هَت‌ شپ‌ سوت‌»، خواهر ناتني‌ او، در مدت‌ 20 سال‌ اول‌ حكومتش‌ نايب‌السلطنه‌ بود؛ و عليرغم‌ نفرت‌ پادشاه‌، او همه‌ كاره‌ و حاكم‌ بود. پس‌ از مرگ‌ ملكه‌، توتمس‌ 30 سال‌ به‌ تنهايي‌ سلطنت‌ كرد. او بزرگترين‌ فاتح‌ تاريخ‌ مصر بود؛ اتيوپي‌ را سركوب‌ و مطيع‌ خود كرد، تا فرات‌ را تحت‌ حكومت‌ خود درآورد و عظيم‌ترين‌ امپراطوري‌ تاريخ‌ را تشكيل‌ داد. هفده‌ بار به‌ فلسطين‌ و سوريه‌ حمله‌ كرد. نيروي‌ دريايي‌ تشكيل‌ داد. ثروت‌ عظيمي‌ جمع‌ آوري‌ كرد. كارهاي‌ وسيع‌ ساختماني‌ را آغاز كرد. دستاوردهاي‌ خود را با جزئيات‌ بر روي‌ ديوارها و بناهاي‌ يادبود ثبت‌ كرد. مقبرة‌ او در «تبس‌» قرار دارد و جسد موميايي‌ شدة‌ او در قاهره‌ نگهداري‌ مي‌شود. تصور مي‌شود او بود كه‌ اسرائيل‌ را تحت‌ فشار قرار داد. اگر چنين‌ باشد، ممكن‌ است‌ ملكه‌ «هت‌ شپ‌ سوت‌» معروف‌ همان‌ دختر فرعون‌ باشد كه‌ موسي‌ را نجات‌ داد و بزرگ‌ كرد.
«هَت‌ شپ‌ سوت‌»: دختر «توتمس‌» اول‌، نايب‌السلطنة‌ «توتمس‌» دوم‌ و سوم‌، و نخستين‌ ملكة‌ مهم‌ تاريخ‌ بود. او زني‌ برجسته‌ و يكي‌ از بزرگترين‌ و نيرومندترين‌ حاكمان‌ مصر بود. بدستور او بسياري‌ از مجسمه‌هايش‌ به‌ گونه‌اي‌ ساخته‌ شدند كه‌ او را بصورت‌ مرد نشان‌ مي‌دادند. او امپراطوري‌ را گسترش‌ داد. بناهاي‌ يادبود بسياري‌ ساخت‌؛ دو تك‌ ستون‌ هرمي‌ بزرگ‌ در كارناك‌، و معبد بزرگ‌ «ديرالبحري‌» كه‌ در آن‌ مجسمه‌هاي‌ زيادي‌ از خود او وجود دارند. توتمِس‌ سوم‌ از او نفرت‌ داشت‌، و يكي‌ از نخستين‌ كارهايش‌ پس‌ از مرگ‌ ملكه‌، اين‌ بود كه‌ نام‌ او را از تمامي‌ بناها پاك‌ كند و همة‌ مجسمه‌هايش‌ را نابود كند. مجسمه‌هاي‌ موجود در «ديرالبحري‌» شكسته‌ و در معدني‌ افكنده‌ شدند و شن‌ آنها را پوشاند، تا اينكه‌ اخيراً توسط‌ موزة‌ متروپوليتن‌ كشف‌ شدند.
«آمِن‌ هوتپ‌» دوم‌، 1450 - 1420 ق‌.م‌.: بسياري‌ از دانشمندان‌ بر آن‌ هستند كه‌ او همان‌ فرعون‌ زمان‌ خروج‌ بود. او امپراطوريي‌ را كه‌ توتمس‌ سوم‌ بنياد نهاده‌ بود، حفظ‌ كرد. جسد موميايي‌ او در مقبره‌اش‌ در تبس‌ قرار دارد.
«توتمس‌» چهارم‌، 1420 ق‌.م‌.: ارابة‌ او كشف‌ شده‌ است‌. جسد موميايي‌ او در قاهره‌ است‌.
«آمِن‌ هوتپ‌» سوم‌، 1415 ق‌.م‌.: بيشترين‌ شكوه‌ امپراطوري‌. مكرراً به‌ فلسطين‌ حمله‌ كرد. معبدهاي‌ فراخ‌ ساخت‌. جسد موميايي‌ او در قاهره‌ است‌.
آمِن‌ هوتپ‌ چهارم‌ (آخِن‌ آتن‌)، 1380 ق‌.م‌.: تحت‌ حكومت‌ او، مصر امپراطوري‌ آسيايي‌ خود را از دست‌ داد. او كوشيد تا تنها پرستش‌ خورشيد را برقرار سازد. اگر خروج‌ اسرائيل‌، چند سال‌ قبل‌ و در زمان‌ حكومت‌ آمِن‌ هوتپ‌ دوم‌ صورت‌ گرفته‌ باشد، ممكن‌ است‌ اين‌ نهضت‌ يكتا پرستانه‌ بطور غير مستقيم‌ از معجزات‌ موسي‌ تأثير گرفته‌ باشد.
«سِمِن‌ كا»، 1362 ق‌.م‌.: پادشاهي‌ ضعيف‌.
«توتانخ‌ آمِن‌»، 1360 - 1350 ق‌.م‌.: داماد «آمِن‌ هوتپ‌» چهارم‌. مذهب‌ كهن‌ را دوباره‌ رواج‌ داد. در اواخر برجسته‌ترين‌ دورة‌ تاريخ‌ مصر، او از پادشاهانِ كم‌ اهميت‌تر بود؛ اما امروزه‌ بخاطر ثروت‌ شگفت‌ انگيز و شكوه‌ و جلال‌ مقبره‌اش‌، كه‌ بدست‌ «هاوارد كارتر» كشف‌ شد (1922 م‌.) مشهور است‌. جسد موميايي‌ او هنوز در مقبره‌ است‌. تابوت‌ دروني‌ كه‌ موميايي‌ در آن‌ قرار دارد، از طلاي‌ خالص‌ ساخته‌ شده‌ است‌. در موقع‌ كشف‌، ارابه‌ و تخت‌ سلطنت‌ او در مقبره‌ بود. اين‌ نخستين‌ مقبرة‌ فراعنه‌ بود كه‌ پيش‌ از آنكه‌ كشف‌ شود، مورد سرقت‌ قرار نگرفته‌ بود.
«آي‌»، و «سِتي‌ مِر آمن‌»، 1350 ق‌.م‌.: دو پادشاه‌ ضعيف‌.
«هارم‌ هاب‌» (هورِم‌ بِب‌)، 1340 ق‌.م‌.: پرستش‌ آمون‌ را دوباره‌ متداول‌ كرد.
«رامسِس‌» اول‌، 1320 ق‌.م‌.
«سِتي‌» (ستوس‌) اول‌، 1319 ق‌.م‌.: فلسطين‌ آزاد شد. او بناي‌ تالار بزرگ‌ كارناك‌ را آغاز كرد. موميايي‌ او در قاهره‌ است‌.
«رامسس‌» دوم‌، 1300 ق‌.م‌.: 65 سال‌ حكومت‌ كرد. او يكي‌ از بزرگترين‌ فراعنة‌ مصر بود. گر چه‌ از «توتمس‌» سوم‌ و «آمِن‌ هوتپ‌» سوم‌ پايين‌تر بود، ولي‌ بناهاي‌ باشكوهي‌ ساخت‌ و مُبلّغي‌ بزرگ‌ بود، و تا حدودي‌ يك‌ سارق‌ ادبي‌ بود كه‌ در برخي‌ موارد مدعي‌ دستاوردهاي‌ پيشينيانش‌ مي‌شد. او دوباره‌ امپراطوري‌ را از اتيوپي‌ تا فرات‌ بنياد نهاد. مكرراً فلسطين‌ را مورد حمله‌ و چپاول‌ قرار داد. بناي‌ تالار بزرگ‌ كارناك‌ را به‌ پايان‌ رساند و كارهاي‌ بزرگ‌ ساختماني‌ ديگر، مثل‌ بناي‌ استحكامات‌ نظامي‌، كانالها و معابد انجام‌ داد. همة‌ اينها بدست‌ بردگان‌ جنگي‌ يا اسيران‌ جنوب‌، و نيز كارگران‌ محلي‌ ساخته‌ مي‌شدند، كه‌ بصورت‌ گروهي‌ در معادن‌ يا كارخانه‌هاي‌ آجر جان‌ مي‌كندند، يا بلوك‌هاي‌ عظيم‌ سنگي‌ را بر خاك‌ نرم‌ مي‌كشيدند. او با دختران‌ خودش‌ ازدواج‌ كرد. موميايي‌ او در قاهره‌ است‌.
«مِرنيپ‌ تاه‌»، 1235 ق‌.م‌.: به‌ تصور برخي‌، او همان‌ فرعون‌ زمان‌ خروج‌ است‌. موميايي‌ او در قاهره‌ است‌. اتاق‌ سلطنت‌ او در ممفيس‌، توسط‌ موزة‌ دانشگاه‌ پنسيلوانيا كشف‌ شده‌ است‌.
«آمِن‌ مِسِس‌»، «سيپ‌ تاه‌»، «ستي‌» دوم‌، 1220 - 1200 ق‌.م‌.: 3 پادشاه‌ ضعيف‌.
باب‌ 1 . اسرائيل‌ در مصر
در زمان‌ خروج‌، كدام‌ فرعون‌ سلطنت‌ مي‌كرد؟
نظر دانشمندان‌ در اين‌ باره‌ بر دو شخص‌ است‌: «آمن‌ هوتپ‌» دوم‌ (1450-1420 ق‌.م‌.)، يا «مِرنپ‌ تاه‌» (1235-1220 ق‌.م‌.)
اگر خروج‌ در زمان‌ حكومت‌ آمِن‌ هوتپ‌ دوم‌ صورت‌ گرفته‌ باشد، در آنصورت‌ توتمس‌ سوم‌ كسي‌ بود كه‌ اسرائيل‌ را تحت‌ ظلم‌ و ستم‌ قرار داد، و خواهر او، موسي‌ را بزرگ‌ كرد. اين‌ خواهر، همان‌ ملكه‌ هت‌ شپ‌ سوت‌ مشهور بود. واقعيت‌هاي‌ مربوط‌ به‌ حكومت‌ اين‌ زن‌، بطور عجيبي‌ با داستان‌ كتاب‌مقدس‌ هماهنگي‌ دارند. او به‌ معادن‌ سينا علاقه‌مند بود، و معبد سِرابيت‌ را بازسازي‌ كرد، كه‌ احتمالاً نظارت‌ بر اينكار به‌ عهدة‌ موسي‌ بود، و فرصت‌ داشت‌ كه‌ با منطقة‌ سينا آشنا شود. و نيز، موقعي‌ كه‌ موسي‌ به‌ دنيا آمد، توتمس‌ سوم‌ نوزادي‌ بيش‌ نبود و هت‌ شپ‌ سوت‌ نيابت‌ سلطنت‌ را بعهده‌ داشت‌، و با مرگ‌ او ستم‌ و فشار بر اسرائيل‌ افزايش‌ يافت‌ و موسي‌ فرار كرد. اين‌ مطلب‌ مي‌تواند تا حدودي‌، مقام‌ و شأن‌ موسي‌ در مصر را توجيه‌ كند.
و اگر خروج‌ در زمان‌ مرنپ‌ تاه‌ رخ‌ داده‌ باشد، پس‌ رامسس‌ دوم‌ فرعوني‌ كه‌ بر اسرائيل‌ ظلم‌ كرد، و دختر او موسي‌ را تربيت‌ كرد.
به‌ اين‌ ترتيب‌، موسي‌ يا در زمان‌ حكومت‌ توتمس‌ سوم‌ پرورش‌ يافته‌ و يا در هنگام‌ رامسس‌ دوم‌، كه‌ هر دوي‌ آنان‌ از مشهورترين‌ پادشاهان‌ مصر بودند.
و موسي‌، يا در زمان‌ سلطنت‌ آمِن‌ هوتپ‌ دوم‌ و يا مِرنپ‌ تاه‌، اسرائيل‌ را از مصر خارج‌ كرد.
هر كدام‌ كه‌ بوده‌ باشد، جسدهاي‌ موميايي‌ هر 4 نفر يافت‌ شده‌ است‌؛ و مي‌توانيم‌ صورت‌ واقعي‌ فرعون‌ زمانة‌ موسي‌ را ببينيم‌، همان‌ فرعوني‌ كه‌ موسي‌ با او ارتباط‌ بسيار نزديكي‌ داشت‌.
كشف‌ موميايي‌ها
در سال‌ 1871، يك‌ عرب‌ در صخره‌اي‌ دور از دسترس‌ در پشت‌ شهر تِبِس‌ ، مقبره‌اي‌ يافت‌ كه‌ پُر از گنجينه‌ها و تابوت‌هاي‌ 40 جسد موميايي‌ پادشاهان‌ و ملكه‌هاي‌ مصر بود. او اين‌ راز را به‌ مدت‌ 10 سال‌ براي‌ خود حفظ‌ كرد و گنجينه‌ها را به‌ توريست‌ها فروخت‌. آثار لوازم‌ جنگي‌ و تكه‌هاي‌ جواهر متعلق‌ به‌ بزرگترين‌ پادشاهان‌ مصر باستان‌ در بازار پيدا شد. مسئولان‌ موزة‌ قاهره‌ جهت‌ تحقيق‌ به‌ تِبِس‌ رفتند. آنان‌ شخص‌ عرب‌ را يافتند و با رشوه‌ و تهديد و فشار او را وادار به‌ فاش‌ كردن‌ محل‌ مورد نظر كردند. موميايي‌ها در مقبره‌هاي‌ اصلي‌ خود نبودند. قرنها پيش‌، با ظهور اولين‌ دزدان‌ حرفه‌اي‌ مقبره‌ها، اين‌ اجساد موميايي‌ به‌ مخفي‌گاهي‌ سري‌ منتقل‌ شده‌ بودند. موميايي‌هاي‌ مورد نظر را به‌ قاهره‌ منتقل‌ كردند.
باب‌ 1 . اسرائيل‌ در مصر
فرعون‌ زمان‌ خروج‌ : آمِن‌ هوتپ‌ دوم‌؟ يا مِرنپ‌ تاه‌؟
شواهد مربوط‌ به‌ آمِن‌ هوتپ‌ دوم‌: نامه‌هاي‌ «آمارنا» كه‌ خطاب‌ به‌ آمِن‌ هوتپ‌ سوم‌ و آمن‌ هوتپ‌ چهارم‌ نوشته‌ شده‌اند و در آنها از فرعون‌ درخواست‌ كمك‌ شده‌ است‌، حاكي‌ از آن‌ هستند كه‌ در آن‌ زمان‌ (تاريخ‌ قديمي‌تر)، فلسطين‌ به‌ دست‌ «هبيري‌» ها سقوط‌ كرده‌ بود. به‌ گزيده‌هايي‌ از آنها توجه‌ كنيد: «هبيري‌ها قلعه‌هاي‌ ما را تصرف‌ مي‌كنند، شهرهايمان‌ را فتح‌ مي‌كنند، حاكمان‌ ما را نابود مي‌كنند. آنان‌ همة‌ مملكت‌ پادشاه‌ را چپاول‌ و غارت‌ مي‌كنند. باشد كه‌ پادشاه‌ به‌ سرعت‌ سربازان‌ را گسيل‌ دارد. اگر امسال‌ سپاه‌ نيايد، همة‌ كشور به‌ پادشاه‌ تسليم‌ خواهد شد.» به‌ عقيدة‌ بسياري‌ از دانشمندان‌، «هبيري‌»ها همان‌ «عبرانيان‌» هستند، و به‌ اين‌ ترتيب‌، اين‌ نامه‌ها بازگو كنندة‌ توصيف‌ كنعانيان‌ از فتح‌ كنعان‌ بدست‌ يوشع‌ هستند. دانشمنداني‌ كه‌ با تاريخ‌ متأخرتر خروج‌ موافق‌ هستند، بر آنند كه‌ مقصود از «هبيري‌»، حمله‌اي‌ قديمي‌تر و يا مهاجرت‌ است‌ (اول‌ تواريخ‌ 4:21-22؛ 7:21).
دكتر «جان‌ گارستنگ‌» كه‌ حفاري‌هاي‌ كاملي‌ در اريحا انجام‌ داد، در اين‌ مورد بسيار مطمئن‌ است‌. (به‌ نكات‌ باستانشناختي‌ ذيل‌ يوشع‌ 6 مراجعه‌ كنيد).
شواهد مربوط‌ به‌ مِرنِپ‌ تاه‌:
1 - كتيبة‌ «اسرائيل‌» مرنپ‌ تاه‌. در سال‌ 1906 سِر فليندرز پتري‌، لوحه‌اي‌ از جنس‌ سيانيت‌ سياه‌ يافت‌ كه‌ شامل‌ گزارشي‌ از پيروزي‌هاي‌ مرنپ‌ تاه‌ و متعلق‌ به‌ سال‌ پنجم‌ حكومت‌ او بود. اين‌ كتيبه‌ 10 فوت‌ ارتفاع‌ و 5 فوت‌ عرض‌ دارد و اكنون‌ در موزة‌ قاهره‌ نگهداري‌ مي‌شود. واژة‌ «اسرائيل‌» در وسط‌ سطر دوم‌ از پايين‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد، در آن‌ نوشته‌ شده‌: «كنعان‌ غارت‌ شده‌. اسرائيل‌ ويران‌ شده‌ و ذريّت‌ او ديگر نيست‌. فلسطين‌ بيوة‌ مصر شده‌ است‌.» بنظر مي‌رسد اين‌ نوشته‌، اشاره‌اي‌ به‌ خروج‌ باشد. «ذريّت‌ او ديگر نيست‌»، ممكن‌ است‌ اشاره‌اي‌ باشد به‌ كشتن‌ نوزادان‌ پسر. از آنجا كه‌ پادشاهان‌ باستان‌، چيزي‌ به‌ جز پيروزي‌هاي‌ خود را ثبت‌ نمي‌كردند، شايد با اينكه‌ فرعون‌، همة‌ تلاش‌ خود را براي‌ جلوگيري‌ از خروج‌ اسرائيل‌ كرده‌ بود، ولي‌ خروج‌ اسرائيل‌ را از مصر، بعنوان‌ پيروزي‌ خود بر آنان‌ ثبت‌ كرد. آن‌ عده‌ از صاحبنظران‌ كه‌ با تاريخ‌ قديمي‌تر خروج‌ موافق‌ هستند، مضمون‌ اين‌ كتيبه‌ را اشاره‌اي‌ به‌ يكي‌ از حملات‌ مرنپ‌ تاه‌ به‌ فلسطين‌، در حدود 200 سال‌ پس‌ از استقرار اسرائيل‌ در اين‌ سرزمين‌، در نظر مي‌گيرند.
2 - ادعاي‌ رامسس‌ دوم‌ مبني‌ بر اينكه‌ او «فيتوم‌ و رعمسيس‌» را بدست‌ بني‌ اسرائيل‌ ساخته‌ است‌ (خروج‌ 1 : 11).
نويل‌ (1833) محل‌ فيتوم‌ را يافت‌ و در آن‌ كتيبه‌اي‌ از رامسس‌ دوم‌ پيدا كرد كه‌ بر آن‌ نوشته‌ شده‌ بود: «من‌ فيتوم‌ را بر مدخل‌ شرق‌ ساختم‌.»
او ساختمان‌ مستطيل‌ شكلي‌ يافت‌ كه‌ ديوارهاي‌ آن‌ به‌ گونه‌اي‌ غير معمول‌ ضخيم‌ بودند و بر آجرهاي‌ آن‌ نام‌ رامسس‌ دوم‌ حك‌ شده‌ بود.
پتري‌ (1905) مكان‌ شهر رعمسيس‌ را كشف‌ كرد. فيشر از موزة‌ دانشگاه‌ پنسيلوانيا (1922)، در «بيت‌ شان‌» فلسطين‌، ستون‌ سنگي‌ يادبودي‌ متعلق‌ به‌ رامسس‌ دوم‌، با ارتفاع‌ 8 فوت‌ و عرض‌ 5/2 فوت‌ يافت‌، كه‌ رامسس‌ بر آن‌ نوشته‌ بود كه‌ او «شهر رعمسيس‌ را توسط‌ بردگان‌ سامي‌ آسيايي‌ (عبراني‌) بنا كرده‌ بود.»
به‌ اينگونه‌، اين‌ دو كتيبه‌، رامسس‌ دوم‌ را بعنوان‌ فرعوني‌ معرفي‌ مي‌كنند كه‌ شهرهاي‌ مذكور براي‌ او ساخته‌ شده‌ بودند و او بود كه‌ بر اسرائيل‌ ستم‌ راند، و به‌ جانشين‌ او مرنپ‌ تاه‌، بعنوان‌ فرعون‌ زمان‌ خروج‌ اشاره‌ مي‌كنند. البته‌ اين‌ را مي‌دانيم‌ كه‌ رامسس‌ دوم‌، دزد ادبي‌ معروفي‌ بوده‌؛ او افتخار ساختن‌ برخي‌ از بناهاي‌ يادبود متعلق‌ به‌ پيشينيانش‌ را به‌ خود اختصاص‌ مي‌داد و نام‌ خود را بر بناهاي‌ آنان‌ حك‌ مي‌كرد. بنظر آن‌ عده‌ از دانشمندان‌ كه‌ تاريخ‌ قديمي‌تر را براي‌ خروج‌ مي‌پذيرند و توتمس‌ سوم‌ را سازندة‌ اين‌ شهرها بشمار مي‌آورند، اين‌ كتيبه‌ها نشان‌ مي‌دهند كه‌ رامسس‌ دوم‌، شهرهاي‌ فوق‌ را بدست‌ يهودياني‌ كه‌ همراه‌ موسي‌ از مصر خارج‌ نشدند، بازسازي‌ و تعمير كرد.
در مجموع‌، تصور مي‌كنيم‌ شواهد موجود در مورد اينكه‌ آمن‌ هوتپ‌ دوم‌ فرعون‌ زمان‌ خروج‌ بوده‌، مسلم‌تر هستند.
باب‌ 1 . اسرائيل‌ در مصر
ويرانه‌هاي‌ تبس‌
ويرانه‌هاي‌ تبس‌، شهري‌ كه‌ اسرائيليان‌ در بناي‌ آن‌
شركت‌ داشتند، از معروفترين‌ ويرانه‌هاي‌ جهان‌ هستند.
شهر تبس‌ در دو طرف‌ رود نيل‌ و در دشتي‌ بشكل‌ آمفي‌تئاتر
ميان‌ صخره‌هاي‌ شرقي‌ و غربي‌ قرار گرفته‌ بود. ويرانه‌هاي‌
آن‌ منطقه‌اي‌ را به‌ عرض‌ 5 مايل‌ از شرق‌ تا غرب‌، و 3
مايل‌ از شمال‌ تا جنوب‌، مي‌پوشاند. هيچ‌ شهر ديگري‌
داراي‌ اين‌ اندازه‌ معابد و كاخ‌ها و يادواره‌هاي‌ سنگي‌
نبوده‌، كه‌ بر آنها اينچنين‌ و با زيباترين‌ و درخشنده‌ترين‌
رنگها نوشته‌ شده‌ باشد، و در طلا بدرخشد. شهر تبس‌ در
زمان‌ سلسة‌ دوازدهم‌، يعني‌ 2000 ق‌ . م‌. و زمان‌ حيات‌
ابراهيم‌، شهر مهمي‌ شد. از 1600 تا 1300 ق‌ . م‌. يعني‌
دورة‌ اقامت‌ اسرائيل‌ در مصر همچنان‌ در اوج‌ شكوه‌ خود
بود؛ و بسياري‌ از بناهاي‌ يادبود آن‌، بي‌ترديد حاصل‌ رنج‌
و عرق‌ و خون‌ هزاران‌ بردة‌ اسرائيلي‌ هستند. اين‌ شهر در
661 ق‌.م‌. بدست‌ آشوريان‌ نابود شد. بعد بازسازي‌ شده‌ نقشه‌ 24
و در 525 ق‌.م‌. بدست‌ پارسيان‌ ويران‌ گشت‌.
در كارناك‌ واقع‌ در بخش‌ شرقي‌ شهر تبس‌، يكي‌ از عظيم‌ترين‌ بناهايي‌ كه‌ تا كنون‌ ساخته‌ شده‌، قرار داشت‌. قسمت‌ مركزي‌ آن‌ سالن‌ هيپوستيل‌ ناميده‌ مي‌شد، و امروزه‌ مدلي‌ از آن‌، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ تصور مي‌شود در دوران‌ جلال‌ خود بوده‌، در موزة‌ متروپوليتن‌ قرار دارد. بر مدخل‌ اصلي‌ آن‌ سنگي‌ با طول‌ 40 فوت‌ و وزن‌ 150 تن‌ قرار دارد. در آن‌ 134 ستون‌ عظيم‌ وجود دارد، و 12 ستون‌ مركزي‌ آن‌، هر يك‌ 78 فوت‌ ارتفاع‌ و 5/11 فوت‌ قطر دارند. صد مرد مي‌توانستند بر بالاي‌ هر ستون‌ بر پا بايستند.

بر دو ستون‌ سنگي‌ متعلق‌ به‌ ملكه‌ هت‌ شپ‌ سوت‌، كه‌ يكي‌ از آنها هنوز برپاست‌ و 97 فوت‌ ارتفاع‌ و 150 تن‌ وزن‌ دارد، نوشته‌اي‌ وجود دارد، مبني‌ بر اينكه‌ اين‌ سنگها با 30 كشتي‌ پارويي‌ و توسط‌ 960 پاروزن‌ از معادني‌ واقع‌ در 150 مايلي‌ شهر به‌ آنجا آورده‌ شده‌اند.

 

  • مطالعه 2650 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %08 %551 %1394 %12:%بهمن
مطالب بیشتر از همین گروه « 2 تولد موسی؛ فرار موسی مقدمه »