ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب اعداد)
عصاي هارون
و خداوند موسي را خطاب كرده، گفت:2 «به بنياسرائيل سخن بگو و از ايشان عصاها بگير، يك عصا از هر خاندان آبا، از جميع سروران ايشان دوازده عصا برحسب خاندان آباي ايشان، و نام هركس را بر عصاي او بنويس. 3 و اسم هارون را بر عصاي لاوي بنويس، زيراكه براي هر سرور خاندان آباي ايشان يك عصا خواهد بود. 4 و آنها را در خيمة اجتماع پيش شهادت، جايي كه من با شما ملاقات ميكنم بگذار. 5 و شخصي را كه من اختيار ميكنم، عصاي او شكوفه خواهد آورد. پس همهمة بنياسرائيل را كه بر شما ميكنند از خود ساكت خواهم نمود.»
6 و موسي اين را به بنياسرائيل گفت، پس جميع سروران ايشان او را عصاها دادند، يك عصا براي هر سرور، يعني دوازده عصا برحسب خاندان آباي ايشان، و عصاي هارون در ميان عصاهاي آنها بود. 7 و موسي عصاها را به حضور خداوند در خيمة شهادت گذارد. 8 و در فرداي آن روز چون موسي به خيمة شهادت داخل شد، اينك عصاي هارون كه بجهت خاندان لاوي بود شكفته بود، و شكوفه آورده و گل داده، و بادام رسانيده بود. 9 و موسي همة عصاها را از حضور خداوند نزد جميع بنياسرائيل بيرون آورده، هر يك نگاه كرده، عصاي خود را گرفتند.
10 و خداوند به موسي گفت: «عصاي هارون را پيش روي شهادت باز بگذار تا بجهت علامت براي ابناي تمرد نگاه داشته شود، و همهمة ايشان را از من رفع نمايي تا نميرند.»
11 پس موسي چنان كرد، و به نحوي كه خداوند او را امر فرموده بود، عمل نمود. 12 و بنياسرائيل به موسي عرض كرده، گفتند: «اينك فاني و هلاك ميشويم. جميع ما هلاك شدهايم! 13 هركه نزديك ميآيد كه به مسكن خداوند نزديك ميآيد ميميرد. آيا تماماً فاني شويم؟»
ترجمه تفسیری
عصاي هارون شكوفه ميآورد
خداوند به موسي فرمود: «به قوم اسرائيل بگو كه هر يك از رهبران قبايلشان، يك عصا پيش تو بياورند و تو اسم هر يك از آنها را روي عصايش بنويس. نام هارون بايد روي عصاي قبيله لاوي نوشته شود. 4 اين عصاها را در اتاق دروني خيمه عبادت، همانجايي كه با شما ملاقات ميكنم، جلو صندوق عهد بگذار. 5 بوسيله اين عصاها مردي را كه برگزيدهام معرفي خواهم كرد، چون عصاي او شـكوفه خواهد آورد، و سـرانجام اين همهمه وشكايت كه عليه شما بوجود آمده است پايان خواهد يافت.»
6 موسي اين دستور را به قوم اسرائيل داد و رهبران دوازده قبيله اسرائيل، از جمله هارون، هر يك عصايي نزد موسي آوردند. 7 وي آنها را در اتاق دروني خيمه عبادت در حضور خداوند گذاشت. 8 روز بعد، موسي به آنجا رفت و ديد عصاي هارون كه معرف قبيله لاوي بود شكفته و گل كرده و بادام داده است!
9 موسي عصاها را بيرون آورد تا به بنياسرائيل نشان دهد. پس از اينكه همه، عصاها را ديدند، هر يك از رهبران، عصاي خود را پس گرفتند. 10 سپس خداوند به موسي فرمود كه عصاي هارون را در كنار صندوق عهد بگذارد تا هشداري به اين قوم سركش باشد كه بدانند اگر به شكايت خود پايان ندهند، از بين خواهند رفت. 11 پس موسي همانطور كه خداوند به او دستور داد عمل كرد.
12و13 ولي بنياسرائيل بيش از پيش زبان به شكايت گشودند و گفتند: «ديگر اميدي براي ما نيست! هركسي كه به خيمه عبادت نزديك شود ميميرد؛ بنابراين همه ما هلاك خواهيم شد!»
راهنما
بابهاي 15-19 . قوانين مختلف . قورح
قورح كه به موسي حسادت ميورزيد، سعي كرد مقام رهبري را از موسي بربايد، موسي مستقيماً به خدا متوسل شد. و خدا بلافاصله مسئله را حل كرد، زمين باز شد و ياغيان در آن فرو رفتند.
مشكلات موسي
مسلماً موسي مشكلات زيادي داشت. بمحض خروج از مصر، دردسر شروع شد. عماليق فوراً و نيز يك سال بعد در قادش به آنها حمله كردند. ادوميها، عمونيها، اموريها و مديانيها همه دست به دست هم دادند تا راه اسرائيل را به كنعان ببندند. و قومِ خودِ او كه با معجزاتِ شگفتانگيز از مصر رهايي يافته و حفظ شده بودند، دائماً غر ميزدند و شكايت ميكردند و آشوب بپا ميكردند. آنها شكايت كردن را در مصر شروع كردند، و بعد در درياي سرخ، مارّه، بيابان سينا، رفيديم، تبعيره، حضيروت و مريبا به آن ادامه دادند. و اكنون در قادش در برابر سرزمين موعود صريحاً از پيشروي امتناع ميورزند. اين كار آنها، قلبِ موسي را شكست.
علاوه بر همة اينها، حتي رهبران معتمدِ قوم هم براي او مشكلاتِ بيپاياني بوجود ميآوردند. هارون در سينا گوسالة طلايي را ساخت؛ مريم و هارون كوشيدند قدرت را از چنگِ او بيرون آورند(باب 12). از 12 جاسوس، 10 نفرشان قوم را از ورود به كنعان دلسرد كردند. آنها ميخواستند موسي را سنگسار كنند (14 : 10 ؛ خروج 17 : 4).