ترجمه قدیمی گویا
|
ملاقاتِ فرشتة خدا
و فرشتة خداوند از جِلْجال به بُوكيم آمده،گفت: «شما را از مصر برآوردم و به زميني كه به پدران شما قسم خوردم داخل كردم، و گفتم عهد خود را با شما تا به ابد نخواهم شكست. 2 پس شما با ساكنان اين زمين عهد مبنديد و مذبحهاي ايشان را بشكنيد. ليكن شما سخن مرا نشنيديد. اين چه كار است كه كردهايد؟ 3 لهذا من نيز گفتم ايشان را از حضور شما بيرون نخواهم كرد، و ايشان در كمرهاي شما خارها خواهند بود، و خدايان ايشان براي شما دام خواهند بود.» 4 و چون فرشتة خداوند اين سخنان را به تمامي بنياسرائيل گفت، قوم آواز خود را بلند كرده، گريستند. 5 و آن مكان را بُوكيم نام نهادند، و در آنجا براي خداوند قرباني گذرانيدند.
نتيجة نااطاعتي
6 و چون يوشع قوم را روانه نموده بود، بنياسرائيل هر يكي به ملك خود رفتند تا زمين را به تصرف آورند. 7 و در تمام ايام يوشع و تمامي ايام مشايخي كه بعد از يوشع زنده ماندند، و همة كارهاي بزرگ خداوند را كه براي اسرائيل كرده بود، ديدند، قومْ خداوند را عبادت نمودند. 8 و يوشع بننون، بندة خداوند ، چون صد و ده ساله بود، مرد. 9 و او را در حدود ملكش در تِمْنَه حارس در كوهستان افرايم به طرف شمال كوه جاعش دفن كردند.
10 و تمامي آن طبقه نيز به پدران خود پيوستند، و بعد از ايشان طبقة ديگر برخاستند كه خداوند و اعمالي را كه براي اسرائيل كرده بود، ندانستند.
11 و بنياسرائيل در نظر خداوند شرارت ورزيدند، و بَعْلها را عبادت نمودند. 12 و يهوه خداي پدران خود را كه ايشان را از زمين مصر بيرون آورده بود، ترك كردند، و خدايان غير را از خدايان طوايفي كه در اطراف ايشان بودند پيروي نموده، آنها را سجده كردند. و خشم خداوند را برانگيختند. 13 و يهوه را ترك كرده، بعل و عشتاروت را عبادت نمودند. 14 پس خشم خداوند بر اسرائيل افروخته شده، ايشان را به دست تاراجكنندگان سپرد تا ايشان را غارت نمايند، و ايشان را به دست دشمناني كه به اطراف ايشان بودند، فروخت، به حدي كه ديگر نتوانستند با دشمنان خود مقاومت نمايند. 15 و به هرجا كه بيرون ميرفتند، دست خداوند براي بدي بر ايشان ميبود، چنانكه خداوند گفته، وچنانكه خداوند براي ايشان قسم خورده بود و به نهايت تنگي گرفتار شدند.
16 و خداوند داوران برانگيزانيد كه ايشان را از دست تاراجكنندگان نجات دادند. 17 و باز داوران خود را اطاعت ننمودند، زيرا كه در عقب خدايان غير زناكار شده، آنها را سجده كردند، و از راهي كه پدران ايشان سلوك مينمودند، و اوامر خداوند را اطاعت ميكردند، به زودي برگشتند، و مثل ايشان عمل ننمودند. 18 و چون خداوند براي ايشان داوران برميانگيخت، خداوند با داور ميبود، و ايشان را در تمام ايام آن داور از دست دشمنان ايشان نجات ميداد، زيرا كه خداوند به خاطر نالهاي كه ايشان از دست ظالمان و ستمكنندگان خود برميآوردند، پشيمان ميشد. 19 و واقع ميشد چون داور وفات يافت كه ايشان برميگشتند و از پدران خود بيشتر فتنهانگيز شده، خدايان غير را پيروي ميكردند، و آنها را عبادت نموده، سجده ميكردند، و از اعمال بد و راههاي سركشي خود چيزي باقي نميگذاشتند. 20 لهذا خشم خداوند بر اسرائيل افروخته شد و گفت: «چونكه اين قوم از عهدي كه با پدران ايشان امر فرمودم، تجاوز نموده، آواز مرا نشنيدند، 21 من نيز هيچ يك از امتها را كه يوشع وقت وفاتش واگذاشت، از حضور ايشان ديگر بيرون نخواهم نمود. 22 تا اسرائيل را به آنها بيازمايم كه آيا طريق خداوند را نگهداشته، چنانكه پدران ايشان نگهداشتند، در آن سلوك خواهند نمود يا نه.» 23 پس خداوند آن طوايف را واگذاشته، به سرعت بيرون نكرد و آنها را به دست يوشع تسليم ننمود.
فرشته خداوند دربوكيم
روزي فرشتـه خداوند از جلجـال به بوكيـم آمده، به قوم اسرائيل گفت: «من شما را از مصر به سرزميني كه وعده آن را به اجدادتان دادم آوردم و گفتم كه هرگز عهدي را كه با شما بستهام نخواهم شكست، بشرطي كه شما نيز با اقوامي كه در سرزمين موعود هستند هم پيمان نشويد و قربانگاههاي آنها را خراب كنيد؛ ولي شما اطاعت نكرديد. 3 پس من نيز اين قومها را از اين سرزمين بيرون نميكنم و آنها چون خار به پهلوي شما فرو خواهند رفت و خدايان ايشان چون تله شما را گرفتار خواهند كرد.»
4 وقتي فرشته سخنان خود را به پايان رسانيد، قوم اسرائيل با صداي بلند گريستند. 5 آنها آن مكان را بوكيم (يعني «آناني كه ميگريند») ناميده، در آنجا براي خداوند قرباني كردند.
مرگ يوشع
6 يوشع قوم اسرائيل را پس از ختم سخنراني خود مرخص كرد و آنها رفتند تا زمينهايي را كه به ايشان تعلق ميگرفت، به تصرف خود درآورند. 7و8و9 يوشع خدمتگزار خداوند، در سن صد و ده سالگي درگذشت و او را در ملكش در تمنه حارس واقع در كوهستان افرايم بطرف شمال كوه جاعش به خاك سپردند. قوم اسرائيل در طول زندگاني يوشع و نيز ريش سفيدان قوم كه پس از او زنده مانده بودند و شخصاً اعمال شگفتانگيز خداوند را در حق اسرائيلديده بودند، نسبت به خداوند وفادار ماندند.
بنياسرائيل از خداوند روگردان ميشوند
10 ولي بالاخره تمام مردم آن نسل مردند و نسل بعدي خداوند را فراموش كردند و هر آنچه كه او براي قـوم اسرائيـل انجام داده بود، به يـاد نياوردند. 11 ايشان نسبت به خداوند گناه ورزيدند و به پرستش بتها روي آوردند. 12و13و14 آنها خداوند، خداي پدران خود را كه ايشان را از مصر بيرون آورده بود، ترك نموده، بتهاي طايفههاي همسايه خود را عبادت و سجده ميكردند. بنابراين خشم خداوند بر تمام اسرائيل افروخته شده و ايشان را به دست دشمنانشان سپرد تا غارت شوند، زيرا او را ترك نموده، بتهاي بعل و عشتاروت را عبادت ميكردند.
15 هرگاه قوم اسرائيل با دشمنان ميجنگيدند، خداوند برضد اسرائيل عمل ميكرد، همانطور كه قبلاً در اين مورد هشدار داده و قسم خورده بود. اما وقتي كه قوم به اين وضع فلاكتبار دچار گرديدنـد 16 خداوند رهبراني فرستاد تا ايشان را از دست دشمنانشان برهانند. 17 ولي از رهبران نيز اطاعت ننمودند و با پرستش خدايان ديگر، نسبت به خداوند خيانت ورزيدند. آنها برخلاف اجدادشان عمل كردند و خيلي زود از پيروي خداوند سرباز زده، او را اطاعت ننمودند. 18 هر يك از رهبران در طول عمر خود، به كمك خداوند قوم اسرائيل را از دست دشمنانشان ميرهانيد، زيرا خداوند به سبب ناله قوم خود و ظلم و ستمي كه بر آنها ميشد، دلش بر آنها ميسوخت و تا زماني كه آن رهبر زنده بود به آنها كمك ميكرد. 19 اما وقتي كه آن رهبر ميمرد، قوم به كارهاي زشت خود بر ميگشتند و حتي بدتر از نسل قبل رفتار ميكردند. آنها باز بسوي خدايان بتپرستان روي آورده، جلو آنها زانو ميزدند و آنها را عبادت مينمودند و با سرسختي به پيروي از رسوم زشت بتپرستان ادامه ميدادند.
20 پس خشم خداوند بر بنياسرائيل افروخته شد و فرمود: «چون اين قوم پيماني را كه با پدران ايشان بستم شكستهاند و از من اطاعت نكردهاند، 21 من نيزقبايلي را كه هنگام فوت يوشع هنوز مغلوب نشده بودند، بيرون نخواهم كرد. 22 بلكه آنها را براي آزمودن قوم خود ميگذارم تا ببينم آيا آنها چون پدران خود، مرا اطاعت خواهند كرد يا نه.»
راهنما
باب 2 . ارتداد پس از مرگ يوشع
هنگاميكه نسل پر طاقت و بيابان ديدهاي كه تحت رهبري پر قدرت يوشع سرزمين را به تصرف خود درآورده بودند، درگذشتند، نسل جديد كه در سرزميني حاصلخيز ساكن شده بودند، بزودي به دام طريقهاي بيقيد و بند مذهب همسايگان بتپرستشان افتادند.
ترجيع بندي كه در طول كتاب تكرار ميشود
هر كس آنچه را كه در نظرش پسند ميآمد بجا ميآورد. آنها همواره و فوراً از خدا دور ميشدند و به پرستش بتها روي ميآوردند. هنگامي كه اينكار را ميكردند، خدا اسرائيل را بدست ستم كنندگانشان ميسپرد. و سپس وقتيكه اسرائيل در عذاب و تنگي خود بسوي خدا باز ميگشتند و از او طلب كمك ميكردند، خدا دلش بحال آنها ميسوخت و داوراني را برميانگيزانيد، كه اسرائيل را از دست دشمنانشان نجات دهند تا زمانيكه داور زنده بود، مردم به خدا خدمت ميكردند. اما پس از مرگ داور، قوم دوباره در پي بتها زنا ميكردند.