ترجمه قدیمی گویا
|
و كلام خداوند بر يِيْهُو ابن حَناني دربارة بَعْشا نازل شده، گفت: 2 «چونكه تو را از خاك برافراشتم و تو را بر قوم خود، اسرائيل پيشوا ساختم، اما تو به راه يَرُبْعام سلوك نموده، قوم من، اسرائيل را مرتكب گناه ساخته، تا ايشان خشم مرا از گناهان خود به هيجان آوردند، 3 اينك من بَعْشا و خانة او را بالكل تلف خواهم نمود و خانة تو را مثل خانة يَرُبْعام بن نباط خواهم گردانيد. 4 آن را كه از بَعْشا در شهر بميرد، سگان بخورند و آن را كه در صحرا بميرد، مرغان هوا بخورند.»
5 و بقيه وقايع بَعْشا و آنچه كرد و تهّور او، آيادر كتاب تواريخ ايّام پادشاهان اسرائيل مكتوب نيست؟ 6 پس بَعْشا با پدران خود خوابيد و در تِرْصَّه مدفون شد و پسرش اِيلَه در جايش پادشاه شد. 7 و نيز كلام خداوند بر يِيْهُوابن حناني نبي نازل شد، دربارة بَعْشا و خاندانش هم به سبب تمام شرارتي كه در نظر خداوند بجا آورده، خشم او را به اعمال دستهاي خود به هيجان آورد و مثل خاندان يَرُبْعام گرديد و هم از اين سبب كه او را كشت.
ايله، پادشاه اسرائيل
8 و در سال بيست و ششم آسا، پادشاه يهودا، اِيلَه بن بَعْشا در تِرْصَه بر اسرائيل پادشاه شد و دو سال سلطنت نمود. 9 و بندة او، زِمْرِي كه سردار نصف ارابههاي او بود، بر او فتنه انگيخت. و او در تِرْصَه در خانة اَرْصا كه ناظر خانة او در تِرْصَـه بود، مينوشيد و مستي مينمود. 10 و زِمْرِي داخل شده، او را در سال بيست و هفتم آسا، پادشاه يهودا زد و كشت و در جايش سلطنت نمود. 11 و چون پادشاه شد و بر كرسي وي بنشست، تمـام خاندان بَعْشا را زد چنانكه يك مرد از اقربا و اصحاب او را برايش باقي نگذاشت. 12 پس زِمْـرِي تمامـي خانـدان بَعْشـا را موافق كلامـي كه خداوند به واسطـة يِيْهُـوي نبـي دربـارة بَعْشا گفته بود، هلاك كرد. 13 به سبب تمامي گناهانـي كه بَعْشـا و گناهانـي كه پسرش اِيلَه كرده، و اسرائيل را به آنها مرتكب گنـاه ساخته بودند، به طوري كه ايشان به اباطيل خويش خشم يَهُوَه، خداي اسرائيل رابه هيجان آوردند. 14 و بقية وقايع اِيلَه و هرچه كرد، آيا در كتاب تواريخ ايّام پادشاهان اسرائيل مكتوب نيست؟
زمري، پادشاه اسرائيل
15 در سال بيست و هفتم آسا، پادشاه يهودا، زِمْرِي در تِرْصَه هفت روز سلطنت نمود. و قوم در برابر جِبَّتُون كه از آن فلسطينيان بود، اردو زده بودند. 16 و قومي كه در اردو بودند، شنيدند كه زِمْرِي فتنه برانگيخته و پادشاه را نيز كشته است. پس تمامي اسرائيل، عُمْري را كه سردار لشكر بود، در همان روز بر تمامي اسرائيل در اردو پادشاه ساختند. 17 آنگاه عُمْري و تمام اسرائيل با وي از جبتون برآمده، تِرْصَه را محاصره نمودند. 18 و چون زِمْرِي ديد كه شهر گرفته شد، به قصر خانة پادشاه داخل شده، خانة پادشاه را بر سر خويش به آتش سوزانيد و مرد. 19 و اين به سبب گناهاني بود كه ورزيد و آنچه را كه در نظر خداوند ناپسند بود بجا آورد، و به راه يَرُبْعام و به گناهي كه او ورزيده بود، سلوك نموده، اسرائيل را نيز مرتكب گناه ساخت. 20 و بقية وقايع زِمْرِي و فتنهاي كه او برانگيخته بود، آيا در كتاب تواريخ ايّام پادشاهان اسرائيل مكتوب نيست؟
عمري، پادشاه اسرائيل
21 آنگاه قوم اسرائيل به دو فرقه تقسيم شدند و نصف قوم تابع تِبْني پسر جِينَت گشتند تا او را پادشاه سازند و نصف ديگر تابع عُمْري. 22 اما قومي كه تابع عُمْري بودند، بر قومي كه تابع تِبْني پسر جِينَت بودند، غالب آمدند پس تِبْني مرد و عُمْري سلطنت نمود. 23 در سال سي و يكم آسا، پادشاه يهودا، عُمْري بر اسرائيل پادشاه شد و دوازده سال سلطنت نمود؛ شش سال در تِرْصَه سلطنت كرد.
24 پس كوه سامره را از سامَر به دو وزنة نقره خريد و در آن كوه بنايي ساخت و شهري را كه بناكرد به نام سامَر كه مالك كوه بود، سامره ناميد.
25 و عُمْري آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورد و از همة آناني كه پيش از او بودند، بدتر كرد، 26 زيرا كه به تمامي راههاي يَرُبْعام بن نباط و به گناهاني كه اسرائيل را به آنها مرتكب گناه ساخته بود به طوري كه ايشان به اباطيل خويش خشم يَهُوَه، خداي اسرائيل را به هيجان آورد، سلوك مينمود. 27 و بقية اعمال عُمْري كه كرد و تهوّري كه نمود، آيا در كتاب تواريخ ايّام پادشاهان اسرائيل مكتوب نيست؟ 28 پس عُمْري با پدران خويش خوابيد و در سامره مدفون شد و پسرش اَخاب در جايش سلطنت نمود.
اخاب، پادشاه اسرائيل
29 و اَخاب بن عُمْري در سال سي و هشتم آسا، پادشاه يهودا، بر اسرائيل پادشاه شد، و اَخاب بن عُمْري بر اسرائيل در سامره بيست و دو سال سلطنت نمود. 30 و اَخاب بن عُمْري از همة آناني كه قبل از او بودند در نظر خداوند بدتر كرد.
31 و گويا سلوك نمودن او به گناهان يَرُبْعام بن نباط سهل ميبود كه اِيزابَل، دختر اَتْبَعْل، پادشاه صيدونيان را نيز به زني گرفت و رفته، بَعل را عبادت نمود و او را سجده كرد. 32 و مذبحي به جهت بعل در خانة بَعل كه در سامره ساخته بود، برپا نمود. 33 و اَخاب اشيره را ساخت و اَخاب در اعمال خود افراط نموده، خشم يَهُوَه، خداي اسرائيل را بيشتر از جميع پادشاهان اسرائيل كه قبل از او بودند، به هيجان آورد. 34 و در ايّام او، حيئيلِ بيتئيلي، اريحا را بنا كرد و بنيادش را بر نخستزادة خود ابيرام نهاد و دروازههايش را برپسر كوچك خود سُجُوب برپا كرد، موافق كلام خداوند كه به واسطة يوشع بن نون گفته بود.
خداوند به ييهو نبي فرمود كه اين پيغام را به بعشا بدهد: 2 «تو را از روي خاك بلند كردم و به سلطنت قوم خود اسرائيل رساندم؛ اما تو مانند يربعام گناه ورزيدي و قوم مرا به گناه كشانيدي و آنها نيز با گناهانشان مرا خشمگين نمودند. 3 پس تو و خاندان تو را مثل خاندان يربعام نابود ميكنم. 4 از خانه تو آنكه در شهر بميرد، سگها او را ميخورند و آنكه در صحرا بميرد، لاشخورها او را ميخورند!»
5و6و7 اين پيغام براي بعشا و خاندانش فرستاده شد، زيرا او مانند يربعام با كارهاي زشت و شرمآور خود خداوند را خشمگين كرده بود و نيز خاندان يربعام را از بين برده بود. وقتي بعشا مرد او را در ترصه دفن كردند و پسرش ايله بجاي او پادشاه شد. بقيه رويدادهاي سلطنت بعشا، يعني فتوحات و كارهاي او در كتاب «تاريخ پادشاهان اسرائيل» نوشته شده است.
سلطنت ايله در اسرائيل
8 در بيست و ششمين سال سلطنت آسا پادشاه يهودا، ايله پسر بعشابرتخت سلطنت اسرائيل نشست ودو سال در ترصه سلطنت كرد. 9 زمري كه فرماندهي نيمي از عرابههاي سلطنتي را بعهده داشت، عليه او توطئه چيد. يك روز كه ايله پادشاه در ترصه، در خانه ارصا، وزير دربار خود، بر اثر نوشيدن شراب مست شده بود، 10 زمري وارد خانه شد و به ايله حمله كرد و او را كشت. اين واقعه در بيست و هفتمين سال سلطنت آسا پادشاه يهودا رخ داد. از آن تاريخ زمري خود را پادشاه اسرائيل اعلام كرد.
11 وقتي زمري بر تخت سلطنت نشست، اعضاي خاندان بعشا را قتل عام كرد و حتي يك مرد از خويشاوندان و دوستان بعشا را زنده نگذاشت. 12 نابودي فرزندان بعشا كه خداوند توسط ييهو نبي قبلاً خبر داده بود، 13 به اين سبب بود كه بعشا و پسرش ايله گناه ورزيده، بنياسرائيل را به بتپرستي كشاندند و به اين ترتيب خشم خداوند را برانگيختنـد. 14 بقيه رويدادهاي سلطنت ايله در كتاب «تاريخ پادشاهان اسرائيل» نوشته شده است.
سلطنت زمري در اسرائيل
15 زمري در بيست و هفتمين سال سلطنت آسا پادشاه يهودا، پادشاه اسرائيل شد و فقط هفت روز در ترصه سلطنت كرد. 16 زيرا وقتي سپاهيان اسرائيل كه آماده حمله به جبتون، شهر فلسطينيها بودند، شنيدند كه زمري، پادشاه را كشته است، عمري را كه سردار سپاه بود همانجا پادشاه خود ساختند. 17 عمري بيدرنگ با نيروهاي خود به ترصه برگشت و آن را محاصره كرد. 18 زمري وقتي ديد كه شهر محاصره شده، به داخل كاخ سلطنتي رفت و آن را آتش زد. او خود نيز در ميان شعلههاي آتش سوخت. 19 او مانند يربعام نسبت به خداوند گناه ورزيد و اسرائيل را به گناه كشاند. 20 بقيه وقايع زندگي زمري و شرح شورش او در كتاب «تاريخ پادشاهان اسرائيل» نوشته شده است.
سلطنت عمري در اسرائيل
21 در آن روزها بين مردم اسرائيل دو دستگي افتاد. نيمي از مردم طرفدار عمري بودند و نيمي ديگراز تبني پسر جينت پشتيباني ميكردند. 22 ولي سرانجام طرفداران عمري پيروز شدند. تبني كشته شد و عمري به سلطنت رسيد.
23 در سي و يكمين سال سلطنت آسا پادشاه يهودا، عمري پادشاه اسرائيل شد و دوازده سال سلطنت كرد. از اين دوازده سال، شش سال را در ترصه سلطنت كرد. 24 او تپه سامره را از شخصي به نام سامر به هفتاد كيلو نقره خريد و شهري روي آن ساخت و نام آن را سامره گذاشت. 25 ولي عمري بيش از پادشاهـان قبل نسبت به خداوند گناه ورزيد. 26 او مانند يربعام به پرستيدن بت پرداخت و قوم اسرائيل را به گمراهي كشاند و به اين وسيله خشم خداوند، خداي اسرائيل را برانگيخت. 27 بقيه رويدادهاي سلطنت و فتوحات عمري در كتاب «تاريخ پادشاهان اسرائيل» نوشته شده است. 28 وقتي عمري مرد او را در سامره دفن كردند و پسرش اخاب بجاي او پادشاه شد.
سلطنت اخاب در اسرائيل
29 در سي و هشتمين سال سلطنت آسا پادشاه يهودا، اخاب پادشاه اسرائيل شد و بيست و دو سال در سامره سلطنت كرد. 30 اخاب بيش از پادشاهان قبل نسبت به خداوند گناه ورزيد. 31 او نه فقط مثل يربعام مرتكب گناه شد، بلكه با ايزابل دختر اتبعل، پادشاه صيدون نيز ازدواج كرد و بت بعل صيدونيها را پرستيد و در برابر آن سجده كرد. 32 او در سامره يك بتخانه و يك قربانگاه براي بعل ساخت، 33 بعد به ساختن بتهاي ديگر پرداخت و با اين اعمال خود بيش از هر پادشاهي كه قبل از او در اسرائيل سلطنت كرده بود، خداوند، خداي اسرائيل را خشمگين نمود.
راهنما
بابهاي 15 : 33 - 16 : 7 . بعشاء پادشاه اسرائيل. 910 - 887 ق.م.
بزور تخت سلطنت را غصب كرد. 24 سال سلطنت كرد. «براه يربعام سلوك مينمود». با يهودا جنگيد. يهودا از آشور خواست تا به او حمله كند.
باب 16 : 8 - 14 . ايله، پادشاه اسرائيل. 887 - 886 ق.م.
پسر بعشاء. دو سال سلطنت كرد. آدم هرزه و فاسدي بود. زمري، او را در حال مستي كشت و همة خانوادهاش را قتل عام كرد.
باب 16 : 15 - 20 . زمري، پادشاه اسرائيل. 886 ق.م.
هفت روز حكومت كرد. سردار ارتش بود و تنها شاهكارش نابود كردن خاندان بعشا بود. در آتش سوخت.
باب 16 : 21 - 28 . عُمري، پادشاه اسرائيل. 886 - 875 ق.م.
12 سال سلطنت كرد. «از همة آنانيكه پيش از او بودند، بدتر كرد». چنان شهرتي بدست آورد كه مدتها پس از او، اسرائيل بنام «سرزمين عُمري» شناخته ميشد. سامره را پايتخت خود ساخت. پيش از آن، ترصه پايتخت حكومت شمالي بود (14 : 17 ؛ 15 : 33).
نكات باستان شناختي: عُمري
در سنگ موآبي (850 ق.م.) از «عُمري، پادشاه اسرائيل» نام برده شده است.
كتيبهاي متعلق به آدادنيراري (808 - 783 ق.م.) از «عُمري» نام ميبرد.
در تك ستون هرمي سياه شلمناصر سوم (860 - 825 ق.م.)، از خراج گرفته شدن از ييهو، «جانشين عُمري» صحبت شده است.
سامره: در 16 : 24 گفته شده كه عُمري سامره را بنا كرد. يك هيئت اعزامي از دانشگاه هاروارد. در ويرانههاي سامره، بنيان قصر عمري را كشف كرد، ولي هيچ چيز قديميتر از قصر عمري نيافت، كه اين خود شاهدي است بر اينكه عمري اين شهر را بنيان نهاده است.
بابهاي 16 : 29 - 22 : 4 . اخاب، پادشاه اسرائيل 875 - 854 ق.م.
22 سال سلطنت كرد. شريرترين پادشاه در ميان همة پادشاهان اسرائيل بود. او با ايزابل، شاهزاده خانم صيدوني ازدواج كرد كه زني سلطهجو، بيوجدان، كينه توز، مصمم و شيطاني بود. او كه مريد پرستش بعل بود، معبدي براي بعل در سامره بنا كرد، از 850 كاهن بعل و عشتورت نگهداري ميكرد، و انبياي يهوه را به قتل رسانيد و پرستش يهوه را ملغي كرد (18 : 13 و 19). بعدها، زنان كاهنهاي كه ميخواستند رسوم شهواني بتپرستي را در كليسا اِعمال كنند، نام او را بر خود گرفتند (مكاشفه 2:20).
نكتة باستان شناختي: تجديد بناي اريحا (16 : 34)