ترجمه تفسیری(کتاب اول تواریخ)
اين كتاب نيز جزو كتب تاريخي قوم اسرائيل است. برخي از مطالبي كه در كتاب دوم سموئيل آمده، در اينجا نيز بدان اشاره شده است. اما كتاب «اول تواريخ ايام» بيشتر با رويدادهاي خاندان يهودا كه در جنوب سرزمين اسرائيل حكومت ميكردند، سروكار دارد تا خاندان اسرائيل كه در شمال بودند. كتب تواريخ ايام بيشتر متوجه تاريخ مذهبي و خانه خداست در حالي كه كتب پادشاهان به تاريخ سياسي و كاخ سلطنتي نظر دارد.
اين كتاب احتمالاً توسط «عزرا» كه كاهن و كاتب بود نگارش يافته است. در سال 586 قبل از ميلاد، مردم سرزمين يهودا در نتيجه پيروزي بابليها بر سرزمينشان، اسير شده، به بابل منتقل شدند. چند دهه بعد، هنگامي كه اسراي يهودي به فرمان كورش كبير به وطن خود باز ميگشتند، عزرا اين كتاب را نوشت تا آنان را با تاريخشان آشنا سازد و اهميت حكومت داود و سليمان را به آنان نشان دهد. او همچنين رسوم مذهبي و قواعد عبادتي خانه خدا را شرح ميدهد تا وقتي مردم يهود به سرزمين خود ميرسند به بازسازي شهر مذهبي اورشليم و خانه خدا بپردازند و خداوند را عبادت نمايند.
نه فصل اول كتاب شامل فهرستي است از اسامي نخستين انسانها تا شائول پادشاه. فصل ده تا بيست و نه درباره زندگي داود پادشاه است. داود قصد داشت خانه خدا را بسازد اما خداوند او را از اين كار باز داشت و فرمود كه پسرش سليمان آن را خواهد ساخت. با اين حال داود دست به كار شد و وسايل مورد نياز را فراهم ساخت تا وقتي سليمان ساختن خانه خدا را شروع ميكند، همه چيز آماده باشد. در كتاب دوم تواريخ ايام جزئيات كار ساختن خانه خدا شرح داده شده است.
راهنما
اول تواريخ
نسب نامهها
سلطنت داود
دوازده كتاب قبلي كتابمقدس با اسارت قوم يهود پايان يافتند. دو كتاب تواريخ نيز همان داستان را حكايت ميكنند و در همان نقطه پايان ميپذيرند. اين دو كتاب تكرار همة مطالب قبلي است، ولي در آنها توجه مخصوصي به سلطنت داود، سليمان و پادشاهان بعدي يهودا مبذول شده است.
كتاب اول تواريخ تا حدودي با دوم سموئيل يكي است. كتاب به سرگذشت داود پرداخته و 9 باب آغازين آن به نسب نامهها اختصاص يافته است. اين نسب نامهها دورة زماني از آدم تا بازگشت يهوديان از اسارت را در برميگيرند و خلاصهاي از همة تاريخ مقدس گذشته هستند.
نويسنده
كتابهاي اول و دوم تواريخ، عزرا و نحميا در اصل يك مجموعه آثار را تشكيل ميدادند. روايات يهودي حاكي از آن است كه عزرا مؤلف اين مجموعه بوده است.
در كتابهاي تواريخ مكرراً به كتابهاي تاريخي ديگر، سالنامهها و آرشيوهاي دولتي رجوع داده شده: «دفتر اخبار ايام داود پادشاه» (اول تواريخ 27 : 24)؛ «سِفر اخبار سموئيل رائي و اخبار ناتان نبي و اخبار جاد رائي» (اول تواريخ 29 : 29)؛ «تواريخ ناتان نبي و نبوت اخياي شيلوني و رؤياي عَدّوي رائي» (دوم تواريخ 9 : 29)؛ «تواريخ شَمعياي نبي و تواريخ اناب عِدّوي رائي» (دوم تواريخ 12 : 15)؛ «مِدرَس عدّوي نبي» (دوم تواريخ 13 : 22)؛ «اخبار ييهو ابن حناني كه در تواريخ پادشاهان اسرائيل مندرج ميباشد» (دوم تواريخ 20 : 34)؛ «مِدرَس تواريخ پادشاهان» (دوم تواريخ 24 : 27)؛ «اشعياء ... وقايع عزيا را نوشت» (دوم تواريخ 26 : 22)؛ «رؤياي اشعياي نبي» (دوم تواريخ 32 : 32)؛ «تواريخ پادشاهان يهودا و اسرائيل» (دوم تواريخ 32 : 32)؛ «اخبار جوزاي» (دوم تواريخ 33 : 19).
به اين ترتيب، به نظر ميرسد كه نويسنده به دفاتر وقايع روزانه، دفاتر خاطرات و اسناد عمومي كه اكنون شناخته شده نيستند، دسترسي داشته است. علاوه بر اينها بر كتابهاي قبلي عهد عتيق نيز دسترسي داشته است . او با هدايت خدا، چيزهايي را رونويسي كرد كه براي هدف او مناسب بودند. به همين دليل در اين قسمت عهد عتيق با يك حكايت تكراري روبرو هستيم.
اهميت حكايت تكراري
براي ما كه ايمان داريم همة كتابمقدس كلام خدا است و براي همة مردم جهان نوشته شده، اين سؤال پيش ميآيد كه علاوه بر نياز فوري عزرا در مسكون سازي مجدد سرزمين، آيا خدا نيز در تكرار اين بخش از تاريخ مقدس هدف ديگر داشته است؟
تكرار نشان دهنده اهميت است و هشداري است به خواننده كه اين بخش كتابمقدس را ناديده نگيرد. گرچه ما كتابهاي پادشاهان و تواريخ را كتابهاي خشكي تصور ميكنيم، با وجود اين، اين كتابها حكايت رويارويي خدا با قوم خود را در بردارند، و گهگاه در حين مطالعة آنها با برخي از نابترين گوهرهاي كتابمقدس روبرو ميشويم.
تفاوت كتابهاي پادشاهان و تواريخ
كتابهاي پادشاهان به گزارش همزمان وقايع حكومتهاي شمالي و جنوبي ميپردازند، در حاليكه كتابهاي تواريخ به ذكر وقايع حكومت جنوبي محدود ميشوند. كتابهاي تواريخ بيشتر به حكومت داود اهميت ميدهند و وقايع خاندان او را دنبال ميكنند.