ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب دوم تواریخ)
ابيا، پادشاه يهودا
در سال هجدهم سلطنت يَرُبْعام، اَبيّا بر يهودا پادشاه شد. 2 سه سال در اورشليم پادشاهي كرد و اسم مادرش ميكايا دختر اوريئيل از جبعه بود.
و در ميان اَبيّا و يَرُبْعام جنگ بود. 3 و اَبِيّا با فوجي از شجاعان جنگ آزموده يعني چهارصد هزار مرد برگزيده تدارك جنگ ديد، و يَرُبْعام با هشتصد هزار مرد برگزيده كه شجاعان قوي بودند با وي جنگ را صف آرايي نمود. 4 و اَبِيّا بر كوه صَمارايم كه در كوهستان افرايم است برپا شده، گفت: «اي يَرُبْعام و تمامي اسرائيل مرا گوش گيريد! 5 آيا شما نميدانيد كه يَهُوَه خداي اسرائيل سلطنت اسرائيل را به داود و پسرانش با عهد نمكين تا به ابد داده است؟ 6 و يَرُبْعام بن نَباط بندة سليمان بن داود برخاست و بر مولاي خود عصيان ورزيد. 7 و مردان بيهوده كه پسران بلّيعال بودند نزد وي جمع شده، خويشتن را به ضد رَحُبْعام بن سليمان تقويت دادند، هنگامي كه رَحُبْعام جوان و رقيق القلب بود و با ايشان مقاومت نميتوانست نمود. 8 و شما الا´ن گمان ميبريد كه با سلطنت خداوند كه در دست پسران داود است مقابله توانيد نمود؟ و شما گروه عظيمي ميباشيد و گوسالههاي طلا كه يَرُبْعام براي شما به جاي خدايان ساخته است با شما ميباشد. 9 آيا شما كَهَنَه خداوند را از بنيهارون و لاويان را نيز اخراج ننموديد و مثل قومهاي كشورها براي خود كاهنان نساختيد؟ و هركه بيايد و خويشتن را با گوسالهاي و هفت قوچ تقديس نمايد، براي آنهايي كه خدايان نيستندكاهن ميشود. 10 و اما ما يَهُوَه خداي ماست و او را ترك نكردهايم و كاهنان از پسران هارون خداوند را خدمت ميكنند و لاويان در كار خود مشغولند. 11 و هر صبح و هر شام قربانيهاي سوختني و بخور معطر براي خداوند ميسوزانند و نانِ تَقْدِمِه بر ميز طاهر مينهند و شمعدان طلا و چراغهايش را هر شب روشن ميكنند زيرا كه ما وصاياي يَهُوَه خداي خود را نگاه ميداريم؛ اما شما او را ترك كردهايد. 12 و اينك با ما خدا رئيس است و كاهنان او با كَرِنّاهاي بلند آواز هستند تا به ضد شما بنوازند. پس اي بنياسرائيل با يَهُوَه خداي پدران خود جنگ مكنيد زيرا كامياب نخواهيد شد.»
13 اما يَرُبْعام كمين گذاشت كه از عقب ايشان بيايند و خود پيش روي يهودا بودند و كمين در عقب ايشان بود. 14 و چون يهودا نگريستند، اينك جنگ هم از پيش و هم از عقب ايشان بود. پس نزد خداوند استغاثه نمودند و كاهنان كَرِنّاها را نواختند. 15 و مردان يهودا بانگ بلند برآوردند، و واقع شد كه چون مردان يهودا بانگ برآوردند، خدا يَرُبْعام و تمامي اسرائيل را به حضور اَبِيّا و يهودا شكست داد. 16 و بنياسرائيل از حضور يهودا فرار كردند و خدا آنها را به دست ايشان تسليم نمود. 17 و اَبِيّا و قوم او آنها را به صدمة عظيمي شكست دادند، چنانكه پانصد هزار مرد برگزيده از اسرائيل مقتول افتادند. 18 پس بنياسرائيل در آن وقت ذليل شدند و بنييهودا چونكه بر يَهُوَه خداي پدران خود توكل نمودند، قوي گرديدند. 19 و اَبِيّا يَرُبْعام را تعاقب نموده، شهرهاي بيتئيل را با دهاتش و يَشانَه را با دهاتش و اَفْرون را با دهاتش از او گرفت. 20 و يَرُبْعام در ايام اَبِيّا ديگر قوت بهم نرسانيد وخداوند او را زد كه مرد. 21 و اَبِيّا قوي ميشد و چهارده زن براي خود گرفت و بيست و دو پسر و شانزده دختر به وجود آورد. 22 پس بقية وقايع اَبِيّا از رفتار و اعمال او در مِدْرَسِ عِدُّوي نبي مكتوب است.
ترجمه تفسیری
جنگ ابيا با يربعام
(اول پادشاهان 15:1-8)
در هيجدهمين سال سلطنت يربعام پادشاه اسرائيل، ابيا پادشاه يهودا شد و سه سال در اورشليم سلطنت كرد. مادرش معكه دختر اوريئيل جبعهاي بود.
بين ابيا و يربعام جنگ درگرفت. 3 سپاه يهودا كه از 000ر400 مرد جنگي و كارآزموده تشكيل شده بود به فرماندهي ابياي پادشاه به جنگ سپاه اسرائيل رفت كه تعداد آن دو برابر سپاه يهودا بود و افرادش همه سربازاني كارآزموده و قوي بودند و فرماندهي آنها را يربعام پادشاه بعهده داشت.
4 وقتي دو لشكر در كوهستان افرايم به همديگر رسيدند، ابياي پادشاه از كوه صمارايم بالا رفته و با صداي بلند به يربعام پادشاه و لشكر اسرائيل گفت: 5 «به من گوش دهيد! مگر نميدانيد كه خداوند، خداي اسرائيل عهد ابدي با داود بسته است كه پسران او هميشه بر اسرائيل سلطنت كنند؟ 6 پادشاه شما يربعام، غلام سليمان پسر داود بود و به ارباب خود خيانت كرد. 7 عدهاي از اراذل و اوباش دور او جمع شدند و بضد رحبعام، پسر سليمان شورش كردند. رحبعام چون جوان و كمتجربه بود، نتوانست دربرابر آنها ايستادگي كند. 8 حال خيال ميكنيد ميتوانيد سلطنت خداوند را كه در دست فرزندان داود است، سرنگون كنيد؟ قشون شما بزرگ است و گوسالههاي طلا را كه يربعام براي پرستش ساخته است نيز نزد شماست. 9 شما كاهنان خداوند را كه از نسل هارون هستند و لاويان را از ميان خود رانده و مانند مردمان سرزمينهاي ديگر، كاهنان بتپرست براي خويشتعيين كردهايد. هر كسي را كه با يك گوساله و هفت قوچ براي كاهن شدن نزد شما بيايد، او را بعنوان كاهن بتهايتان قبول ميكنيد.
10 «ولي خداوند، خداي ماست و ما او را ترك نكردهايم. كاهنان ما كه خداوند را خدمت ميكنند از نسل هارون هستند و لاويان نيز آنها را در انجام وظيفهاي كه دارند ياري ميكنند. 11 آنها هر روز صبح و عصر قربانيهاي سوختني و بخور معطر به خداوند تقديم ميكنند و نان مقدس را روي ميز مخصوص ميگذارند. هر شب چراغدان طلا را روشن ميكنند. ما دستورات خداوند، خداي خود را اطاعت ميكنيم، ولي شما، او را ترك نمودهايد. 12 خدا با ماست و او رهبر ماست. كاهنان خدا با نواختن شيپور، ما را براي جنگ با شما رهبري خواهند كرد. اي مردم اسرائيل بضد خداوند، خداي اجدادتان نجنگيد، زيرا پيروز نخواهيد شد.»
13 در اين ضمن، يربعام قسمتي از نيروهاي خود را فرستاد تا از پشت سر به نيروهاي يهودا حمله كنند و خود با بقيه قشون از روبرو به آنها حمله كرد. 14 قشون يهودا وقتي ديدند دشمن از پس و پيش آنها را محاصره كرده است، بسوي خداوند دعا كردند و كاهنان شيپورها را نواختند. 15و16 مردان يهودا شروع كردند به فرياد زدن. وقتي آنها فرياد ميزدند، خدا ابياي پادشاه و مردان يهودا را ياري كرد تا يربعام و قشون اسرائيل را تارومار كرده، شكست دهند. 17 آنها در آن روز 000ر500 سرباز اسرائيلي را كشتند. 18 به اين ترتيب، يهودا با اتكاء و اعتماد بر خداوند، خداي اجداد خود، اسرائيل را شكست داد.
19 ابيا به تعقيب يربعام پرداخت و از شهرهاي او بيتئيل، يشانه، افرون و روستاهاي اطراف آنها را گرفت. 20 يربعام، پادشاه اسرائيل در تمام عمر ابيا ديگر هرگز به قدرت نرسيد و سرانجام خداوند او را كشت.
21 اما ابيا قويتر ميشد. او چهارده زن و بيست و دو پسر و شانزده دختر داشت. 22 شرح بقيه رويدادهاي دوران سلطنت ابيا و كردار و گفتار او در كتاب «تاريخ عدوي نبي» نوشته شده است.
راهنما
باب 13 . ابيا (ابيام)، پادشاه يهودا، 915 - 913 ق .م.
سه سال سلطنت كرد. (مذكور در اول پادشاهان 15:1-8). همچون پدر خود شرير بود. ولي در جنگ با يربعام، «به خدا اعتماد نمود» و يربعام را شكست داد و برخي از شهرهاي شمالي را پس گرفت.