ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب دوم تواریخ)
و چون رَحُبْعام وارد اورشليم شد، صد و هشتاد هزار نفر برگزيدة جنگ آزموده را از خاندان يهودا و بنيامين جمع كرد تا با اسرائيل مقاتله نموده، سلطنت را به رحبعام برگرداند. 2 اما كلام خداوند بر شَمَعْيا مرد خدا نازل شده، گفت: 3 «به رَحُبْعام بن سليمان پادشاه يهودا و به تمامي اسرائيليان كه در يهودا و بنيامين ميباشند خطاب كرده، بگو: 4 خداوند چنين ميگويد: برمياييد و با برادران خود جنگ منماييد. هركس به خانة خود برگردد زيرا كه اين امر از جانب من شده است.» و ايشان كلام خداوند را شنيدند و از رفتن به ضدّ يَرُبْعام برگشتند.
رحبعام، پادشاه يهودا
5 و رَحُبْعام در اورشليم ساكن شد و شهرهاي حصاردار در يهودا ساخت. 6 پس بيتلحم وعِيتام و تَقُّوع 7 و بيت صُور و سُوكُو و عَدُلاّم، 8 و جَتّ و مَرِيشَه و زِيف، 9 و اَدورايم و لاكِيش و عَزيِقَه، 10 و صُرْعَه و ايَّلُون و حَبْرُون را بنا كرد كه شهرهاي حصاردار در يهودا و بنيامين ميباشند. 11 و حصارها را محكم ساخت و در آنها سرداران و انبارهاي مأكولات و روغن و شراب گذاشت. 12 و در هر شهري سپرها و نيزهها گذاشته، آنها را بسيار محكم گردانيد؛ پس يهودا و بنيامين با او ماندند.
13 و كاهنان و لاوياني كه در تماميِ اسرائيل بودند، از همة حدود خود نزد او جمع شدند. 14 زيراكه لاويان اراضي شهرها و املاك خود را ترك كرده، به يهودا و اورشليم آمدند چونكه يَرُبْعام و پسرانش ايشان را از كهانت يَهُوَه اخراج كرده بودند. 15 و او براي خود به جهت مكانهاي بلند و ديوها و گوسالههايي كه ساخته بود كاهنان معين كرد. 16 و بعد از ايشان آناني كه دلهاي خود را به طلب يَهُوَه خداي اسرائيل مشغول ساخته بودند از تمامي اسباط اسرائيل به اورشليم آمدند تا براي يَهُوَه خداي پدران خود قرباني بگذرانند. 17 پس سلطنت يهودا را مستحكم ساختند و رَحُبْعام بن سليمان را سه سال تقويت كردند، زيراكه سه سال به طريق داود و سليمان سلوك نمودند.
18 و رَحُبْعام مَحَلَة دختر يريمُوت بن داود و اَبِيحايَل دختر اَلِيآب بن يَسَّي' را به زني گرفت. 19 و او براي وي پسران يعني يَعُوش و شَمَرْيا و زَهم را زاييد. 20 و بعد از او مَعْكَه دختر اَبْشالوم را گرفت و او براي وي اَبِيّا و عَتّاي و زِبزا و شَلُوميت را زاييد. 21 و رَحُبْعام، مَعْكَه دختر ابشالوم را ازجميع زنان و مُتعههاي خود زياده دوست ميداشت، زيرا كه هجده زن و شصت مُتعه گرفته بود و بيست و هشت پسر و شصت دختر توليد نمود. 22 و رَحُبْعام اَبيّا پسر معكه را در ميان برادرانش سرور و رئيس ساخت، زيراكه ميخواست او را به پادشاهي نصب نمايد. 23 و عاقلانه رفتار نموده، همة پسران خود را در تمامي بلاد يهودا و بنيامين در جميع شهرهاي حصاردار متفرق ساخت، و براي ايشان آذوقة بسيار قرار داد و زنان بسيار خواست.
ترجمه تفسیری
پيغام شمعيا
(اول پادشاهان 12:21-24)
وقتي رحبعام به اورشليم رسيد صد و هشتاد هزار مرد جنگي از يهودا و بنيامين جمع كرد تا با بقيه اسرائيل بجنگد و آنها را هم زير سلطه خود دربياورد. 2 اما خداوند براي شمعياي نبي اين پيغام را فرستاده، گفت:
3و4 «برو و به رحبعام پسر سليمان، پادشاه يهودا و به تمام قبيله يهودا و بنيامين بگو كه نبايد با اسرائيليها كه برادرانشان هستند بجنگند. به آنها بگو كه به خانههاي خود برگردند؛ زيرا تمام اين اتفاقات مطابق خواست من صورت گرفته است.» پس ايشان خداوند را اطاعت كرده، از جنگ با يربعام خودداري نمودند.
استحكامات رحبعام
5-10 رحبعام در اورشليم ماند و براي دفاع از خود، دور اين شهرها را كه در يهودا و بنيامين بودند حصار كشيد: بيتلحم، عيتام، تقوع، بيتصور، سوكو، عدلام، جت، مريشه، زيف، ادورايم، لاكيش، عزيقه، صرعه، ايلون و حبرون. 11 او اين شهرها را مستحكم ساخت و فرماندهاني بر آنها گذاشت و خوراك و روغن زيتون و شراب در آنجا انبار كرد. 12 براي احتياط بيشتر، در اسلحه خانههاي هر شهر، سپر و نيزه فراوان ذخيره كرد؛ زيرا از تمام قوم اسرائيل فقط يهودا و بنيامين به او وفادار مانده بودند.
كوچ كاهنان و لاويان به يهودا
13و14 كاهنان و لاويان از سراسر خاك اسرائيل، خانهها و املاك خود را ترك گفته، به يهودا و اورشليم آمدند، زيرا يربعام پادشاه و پسرانش ايشان را از شغل كاهني بركنار كرده بودند. 15 يربعام، كاهنان ديگري براي بتخانههاي بالاي تپهها و بتهايي كهبشكل بز و گوساله ساخته بود تعيين كرد. 16 اما كساني كه طالب پرستش خداوند، خداي اسرائيل بودند، از سراسر خاك اسرائيل، بدنبال لاويان به اورشليم نقل مكان نمودند تا بتوانند در آنجا براي خداوند، خداي اجداد خود قرباني كنند. 17 به اين ترتيب، پادشاهي رحبعام در يهودا استوار شد و مردم سه سال از رحبعام پشتيباني كردند و طي اين سه سال، مانند زمان داود و سليمان، خداوند را اطاعت نمودند.
خانواده رحبعام
18 رحبعام با محلت ازدواج كرد. محلت دختر يريموت و نوه داود بود و مادر محلت ابيحايل نام داشت. ابيحايل دختر اليآب برادر داود بود. 19 حاصل اين ازدواج سه پسر بود به نامهاي يعوش، شمريا و زهم.
20 سپس رحبعام با معكه دختر ابشالوم ازدواج كرد. او از معكه نيز صاحب چهار فرزند شد به اسامي ابيا، عتاي، زيزا و شلوميت. 21 رحبعام، معكه را بيشتر از ساير زنان و كنيزان خود دوست ميداشت. (رحبعام هيجده زن، شصت كنيز، بيست و هشت پسر و شصت دختر داشت.) 22 او به پسرش ابيا كه از معكه بود مقامي بالاتر از ساير فرزندانش داد، زيرا قصد داشت بعد از خود، او را پادشاه سازد. 23 پس بسيار عاقلانه رفتار نموده، بقيه پسرانش را در شهرهاي حصاردار سراسر قلمرو يهودا و بنيامين پراكنده كرد و مايحتاج آنان را تأمين نمود و براي هر كدام زنان بسيار گرفت.
راهنما
بابهاي 10، 11، 12 . رحبعام، پادشاه يهودا 933 - 916 ق. م.
رحبعام پسر سليمان بود و 17 سال سلطنت كرد (مذكور در اول پادشاهان 12، 13، 14). در طي سلطنت وي حكومت پر جلال سليمان از اوج شكوه خود سقوط كرد. ده سبط اسرائيل از حكومت او جدا شدند و شيشك، پادشاه مصر، اورشليم را تاراج كرد (12:2-9).
نكتة باستان شناختي: حملة شيشك به يهودا
گزارش خود شيشك از اين مبارزه بر ديوار جنوبي معبد بزرگ آمون در كارناك، حكاكي شده كه در آن، شيشك در حال تقديم 156 شهر فلسطين به خدايش آمون، نمايش داده شده است.
يك لايه خاكستر مربوط به آتش سوزي قرية صفير كه شيشك به راه انداخت، از زير خاك بيرون آورده شده است.
و نيز قطعهاي از بناي تاريخي كه او در مجدو بر پا داشت، كشف شده است.
جسد موميايي شدة شيشك در سال 1939 در «تانيس»، و در تابوتي نقرهاي كه در روكشي از طلاي خالص قرار داشت، يافت شد. شايد اين طلا از طلاهاي سليمان بوده كه شيشك از اورشليم گرفته بود.