9 دیدار ملکه سبا؛ثروت سلیمان؛ وفات سلیمان

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی(کتاب دوم تواریخ)
ديدار ملكة‌ سبا
و چون‌ ملكة‌ سبا آوازة‌ سليمان‌ را شنيد با موكب‌ بسيار عظيم‌ و شتراني‌ كه‌ به‌ عطريات‌ و طلاي‌ بسيار و سنگهاي‌ گرانبها بار شده‌ بود به‌ اورشليم‌ آمد، تا سليمان‌ را به‌ مسائل‌ امتحان‌ كند. و چون‌ نزد سليمان‌ رسيد، با وي‌ از هرچه‌ در دلش‌ بود گفتگو كرد. 2 و سليمان‌ تماميِ مسائلش‌ را براي‌ وي‌ بيان‌ نمود و چيزي‌ از سليمان‌ مخفي‌ نماند كه‌ برايش‌ بيان‌ نكرد. 3 و چون‌ ملكة‌ سبا حكمت‌ سليمان‌ و خانه‌اي‌ را كه‌ بنا كرده‌ بود، 4 و طعام‌ سفرة‌ او و مجلس‌ بندگانش‌ و نظم‌ و لباس‌ خادمانش‌ را و ساقيانش‌ و لباس‌ ايشان‌ و زينه‌اي‌ را كه‌ به‌ آن‌ به‌ خانة‌ خداوند برمي‌آمد ديد، روح‌ ديگر در او نماند.
5 پس‌ به‌ پادشاه‌ گفت‌: «آوازه‌اي‌ را كه‌ در ولايت‌ خود دربارة‌ كارها و حكمت‌ تو شنيدم‌ راست‌ بود. 6 اما تا نيامدم‌ و به‌ چشمان‌ خود نديدم‌، اخبار آنها را باور نكردم‌؛ و همانا نصف‌ عظمت‌ حكمت‌ تو به‌ من‌ اعلام‌ نشده‌ بود، و از خبري‌ كه‌ شنيده‌ بودم‌ افزوده‌اي‌. 7 خوشابه‌حال‌ مردان‌ تو و خوشابه‌حال‌ اين‌ خادمانت‌ كه‌ به‌ حضور تو هميشه‌مي‌ايستند و حكمت‌ تو را مي‌شنوند. 8 متبارك‌ باد يَهُوَه‌ خداي‌ تو كه‌ بر تو رغبت‌ داشته‌، تو را بر كرسي‌ خود نشانيد تا براي‌ يَهُوَه‌ خدايت‌ پادشاه‌ بشوي‌. چونكه‌ خداي‌ تو اسرائيل‌ را دوست‌ مي‌دارد تا ايشان‌ را تا به‌ ابد استوار نمايد؛ از اين‌ جهت‌ تو را بر پادشاهيِ ايشان‌ نصب‌ نموده‌ است‌ تا داوري‌ و عدالت‌ را بجا آوري‌.» 9 و به‌ پادشاه‌ صد و بيست‌ وزنة‌ طلا و عطريات‌ از حد زياده‌، و سنگهاي‌ گرانبها داد و مثل‌ اين‌ عطريات‌ كه‌ ملكة‌ سبا به‌ سليمان‌ پادشاه‌ داد هرگز ديده‌ نشد.
10 و نيز بندگان‌ حورام‌ و بندگان‌ سليمان‌ كه‌ طلا از اوفير مي‌آوردند، چوب‌ صندل‌ و سنگهاي‌ گرانبها آوردند. 11 و پادشاه‌ از اين‌ چوب‌ صندل‌ زينه‌ها به‌ جهت‌ خانه‌ خداوند و خانة‌ پادشاه‌ و عودها و بربطها براي‌ مغنّيان‌ ساخت‌، و مثل‌ آنها قبل‌ از آن‌ در زمين‌ يهودا ديده‌ نشده‌ بود.
12 و سليمان‌ پادشاه‌ به‌ ملكة‌ سبا تماميِ آرزوي‌ او را كه‌ خواسته‌ بود داد، سواي‌ آنچه‌ كه‌ او براي‌ پادشاه‌ آورده‌ بود؛ پس‌ با بندگانش‌ به‌ ولايت‌ خود توجه‌ نموده‌، برفت‌.

ثروت‌ سليمان‌
13 و وزن‌ طلايي‌ كه‌ در يك‌ سال‌ به‌ سليمان‌ رسيد ششصد و شصت‌ و شش‌ وزنه‌ طلا بود، 14 سواي‌ آنچه‌ تاجران‌ و بازرگانان‌ آوردند و جميع‌ پادشاهان‌ عرب‌ و حاكمان‌ كشورها طلا و نقره‌ براي‌ سليمان‌ مي‌آوردند. 15 و سليمان‌ پادشاه‌ دويست‌ سپر طلاي‌ چكشي‌ ساخت‌ كه‌ براي‌ هر سپر ششصد مثقال‌ طلا بكار برده‌ شد. 16 و سيصد سپر كوچك‌ طلاي‌ چكشي‌ ساخت‌كه‌ براي‌ هر سپر سيصد مثقال‌ طلا بكار برده‌ شد، و پادشاه‌ آنها را در خانة‌ جنگل‌ لبنان‌ گذاشت‌. 17 و پادشاه‌ تخت‌ بزرگي‌ از عاج‌ ساخت‌ و آن‌ را به‌ زر خالص‌ پوشانيد. 18 و تخت‌ را شش‌ پله‌ و پايندازي‌ زرين‌ بود كه‌ به‌ تخت‌ پيوسته‌ بود و به‌ اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ نزد جاي‌ كُرسيش‌ دستها بود، و دو شير به‌ پهلوي‌ دستها ايستاده‌ بودند. 19 و دوازده‌ شير از اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌، بر آن‌ شش‌ پله‌ ايستاده‌ بودند كه‌ در هيچ‌ مملكت‌ مثل‌ اين‌ ساخته‌ نشده‌ بود. 20 و تماميِ ظروف‌ نوشيدنيِ سليمان‌ پادشاه‌ از طلا و تماميِ ظروف‌ خانة‌ جنگل‌ لبنان‌ از زر خالص‌ بود، و نقره‌ در ايام‌ سليمان‌ هيچ‌ به‌ حساب‌ نمي‌آمد، 21 زيرا كه‌ پادشاه‌ را كشتيها بود كه‌ با بندگان‌ حُورام‌ به‌ ترشيش‌ مي‌رفت‌، و كشتيهاي‌ ترشيشي‌ هر سه‌ سال‌ يك‌ مرتبه‌ مي‌آمد، و طلا و نقره‌ و عاج‌ و ميمونها و طاوسها مي‌آورد.
22 پس‌ سليمان‌ پادشاه‌ در دولت‌ و حكمت‌ از جميع‌ پادشاهان‌ كشورها بزرگتر شد. 23 و تمامي‌ پادشاهان‌ كشورها حضور سليمان‌ را مي‌طلبيدند تا حكمتي‌ را كه‌ خدا در دلش‌ نهاده‌ بود بشنوند. 24 و هريكي‌ از ايشان‌ هدية‌ خود را از آلات‌ نقره‌ و آلات‌ طلا و رخوت‌ و اسلحه‌ و عطريات‌ و اسبها و قاطرها يعني‌ قسمت‌ هر سال‌ را در سالش‌ مي‌آوردند. 25 و سليمان‌ چهار هزار آخور به‌ جهت‌ اسبان‌ و ارابه‌ها و دوازده‌ هزار سوار داشت‌. و آنها را در شهرهاي‌ ارابه‌ها و نزد پادشاه‌ در اورشليم‌ گذاشت‌. 26 و بر جميع‌ پادشاهان‌ از نهر (فرات‌) تا زمين‌ فلسطينيان‌ و سرحد مصر حكمراني‌ مي‌كرد. 27 و پادشاه‌ نقره‌ را در اورشليم‌مثل‌ سنگها و چوب‌ سرو آزاد را مثل‌ چوب‌ افراغ‌ كه‌ در صحراست‌ فراوان‌ ساخت‌. 28 و اسبها براي‌ سليمان‌ از مصر و از جميع‌ ممالك‌ مي‌آوردند.

وفات‌ سليمان‌
29 و اما بقية‌ وقايع‌ سليمان‌ از اول‌ تا آخر آيا آنها در تواريخ‌ ناتان‌ نبي‌ و در نبوت‌ اَخِيّاي‌ شيلوني‌ و در رؤياي‌ يَعْدُوي‌ رايي‌ دربارة‌ يَرُبْعام‌ بن‌ نَباط‌ مكتوب‌ نيست‌؟ 30 پس‌ سليمان‌ چهل‌ سال‌ در اورشليم‌ بر تمامي‌ اسرائيل‌ سلطنت‌ كرد. 31 و سليمان‌ با پدران‌ خود خوابيد و او را در شهر پدرش‌ داود دفن‌ كردند و پسرش‌ رَحُبْعام‌ در جاي‌ او پادشاه‌ شد.
ترجمه تفسیری
ديدار ملكه‌ سبا با سليمان‌
(اول‌ پادشاهان‌ 10:1-13)
ملكه‌ سبا وقتي‌ آوازه‌ حكمت‌ سليمان‌ را شنيد، خواست‌ به‌ ديدار او برود و با طرح‌ مسايل‌ دشوار او را آزمايش‌ كند. پس‌ به‌ همراهي‌ سواران‌ بسيار و كارواني‌ از شتران‌ با بار طلا، جواهرات‌ و عطريات‌ به‌ شهر اورشليم‌ آمد و مسايل‌ خود را با سليمان‌ در ميان‌ گذاشت‌. 2 سليمان‌ به‌ تمام‌ سؤالات‌ او جواب‌ داد. پاسخ‌ هيچ‌ مسئله‌اي‌ براي‌ سليمان‌ مشكل‌ نبود. 3و4 وقتي‌ ملكه‌ سبا سخنان‌ حكيمانه‌ سليمان‌ را شنيد و كاخ‌ زيبا، خوراك‌ شاهانه‌، تشريفات‌ درباريان‌ و مقامات‌، خدمت‌ منظم‌ خدمتكاران‌ و ساقيان‌، و قرباني‌هايي‌ كه‌ در خانه‌ خداوند تقديم‌ مي‌شد، همه‌ را به‌ چشم‌ خود ديد مات‌ و مبهوت‌ ماند! 5 پس‌ به‌ سليمان‌ گفت‌: «اينك‌ باور مي‌كنم‌ كه‌ هر چه‌ در مملكتم‌ درباره‌ حكمت‌ تو و كارهاي‌ بزرگت‌ شنيده‌ام‌، همه‌ راست‌ بوده‌ است‌. 6 باور نمي‌كردم‌ تا اينكه‌ آمدم‌ و با چشمان‌ خود ديدم‌. حكمت‌ تو بيش‌ از آنست‌ كه‌ فكرش‌ را مي‌كردم‌! 7 خوشابحال‌ اين‌ ملت‌ و خوشابحال‌ اين‌ درباريان‌ كه‌ هميشه‌ سخنان‌ حكيمانه‌ تو را مي‌شنوند! 8 خداوند، خداي‌ تو را ستايش‌ مي‌كنم‌ كه‌ تو را برگزيده‌ تا بر قوم‌ او سلطنت‌ كني‌. خداي‌ تو قوم‌ اسرائيل‌ را دوست‌ دارد و مي‌خواهد ايشان‌ را تا به‌ ابد حفظ‌ نمايد، به‌ همين‌ سبب‌ است‌ كه‌ تو را به‌ پادشاهي‌ ايشان‌ گمارده‌، تا به‌ عدل‌ و انصاف‌ بر آنان‌ سلطنت‌ كني‌!»
9 سپس‌ ملكه‌ سبا به‌ سليمان‌ هداياي‌ فراواني‌ داد. اين‌ هدايا عبارت‌ بودند از: چهار تن‌ طلا، مقدار زيادي‌ عطريات‌ بي‌نظير و سنگهاي‌ گرانقيمت‌.
10 (ملوانان‌ كشتيهاي‌ حيرام‌ پادشاه‌ و سليمان‌ پادشاه‌ از اوفير، طلا، سنگهاي‌ گرانقيمت‌ و چوب‌ صندل‌ آوردند. 11 سليمان‌ پادشاه‌ از همين‌ چوبهاي‌ صندل‌، پلكان‌ خانه‌ خداوند و كاخ‌ سلطنتي‌ خود را ساخت‌ و براي‌ دسته‌ نوازندگان‌ نيز از اين‌ چوب‌، عود و بربط‌ درست‌ كرد. تا به‌ آن‌ روز چنين‌ چوبهاي‌ مرغوبي‌ در سراسر سرزمين‌ يهودا ديده‌ نشده‌ بود.)
12 سليمان‌ پادشاه‌ علاوه‌ بر چيزهايي‌ كه‌ خود ملكه‌ سبا خواست‌، هدايايي‌ به‌ ارزش‌ همان‌ هدايايي‌ كه‌ برايش‌ آورده‌ بود، به‌ او داد. سپس‌ ملكه‌ سبا و همراهانش‌ به‌ مملكت‌ خويش‌ بازگشتند.

ثروت‌ و شهرت‌ سليمان‌
(اول‌ پادشاهان‌ 10:14-25)
13و14 سليمان‌ پادشاه‌ علاوه‌ بر دريافت‌ ماليات‌ و سود بازرگاني‌، هر سال‌ بيست‌ و سه‌ تن‌ طلا هم‌ عايدش‌ مي‌شد. پادشاهان‌ عرب‌ و حاكمان‌ سرزمين‌ اسرائيل‌ نيز طلا و نقره‌ براي‌ سليمان‌ مي‌آوردند. 15 سليمان‌ از اين‌ طلا دويست‌ سپر بزرگ‌، هر كدام‌ به‌ وزن‌ سه‌ و نيم‌ كيلو 16 و سيصد سپر كوچك‌، هر يك‌ به‌ وزن‌ دو كيلو ساخت‌. پادشاه‌ اين‌ سپرها را در تالار بزرگ‌ قصر خود كه‌ «جنگل‌ لبنان‌» نام‌ داشت‌، گذاشت‌.
17 او يك‌ تخت‌ سلطنتي‌ بزرگ‌ نيز از عاج‌ با روكش‌ طلاي‌ ناب‌ ساخت‌. 18 اين‌ تخت‌ شش‌ پله‌، و يك‌ زيرپايي‌ متصل‌ به‌ تخت‌ داشت‌. در دو طرف‌ تخت‌ دو دسته‌ بود كه‌ كنار هر دسته‌، يك‌ مجسمه‌ شير قرار داشت‌. 19 در دو طرف‌ هر يك‌ از پله‌ها نيز دو مجسمه‌ شير نصب‌ شده‌ بود. اين‌ تخت‌ در تمام‌ دنيا بي‌نظير بود!
20 همه‌ جامهاي‌ سليمان‌ و ظروف‌ تالار «جنگل‌ لبنان‌» ازطلاي‌ خالص‌ بود. در ميان‌ آنها حتي‌ يك‌ ظرف‌ نقره‌ هم‌ پيدا نمي‌شد، چون‌ طلا بحدي‌ فراوان‌ بود كه‌ ديگر نقره‌ ارزشي‌ نداشت‌!
21 كشتيهاي‌ تجاري‌ سليمان‌ پادشاه‌ با كمك‌ ملوانان‌ حيرام‌ هر سه‌ سال‌ يك‌ بار با بارهاي‌ طلا، نقره‌، عاج‌، ميمون‌ و طاووس‌ وارد بنادر اسرائيل‌ مي‌شدند. 22 سليمان‌ از تمام‌ پادشاهان‌ دنيا ثروتمندترو داناتر بود. 23 پادشاهان‌ دنيا مشتاق‌ ديدن‌ سليمان‌ بودند تا شاهد حكمتي‌ باشند كه‌ خدا به‌ او داده‌ بود. 24 هر سال‌ عده‌اي‌ به‌ ديدن‌ او مي‌آمدند و با خود هدايايي‌ از طلا و نقره‌، لباس‌، عطريات‌، اسلحه‌، اسب‌ و قاطر برايش‌ مي‌آوردند.
25 علاوه‌ بر اين‌، سليمان‌ در پايتخت‌ خود اورشليم‌ و ساير شهرها چهار هزار آخور اسب‌ و محل‌ نگهداري‌ عرابه‌ها و دوازده‌ هزار اسب‌ داشت‌.
26 او بر همه‌ پادشاهان‌ و سرزمين‌هاي‌ آنها از رود فرات‌ تا مملكت‌ فلسطين‌ و از آنجا تا مرز سرزمين‌ مصر فرمانروايي‌ مي‌كرد. 27 در روزگار سليمان‌ در اورشليم‌، نقره‌ مثل‌ ريگ‌ بيابان‌ فراوان‌ بود و الوارهاي‌ گرانقيمت‌ سرو، مانند چوب‌ معمولي‌ مصرف‌ مي‌شد! 28 اسبهاي‌ سليمان‌ را از مصر و كشورهاي‌ ديگر مي‌آوردند.

مرگ‌ سليمان‌
(اول‌ پادشاهان‌ 11:41-43)
29 شرح‌ بقيه‌ رويدادهاي‌ دوران‌ سلطنت‌ سليمان‌، از اول‌ تا آخر، در كتاب‌ «تاريخ‌ ناتان‌ نبي‌»، «نبوت‌ اخياي‌ شيلوني‌» و «روياهاي‌ يعدوي‌ نبي‌» كه‌ وقايع‌ يربعام‌ پسر نباط‌ را نيز دربردارد، نوشته‌ شده‌ است‌. 30 سليمان‌ مدت‌ چهل‌ سـال‌ در اورشليم‌ بر تمام‌ اسرائيل‌ سلطنت‌ كرد. 31 وقتي‌ مرد، او را در شهر پدرش‌ داود دفن‌ كردند و پسرش‌ رحبعام‌ بجاي‌ او پادشاه‌ شد.

راهنما


دوم‌ تواريخ‌

سلطنت‌ سليمان‌
هيكل‌
تاريخ‌ يهودا پس‌ از جدا شدن‌ ده‌ سبط‌

كتاب‌ دوم‌ تواريخ‌ در بردارنده‌ مطالب‌ كتابهاي‌ اول‌ و دوم‌ پادشاهان‌ است‌، با اين‌ تفاوت‌ كه‌ به‌ وقايع‌ مربوط‌ به‌ پادشاهان‌ ده‌ سبط‌ جدا شده‌ نمي‌پردازد.


باب‌هاي‌ 1 تا 9 . هيكل‌ ، و شكوه‌ سلطنت‌ سليمان‌
(به‌ اول‌ پادشاهان‌ 1 تا 11 نيز مراجعه‌ كنيد).

به‌ مدت‌ 400 سال‌ اسرائيل‌ خيمه‌اي‌ را به‌ منظور مكان‌ سكونت‌ خدا در ميان‌ خودشان‌، در اختيار داشتند و به‌ نظر مي‌رسد خدا از اين‌ امر راضي‌ بود (دوم‌ سموئيل‌ 7 : 5 - 7). ولي‌ هنگامي‌ كه‌ قوم‌ مصلحت‌ ديدند كه‌ معبدي‌ براي‌ خدا بسازند، خدا نظر خود را دربارة‌ نوع‌ ساختمان‌ آن‌ اظهار داشت‌ و نقشة‌ آن‌ را با «دست‌ خط‌ خودش‌» به‌ داود داد (اول‌ تواريخ‌ 28 : 19 ؛ خروج‌ 25 : 9)، تا «بسيار عظيم‌ و نامي‌ و جليل‌ در تمامي‌ زمينها» بشود (اول‌ تواريخ‌ 22 : 5).
داود قصد داشت‌ هيكل‌ را بسازد، ولي‌ خدا او را منع‌ كرد چرا كه‌ او يك‌ مرد جنگجو بود (اول‌ تواريخ‌ 22 : 8). خدا به‌ داود در جنگها كمك‌ مي‌كرد. ولي‌ ظاهراً از نظر خدا مناسب‌ نبود كه‌ يك‌ مرد جنگجو بنا كنندة‌ خانة‌ خدا باشد؛ تا ملل‌ مغلوب‌ احساس‌ تلخي‌ نسبت‌ به‌ خداي‌ اسرائيل‌ نداشته‌ باشند، چرا كه‌ در نهايت‌ هدف‌ خدا اين‌ بود كه‌ از طريق‌ قوم‌ خودش‌، ملل‌ ديگر را به‌ سوي‌ خود بكشاند.
هيكل‌ از سنگهاي‌ عظيم‌ و تيرها و تخته‌هايي‌ از جنس‌ سرو كه‌ با طلا پوشانده‌ شده‌ بودند، ساخته‌ شده‌ بود (اول‌ پادشاهان‌ 6 : 14 - 22؛ 7 : 9 - 12). ارزش‌ طلا و نقره‌ و مواد ديگري‌ كه‌ در بناي‌ هيكل‌ بكار رفته‌اند (اول‌ تواريخ‌ 22 : 14 - 16 ؛ 29 : 2 - 9)، با پول‌ امروزي‌ ما بين‌ 2 تا 5 ميليارد دلار تخمين‌ زده‌ شده‌ كه‌ بدون‌ ترديد در آن‌ زمان‌ گرانقيمت‌ترين‌ و باشكوه‌ترين‌ ساختمان‌ روي‌ زمين‌ بوده‌ است‌. جلال‌ و عظمت‌ هيكل‌ شايد هدفي‌ داشته‌، ولي‌ طلاي‌ آن‌ حرص‌ و آز پادشاهان‌ ديگر را برانگيخت‌.
هيكل‌ بر اساس‌ نقشة‌ كلي‌ خيمه‌ ساخته‌ شد (به‌ نقشة‌ 26 مراجعه‌ كنيد)، ولي‌ اندازة‌ هر قسمت‌ آن‌ دو برابر خيمه‌ بود؛ يعني‌ اگر هر ذراع‌ را 5/0 متر حساب‌ كنيم‌، ابعاد هيكل‌ به‌ اين‌ صورت‌ بودند: 30 متر طول‌، 10 متر عرض‌ و 15 متر ارتفاع‌ (اول‌ پادشاهان‌ 6:2).
هيكل‌ رو به‌ شرق‌ داشت‌. 10 متر غربي‌ آن‌، قدس‌الاقداس‌ يا محراب‌ را تشكيل‌ مي‌داد. 20 متر شرقي‌ مكان‌ اقدس‌ يا خانه‌ بود (اول‌ پادشاهان‌ 6 : 16 - 20). اين‌ دو قسمت‌ بوسيلة‌ يك‌ پرده‌ از يكديگر جدا مي‌شدند (دوم‌ تواريخ‌ 3 : 14).
در قدس‌الاقداس‌، صندوق‌ عهد قرار داشت‌ كه‌ دو كروبي‌ بر آن‌ سايه‌ مي‌افكندند (اول‌ پادشاهان‌ 6:23 - 28). در مكان‌ اقدس‌ در كنار پرده‌ و در مركز، مذبح‌ طلايي‌ بخور، در قسمت‌ شمالي‌ و قسمت‌ جنوبي‌ هر يك‌ 5 شمعدان‌ طلايي‌ و 5 ميز نان‌ تقدمه‌ وجود داشت‌ (اول‌ پادشاهان‌ 7 : 48 ، 49 ؛ دوم‌ تواريخ‌ 4 : 8).
در جلو، به‌ جانب‌ شرق‌، ايواني‌ به‌ عرض‌ خانه‌ وجود داشت‌ كه‌ عرض‌ آن‌ 5 متر بود. در دو سوي‌ ايوان‌ دو ستون‌ برنزي‌، هر يك‌ به‌ قطر 2 متر و ارتفاع‌ 12 متر قرار داشت‌ (اول‌ پادشاهان‌ 6:3؛ 7:15-21).
در طول‌ ديوارهاي‌ شمالي‌، جنوبي‌ و غربي‌ هيكل‌، سه‌ طبقه‌ اتاق‌ براي‌ كاهنان‌ بنا شده‌ بود (اول‌ پادشاهان‌ 6 : 5 - 10).
در برابر هيكل‌، مذبح‌ برنزي‌ قربانيهاي‌ سوختني‌ به‌ مساحت‌ 10 مترمربع‌ و ارتفاع‌ 5 متر نصب‌ شده‌ بود (دوم‌ تواريخ‌ 4 : 1)؛ كه‌ تصور مي‌شود محل‌ آن‌ همان‌ صخره‌اي‌ بوده‌ كه‌ ابراهيم‌ اسحق‌ را بر آن‌ تقديم‌ كرد و امروزه‌ صخرة‌ گنبد ناميده‌ مي‌شود و دقيقاً در زير مركز مسجد مسلمانان‌ قرار دارد. در نزديكي‌ آن‌ در سمت‌ جنوب‌ حوض‌ برنزي‌ عظيمي‌ به‌ قطر 15 فوت‌ و عمق‌ 8 فوت‌ قرار داشت‌ كه‌ بر روي‌ 12 گاو برنزي‌ نصب‌ شده‌ بود تا كاهنان‌ در آن‌ شستشو كنند. و 10 حوضچة‌ كوچك‌تر قابل‌ حمل‌ نيز، يعني‌ 5 عدد در قسمت‌ شمالي‌ و 5 عدد در قسمت‌ جنوبي‌، وجود داشت‌ كه‌ آب‌ لازم‌ را براي‌ گذراندن‌ قربانيها فراهم‌ مي‌كرد (اول‌ پادشاهان‌ 7:38و39؛ دوم‌ تواريخ‌ 4:1-6).
هيكل‌ بين‌ دو حياط‌ احاطه‌ شده‌ بود: حياط‌ يا «صحن‌ دروني‌» و «صحن‌ بزرگ‌» (اول‌ پادشاهان‌ 6:36 ؛ 7:12). مساحت‌ آنها مشخص‌ نيست‌. احتمالاً ساختمان‌ قصر نيز در صحن‌ بزرگ‌ قرار داشته‌ است‌.
هيكل‌ بدست‌ 000/30 اسرائيلي‌ و 000/150 كنعاني‌ بنا شد (اول‌ پادشاهان‌ 5:13-16؛ دوم‌ تواريخ‌ 2:17، 18؛ 8:7-9). بناي‌ آن‌ 7 سال‌ طول‌ كشيد (اول‌ پادشاهان‌ 6 : 38). هر قسمت‌ آن‌ در فاصله‌اي‌ دور از محل‌ هيكل‌ ساخته‌ و آماده‌ مي‌شد و سپس‌ در جاي‌ مناسب‌ خودش‌ قرار داده‌ مي‌شد، بي‌آنكه‌ صداي‌ چكش‌ يا ابزار ديگري‌ شنيده‌ شود (اول‌ پادشاهان‌ 6:7).
اورشليم‌ بر 5 تپه‌ بنا شده‌ بود (به‌ نقشة‌ شماره‌ 8 مراجعه‌ كنيد). «ديوار داود» تپة‌ جنوب‌ شرقي‌ را مي‌پوشاند. «ديوار سليمان‌» تصور مي‌شود تپه‌هاي‌ شرقي‌ مركزي‌ و جنوب‌ غربي‌ را در برداشته‌. «قصر سليمان‌» در پايين‌ تپه‌ و درست‌ در شرق‌ حياط‌ هيكل‌ قرار داشت‌؛ در جنوب‌ قصر محل‌ تخت‌ سلطنت‌ سليمان‌ و در جنوب‌ آن‌ خانة‌ جنگل‌ لبنان‌ بود، كه‌ تصور مي‌شود اسلحه‌ خانه‌ بوده‌ باشد (اول‌ پادشاهان‌ 7 : 2 و 8).
هيكل‌ سليمان‌ 400 سال‌ پا بر جا ماند (970 - 589 ق‌. م‌.)؛ معبد زروبابل‌ 500 سال‌ (520 - 20 ق‌. م‌.) و معبد هيروديس‌ 90 سال‌ (20 ق‌. م‌. 70 ميلادي‌).

معبدهاي‌ خدا
خيمه‌: به‌ صورت‌ چادر بود. محل‌ سكونت‌ خدا در ميان‌ قوم‌ اسرائيل‌ به‌ مدت‌ 400 سال‌ بود. بيشتر مواقع‌ در شيلوه‌ نگهداري‌ مي‌شد (به‌ خروج‌ 25 تا 40 مراجعه‌ كنيد).
معبد سليمان‌: شكوه‌ آن‌ چندان‌ دوامي‌ نداشت‌. در عرض‌ پنج‌ سال‌ پس‌ از مرگ‌ سليمان‌ اين‌ معبد دستخوش‌ غارت‌ و چپاول‌ گرديد. سرانجام‌ در 586 ق‌.م‌. بدست‌ بابلي‌ها ويران‌ شد.
معبد حزقيال‌ (حزقيال‌ 40 - 43): معبد واقعي‌ نبود بلكه‌ رؤياي‌ معبد ايده‌آل‌ ساخته‌ شدة‌ آينده‌ بود.
نقشه‌ 41 - نماي‌ احتمالي‌ هيكل‌ (معبد) و كاخ‌ سليمان‌


كنايس‌: در طول‌ دوران‌ اسارت‌ به‌ وجود آمدند. به‌ صورت‌ معبد نبودند بلكه‌ بصورت‌ ساختمانهايي‌ كوچك‌ در جوامع‌ پراكندة‌ يهودي‌ بودند.
معبد زروبابل‌: پس‌ از بازگشت‌ از اسارت‌ ساخته‌ شد (به‌ قسمت‌ مربوط‌ به‌ عزرا و نحميا مراجعه‌ كنيد). 500 سال‌ دوام‌ آورد.
معبد هيروديس‌: اين‌ همان‌ معبدي‌ است‌ كه‌ مسيح‌ در آن‌ پا نهاد. بدست‌ هيروديس‌، و از مرمر و طلا ساخته‌ شد. شكوه‌ و جلال‌ آن‌ غير قابل‌ توصيف‌ بود. در 70 ق‌. م‌. بدست‌ روميان‌ تخريب‌ شد (به‌ قسمت‌ مربوط‌ به‌ يوحنا 2 : 13 مراجعه‌ كنيد).
بدن‌ مسيح‌: عيسي‌ از بدن‌ خود به‌ عنوان‌ معبد ياد مي‌كرد (يوحنا 2:19-21). خدا بواسطة‌ او در ميان‌ انسانها سكونت‌ گزيد. از نظر عيسي‌، وجود معابد زميني‌ براي‌ پرستش‌ خدا ضروري‌ نيست‌ (يوحنا 4:20-24).
كليسا به‌ صورت‌ جامع‌، معبد خدا و محل‌ سكونت‌ خدا در جهان‌ است‌ (اول‌ قرنتيان‌ 3:16-19).
هر فرد مسيحي‌، يك‌ معبد خداست‌ (اول‌ قرنتيان‌ 6:19)، كه‌ عظمت‌ و جلال‌ معبد سليمان‌ شايد نمونه‌اي‌ از آن‌ بوده‌ باشد.
ساختمانهاي‌ كليساها گاهي‌ معابد خدا ناميده‌ مي‌شوند، ولي‌ اين‌ مطلب‌ در هيچ‌ جاي‌ كتاب‌مقدس‌ ذكر نشده‌ است‌.
معبد در آسمان‌: خيمه‌، الگوي‌ چيزي‌ در آسمان‌ بود (عبرانيان‌ 9:11 و 24). يوحنا معبدي‌ را در رؤيا ديد (مكاشفه‌ 11:19). بعدها خدا و بره‌ خودشان‌ معبد شدند (مكاشفه‌ 21:22).

  • مطالعه 1861 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ق ظ, %09 %533 %1394 %11:%بهمن