ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب عزرا)
دعاي اعتراف قوم اسرائيل
پس چون عَزْرا دعا و اعتراف مينمود و گريهكنان پيش خانه خدا رو به زمين نهاده بود، گروه بسيار عظيمي از مردان و زنان و اطفال اسرائيل نزد وي جمع شدند، زيرا قوم زارزار ميگريستند. 2 و شَكَنْيا ابن يَحئيل كه از بنيعيلام بود جواب داد و به عَزْرا گفت: «ما به خداي خويش خيانت ورزيده، زنان غريب از قومهاي زمين گرفتهايم؛ ليكن الا´ن اميدي براي اسرائيل در اين باب باقي است. 3 پس حال با خداي خويش عهد ببنديم كه آن زنان و اولاد ايشان را برحسب مشورت آقايم و آناني كه از امر خداي ما ميترسند دور كنيم و موافق شريعتعمل نماييم. 4 برخيز زيرا كه اين كار تو است و ما با تو ميباشيم. پس قويّدل باش و به كار بپرداز.»
5 آنگاه عَزْرا برخاسته، رؤساي كَهَنَه و لاويان و تمامي اسرائيل را قَسَم داد كه برحسب اين سخن عمل نمايند، پس قسم خوردند. 6 و عَزْرا از پيش روي خانه خدا برخاسته، به حُجْره يهُوحانان بن الياشيب رفت و نان نخورده و آب ننوشيده، به آنجا رفت، زيرا كه به سبب تقصير اسيران ماتم گرفته بود. 7 و به همه اسيرانْ در يهودا و اورشليم ندا دردادند كه به اورشليم جمع شوند. 8 و هر كسي كه تا روز سوّم، برحسب مشورت سروران و مشايخ حاضر نشود، اموال او ضبط گردد و خودش از جماعت اسيران جدا شود. 9 پس در روز سوّم كه روز بيستم ماه نهم بود، همه مردان يهودا و بنيامين در اورشليم جمع شدند و تمامي قوم در سِعَه خانه خدا نشستند. و به سبب اين امر و به سبب باران، سخت ميلرزيدند. 10 آنگاه عَزْراي كاهن برخاسته، به ايشان گفت: «شما خيانت ورزيده و زنان غريب گرفته، جرم اسرائيل را افزودهايد. 11 پس الا´ن يَهُوه خداي پدران خود را تمجيد نماييد و به اراده او عمل كنيد و خويشتن را از قومهاي زمين و از زنان غريب جدا سازيد.»
12 تمامي جماعت به آواز بلند جواب دادند و گفتند: «چنانكه به ما گفتهاي همچنان عمل خواهيم نمود. 13 اما خلق بسيارند و وقت باران است و طاقت نداريم كه بيرون بايستيم و اين امر كار يك يا دو روز نيست، زيرا كه در اين باب گناه عظيمي كردهايم. 14 پس سروران ما براي تمامي جماعت تعيين بشوند و جميع كساني كه در شهرهاي ما زنان غريب گرفتهاند، در وقتهاي معيّن بيايند و مشايخ و داوران هر شهر همراهايشان بيايند، تا حدّت خشم خداي ما درباره اين امر از ما رفع گردد.»
15 لهذا يوناتان بن عَسائيل و يَحْزِيا ابن تِقْوَه بر اين امر معيّن شدند و مَشُلاّم و شَبْتائي لاوي، ايشان را اعانت نمودند. 16 و اسيران چنين كردند و عَزْراي كاهن و بعضي از رؤساي آبا، برحسب خاندانهاي آباي خود منتخب شدند و نامهاي همه ايشان ثبت گرديد. پس در روز اول ماه دهم، براي تفتيش اين امر نشستند. 17 و تا روز اول ماه اول، كار همه مرداني را كه زنان غريب گرفته بودند، به اتمام رسانيدند. 18 و بعضي از پسران كاهنان پيدا شدند كه زنان غريب گرفته بودند. از بنييَشُوع بن يُوصاداق و برادرانش مَعَسْيا و اَلِيَعَزْر و ياريب و جَدَلْيا. 19 و ايشان دست دادند كه زنان خود را بيرون نمايند و قوچي به جهت قرباني جرم خود گذرانيدند.
20 و از بنياِمّير، حَناني و زَبَدْيا. 21 و از بنيحاريم، مَعَسْيا و ايليّا و شَمَعْيا و يَحيئيل و عُزّيّا. 22 و از بنيفَشْحُور، اَلْيُوعيناي و مَعَسْيا و اسم'عيل و نَتَنْئيل و يُوزاباد و اَلْعاسَه. 23 و از لاويان، يوزاباد و شِمْعي و قَلايا كه قَليطا باشد. و فَتَحْيا و يهودا و اَلِيَعَزْر. 24 و از مغنّيان، اَلْياشيب و از دربانان، شَلُّوم و طالَم و اُوري. 25 و اما از اسرائيليان: از بنيفَرْعُوش، رَمْيا و يِزِّيّا و مَلْكِيّا و مِيّامين و اَلِعازار و مَلْكِيّا و بَنايا. 26 و از بنيعيلام، مَتَّنْيا و زَكَريّا و يَحيئيل و عَبْدي و يَريموت و ايلّيا. 27 و از بنيزَتُّو، اَلْيُوعيناي و اَلْياشيب و مَتَّنْيا و يَريمُوت و زاباد و عَزيزا. 28 و از بنيباباي، يَهُوحانان و حَنَنْيا و زَبّاي و عَتْلاي. 29 و از بنيباني، مَشُلاّم و مَلُّوك و عَدايا و ياشوب و شَآل و راموت. 30 و از بنيفَحَتْ، موآب عَدْنا و كَلال و بَنايا و مَعَسِيا و متَّنْيا و بَصَلْئيل و بِنُّوي و مَنَسّي.
31 و از بنيحاريم، اَلِيَعَزْر و اِشِّيّا و مَلْكيّا و شَمَعْيا و شِمْعُون. 32 و بنيامين و مَلُّوك و شَمَرْيا. 33 از بنيحاشوم، متّناي و متّاته و زاباد و اَليفَلَط و يَريماي و مَنَسّي و شِمْعي. 34 از بنيبانـي، مَعَداي و عَمْرام و اوئيل. 35 و بَنايا و بِيدِيا و كَلُوهي. 36 و وَنْيا و مَريموت و اَلْياشيب. 37 و مَتَّنْيـا و مَتَّناي و يَعْسوُ. 38 و باني و بِنُّوي وشِمْعي. 39 و شَلَمْيـا و ناتان و عَدايا. 40 و مَكْنَدْباي و شاشاي و شاراي. 41 و عَزْرئيـل و شَلَمْيا و شَمَرْيـا. 42 و شلُّوم و اَمَرْيـا و يُوسـف. 43 از بنينَبُــو، يَعيِئيل و مَتَّتْيا و زاباد و زَبينا و يِدُّو و يُوئيل و بَنايا. 44 جميـع اينهـا زنان غريب گرفته بودند و بعضي از ايشان زناني داشتند كه از آنها پسران توليد نموده بودند.
ترجمه تفسیری
جدايي از زنان غيريهودي
همانطور كه عزرا در مقابل خانه خدا روي بر زمين نهاده بود و گريهكنان دعا و اعتراف ميكرد، عده زيادي از مردان و زنان و اطفال اسرائيلي نيز دورش جمع شدند و با او گريه كردند.
2 سپس شكنيا پسر يحيئيل كه از طايفه عيلام بود به عزرا گفت: «ما اعتراف ميكنيم كه نسبت به خداي خود گناه ورزيدهايم، چون با زنان غيريهودي ازدواج كردهايم. ولي با وجود اين، باز اميدي براي بنياسرائيل باقي است. 3 اينك در حضور خداي خويش قول ميدهيم كه از زنان خود جدا شويم و آنها را با فرزندانشان از اين سرزمين دور كنيم. ما در اين مورد از دستور تو و آناني كه از خدا ميترسند پيروي ميكنيم، و طبق شريعت عمل مينماييم. 4 حال برخيـز و به ما بگو چه كنيـم. ما از تو پشتيبانـي خواهيم كرد، پس نااميد نباش و آنچه لازم است انجام بده.»
5 آنگاه عزرا بلند شد و از سران كاهنان و لاويان و تمام بنياسرائيل خواست تا قسم بخورند كه هر چه شكنيا گفته است انجام دهند؛ و همه قسم خوردند. 6 سپس عزرا از برابر خانه خدا برخاست و به اطاق يهوحانان (پسر الياشيب) رفت و شب در آنجا ماند، ولي نه نان خورد و نه آب نوشيد، چون بسبب گناه قوم ماتم گرفته بود.
7و8 پس در سراسر يهودا و اورشليم اعلام شد كه تمام قوم بايد در عرض سه روز در اورشليم جمع شوند و اگر كسي از آمدن خودداري كند طبق تصميم سران و بزرگان قوم اموال او ضبط خواهد گرديد وخود او هم از ميان قوم اسرائيل طرد خواهد شد. 9 پس از سه روز كه روز بيستم ماه نهم بود، تمام مردان يهودا و بنيامين در اورشليم جمع شدند و در ميدان جلو خانه خدا نشستند. آنها بسبب اهميت موضوع و بخاطر باران شديدي كه ميباريد، ميلرزيدند. 10 سپس عزراي كاهن بلند شد و به ايشان چنين گفت: «شما مرتكب گناه شدهايد، چون با زنان غيريهودي ازدواج كردهايد و با اين كارتان به گناهان بنياسرائيل افزودهايد. 11 حال در حضور خداوند، خداي اجدادتان به گناهان خود اعتراف كنيد و خواست او را به جا آوريد. خود را از قومهايي كه در اطراف شما هستنـد دور نگهداريد و از اين زنان بيگانه جدا شويد.»
12 همه با صداي بلند جواب دادند: «آنچه گفتهاي انجام ميدهيم. 13 ولي اين كار يكي دو روز نيست. چون عده كساني كه به چنين گناهي آلوده شدهاند زياد است. در ضمن باران هم بشدت ميبارد و بيش از اين نميتوانيم در اينجا بايستيم. 14 بگذار سران ما در اورشليم بمانند و به اين كار رسيدگي كنند. سپس هر كس كه زن غيريهودي دارد، در وقت تعيين شده با بزرگان و قضات شهر خود بيايد تا به وضعش رسيدگـي شـود و خشـم خـداي ما از مـا برگـردد.» 15 كسي با اين پيشنهاد مخالفت نكرد، جز يوناتان (پسر عسائيل) و يحزيا (پسر تقوه) كه از پشتيباني مشلام و شبتاي لاوي برخوردار بودند.
16 قوم اين روش را پذيرفتنـد و عـزراي كاهن چند نفر از سـران طايفهها را انتخاب كـرد و اساميشان را نوشت. اين گروه، روز اول ماه دهم تحقيق خود را شروع كردند، 17 و در عرض سه ماه به وضع مرداني كه همسران بيگانه داشتند رسيدگي نمودند.
اسامي مرداني كه زنان بيگانه داشتند
18 اين است اسامي مرداني كه زنان بيگانه داشتند:
از كاهنان:
ازطايفه يهوشع پسر يهوصادق و برادرانش: معسيا، اليعزر، ياريب، جدليا. 19 اين مردان قول دادند كه ازهمسران بيگانه خود جدا شوند و هر يك براي بخشيده شدن گناهش، يك قوچ براي قرباني تقديم كرد.
20 از طايفه امير: حناني و زبديا.
21 از طايفه حاريم: معسيا، ايليا، شمعيا، يحيئيل، عزيا.
22 از طايفه فشحور: اليوعيناي، معسيا، اسماعيل، نتنئيل، يوزاباد، العاسه.
23 از لاويان:
يوزاباد، شمعي، قلايا (معروف به قليطا)، فتحيا، يهودا، اليعزر.
24 از نوازندگان:
الياشيب.
از نگهبانان خانه خدا:
شلوم، طالم، اوري.
25 از بقيه قوم:
از طايفه فرعوش: رميا، يزيا، ملكيا، ميامين، العازار، ملكيا، بنايا.
26 از طايفه عيلام: متنيا، زكريا، يحيئيل، عبدي، يريموت، ايليا.
27 از طايفه زتو: اليوعيناي، الياشيب، متنيا، يريموت، زاباد، عزيزا.
28 از طايفه بباي: يهوحانان، حننيا، زباي، عتلاي.
29 از طايفه باني: مشلام، ملوك، عدايا، ياشوب، شآل، راموت.
30 از طايفه فحت موآب: عدنا، كلال، بنايا، معسيا، متنيا، بصلئيل، بنوي، منسي.
31و32 از طايفه حاريم: اليعزر، اشيا، ملكيا، شمعيا، شمعون، بنيامين، ملوك، شمريا.
33 از طايفه حاشوم: متناي، متاته، زاباد، اليفلط، يريماي، منسي، شمعي.
34-37 از طايفه باني: معداي، عمرام، اوئيل، بنايا، بيديا، كلوهي، ونيا، مريموت، الياشيب، متنيا، متناي، يعسو.
38-42 از طايفه بنوي: شمعي، شلميا، ناتان، عدايا، مكندباي، شاشاي، شاراي، عزرئيل، شلميا، شمريا،شلوم، امريا، يوسف.
43 از طايفه نبو: يعيئيل، متتيا، زاباد، زبينا، يدو، يوئيل، بنايا.
44 همه اين مردان، زنان بيگانه گرفته بودند و بعضي از ايشان از اين زنان صاحب فرزنداني شده بودند.
راهنما
بابهاي 9 و 10 . ازدواجهاي مختلط
وقتي عزرا به اورشليم رسيد، با موقعيتي روبرو شد كه قلب او را بدرد آورد. مردم، كاهنان، لاويان، شاهزادگان و حاكمان به همسايگان بتپرستشان وصلت كرده بودند؛ و اين چيزي بود كه خدا بارها و بارها يهوديان را از آن منع كرده بود، چيزي كه يهوديان را به سوي بتپرستي سوق داده بود و علت اسارت آنها بود. خدا انبياء و داوريهاي مكرر خود را فرستاده بود و در نهايت به اسارت متوسل شده و قوم را تقريباً از ميان برده بود. اكنون باقي مانده كوچك قوم، بري از آن گناهان، به خانه بازگشته بودند. و نخستين كارشان بازگشت به گناهان قديم، يعني ازدواج با اقوام بتپرست بود. شايد اقدامات عزرا براي آزاد كردن قوم از همسران بتپرستشان شديد و خشونت آميز به نظر برسد، اما اين كار مؤثر بود. يهوديان كه تا قبل از اسارت بابل صرفاً بتپرست بودند، اكنون شفا يافته بودند؛ و كلاً از آن هنگام تا كنون نيز همچنان باقي ماندهاند.
عزرا اصلاحات ديگري نيز به عمل آورد كه ذكر آنها در كتاب نحميا آمده است. طبق روايات او بنيان گذار پرستش در كنيسه و رهبر «كنيسة بزرگ» است.