ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب ایوب)
گفتار بلدد
پس بِلدَد شُوحي در جواب گفت: 2 «تا به كي برايسخنان، دامها ميگسترانيد؟ تفكّر كنيد و بعد از آن تكلّم خواهيم نمود. 3 چرامثل بهايم شمرده شويم؟ و در نظر شما نجس نماييم؟ 4 اي كه در غضب خود خويشتن را پاره ميكني، آيا به خاطر تو زمين متروك شود، يا صخره از جاي خود منتقل گردد؟ 5 البتّه روشنايي شريران خاموش خواهد شد، و شعله آتشِ ايشان نور نخواهد داد. 6 در خيمه او روشنايي به تاريكي مبدّل ميگردد، و چراغش بر او خاموش خواهد شد. 7 قدمهاي قوّتش تنگ ميشود. و مشورت خودش او را به زير خواهد افكند. 8 زيرا به پايهاي خود در دام خواهد افتاد، و به روي تلهها راه خواهد رفت. 9 تله پاشنه او را خواهد گرفت، و دام، او را به زور نگاه خواهد داشت. 10 دام برايش در زمين پنهان شده است، و تله برايش در راه. 11 ترسها از هر طرف او را هراسان ميكند، و به او چسبيده، وي را ميگريزاند. 12 شقاوت، براي او گرسنه است، و ذلّت، براي لغزيدن او حاضر است. 13 اعضاي جسد او را ميخورد. نخستزاده موت، جسد او را ميخورد. 14 آنچه بر آن اعتماد ميداشت، از خيمه او ربوده ميشود، و خود او نزد پادشاه ترسها رانده ميگردد. 15 كساني كه از وي نباشند در خيمه او ساكن ميگردند، و گوگرد بر مسكن او پاشيده ميشود. 16 ريشههايش از زير ميخشكد، و شاخهاش از بالا بريده خواهد شد. 17 يادگار او از زمين نابود ميگردد، و در كوچهها اسم نخواهد داشت. 18 از روشنايي به تاريكي رانده ميشود، و او را از ربع مسكون خواهند گريزانيد. 19 او را در ميان قومش نه اولاد و نه ذريّت خواهد بود، و در مأواي او كسي باقي نخواهد ماند. 20 متأخّرين از روزگارش متحيّر
خواهند شد، چنانكه بر متقّدمين، ترس مستولي شده بود. 21 به درستي كه مسكنهاي شريران چنين ميباشد، و مكان كسي كه خدا را نميشناسد مثل اين است.»
ترجمه تفسیری
بلدد سخن ميگويد: خدا بدكاران را مجازات ميكند
آنگاه بلدد شوحي پاسخ داد:
2 تا كي ميخواهي به اين حرفها ادامه دهي؟ اگر ميخواهي ما هم سخن بگوييم قدري عاقلانهتر صحبت كن. 3 آيا تو فكر ميكني ما مثل حيوان بيشعور هستيم؟ 4 چرا بيجهت عصباني ميشوي و به خود صدمه ميزني؟ آيا انتظار داري بخاطر تو زمين بلرزد و صخرهها واژگون شوند.
5 چراغ مرد بدكار خاموش خواهد شد و شعلهاشنوري نخواهد داد. 6 در هر خانهاي كه شرارت وجود داشته باشد، تاريكي حكمفرما خواهد بود. 7 قدمهاي شرور سست ميشوند و او قرباني نقشههاي خود ميگردد. 8و9 او با پاي خود به دام ميافتد و تله پاشنه پاي او را ميگيرد و او را رها نميكند. 10 سر راه او تلهها پنهان شده است. 11 ترسها از هر طرف به او هجوم ميآورند و او را قدم به قدم تعقيب ميكنند. 12 مصيبت دهان خود را براي او باز كرده و فلاكت آماده است تا او را به كام خود فرو برد. 13 مرض مهلك به جان او ميافتد و او را به كام مرگ ميكشانـد. 14 از خانه امـن خـود جدا شـده، نزد پادشاه مرگ برده ميشود. 15 خانهاش در زير آتش گوگرد نابود ميگردد. 16 ريشه و شاخههايش ميخشكند و از بين ميروند. 17 خاطره وجود او تمام از روي زمين محو ميگردد و هيچكس او را به ياد نميآورد.
18 از دنياي زندگان بيرون انداخته شده، از نور به تاريكي رانده ميشود. 19 در ميان قومش نسلي از او باقي نميماند. 20 پير و جوان از سرنوشت او هراسان ميشوند. 21 آري، اين بلايي است كه بر سر گناهكاران ميآيد، بر سر آناني كه خدا را نميشنـاسند.
راهنما
باب 18 به دومين بيانات بلدد اختصاص دارد. او با حالتي خشمآلود بر ايوب فرياد ميزند كه چرا از عصبانيت خود را پاره ميكني؟ (آية 4) و مدعي شرارت ايوب است، لذا سعي ميكند با تشريح عاقبت هولناك شريران، ايوب را با تهديد وادار به توبه كند.