ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب ایوب)
«روح من تلف شده، و روزهايم تمامگرديده، و قبر براي من حاضر است. 2 به درستي كه استهزاكنندگان نزد منند، و چشم من در منازعت ايشان دائماً ميماند. 3 الا´ن گرو بده وبه جهت من نزد خود ضامن باش. والاّ كيست كه به من دست دهد؟ 4 چونكه دل ايشان را از حكمت منع كردهاي، بنابراين ايشان را بلند نخواهي ساخت. 5 كسي كه دوستان خود را به تاراج تسليم كند، چشمان فرزندانش تار خواهد شد. 6 مرا نزد امّتها مَثَل ساخته است، و مثل كسي كه بر رويش آب دهان اندازند شدهام. 7 چشم من از غصّه كاهيده شده است، و تمامي اعضايم مثل سايه گرديده. 8 راستان به سبب اين، حيران ميمانند و صالحان خويشتن را بر رياكاران برميانگيزانند. 9 ليكن مرد عادل به طريق خود متمسّك ميشود، و كسي كه دست پاك دارد، در قوّت ترقّي خواهد نمود.
10 «امّا همه شما برگشته، الا´ن بياييد و در ميان شما حكيمي نخواهم يافت. 11 روزهاي من گذشته، و قصدهاي من و فكرهاي دلم منقطع شده است. 12 شب را به روز تبديل ميكنند و با وجود تاريكي ميگويند روشنايي نزديك است. 13 وقتيكه اميد دارم هاويه خانه من ميباشد، و بستر خود را در تاريكي ميگسترانم، 14 و به هلاكت ميگويم تو پدر من هستي و به كِرم كه تو مادر و خواهر من ميباشي. 15 پس اميد من كجا است؟ و كيست كه اميد مرا خواهد ديد؟ 16 تا بندهاي هاويه فرو ميرود، هنگاميكه با هم در خاك نزول (نماييم).»
ترجمه تفسیری
ايوب براي رهايي دعا ميكند
پايان زندگي من فرا رسيده و پايم لب گوراست. قبر آماده است تا مرا در خود جاي دهد. 2 مسخره كنندگان دور مرا گرفتهاند. آنها را در همه جا ميبينم. 3و4 هيچكس بر بيگناهي من گواهي نميدهد زيرا تو اي خدا، به ايشان حكمت ندادهاي تا بتوانند مرا ياري دهند. اي خدا، نگذار آنها پيروز شوند. 5 كسي كه براي منفعت خويش بضد دوستانش سخن گويد، فرزندانش كور خواهند شد.
6 خدا مرا مايه تمسخر مردم گردانيده است و آنها به صورتم تف مياندازند. 7 چشمانم از گريه تار شده و از من سايهاي بيش باقي نمانده است. 8 مردان درستكار وقتي مرا ميبينند دچار حيرت ميشوند.
ولي سرانجام آدمهاي بيگناه بر اشخاص نابكار پيروز خواهند شد، 9 و پاكان و درستكاران پيش خواهند رفت و قويتر و قويتر خواهند شد.
10 در بين شما كه مقابل من ايستادهايد آدم فهميدهاي نميبينم. 11 روزهاي من سپري شده، اميدهايم به باد فنا رفته و آرزوهاي دلم برآورده نشده است. 12 دوستانم شب را روز و روز را شب ميگويند! چگونه حقيقت را وارونه جلوه ميدهند!
13و14 اگر بميرم، در تاريكي فرو رفته و قبر را پدر و كرم را مادر و خواهر خود خواهم خواند. 15 پس اميد من كجاست؟ آيا كسي ميتواند آن را پيدا كند؟ 16 نه، اميدم با من به گور ميرود و با هم در دل خاك خواهيم خوابيد!
راهنما
بابهاي 16 و 17 شامل پنجمين دفاعية ايوب ميباشد. او ميگويد اگر شما در جاي من بوديد، من نيز مثل شما ميتوانستم سر خود را بر شما بجنبانم (16 : 4). ايوب كماكان گريه و زاري ميكند. چشمان او از گريستن سرخ شدهاند (16 : 16). دوستانش او را مسخره و استهزاء ميكنند (16 : 20). او نزد مردم به ضربالمثلي مبدل شده و آنها بر صورت او آب دهان مياندازند (17 : 6).