ترجمه تفسیری(کتاب ایوب)
كتاب ايوب از رنج سخن ميگويد. هر كس در زندگي خود با اوضاعي روبرو ميشود كه از خود ميپرسد: «چرا انسان خوب بايد رنج بكشد؟»
كتاب ايوب دليل وجود رنج را نشان نميدهد، اما به ما ميگويد كه ديدگاه و احساس درست و نادرست در مورد مسئله رنج و مفهوم زندگي چيست.
ايوب مردي است بسيار حكيم، ثروتمند و نيكوكار كه ناگهان مصيبت دامنگيرش ميشود. ده فرزندش را در يك طوفان سهمگين از دست ميدهد؛ ثروتش بكلي از بين ميرود و خود به مرضي جانكاه مبتلا ميگردد. سه نفر از دوستانش به عيادت او ميآيند و ميكوشند براي ايوب توضيح دهند كه چرا او به چنين مصيبتي دچار شده است. آنها به ايوب ميگويند او به دليل گناهانش به اين روز افتاده است و در واقع خدا او را بدين وسيله مجازات ميكند.
ايوب اصرار ميورزد كه چنين نيست، اما كسي سخن او را باور نميكند. ايوب بسيار دلآزرده و خشمگين ميشود، اما همچنان بر اين اعتقاد است كه خداوند او را فراموش نكرده، هرچند دليل رنج و مصيبت خود را نميتواند درك كند.
سرانجام، خداوند از داخل يك گردباد با ايوب سخن ميگويد و به او يادآوري ميكند كه انسان هرگز قادر به درك عظمت خداوند نيست. پس از شنيدن سخنان خداوند، ايوب ميگويد: «پيش از اين گوش من درباره تو چيزهايي شنيده بود، ولي اكنون چشم من تو را ميبيند! از اين جهت از خود بيزار شده در خاك و خاكستر توبه ميكنم.» ايوب به اين حقيقت پي ميبرد كه اعتمادي كه او به خداوند دارد نبايد وابسته به رويدادهايي باشد كه براي او رخ ميدهد.
خداوند ثروت ايوب را به دو برابر ثروت قبلياش ميرساند و به او ده فرزند ديگر ميبخشد.
از كتاب ايوب ميتوان اين حقيقت را مشاهده كرد كه آنچه در زندگي ما اتفاق ميافتد خارج از اقتدار خداوند نيست. قدرت و اختيارات شيطان محدود به اجازهاي است كه خداوند به او ميدهد. هنگامي كه خداوند اجازه ميدهد رنج و مصيبت دامنگير كسي شود، او راههايي را نيز فراهم ميسازد تا در آخر، آن شخص را كامياب سازد. كافي است به خداوند اعتماد كنيم و از او بخواهيم ما را تقويت كند و تسلي بخشد. سختيهاي زندگي به ما كمك ميكند بفهميم خداوند چقدر نيك و مهربان است.
راهنما
كتاب ايـــوب
كتاب ايوب
راهنماي مطالعه كتابمقدس
مسئلة رنج
تأملي شاعرانه و فلسفي در روش خداوند
كتب اشعار
كتاب ايوب نخستين كتاب از مجموعة كتب عهد عتيق موسوم به كتب «اشعار» يا «حكمت» ميباشد كه ديگر آثار از اين مجموعه عبارتند از: مزامير، امثال سليمان، جامعه و غزل غزلهاي سليمان. بسياري از مباحث حكيمانه در قالب شعر نوشته شدهاند.
اساساً اين كتابها، البته نه همگي آنها، به عصر طلايي تاريخ يهود اختصاص دارند يعني دوران حكومت داود و سليمان؛ غير از كتاب ايوب كه عموماً به تاريخي پيش از آن نسبت داده ميشود و برخي مزامير كه به بعد از اين دوران تعلق دارند. البته اكثر مزامير از آنِ داود ميباشند، همچنان كه كتب امثال سليمان، جامعه و غزل غزلها نيز به سليمان نسبت داده شدهاند. لذا با توجه به اينكه در كتابمقدس اين پنج كتاب با يكديگر تشكيل يك مجموعه را ميدهند، و از سوي ديگر نيز اكثر آنها از آثار داود و سليمان بشمار ميروند، سخن بيهوده نگفتهايم اگر آنها را هر چند با استثناهاي موجود، مربوط به دوران داود و سليمان بدانيم.
اشعار قديمي يهود به خلاف شعر در زبان ما، فاقد وزن و قافيه بود. اينگونه شعر بيشتر شامل تطابق و ترادف عبارات، يا مطالب و انديشههايي است كه با يك سري كلمات مترادف و يا متضاد به گونهاي با يكديگر ارتباط دارند، بطوريكه مضمون و احساس ناشي از يك سطر در سطر بعدي تكرار و منعكس ميشود. گاهي مجموعة اين كلمات در كنار هم بصورت دو جزئي، يا سه جزئي و يا چهار جزئي تشكيل اشعار دوبيتي، چهاربيتي، ششبيتي يا هشت بيتي را ميدهد.
كتاب ايوب در مقام شاهكار ادبي
«ويكتور هوگو» دربارة اين كتاب اظهار داشته است: «شايد بتوان گفت كتاب ايوب بزرگترين شاهكار انديشة بشري است.»
«تامس كارلايل»، نويسندة انگليسي، گفته است: «من اين كتاب را صرف نظر از تمامي اصول و فرضيههاي راجع به آن، يكي از برجستهترين آثاري مينامم كه تا كنون نوشته شدهاند. سرنوشت انسان و رابطة خداوند با او در كرة خاكي، اولين و كهنترين مسئلة هميشگي ما است. به عقيدة من هيچ مكتوبي همپاية كتاب ايوب يافت نميشود كه چون آن سزاوار و لايق تحسين و ستايش باشد.»
منطقة جغرافيايي مشروح در كتاب
عقيده بر اين است كه سرزمين عوص (1 : 1) در امتداد حاشية مابين فلسطين و عربستان قرار گرفته است، بطوري كه از شمال شرقي ادوم بطرف رودخانة فرات در منطقهاي واقع بر مسير جادة كاروان، مابين بابل و مصر گسترش يافته است.
بخش مشخصة سرزمين عوص كه به استناد احاديث، خانة ايوب خوانده شده است، و منطقهاي در بخش شرقي درياي جليل بود و به خاطر خاك حاصلخيز و محصولاتش شهرت داشت، «حوران» ناميده ميشد. اين منطقه زماني آباد و مملو از سكنه بود، ولي امروزه مجموعهاي است مشتمل بر ويرانههاي سيصد شهر.
شخصيت ايوب
ترجمة يوناني عهد عتيق، موسوم به «سپتواجنت» يا «ترجمة هفتاد»، در ضميمهاي، در ذيل شرح مربوط به احاديث تاريخي، ايوب را با «يوباب» كه دومين پادشاه ادوم بود يكي ميداند (پيدايش 33:36). اسامي و اماكن نامبرده شده در كتاب ايوب، گوياي اين است كه زمان و اوضاع و احوال موجود، به ذريّت عيسو اشاره دارند، (به شرح ذيل باب دوم ايوب مراجعه كنيد). چنانچه اين گفته صحت داشته باشد و «حوران» نيز محل خانة ايوب بوده باشد، اين مطلب دلالت بر آن دارد كه پادشاهان پيشين ادوم احتمالاً، هر چند گاهي، از ارتفاعات كوهستاني شمال ادوم به جلگههاي حاصلخيزتر حوران كوچ كردهاند. فضاي حاكم بر كتاب حاكي از دورانهاي نسبتاً خيلي قديم است، و بنظر ميرسد كه مربوط به اقوام و طوايفي از نسل ابراهيم باشد كه در امتداد حاشية شمالي عربستان بسر برده و از نظر زماني همزمان با اقامت اسرائيل در مصر بودهاند.
مؤلف كتاب
احاديث سنتي يهود، موسي را بعنوان نگارندة اين كتاب معرفي ميكنند. در دوراني كه موسي در بيابان مديان بسر برده (خروج 2 : 15، به نقشة 27 مراجعه كنيد )، جايي كه در سرحدّ سرزمين ادوميان قرار داشت، به راحتي ميتوانست شرح داستان ايوب را از زبان فرزندان او بشنود. و يا حتي احتمال دارد ايوب، خود در قيد حيات بود و احتمالاً شخصاً ماجرا را براي موسي تعريف كرده و شرحي از خانوادة خودش در اختيار او قرار داده باشد. با توجه به اينكه ايوب از نسل ابراهيم بود، بديهي است كه موسي به او با ديد كسي كه در جريان مكاشفة الهي قرار گرفته، نگاه كرده باشد. برخي دانشمندان معاصر با تكيه بر تحقيقاتشان، تاريخ كتاب ايوب را بين 600 الي 400 قبل ازميلاد ميدانند.
ماهيت كتاب
با توجه به اينكه مضمون شعر گونة كتاب بر اساس رخدادي تاريخي كه جنبة واقعيت داشته استوار است، بيمناسبت نيست اگر اين كتاب را يك «منظومة تاريخي» بناميم. ايوب بزرگترين و نامدارترين شخصيت شناخته شدة سرزمين خود در دنياي آن روز بود. او به يكباره در يك روز در نتيجة شرايط طاقت فرساي روزگار به مصيبت سختي گرفتار شد. رمههاي انبوه شتران او به دست گروهي از دزدان كلداني به غارت رفت و خادمين رمهبان او بدست آنها به قتل رسيدند. در همان هنگام گلههاي گاو او بدست عدهاي از چپاولگران «سابيان» به تاراج رفت و گلهبانان نيز كشته شدند، همزمان با اين اتفاقات، هفت هزار رأس از گوسفندان او به همراه چوپانانشان در گردبادي مهيب به هلاكت رسيدند. علاوه بر اين، در همان اوضاع و احوال، خانوادة او مشتمل بر ده فرزند پسر و دختر در يك طوفان شديد جان خود را از دست دادند. چندي نگذشت كه خود ايوب نيز به دردناكترين و فجيعترين بيماري دنياي آن روز مبتلا گرديد.
اخبار اين وقايع در سرزمينهاي دور و نزديك منتشر شد و گفتگو پيرامون ابعاد اين مصيبت به مدت چندين ماه در همه جا محور اصلي صحبتهاي مردم را تشكيل ميداد (7 : 3). برخي در اين خصوص اقدام به نوشتن عقايد خود كردند (13 : 26). كتاب ايوب در برگيرندة مسايلي است كه ايوب، دوستانش و خدا در مورد آن سخن گفته يا آنها را به رشتة تحرير درآوردهاند. همگي اين مردان بايد از شخصيتهاي برجسته بوده باشند. بعضي از عبارات و سخنان، مهم و اساسي ميباشند و هر چند بجا و بمورد بكار برده شدهاند، لذا تا اندازهاي پيچيده و مبهم ميباشند.
موضوع كتاب
موضوع كتاب عبارت است از مسئلة رنج بشري. از ابتداي تاريخ، نابرابريها و بيعدالتيهاي زندگي، انسان را مشوش و مضطرب كرده؛ مسايلي از اين قبيل كه: چگونه ممكن است خداي خوب و مهربان، دنيايي اين چنين ساخته باشد، دنيايي كه مملو از رنج و زحمت است؛ و ظاهراً بسياري از اين مشقات نيز متوجه آناني است كه اين زحمات به هيچ وجه سزاوار آنها نيست.
بنظر نميرسد كه ما در عصر حاضر اين مسئله را بهتر از آناني كه در ايام ايوب زندگي ميكردند، درك كرده باشيم. ما متولد ميشويم بدون اينكه دخالتي در تولد خود داشته باشيم. همينطور كه رشد ميكنيم چشمانمان به حقايق جهان گشوده و متوجه اطراف ميشويم و با سؤال بزرگتري روبرو ميشويم كه: هدف از زندگي چيست؟ و وقتي پاي به سنين بالاتري ميگذاريم و بيش از پيش از نابرابريها و بيعدالتيهاي جهان آگاه ميشويم، سؤال ما جنبة عميقتري به خود ميگيرد كه: چگونه ممكن است خداوند نيكو چنين دنياي شرارتباري ساخته باشد؟
هر چند كه ما اين مشكل را بهتر از مردم زمان ايوب درك نكنيم اما امروزه دلايل بيشتري براي قانع كردن ما وجود دارند. چرا كه خود خداوند بر زمين نزول نمود و در شخصيت عيسي مسيح، همدرد و شريك زحمات ما گرديد. شرح حال عيسي مسيح، عادلترين و نيكوترين فرد در جهان و كسي كه صاحب بزرگترين غم و رنج جهان بود، نمونهاي از همدردي خدا با خلقت خود ميباشد. گرچه قادر به درك مفهوم زحمات نباشيم اما نبايد در ايمان به اينكه همه چيز براي خيريت در كار ميباشد، مشكلي داشته باشيم. و آنگاه كه همه چيز رو به خوشي نهاد، نبايد از شكرگزاري و ستايش خداوند بخاطر زندگي خوبي كه به ما بخشيده است، باز ايستيم.