ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قديمي(كتاب جامعه)
مگسهاي مرده روغن عطّار را متعفّن وفاسد ميسازد، و اندك حماقتي از حكمت و عزّت سنگينتر است. 2 دل مرد حكيم بطرف راستش مايل است و دل احمق بطرف چپش. 3 و نيز چون احمق به راه ميرود، عقلش ناقص ميشود و به هر كس ميگويد كه احمق هستم.
4 اگر خشم پادشاه بر تو انگيخته شود، مكانخود را ترك منما زيرا كه تسليم، خطاياي عظيم را مينشاند.
5 بدياي هست كه زير آفتاب ديدهام مثل سهوي كه از جانب سلطان صادر شود. 6 جهالت بر مكانهاي بلند برافراشته ميشود و دولتمندان در مكان اسفل مينشينند. 7 غلامان را بر اسبان ديدم و اميران را مثل غلامان بر زمين روان.
8 آنكه چاه ميكند در آن ميافتد و آنكه ديوار را ميشكافد، مار وي را ميگزد. 9 آنكه سنگها را ميكند، از آنها مجروح ميشود و آنكه درختان را ميبرد از آنها در خطر ميافتد.
10 اگر آهن كند باشد و دمش را تيز نكنند، بايد قوّت زياده بكار آورد؛ اما حكمت به جهت كاميابي مفيد است. 11 اگر مار پيش از آنكه افسون كنند بگزد، پس افسونگر چه فايده دارد؟
12 سخنان دهان حكيم فيضبخش است، اما لبهاي احمق خودش را ميبلعد. 13 ابتداي سخنان دهانش حماقت است و انتهاي گفتارش ديوانگي موذي ميباشد. 14 احمق سخنان بسيار ميگويد، اما انسان آنچه را كه واقع خواهد شد نميداند؛ و كيست كه او را از آنچه بعد از وي واقع خواهد شد مخبر سازد؟ 15 محنت احمقان ايشان را خسته ميسازد چونكه نميدانند چگونه به شهر بايد رفت.
16 واي بر تو اي زمين وقتي كه پادشاه تو طفل است و سرورانت صبحگاهان ميخورند. 17 خوشابحال تو اي زمين هنگامي كه پادشاه تو پسر نجبا است و سرورانت در وقتش براي تقويت ميخورند و نه براي مستي.
18 از كاهلي سقف خراب ميشود و از سستيِ دستها، خانه آب پس ميدهد.
19 بزم به جهت لهو و لعب ميكنند و شراب زندگاني را شادمان ميسازد، اما نقره همه چيز را مهيّا ميكند.
20 پادشاه را در فكر خود نيز نفرين مكن و دولتمند را در اطاق خوابگاه خويش لعنت منما زيرا كه مرغ هوا آواز تو را خواهد برد و بالدار، امر را شايع خواهد ساخت.
ترجمه تفسيري
همانطـور كه مگسهاي مرده ميتوانند يك شيشه عطر را متعفن كنند، همچنين يك حماقت كوچك ميتواند حكمت و عزت شخص را بيارزش نمايد. 2 دل شخص خردمند او را به انجام كارهاي درست واميدارد، اما دل شخص نادان او را بطرف بدي و گناه ميكشاند. 3 آدم نادان را ميتوان حتي از راه رفتنش شناخت.
4 وقتي رئيس تو ازدست تو عصباني ميشود از كار خود دست نكش. اگر درمقابل عصبانيتش آرام بماني از بروز ناراحتيهاي بيشتر جلوگيري خواهي كرد.
5 بدي ديگري نيز در زير اين آسمان ديدهام كه در اثر اشتباهات برخي پادشاهان به وجود ميآيد: 6 به اشخاص نادان مقام و منصبهاي عالي داده ميشود؛ براي ثروتمندان اهميتي قايل نميشوند؛ 7 غلامان سوار بر اسبند، ولي بزرگان مانند بردگان، پياده راه ميروند.
8 آن كه چاه ميكَنَد ممكن است در آن بيفتد؛ كسي كه ديـوار را سوراخ ميكنـد ممكـن است مـار او را بگزد. 9 آن كه در معـدن سنگ كار ميكنـد ممكن است از سنگها صدمه ببيند؛ كسي كه درختميبرد ممكن است از اين كار آسيبي به او برسد.
10 تبر كُند، احتياج به نيروي بيشتري دارد، پس كسي كه تيغه آن را از قبل تيز ميكند، عاقل است.
11 پس از اينكه مار كسي را گزيد، آوردن افسونگر بيفايده است.
12 سخنان شخص دانا دلنشين است، ولي حرفهاي آدم نادان باعث تباهي خودش ميگردد؛ 13 ابتداي حرفهاي او حماقت است و انتهاي آن ديوانگي محض. 14 آدم نادان درباره آينده زياد حرف ميزند؛ ولي كيست كه از آينده خبر داشته باشد و بداند كه چه پيش خواهد آمد؟ 15 آدم نادان حتي از انجام دادن كوچكترين كار خسته ميشود، زيرا شعور انجام دادن آن را ندارد.
16 واي بر سرزميني كه پادشاهش غلام است و رهبرانش صبحگاهان ميخورند و مست ميكنند! 17 خوشابحال مملكتي كه پادشاه آن نجيبزاده است و رهبرانش به موقع و به اندازه ميخورند و مينوشند و مست نميكنند.
18 در اثر تنبلي سقف خانه چكه ميكند و فرو ميريزد.
19 جشن، شادي ميآورد و شراب باعث خوشي ميگردد، اما بدون پـول نميشـود اينها را فراهم كرد.
20 حتي در فكر خود پادشاه را نفرين نكن و حتي در اتاق خوابت شخص ثروتمند را لعنت نكن، چون ممكن است پرندهاي حرفهايت را به گوش آنان برساند!
راهنما
بابهاي5 الي10 . امثالمتفرقه
بيانمصيبتو اضمحلالاز ديدگاههايمختلفدر اين بخش، با موضوعاصليكتابدر ارتباطميباشد. سبكادبيمورد علاقةسليمان، استفادهاز مثلبود. در آيات7 : 27 و 28 اشارهايضمنيبهحرمسرايسليمانشدهاست. او صاحبيكهزار زنبود (اولپادشاهان11 : 1 - 11). از متن26:7-28 ميتوانحدسزد كهاو بخاطر داشتنهمسرانبيايماندر قصر خود با مشكلاتيمواجهبودهاست.