ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب اشعیا)
اين كيست كه از ادوم با لباس سرخ ازبُصرَه ميآيد؟ يعني اين كه به لباسجليل خود ملبّس است و در كثرت قوّت خويش ميخرامد؟ من كه به عدالت تكلّم ميكنم و براي نجات، زورآور ميباشم. 2 چرا لباس تو سرخ است و جامه تو مثل كسي كه چرخشت را پايمال كند؟ 3 من چرخشت را تنها پايمال نمودم و احدي از قومها با من نبود و ايشان را به غضب خود پايمال كردم و به حدّت خشم خويش لگد كوب نمودم و خون ايشان به لباس من پاشيده شده، تمامي جامه خود را آلوده ساختم. 4 زيرا كه يوم انتقام در دل من بود و سال فديه شدگانم رسيده بود. 5 و نگريستم و اعانت كنندهاي نبود و تعجّب نمودم زيرا دستگيري نبود. لهذا بازوي من مرا نجات داد و حدّت خشم من مرا دستگيري نمود. 6 و قومها را به غضب خود پايمال نموده، ايشان را از حدّت خشم خويش مست ساختم. و خون ايشان را بر زمين ريختم.
پرستش و دعا
7 احسانهاي خداوند و تسبيحات خداوند را ذكر خواهم نمود برحسب هر آنچه خداوند براي ما عمل نموده است و به موجب كثرت احساني كه براي خاندان اسرائيل موافق رحمتها و وفور رأفت خود بجا آورده است. 8 زيرا گفته است: ايشان قوم من و پسراني كه خيانت نخواهند كرد ميباشند؛ پس نجاتدهنده ايشان شده است. 9 او در همه تنگيهاي ايشان به تنگ آورده شد و فرشته حضور وي ايشان را نجات داد. در محبّت و حلم خود ايشان را فديه داد و در جميع ايّام قديم، متحمّل ايشان شده، ايشان را برداشت.10 امّا ايشان عاصي شده، روح قدّوس او را محزون ساختند، پس برگشته، دشمن ايشان شد و او خود با ايشان جنگ نمود.
11 آنگاه ايّام قديم و موسي و قوم خويش را بياد آورد (و گفت) كجاست آنكه ايشان را با شبان گله خود از دريا برآورد و كجا است آنكه روح قدّوس خود را در ميان ايشان نهاد؟ 12 كه بازوي جليل خود را به دست راست موسي خرامان ساخت و آبها را پيش روي ايشان مُنْشَقّ گردانيد تا اسم جاوداني براي خويش پيدا كند؟ 13 آنكه ايشان را در لجّهها مثل اسب در بيابان رهبري نمود كه لغزش نخورند. 14 مثل بهايمي كه به وادي فرود ميروند روح خداوند ايشان را آرامي بخشيد، هم چنان قوم خود را رهبري نمودي تا براي خود اسم مجيد پيدا نمايي.
15 از آسمان بنگر و از مسكن قدّوسيّت و جلال خويش نظر افكن. غيرت جبروت تو كجا است؟ جوشش دل و رحمتهاي تو كه به من نمودي بازداشته شده است. 16 به درستي كه تو پدر ما هستي اگر چه ابراهيم ما را نشناسد و اسرائيل ما را بجا نياورد، امّا تو اي يهوه، پدر ما و ولّي ما هستي و نام تو از ازل ميباشد. 17 پس اي خداوند ما را از طريقهاي خود چرا گمراه ساختي و دلهاي ما را سخت گردانيدي تا از تو نترسيم. به خاطر بندگانت و اسباط ميراث خود رجعت نما. 18 قوم مقدّس تو اندك زماني آن را متصرّف بودند و دشمنان ما مكان قدس تو را پايمال نمودند. 19 و ما مثل كساني كه تو هرگز بر ايشان حكمراني نكرده باشي و به نام تو ناميده نشده باشند گرديدهايم.
ترجمه تفسیری
«اين كيست كه از بصره ادوم ميآيد؟ اين كيست كه در لباسي باشكوه و سرخ رنگ، با قدرت و اقتدار گام بر زمين مينهد؟»
«اين خداوند است. او قدرت نجات دارد و ميآيد تا پيروزي خود را اعلان كند.»
2 «چرا لباس او اينچنين سرخ است؟ مگر او در چرخشت، انگور زير پاي خود فشرده است؟»
3 خداوند پاسخ ميدهد: «بلي، من به تنهايي انگور را در چرخشت، زير پا فشردم. كسي نبود به من كمك كند. در غضب خود، دشمنانم را مانند انگور زير پا له كردم. خون آنان بر لباسم پاشيد و تمام لباسم را آلوده كرد. 4 وقتش رسيده بود كه انتقام قوم خود را بگيرم و ايشان را از چنگ دشمنان نجات دهم. 5 نگاه كردم ببينم كسي به كمك من ميآيد، اما با كمال تعجب ديدم كسي نبود. پس، خشم من مرا ياري كرد و من به تنهايي پيروز شدم. 6 با خشم خود قومها را زار و ناتوان كرده، آنها را پايمال نمودم و خونشان را به زمين ريختم.»
دعا و نيايش
7 از لطف و مهرباني خداوند سخن خواهـم گفت و بسبب تمـام كارهايي كه براي ما كرده است او را ستايش خواهم كرد. او با محبت و رحمت بيحد خويش قوم اسرائيـل را مورد لطف خـود قرار داد.
8 خداوند فرمود: «بنياسرائيل قوم من هستند و به من خيانت نخواهند كرد.» او نجات دهنده ايشان شد 9 و در همه مشكلاتشان با ايشان بود. بلي، خود خداوند ايشان را نجات داد. او با محبت و دلسوزي آنان را رهانيـد و سالهاي سال از ايشان مراقبت كرد. 10 اما ايشـان نافرمانـي كرده، روح مقدس او را محزون ساختند. پس، او نيز دشمن ايشان شد و با آنان جنگيد.
11 آنگاه ايشان گذشته را به ياد آوردند كه چگونه موسي قوم خود را از مصر بيرون آورد. پس، فرياد برآورده گفتند: «كجاست آن كسي كه بنياسرائيل را به رهبري موسي از ميان دريا عبور داد؟ كجاست آن خدايي كه روح مقدس خود را به ميان قومش فرستاد؟ 12 كجاست او كه وقتي موسي دست خود را بلند كرد، با قدرت عظيم خود دريا را در برابر قوم اسرائيل شكافت و با اين كار خود شهرت جاوداني پيدا كرد؟ 13 چه كسي ايشان را در اعماق دريا رهبري كرد؟»
خدا بنياسرائيل را رهبري كرد و آنان مانند اسبـاني اصيل كه در بيابان ميدوند، هرگز نلغزيدند. 14 آنان مانند گلهاي بودند كه آرام در دره ميچرد، زيـرا روح خداوند به ايشان آرامش داده بود. بلي، او قوم خود را رهبري كرد، و نام او براي اين كار شهرت يافت.
15 اي خداوند از آسمان به ما نگاه كن و از جايگاه باشكوه و مقدست به ما نظرانداز. كجاست آن محبتي كه در حق ما نشان ميدادي؟ كجاست قدرت و رحمت و دلسوزي تو؟ 16 تو پدر ما هستي! حتي اگر ابراهيم و يعقوب نيز ما را فراموش كنند، تو اي خداوند، از ازل تا ابد پدر و نجات دهنده ما خواهي بود. 17 خداوندا، چرا دلهايمان را سخت كردهاي؟ چرا گذاشتي از راههاي تو منحرف شويم وتو را احترام نكنيم؟ بخاطر بندگانت بازگرد! بخاطر قومت بازگرد! 18 ما، قوم مقدس تو، مدت زماني كوتاه مكان مقدس تو را در تصرف خود داشتيم، اما اينك دشمنان ما آن را ويران كردهاند. 19 اي خداوند، چرا با ما طوري رفتار ميكني كه گويا هرگز قوم تو نبودهايم و تو نيز هرگز رهبر ما نبودهاي؟