ترجمه قدیمی گویا
|
بيل خم شده و نَبُو منحني گرديدهبتهاي آنها بر حيوانات و بهايم نهاده شد. آنهايي كه شما برميداشتيد حمل گشته و بار حيوانات ضعيف شده است. 2 آنها جميعاً منحني و خم شده، آن بار را نميتوانند رهانيد بلكه خود آنها به اسيري ميروند. 3 اي خاندان يعقوب و تمامي بقيّه خاندان اسرائيل كه از بطن بر من حمل شده و از رحم برداشته من بودهايد! 4 و تا به پيري شما من همان هستم و تا به شيخوخيّت من شما را خواهم برداشت. من آفريدم و من برخواهم داشت و من حمل كرده، خواهم رهانيد. 5 مرا با كه شبيه و مساوي ميسازيد و مرا با كه مقابل مينماييد تا مشابه شويم؟ 6 آناني كه طلا را از كيسه ميريزند و نقره را به ميزان ميسنجند، زرگري را اجير ميكنند تا خدايي از آن بسازد پس سجده كرده، عبادت نيز مينمايند. 7 آن را بر دوش برداشته، ميبرند و به جايش ميگذارند و او ميايستد و از جاي خود حركت نميتواند كرد. نزد او استغاثه هم مينمايند امّا جواب نميدهد و ايشان را از تنگي ايشان نتواند رهانيد.
8 اين را بياد آوريد و مردانه بكوشيد. و اي عاصيان آن را در دل خود تفكّر نماييد! 9 چيزهاي اوّل را از زمان قديم به ياد آوريد. زيرا من قادر مطلق هستم و ديگري نيست. خدا هستم و نظير من ني. 10 آخر را از ابتدا و آنچه را كه واقع نشده از قديم بيان ميكنم و ميگويم كه اراده من برقرار خواهد ماند و تمامي مسرّت خويش را بجاخواهم آورد. 11 مرغ شكاري را از مشرق و هم مشورت خويش را از جاي دور ميخوانم. من گفتم و البتّه بجا خواهم آورد و تقدير نمودم و البتّه به وقوع خواهم رسانيد. 12 اي سختدلان كه از عدالت دور هستيد مرا بشنويد. 13 عدالت خود را نزديك آوردم و دور نميباشد و نجات من تأخير نخواهد نمود و نجات را به جهت اسرائيل كه جلال من است در صهيون خواهم گذاشت.
«زماني مردم بابل بتهاي خود، «بل» و «نبو» را ميپرستيدند، اما اينك اين دو بت روي گاري گذاشته شده و چهارپايانِ خسته آنها را ميكشند. 2 خدايان بابل اسير شدهاند و به جاي ديگري برده ميشوند؛ آنها قادر نيستند خود را نجات دهند.
3 «اي بازماندگان بنياسرائيل، به من گوش دهيد. من شما را آفريدهام و از بدو تولد تاكنون از شما نگهداري كردهام. 4 من خداي شما هستم و تا وقتي پير شويد و موهايتان سفيد شود از شما مراقبت خواهم كرد. من شما را آفريدهام و از شما نگهداري خواهم نمود. شما را با خود خواهم برد و نجات دهنده شما خواهم بود.»
5 خداوند ميگويد: «مرا با چه كسي مقايسه ميكنيد؟ آيا كسي را ميتوانيد پيدا كنيد كه با من برابري كند؟ 6 آيا مرا به بتها تشبيه ميكنيد كه مردم با طلا و نقره خود آن را ميسازند؟ آنها زرگر را اجير ميكنند تا ثروتشان را بگيرد و از آن خدايي بسازد؛ سپس زانو ميزنند و آن را سجده ميكنند! 7 بت را بر دوش ميگيرند و به اينطرف و آنطرف ميبرند. هنگامي كه آن را بر زمين ميگذارند همانجا ميماند، چون نميتواند حركت كند! وقتي كسي نزدش دعا ميكند، جوابي نميدهد، چون بت نميتواند ناراحتي او را بر طرف سازد.
8 «اي گناهكاران اين را فراموش نكنيد، 9 و به ياد داشته باشيد كه من بارها شما را از رويدادهاي آيندهآگاه ساختهام. زيرا تنها من خدا هستم و كسي ديگر مانند من نيست كه 10 بتواند به شما بگويد در آينده چه رخ خواهد داد. آنچه بگويم واقع خواهد شد و هر چه اراده كنم به انجام خواهد رسيد. 11 مردي را از مشرق، از آن سرزمين دور دست فراميخوانم. او مانند يك پرنده شكاري فرود خواهد آمد و آنچه را اراده نمودهام انجام خواهد داد. آنچه گفتهام واقع خواهد شد. 12 اي مردم دير باور كه فكر ميكنيد آزادي شما دور است. به من گوش دهيد. 13 من روز آزاديتان را نزديك آوردهام. من تأخير نخواهم كرد و اورشليم را نجات خواهم داد و اسرائيل را سرافراز خواهم ساخت.»
بابهاي 46 و 47 و 48 . سقوط بابل