ترجمه قدیمی گویا
|
الا´ن تو را چه شد كه كلّيّةً بر بامها برآمدي؟ 2 اي كه پر از شورشها هستي و اي شهر پرغوغا و اي قريه مفتخر! كشتگانت كشته شمشير نيستند و در جنگ هلاك نشدهاند. 3 جميع سرورانت با هم گريختند و بدون تيراندازان اسير گشتند. همگاني كه در تو يافت شدند با هم اسير گرديدند و به جاي دور فرار كردند. 4 بنابراين گفتم نظر خود را از من بگردانيد زيرا كه با تلخي گريه ميكنم. براي تسلّي من دربارة خرابي دختر قومم الحاح مكنيد.
5 زيرا خداوند يهوه صبايوت روز آشفتگي و پايمالي و پريشانياي در وادي رؤيا دارد. ديوارها را منهدم ميسازند و صداي استغاثه تا به كوهها ميرسد. 6 و عيلام با افواج مردان و سواران تركش را برداشته است و قير سپر را مكشوف نموده است، 7 و واديهاي بهترينت از ارابهها پر شده، سواران پيش دروازههايت صفآرايي مينمايند؛ 8 و پوشش يهودا برداشته ميشود و در آن روز به اسلحه خانه جنگل نگاه خواهيد كرد؛ 9 و رخنههاي شهر داود را كه بسيارند خواهيد ديد و آب بركه تحتاني را جمع خواهيد نمود؛ 10 و خانههاي اورشليم را خواهيد شمرد و خانهها را به جهت حصاربندي ديوارها خراب خواهيد نمود. 11 و درميان دو ديوار حوضي براي آب بركه قديم خواهيد ساخت امّا به صانع آن نخواهيد نگريست و به آنكه آن را از ايّام پيشين ساخته است نگران نخواهيد شد. 12 و در آن روز خداوند يهوه صبايوت (شما را) به گريستن وماتم كردن و كندن مو و پوشيدن پلاس خواهد خواند. 13 و اينك شادماني و خوشي و كشتن گاوان و ذبح كردن گوسفندان و خوردن گوشت و نوشيدن شراب خواهد بود كه بخوريم و بنوشيم زيرا كه فردا ميميريم. 14 و يهوه صبايوت در گوش من اعلام كرده است كه اين گناه شما تا بميريد هرگز كفّاره نخواهد شد. خداوند يهوه صبايوت اين را گفته است.
15 خداوند يهوه صبايوت چنين ميگويد: «برو و نزد اين خزانهدار يعني شبنا كه ناظر خانه است داخل شو و به او بگو: 16 تو را در اينجا چه كار است و در اينجا كه را داري كه در اينجا قبري براي خود كندهاي؟ اي كسي كه قبر خود را در مكان بلند ميكَني و مسكني براي خويشتن در صخره ميتراشي.»
17 اينك اي مرد، خداوند البتّه تو را دور خواهد انداخت و البتّه تو را خواهد پوشانيد. 18 و البتّه تو را مثل گويْ سخت خواهد پيچيد و به زمين وسيع تو را خواهد افكند و در آنجا خواهي مرد و در آنجا ارابههاي شوكت تو رسوايي خانه آقايت خواهد شد. 19 و تو را از منصبت خواهم راند و از مكانت به زير افكنده خواهي شد.
20 و در آن روز واقع خواهد شد كه بنده خويش الياقيم بن حلقيا را دعوت خواهم نمود. 21 و او را به جامه تو ملبّس ساخته به كمربندت محكم خواهم ساخت و اقتدار تو را به دست او خواهم داد و او ساكنان اورشليم و خاندان يهودا را پدر خواهد بود. 22 و كليد خانه داود را بر دوش وي خواهم نهاد و چون بگشايد احدي نخواهد بست و چون ببندد، احدي نخواهد گشاد. 23 و اورا در جاي محكم مثل ميخ خواهم دوخت و براي خاندان پدر خود كرسي جلال خواهد بود. 24 و تماميِ جلال خاندان پدرش را از اولاد و احفاد و همه ظروف كوچك را از ظروف كاسهها تا ظروف تُنگها بر او خواهند آويخت.
25 و يهوه صبايوت ميگويد كه در آن روز آن ميخي كه در مكان محكم دوخته شده، متحرّك خواهد گرديد و قطع شده، خواهد افتاد و باري كه بر آن است، تلف خواهد شد زيرا خداوند اين را گفته است.
اين پيام براي اورشليم است:
چه شده است؟ چرا مردم شهر به پشتبامها ميدوند؟ در تمام شهر غوغا برپاست! براي اين شهر شاد و پر جنب و جوش چه پيش آمده است؟
مردان اورشليم كشته شدهاند اما نه در جنگ، و نه با شمشير. 3 همه رهبران با هم فرار كردند و بدون اينكه تيري بياندازند تسليم شدند. وقتي دشمن هنوز دور بود مردم با هم گريختند و اسير گرديدند. 4 پس مرا به حال خود بگذاريد تا براي مصيبت قومم، به تلخي بگريم. كوشش نكنيد مرا تسلي دهيد، 5 زيرا اينك زمان آن رسيده كه خداوند قادر متعال اورشليم را دچار مصيبت و آشفتگي و انهدام كند. ديوارهاي شهر ما فرو ريخته است. فرياد مردم در كوهها طنين ميافكند. 6 سپاهيان عيلام تير و كمان را آماده كرده، بر اسبهاي خود سوار شدهاند و سربازان سرزمين «قير» سپرهاي خود را بدست گرفتهاند. 7 دشتهاي سرسبز يهودا از عرابههاي دشمن پر شده است و سواران دشمن به پشت دروازههاي شهر رسيدهاند. 8 نيروي دفاعي يهودا در هم شكسته است.
براي آوردن اسلحه به اسلحهخانه ميدويد. 9و10 رخنههاي حصار شهر را بررسي ميكنيد، سپس خانههاي اورشليم را ميشماريد تا آنها را خراب كنيد و مصالحشان را براي تعمير حصار به كار ببريد. براي ذخيره كردن آب، 11 آب انبار در داخل شهر درست ميكنيد تا آب بركه قديمي تحتاني را در آن بريزيد. تمام اين كارها را ميكنيد اما به خدا كه سازنده همه چيز است توجهي نداريد. 12 خداوند، خداي قادر متعال از شما ميخواهد كه گريه و ماتم كنيد، موي خود را بتراشيد و پلاس بپوشيد. 13 اما شما شادي ميكنيد، گاو و گوسفند سر ميبريد تا گوشتشان را با شراب بخوريد و خوش بگذرانيد. ميگوييد: «بخوريمو بنوشيم، چون فردا ميميريم.» 14 خداوند قادر متعال به من گفته كه اين گناه شما تا به هنگام مرگ هرگز آمرزيده نخواهد شد. بلي، اين را خداوند قادر متعال فرموده است.
15 خداوند، خداي قادر متعال به من فرمود كه نزد «شبنا» وزير دربار بروم و به او چنين بگويم: 16 «تو در اينجا چه ميكني؟ چه كسي به تو اجازه داده در اينجا قبري براي خود بكني؟ اي كسي كه قبر خود را در اين صخره بلند ميتراشي، 17 هر مقامي كه داشته باشي، خداوند تو را برميدارد و دور مياندازد. 18 تو را مانند يك گوي بر ميدارد و به سرزميني دور پرتاب ميكند. در آنجا تو در كنار عرابههايت كه به آنها افتخار ميكردي خواهي مرد. تو مايه ننگ دربار هستي، 19 پس خداوند تو را از اين مقام و منصبي كه داري بركنار خواهد كرد.»
20 خداوند به شبنا چنين ميگويد: «در آن روز، خدمتگزار خود، الياقيم، پسر حلقيا را بجاي تو خواهم نشاند. 21 لباس تو را به او خواهم پوشاند و كمربندت را به كمرش خواهم بست و اقتدار تو را به او خواهم داد. او براي مردم اورشليم و خاندان يهودا پدر خواهد بود. 22 كليد دربار داود پادشاه را به او خواهم داد واو هردري را بگشايد كسي آن را نخواهد بست و هر دري را ببندد كسي آن را نخواهد گشود! 23 او را مانند ميخي، محكم درجاي خود خواهم كوبيد واو مايه سربلندي خاندان خودخواهد شد.
24 «اما تمام خاندان و فرزندان او مانند كاسهها و كوزههايي كه بر ميخ ميآويزند بر او خواهند آويخت. 25 وقتي چنين شود آن ميخي كه محكم به ديوار كوبيده شده است، شل شده، خواهد افتاد و باري كه بر آن است متلاشي خواهد شد.» اين را خداوند قادر متعال فرموده است.