ترجمه قدیمی گویا
|
و خداوند مرا گفت: «لوحي بزرگ به جهت خود بگير و بر آن با قلم انسان براي مهير شلال حاش بز بنويس. 2 و من شهود امين يعني اوريّاي كاهن و زكريّا ابن يَبَركيا را به جهت خود براي شهادت ميگيرم.»
3 پس من به نبيّه نزديكي كردم و او حامله شده، پسري زاييد. آنگاه خداوند به من گفت: «او را مَهير شَلال حاش بَز بنام، 4 زيرا قبل از آنكه طفلبتواند اي پدرم و اي مادرم بگويد، اموال دمشق و غنيمت سامره را پيش پادشاه آشور به يغما خواهند برد.»
5 و خداوند بار ديگر مرا باز خطاب كرده، گفت: 6 «چونكه اين قوم آبهاي شيلوه را كه به ملايمت جاري ميشود خوار شمرده، از رصين و پسر رمليا مسرور شدهاند، 7 بنابراين اينك خداوند آبهاي زورآور بسيار نهر يعني پادشاه آشور و تمامي حشمت او را بر ايشان برخواهد آورد و او از جميع جويهاي خود برخواهد آمد و از تمامي كنارههاي خويش سرشار خواهد شد، 8 و بر يهودا تجاوز نموده، سيلان كرده، عبور خواهد نمود تا آنكه به گردنها برسد و بالهاي خود را پهن كرده، طول و عرض ولايتت را اي عمّانوئيل پر خواهد ساخت.»
ترس خداوند
9 به هيجان آييد اي قومها و شكست خواهيد يافت و گوش گيريد اي اقصاي زمين و كمر خود را ببنديد و شكست خواهيد يافت. كمر خود را ببنديد و شكست خواهيد يافت. 10 با هم مشورت كنيد و باطل خواهد شد و سخن گوييد و بجا آورده نخواهد شد زيرا خدا با ما است. 11 چونكه خداوند با دست قوّي به من چنين گفت و مرا تعليم داد كه به راه اين قوم سلوك ننمايم و گفت: 12 «هرآنچه را كه اين قوم فتنه مينامند، شما آن را فتنه نناميد و از ترس ايشان ترسان و خائف مباشيد. 13 يهوه صبايوت را تقديس نماييد و او ترس و خوف شما باشد. 14 و او (براي شما) مكان مقدّس خواهد بود امّا براي هردو خاندان اسرائيل سنگ مصادم و صخره لغزش دهنده و براي ساكنان اورشليم دام و تله. 15 و بسياري از ايشان لغزش خورده، خواهند افتاد و شكسته شده و بدام افتاده، گرفتار خواهند گرديد.»
16 شهادت را به هم بپيچ و شريعت را در شاگردانم مختوم ساز. 17 و من براي خداوند كه روي خود را از خاندان يعقوب مخفي ميسازد انتظار كشيده، اميدوار او خواهم بود. 18 اينك من و پسراني كه خداوند به من داده است، از جانب يهوه صبايوت كه در كوه صهيون ساكن است به جهت اسرائيل آيات و علامات هستيم. 19 و چون ايشان به شما گويند كه از اصحاب اجنّه و جادوگراني كه جيك جيك و زمزم ميكنند سؤال كنيد، (گوييد) «آيا قوم از خداي خود سؤال ننمايند و آيا از مردگان به جهت زندگان سؤال بايد نمود؟» 20 به شريعت و شهادت (توجّه نماييد) واگر موافق اين كلام سخن نگويند، پس براي ايشان روشنايي نخواهد بود. 21 و با عُسرت و گرسنگي در آن خواهند گشت و هنگامي كه گرسنه شوند خويشتن را مشوّش خواهند ساخت و پادشاه و خداي خود را لعنت كرده، به بالا خواهند نگريست. 22 و به زمين نظر خواهند انداخت و اينك تنگي و تاريكي و ظلمتِ پريشاني خواهد بود و به تاريكي غليظ رانده خواهند شد.
خداوند به من فرمود كه «لوحي بزرگ بگيرم و با خط درشت روي آن بنويسم: مهير شلال حاش بز (يعني «دشمنانت بزودي نابود خواهند شد.») 2 من از اورياي كاهن و زكريا (پسر يبركيا) كه مرداني امين هستند خواستم هنگام نوشتن حاضر باشند و شهادت دهند كه من آن را نوشتهام. 3 پس از چندي، همسرم حامله شد و هنگامي كه پسرمان بدنيا آمد خداوند فرمود: «نام او را مهير شلال حاش بز بگذار. 4 پيش از آنكه اين پسر بتواند «بابا» و «ماما» بگويد، پادشاه آشور به دمشق و سامره يورش خواهد برد و اموال آنها را غارت خواهد كرد.»
5 پس از آن، باز خداوند به من فرمود: 6 «حال كه مردم يهودا آبهاي ملايم نهر شيلوه را خوار ميشمارند و دلشان با رصين پادشاه و فقح پادشاه خوش است، 7و8 من پادشاه آشور را با تمام سپاهنيرومندش به اينجا خواهم آورد. آنها مانند رود فرات كه طغيان ميكند و كنارههايش را پر از آب ميسازد، بر يهودا هجوم خواهند آورد و سراسر خاك آن را خواهند پوشاند.»
خدايا به داد ما برس!
9 اي سوريه و اسرائيل، هر كاري از دستتان بر ميآيد بكنيد، ولي بدانيد كه موفق نخواهيد شد و شكست خواهيد خورد. اي همه دشمنان گوش دهيد: براي جنگ آماده شويد، ولي بدانيد كه پيروز نخواهيد شد. 10 با هم مشورت كنيد و نقشه حمله را بكشيد، اما بدانيد كه نقشه شما عملي نخواهد شد، زيرا خدا با ما است!
11 خداوند به تأكيد به من امر كرد كه راه مردم يهودا را در پيش نگيرم، و فرمود: 12 «اين قوم از سوريه و اسرائيل ميترسند و شما را خائن ميدانند، اما شما از ايشان بيم نداشته باشيد. 13 بدانيد كه من خداوند قادر متعال، مقدس هستم و تنها از من بايد بترسيد. 14 من پناهگاه هستم، اما نه براي يهودا و اسرائيل. براي آنان من سنگي لغزش دهنده و دامي پنهان خواهم بود. 15 بسياري از آنان لغزيده، خواهند افتاد و خرد خواهند شد و بسياري ديگر در دام افتاده، گرفتار خواهند گرديد.»
16 اي شاگردان من، شما بايد كلام و دستوراتي را كه خدا به من داده است مهر و موم كرده، حفظ كنيد. 17 من منتظرم تا خداوند ما را ياري كند، هر چند اكنون خود را از قوم خويش پنهان كرده است. تنها اميد من اوست. 18 من و فرزنداني كه خداوند به من داده است، ازطرف خداوند قادرمتعال كه در اورشليـم ساكن است براي اسرائيل علامت و نشانه هستيم.»
19 وقتي مردم به شما ميگويند كه با فالگيران و ادوگراني كه زير لب ورد ميخوانند مشورت كنيد، شما در جواب بگوييد: «آيا از مردگان درباره زندگان مشورت بخواهيم؟ چرا از خداي خود مشورت نخواهيم؟»
20 مردم موافق كلام و دستورات خدا سخن نميگوينـد و كلامشان عـاري از نـور حقيقت است. 21 ايشان در تنگي و گرسنگي قرار خواهند گرفت و آواره خواهند شد. از شدت گرسنگي و پريشاني پادشاه و خداي خود را نفرين خواهند كرد. به آسمان خواهند نگريست 22 و به زمين نگاه خواهند كرد، ولي چيزي جز تنگي و پريشاني و تاريكي نخواهند ديد، و بسوي تاريكي محض رانده خواهند شد.