اشعيـا
نقلقولهايي كه در عهد جديد از كتاب اشعيا شده، بيش از مجموع نقل قولهايي است كه از ساير كتب عهد عتيق در عهد جديد شده است. اشعيا هفتصد سال پيش از مسيح ميزيسته و بيش از هر نبي ديگري به ظهور مسيح موعود توجه داشته است.
كتاب اشعيا اساساً به منظور هشدار دادن به قوم اسرائيل نوشته شده است. خداوند از قوم اسرائيل ميخواهد كه از كارهاي قبيح و گناهآلود خويش دست بردارند و بسوي او بازگشت نمايند. موضوع ديگر كتاب اشعيا ظهور مسيح است و نتايج اين ظهور كه عبارتست از بخشش گناهان، تسلي و اميد.
اشعيا با مهارت خاص ادبي، گناهان مردم زمان خويش را توصيف مينمايد: «گاو مالك خود را و الاغ صاحب خويش را ميشناسد، اما قوم اسرائيل شعور ندارد و خداي خود را نميشناسد.» اشعيا خداوند را به عنوان خالق، قادر مطلق و داناي كل معرفي ميكند كه در عين حال قوم خود را عميقاً دوست دارد و مايل است با آنان مصاحبت داشته باشد.
راهنما
راهنماي مطالعه كتابمقدس
نبي مسيحايي
اشعيا از اين جهت به نبي مسيحايي معروف شده كه سراسر مُلهِم از انديشهاي است مبني بر اينكه قوم او، قوم برگزيدهاي در جهان ميباشد كه خداوند روزي از آن بشارت عجيب و عظيمي را به ظهور خواهد رساند كه براي جميع قومها خواهد بود. او دايماً ملهم از روياهايي بود كه چگونگي تحقق كار عجيب و عظيم خداوند را مكشوف ميساخت.
عهد جديد اظهار ميدارد كه اشعيا «جلال او (مسيح) را ديد و دربارة او تكلم كرد.» (يوحنا 41:12).
شخصيت اشعياء
او به هنگام نابودي حكومت شمالي (اسرائيل) بدست آشوريان، از جمله انبياي حكومت جنوبي (يهودا) بود.
اشعيا در دوران سلطنت عزيا، يوتام، آحاز و حزقيا زندگي ميكرد. دعوت او به رسالت و نبوت همزمان با مرگ عزيا بود، ولي بعضي از رؤياهاي او احتمالاً قديميتر بودهاند (رجوع كنيد به 6 : 1). بر اساس احاديث و روايات يهودي او توسط مَنَسي پادشاه به قتل رسيد. زمان خدمت مؤثر او را ميتوان در حدود سالهاي 745 الي 695 قبل از ميلاد تخمين زد.
براساس روايتي از علماي يهود، آموص (نه عاموس نبي) پدر اشعيا، برادر امصياي پادشاه بود. اين امر دلالت بر آن دارد كه اشعيا، عموزادة عزياي پادشاه و نوة يوآش پادشاه بوده، لذا بدين ترتيب او اصل و نسبي سلطنتي داشته و از درباريان محسوب ميشد.
اين كتاب اثر ادبي او بشمار ميرود. او كتابهاي ديگري نيز نوشت كه از بين رفتهاند از جمله: شرح زندگي عزيا (دوم تواريخ 26 : 22)؛ شرح زندگي پادشاهان اسرائيل و يهودا (دوم تواريخ 32 : 32). در عهد جديد از او بيش از ساير انبياء نقل قول شده است. اين امر بيانگر انديشة متعالي او ميباشد! بعضي از قطعات اشعار او چنان متعالي ميباشند، كه حتي آثار شكسپير، ميلتن يا هومر با آن برابري نميكنند.
در خصوص شهادت او روايتي در تلمود موجود است كه از سوي بسياري از آباي كليساي اوليه معتبر شناخته شده و اظهار ميدارد كه اشعيا با احكام بتپرستانة صادره از جانب مَنَسي به مقابله برخاست، و لذا با حكم منسي از دو طرف به دو تخته بسته شد و سپس از وسط به دو نيم ارّه شد، و بدين ترتيب بطرز وحشتناكي به شهادت رسيد. بنظر ميرسد عبرانيان 11 : 37 بيانگر همين مدعا است.
آشوريان و رسالت اشعيا
امپراطوري آشور پيش از ايام اشعيا به مدت 150 سال بر جهان حكم رانده بود. اسرائيل در زمان حكومت ييهو و پيش از سال 840 ق.م. خراج دادن به اين امپراطوري را آغاز كرده بود و زماني كه اشعيا هنوز جواني بيش نبود (734 ق.م.)، اين امپراطوري بر سراسر حكومت شمالي مسلط شده بود. سيزده سال بعد (721 ق.م.) سامره، پايتخت حكومت شمالي، سقوط كرد و بنياد اسرائيل فرو ريخت. چند سالي طول نكشيد كه آشوريان به حكومت جنوبي حمله كردند و 46 شهر حصاردار را ويران كرده و 000ر200 نفر را اسير ساختند. نهايتاً (701 ق.م.)، زماني كه اشعيا پير و سالخورده شده بود، فرشتة خداوند، آشوريان را كه تا ديوارهاي اورشليم پيش آمده بودند، متوقف ساخت. بنابراين تمام عمر اشعيا در ساية ترس از قدرت آشوريان سپري شد، و او خود شاهد بود كه چگونه تمامي قومش به استثناي اورشليم بدست آنان ويران شد.
نكات باستانشناختي: طومار اشعيا
تا آنجا كه معلوم است، تمامي نسخههاي اصلي كتابمقدس مفقود شدهاند. كتابمقدس موجود، مجموعهاي از نسخههاي بعدي است. اين نسخهها تا زمان اختراع چاپ به سال 1454 با دست نوشته ميشد.
كتب عهد عتيق به زبان عبري نوشته شدهاند و كتب عهد جديد بزبان يوناني. قديميترين نسخة كامل و دستخط موجود كتابمقدس مربوط است به قرون 4 و 5 ميلادي، كه به زبان يوناني ميباشد. بخش عهد عتيق اين كتابمقدس «ترجمة هفتاد» بوده كه ترجمهاي است بزبان يوناني از عهد عتيق عبري كه در قرن دوم قبل از ميلاد توسط هفتاد نفر ترجمه شده است.
قديميترين نسخههاي دستنويس عهد عتيق كه موجود ميباشند، به زبان عبري است و متعلق به حدود سال 900 ميلادي ميباشد. ترجمههاي انگليسي عهد عتيق برگرفته از متن عبري آن معروف به Massoretic است كه با استفاده از همين نسخهها نوشته شده است. متن Massoretic متني است كه حاصل مقايسة نسخههاي دستنويس موجود ميباشد. اين نسخههاي دستنويس از روي نسخههاي قديميتر، با دستخطهاي متفاوت نويسندگان مختلف بازنويسي شدهاند. در اين نسخههاي دستنويس اختلافات جزيي و ناچيزي وجود دارد كه علماي يهود عموماً بر اين عقيده اتفاق نظر دارند كه كتابمقدسهاي كنوني ما اساساً با نسخههاي اصلي كتب متعلق به آنها يكي است.
در سال 1947 در «عَين فشخا» واقع در 7 مايلي شهر اريحا و يك مايلي غرب بحرالميّت عدهاي از اعراب بدوي چادرنشين كه از درة اردن به طرف بيتلحم در حركت بودند، به هنگام جستجوي بز گمشدهاي، به درهاي ميرسند كه در فصول بارندگي، آب آن به بحرالميت ميريزد. آنها در غاري واقع در اين محل به كوزههاي شكستهاي برميخورند كه در آنها طومارهايي از نسخههاي كتابمقدس وجود داشت. اين اعراب بيابانگرد اين طومارها را از كوزهها خارج كرده، آنها را به راهبان ارتدكس سرياني متعلق به دير حضرت مرقس در اورشليم تحويل ميدهند كه آنها نيز به نوبة خود طومارها را به مركز تحقيقات شرقشناسي متعلق به آمريكائيان واگذار ميكنند.
وقتي طومارها را شناسايي كردند، معلوم شد يكي از آنها كتاب اشعيا است كه تاريخ نگارش آن باز ميگردد به 2000 سال قبل يعني 1000 سال قديميتر از تمام نسخههاي دستنويس كتابهاي عهد عتيق، اين رخداد از كشفيات شگفت آور بشمار ميرود!
اين طومار لولهاي شكل، بر روي پوستي به بلندي 5/7 متر نوشته شده كه از صفحات 25 الي 40 سانتيمتري دوخته شده به هم، ساخته شده است. اين طومار به زبان عبري باستان است كه شواهد موجود دلالت بر آن دارد كه قدمت آن به قرن دوم قبل از ميلاد بازميگردد.
اين طومار وديگر طومارها در كوزههاي سفالي با دقت مهر و موم و حفظ شده بودند. ظاهراً اين طومارها بخشي از يك كتابخانة عبراني بوده كه در ايام خطر و جفا، احتمالاً به هنگام تسخير يهودا بدست روميها، در اين غار مطمئن پنهان شده بود.
در واقع اين طومار همان كتاب اشعيا در كتابمقدس كنوني ما ميباشد. كلامي كه به مدت 2000 سال با قدرت عجيب خداوند حفظ شد، بطوري كه صحّت كتابمقدس كنونيمان را تأييد ميكند. و.اف. آلبرايت ( W. F. Albright - باستانشناس كتاب مقدس، 1891 - 1971) اين طومار را «بزرگترين كشف آثار دستخط در عصر نوين» معرفي ميكند.
واقعة مهم زندگي اشعيا
اين واقعه عبارت بود از نجات اورشليم از دست آشوريان. به اين صورت كه با دعاي او و نصيحتي كه به حزقياي پادشاه نمود، و همچنين با مداخلة مستقيم و اعجاز آميز خداوند، سپاه آشور در برابر حصارهاي اورشليم منهزم شد (رجوع كنيد به بابهاي 36 و 37). سنحاريب، پادشاه آشور، گرچه پس از اين واقعه 20 سال ديگر نيز حكومت كرد اما هرگز اقدام به مقابلة مجدد با اورشليم ننمود.
پادشاهان معاصر با اشعيا در حكومت يهودا
عزيا 787-735 ق.م. پادشاه خوبي بود و حكومتي طولاني و موفق داشت.
يوتام 749-734 ق.م. پادشاه خوبي بود و تقريباً با عزيا حكومت ميكرد و نايبالسلطنه محسوب ميشد.
آحاز 741-726 ق.م. پادشاه بسيار شريري بود (رجوع شود به شرح 2 تواريخ 28).
حزقيا 726-697 ق.م. پادشاه خوبي بود (رجوع كنيد به شرح دوم تواريخ 29).
منسي 697-642 ق.م. پادشاه بسيار شريري بود (رجوع شود به 2 تواريخ 33).
پادشاهان معاصر با اشعيا در حكومت اسرائيل
يربعام دوم 790 - 747 ق.م. داراي سلطنتي درخشان و طولاني اما توأم با بت پرستي بود.
زكريا 748 ق.م. بدست شلوم كشته شد.
منحيم 748 - 738 ق.م. نهايت بيرحمي را اعمال كرد.
فقحيا 738 - 736 ق.م. بدست فَقَح كشته شد.
فقح 748 - 730 ق.م. اسارت اسرائيل شمالي در زمان حكومت او به وقوع پيوست (734 ق.م.)
هوشع 730 - 721 ق.م. در سال 721 سامره سقوط كرد. حكومت شمالي در دوران سلطنت او منقرض گرديد.
نكات باستانشناختي: سارگُن (سَرجون)
در اشعيا 20 : 1 آمده است كه: «سارگُن پادشاه آشور ترتان را فرستاد پس با اشدود جنگ كرده و آن را گرفت.»
در حوزة ادبيات باستان، اين آيه تنها مورد شناخته شدهاي است كه نام سارگن در آن برده شده است. منتقدان ادبي اظهار ميدارند كه ذكر نام اين پادشاه، كه در مورد وجود او اشارة مطمئني در نوشتههاي باستاني وجود نداشته، دليلي بر وجود اشتباهات در كتابمقدس بشمار ميرود. اما شايان ذكر است كه در سال 1848، «بوتا»، كنسول فرانسه در موصل، ويرانههاي قصر سارگن و خزاين و كتبيههايي را در «خورساباد» واقع در كنارة شمالي شهر نينوا كشف كرد كه او را به عنوان يكي از بزرگترين پادشاهان آشور معرفي ميكند. تا زمان كشفيات بوتا، با وجود ذكر نام سارگن در كتابمقدس، نام او از صفحة تاريخ محو شده بود.
در سالهاي اخير ويرانههاي قصر سارگن توسط «انستيتو باستانشناسي شرق» از خاك بيرون آورده شدهاند كه شامل محل تخت سارگن، تخت او، گاو بالدار بزرگ سنگي كه بر سردر قصر او قرار داشت، ميباشند.
از كتيبههاي حاصله ميتوان دريافت كه شلمناسر به هنگام محاصرة سامره درگذشته است و سارگن، جانشين او، توانسته محاصره را به ثمر برساند. علاوه بر اين، در تأييد مطالب فوقالذكر بر اساس اشعيا 20 : 1، سارگن طي كتيبهاي ميگويد: «آزوري، پادشاه اشدود، در دل خود نهاد تا از دادن خراج امتناع كند. در خشم خود بر آن شدم تا با سپاه معمول خود به مقابله با اشدود برخيزم. اشدود و حَتّ را تسخير كردم. ذخاير و اهالي آنها را به همراه آوردم. بر آنها مرداني از سرزمينهاي شرق را گماردم. ممالك فلسطين، يهودا، ادوم و موآب را خراجگزار خود ساختم.»