ترجمه قدیمی گویا
|
يروي خدايان غير
و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2 «برو و به گوش اورشليم ندا كرده، بگو خداوند چنين ميگويد: غيرت جواني تو و محّبت نامزد شدن تو را حيني كه از عقب من در بيابان و در زمين لميزرع ميخراميدي برايت به خاطر ميآورم. 3 اسرائيل براي خداوند مقدّس و نوبر محصول او بود. خداوند ميگويد: آناني كه او را بخورند مجرم خواهند شد و بلا بر ايشان مستولي خواهد گرديد.»
4 اي خاندان يعقوب و جميع قبايل خانواده اسرائيل كلام خداوند را بشنويد! 5 خداوند چنين ميگويد: «پدران شما در من چه بيانصافي يافتند كه از من دوري ورزيدند و اباطيل را پيروي كرده، باطل شدند؟ 6 و نگفتند: يهوه كجا است كه ما را از زمين مصر برآورد و ما را در بيابان و زمين ويران و پر از حفرهها و زمين خشك و سايه موت و زميني كه كسي از آن گذر نكند و آدمي در آن ساكن نشود رهبري نمود؟ 7 و من شما را به زمين بستانها آوردم تا ميوهها و طيبّات آن را بخوريد؛ اما چون داخل آن شديد، زمين مرا نجس ساختيد و ميراث مرا مكروه گردانيديد. 8 كاهنان نگفتند: يهوه كجاست و خوانندگان تورات مرا نشناختند و شبانان بر من عاصي شدند و انبيا براي بعل نبوّت كرده، در عقب چيزهاي بيفايده رفتند. 9 بنابراين خداوند ميگويد: بار ديگر با شما مخاصمه خواهم نمود و با پسران پسران شما مخاصمه خواهم كرد. 10 پس به جزيرههاي كتيّم گذر كرده، ملاحظه نماييد و به قيدار فرستاده به دقّتتعقّل نماييد و دريافت كنيد كه آيا حادثهاي مثل اين واقع شده باشد؟ 11 كه آيا هيچ امتّي خدايان خويش را عوض كرده باشند با آنكه آنها خدا نيستند؟ اما قوم من جلال خويش را به آنچه فايدهاي ندارد عوض نمودند. 12 پس خداوند ميگويد: اي آسمانها از اين متحيّر باشيد و به خود لرزيده، به شدت مشوّش شويد! 13 زيرا قوم من دو كار بد كردهاند. مرا كه چشمه آب حياتم ترك نموده و براي خود حوضها كندهاند، يعني حوضهاي شكسته كه آب را نگاه ندارد. 14 آيا اسرائيل غلام يا خانهزاد است پس چرا غارت شده باشد؟ 15 شيران ژيان بر او غرّش نموده، آواز خود را بلند كردند و زمين او را ويران ساختند و شهرهايش سوخته و غيرمسكون گرديده است. 16 و پسران نوف و تحفنيس فرق تو را شكستهاند. 17 آيا اين را بر خويشتن وارد نياوردي چونكه يهوه خداي خود را حيني كه تو را رهبري مينمود ترك كردي؟ 18 و الا´ن تو را با راه مصر چه كار است تا آب شيحور را بنوشي؟ و تو را با راه آشور چه كار است تا آب فرات را بنوشي؟»
19 خداوند يهوه صبايوت چنين ميگويد: «شرارت تو، تو را تنبيه كرده و ارتداد تو، تو را توبيخ نموده است پس بدان و ببين كه اين امر زشت و تلخ است كه يهوه خداي خود را ترك نمودي و ترس من در تو نيست. 20 زيرا از زمان قديم يوغ تو را شكستم و بندهاي تو را گسيختم و گفتي بندگي نخواهم نمود زيرا بر هر تلّ بلند و زير هر درخت سبز خوابيده، زنا كردي. 21 و من تو را موِ اصيل و تخمِ تمامِ نيكو غرس نمودم پس چگونه نهال مو بيگانه براي من گرديدهاي؟ 22 پس اگر چه خويشتن را با اشنان بشويي و صابون برايخود زياده بكار بري، اما خداوند يهوه ميگويد كه گناه تو پيش من رقم شده است. 23 چگونه ميگويي كه نجس نشدم و در عقب بعليم نرفتم؟ طريق خويش را در وادي بنگر و به آنچه كردي اعتراف نما اي شتر تيزرو كه در راههاي خود ميدوي! 24 مثل گورخر هستي كه به بيابان عادت داشته، در شهوت دل خود باد را بو ميكشد. كيست كه از شهوتش او را برگرداند؟ آناني كه او را ميطلبند خسته نخواهند شد و او را در ماهش خواهند يافت. 25 پاي خود را از برهنگي و گلوي خويش را از تشنگي باز دار. اما گفتي ني اميد نيست زيرا كه غريبان را دوست داشتم و از عقب ايشان خواهم رفت. 26 مثل دزدي كه چون گرفتار شود خجل گردد. همچنين خاندان اسرائيل با پادشاهان و سروران و كاهنان و انبياي ايشان خجل خواهند شد. 27 كه به چوب ميگويند تو پدر من هستي و به سنگ كه تو مرا زاييدهاي زيرا كه پشت به من دادند و نه رو. اما در زمان مصيبت خود ميگويند: برخيز و ما را نجات ده. 28 پس خدايان تو كه براي خود ساختي كجايند؟ ايشان در زمان مصيبتت برخيزند و تو را نجات دهند. زيرا كه اي يهودا خدايان تو به شماره شهرهاي تو ميباشند.»
29 خداوند ميگويد: «چرا با من مخاصمه مينماييد جميع شما بر من عاصي شدهايد. 30 پسران شما را عبث زدهام زيرا كه تأديب را نميپذيرند. شمشير شما مثل شير درنده انبياي شما را هلاك كرده است. 31 اي شما كه اهل اين عصر ميباشيد كلام خداوند را بفهميد! آيا من براي اسرائيل مثل بيابان يا زمين ظلمت غليظ شدهام؟ پس قوم من چرا ميگويند كه رؤساي خود شدهايم و بار ديگر نزد تو نخواهيم آمد.
32 آيا دوشيزه زيور خود را يا عروس آرايش خود را فراموش كند؟ اما قوم من روزهاي بيشمار مرا فراموش كردهاند. 33 چگونه راه خود را مهيّا ميسازي تا محبت را بطلبي؟ بنابراين زنان بد را نيز به راههاي خود تعليم دادي. 34 در دامنهاي تو نيز خون جان فقيران بيگناه يافته شد. آنها را در نقب زدن نيافتم بلكه بر جميع آنها. 35 و ميگويي: چونكه بيگناه هستم، غضب او از من برگردانيده خواهد شد. اينك به سبب گفتنت كه گناه نكردهام، بر تو داوري خواهم نمود. 36 چرا اينقدر ميشتابي تا راه خود را تبديل نمايي؟ چنانكه از آشور خجل شدي همچنين از مصر نيز خجل خواهي شد. 37 از اين نيز دستهاي خود را بر سرت نهاده، بيرون خواهي آمد. چونكه خداوند اعتماد تو را خوار شمرده است پس از ايشان كامياب نخواهي شد.»
بيتوجهي اسرائيل نسبت به خدا
بار ديگر خداوند با من سخن گفت و فرمود كه بروم و به اهالي اورشليم بگويم كه خداوند ميفرمايد: «گذشتهها را به ياد ميآورم، زماني را كه تازه عروس بودي! در آن روزها چقدر مشتاق بودي كه مورد پسند من باشي! چقدر مرا دوست ميداشتي! حتي در بيابانهاي خشك و سوزان نيز همراهم ميآمدي. 3 اي اسرائيل، تو در آن روزها قوم مقدس من و نخستين فرزند من بودي. اگر كسي به تو آزار ميرساند او را محكوم كرده، به بلايي سخت گرفتار ميساختم.
4و5 «اي قوم اسرائيل، چرا پدران شما از من دل كندند؟ چه كوتاهي در حق ايشان كردم كه از من رو برگرداندند و دچار حماقت شده، به بتپرستي رو آوردند؟ 6 گويا فراموش كردند كه اين من بودم كه ايشان را از مصر نجات داده، در بيابانهاي خشك و سوزان هدايت كردم، و از سرزمينهاي خطرناك پر از گودال و از شورهزارهاي مرگبار عبور دادم از مكانهاي غيرمسكوني كه حتي كسي از آن عبور نميكند 7 و آنها را به سرزميني حاصلخيز آوردم تا از محصول و بركات آن برخوردار شوند؛ اما ايشان آنجا را به گناه و فساد كشيدند و ميراث مرا به شرارت آلوده ساختند. 8 حتي كاهنانشان هم در فكر من نبودند، و داورانشان نيز به من اعتنايي نكردند، حكام ايشان برضد من برخاستند و انبياي آنها بت بعل را پرستيدند و عمر خود را با كارهاي بيهوده تلف كردند.
شكايت خدا از قوم خود
9 «بنابراين من شما را محكوم ميكنم! حتي در سالهاي آينده، فرزندان و نوههاي شما را نيز محكوم خواهم كرد!
10و11 «به سرزمينهاي اطراف نگاه كنيد! ببينيد آيا ميتوانيد در جايي قومي بيابيد كه خدايانشان را با خدايان تازه عوض كرده باشند با اينكه خدايانشان واقعاً خدا نيستند! كساني را به جزيره قبرس در غرب و به صحراي قيدار در شرق بفرستيد و ببينيد آيا در آنجا تا بحال چنين اتفاق غريبي رخ داده است؟ اما قوم من از خدايي كه موجب سربلنديشان بود روگردان شده، بدنبال بتهاي بيجان رفتهاند! 12 آسمانها از چنين كاري حيرتزده شده، به خود ميلرزند؛ 13 زيرا قـوم من مرتكب دو خطا شدهاند: اول اينكه، مراكه چشمه آب حيات هستم ترك نمودهاند و دوم اينكه رفتهاند و براي خود حوضهايي شكسته ساختهاند كه نميتواند آب را در خود نگه دارد!»
نتيجه خيانت قوم اسرائيل
14 مگر قوم اسرائيل، براي بندگي و غلامي انتخاب شده كه اينگونه اسيـر گشته، به جاي دور برده ميشود؟
15 سپاهيان نيرومند شمال مانند شيران غران بسوي سرزمين اسرائيل در حركتند تا آن را ويران ساخته، شهرهايش را بسوزانند و با خاك يكسان كنند. 16 نيروهاي مصر نيز برضد او برخاسته، از شهرهاي خود «ممفيس» و «تحفنيس» ميآيند تا عظمت و قدرت اسرائيل را درهم بكوبند. 17 اي اورشليم، تو خود باعث شدي كه چنين بلايي بر تو نازل شود، چون وقتي خداوند، خدايت ميخواست تو را راهنمايي كند، از او سرپيچي كردي!
18و19 خداوند، خداي قادر متعال ميفرمايد: «از اتحاد با مصر و آشور چه نفعي بردهاي؟ شرارت و گناه خودت، تو را تنبيه و مجازات خواهد كرد. آنگاه خواهي ديد كه سرپيچي از خدا و بياحترامي به او چه سرانجام بدي دارد! 20 از مدتها پيش يوغ مرا از گردنت باز كردي، رشتههاي انس و الفت خود را با من بريدي و با كمال بيشرمي از من سرپيچي كردي؛ روي هر تپه و زير هر درخت زانو زدي و به بتپرستي سرگرم شدي.
21 «وقتي ميخواستم تو را همچون نهالي بكارم، با دقت، بهترين بذر را انتخاب كردم. پس چه شد كه نهالي فاسد و بيمصرف شدي؟ 22 با هر چه كه خود را بشويي، پاك نخواهي شد. به گناهي آلوده شدهاي كه پاك شدنش محال است؛ گناه تو هميشه در نظرم خواهد ماند. 23 چگونه ميتواني بگويي كه منحرف نشدهاي و بت نپرستيدهاي؟ اي ماده شتر بيقرار كه بدنبال جفت ميگردي، به همه دشتهاي سرزمينت نگاه كن و خطاهاي خويش را ملاحظه نما و به گناهان هولناكت اعتراف كن! 24 تو مثل گورخري هستي كه شهوتش او را به بيابان ميكشاند و كسي نميتواند جلو او را بگيرد. هر گورخر نري كه تو را بخواهد بيهيچ زحمتي تو را بدست ميآورد، چون خودت را در آغوشش مياندازي! 25 چرا از اينهمه دوندگي خسته كننده در پي بتها دست برنميداري؟تو در جواب ميگويي: نه، ديگر نميتوانم برگردم. من عاشق اين بتهاي بيگانه شدهام و ديگر قادر به دل كندن نيستم.
مجازات در انتظار اسرائيل است
26و27 «قوم من مانند دزدي كه در حال دزدي گرفتار ميشود، خجل و شرمگين خواهد شد؛ پادشاهان، بزرگان، كاهنان و انبياء نيز به همين وضع دچار خواهند گرديد. چوب تراشيده را پدر خود و بتي را كه از سنگ ساخته شده، مادر خود ميخوانند؛ ولي وقتي در زحمت و مصيبت گرفتار ميشوند نزد من آه و ناله ميكنند تا نجاتشان دهم! 28 بگذاريد بتهايي كه خود ساختهايد، در زمان مصيبت، شما را نجات دهند! شما كه به تعداد شهرهاي يهودا بت داريد! 29 ديگر به من پناه نياوريد، چون شما همه ياغي هستيد. 30 فرزندان شما را تنبيه كردهام، ولي چه فايده، چون خود را اصلاح نكردند! همچون شيري كه شكار خود را ميكشد، شما هم انبياي مرا كشتهايد.
31 «اي قوم من، به كلام من گوش فرا دهيد: آيا من در حق بنياسرائيل بيانصافي كردهام؟ آيا براي ايشان مانند يك زمين تاريك و پربلا بودهام؟ پس چرا قوم من ميگويند: سرانجام از دست خدا رها شديم، ديگر نميخواهيم با چنين خدايي سروكار داشته باشيم!
32 «آيا ممكن است دوشيزهاي زيور آلاتش را از ياد ببرد؟ آيا امكان دارد تازه عروسي، لباس عروسياش را فراموش كند؟ با اين حال، قوم من سالهاست مرا كه برايشان همچون گنجي گرانبها بودهام، فراموش كردهاند!
33 «چقدر ماهرانه فاسقان را بسوي خود جلب ميكنيد! حتي با سابقهترين زنان بدكاره هم ميتوانند از شما چيزهايي بياموزند! 34 لباستان به خون فقيران بيگناه آغشته است كه آنها را نه براي سرقت اموالتان، بلكه بيجهت كشتهايد! 35 با اينحال ميگوييد: ما بيگناهيم و كاري نكردهايم كه خدا خشمگين شود! اما من شما را بشدت مجازات مي كنم، چون ميگوييد: بيگناهيم!
راهنما
باب 2 . ارتداد اسرائيل