اِرمياي نبي در اين كتاب به شرح زندگي خود و وقايعي كه بين سالهاي 625 و 580 قبل از ميلاد در تاريخ سرزمين يهودا رخ داده، ميپردازد. در اين كتاب بسياري از تعاليم و نبوتهاي ارميا را ميتوان يافت.
هنگامي كه خداوند ارميا را براي رسالت برميگزيند، ارميا امتناع ميورزد و اظهار ميدارد كه جوان و بيتجربه است. اما خداوند به او اطمينان ميدهد كه با وي خواهد بود و وي را ياري خواهد كرد. به اين ترتيب ارميا رسالت خود را شروع ميكند و پيامهايي را كه از خداوند دريافت ميدارد به قوم اسرائيل بازگو ميكند. اما مردم اين پيامها را نميپسندند و با او به دشمني ميپردازند، زيرا او به گناهان آنان اشاره ميكند و از آنان ميخواهد كه از راههاي شرور خود بازگردند. در اين پيامها خداوند به مردم يهودا هشدار ميدهد كه لشكري از سرزمين شمال ميفرستد تا آنان را مجازات كند.
راهنما
ارمياء نبي
راهنماي مطالعه كتابمقدس
آخرين مساعي خدا براي نجات اورشليم
ارمياء در حدود يكصد سال پس از اشعيا زندگي ميكرد.
اشعياء اورشليم را از دست آشوريان نجات داد.
ارمياء سعي داشت اورشليم را از دست بابليان برهاند ولي موفق نشد.
ارميا به سال 626 ق.م. از جانب خداوند به خدمت فرا خوانده شد. بخشي از اورشليم در سال 606 ويران شد و چندي نگذشت كه در سال 597 به تاراج رفت و نهايتاً در سال 586 سوخت و از بين رفت. ارمياء كه يك نبي پراحساس و تنها بود، در طول اين چهل سال دهشتناك زندگي ميكرد؛ دوراني كه «انتهاي سلطنت» و «انقراض دردناك قوم» بشمار ميرفت. او بيانگر آخرين تفقّد خدا از شهر مقدسي بود كه مأيوسانه به بتهاي امتها متمايل شده و غافل از اين بود كه اگر توبه ميكرد، خدا آن را از دست بابليان ميرهاند.
از اين رو همانگونه كه آشوريان در نبوتهاي اشعيا مورد بحث قرار گرفته بودند، نبوتهاي ارمياء، دربرگيرندة بابليان ميباشند.
اوضاع داخلي
حكومت شمالي و بيشتر قسمتهاي حكومت جنوبي (يهودا) سقوط كرده بودند. آنها هر دم بيش از پيش به مصيبت گرفتار ميشدند، بطوري كه از كلّ اسرائيل تنها اورشليم باقي مانده بود. با اين وجود آنها هشدارهاي مستمر انبياء را ناديده گرفتند و بر بتپرستي و شرارت خود افزودند. لحظة نابودي فرا رسيده بود.
اوضاع عمومي
جدال بر سر حكومت جهان در ميان سه قدرت جهاني آن روز يعني آشور، بابل و مصر ادامه داشت. آشور كه در درة شمال رود فرات قرار داشت و پايتخت آن شهر نينوا بود، به مدت 300 سال بر جهان حكومت كرده بود؛ اما در شرايط كنوني در حال اضمحلال بود. اما بابل، واقع در درة جنوبي رود فرات، تازه به قدرت ميرسيد. مصر كه در درة رود نيل قرار داشت و 1000 سال پيش از آن قدرت جهاني محسوب ميشد؛ پس از يك دورة افول و ناكامي، مجدداً در فكر جاهطلبي بود. تقريباً در اواسط خدمت ارمياء بود كه بابل توانست بر رقيبان خود چيره شود. بابل، آشوريان را در سال 607 ق.م. و 2 سال بعد مصر را در نبرد كركميش به سال 605 ق.م. در هم شكست و به مدت 70 سال بر جهان حكم راند؛ همان هفتاد سالي كه اسرائيل در اسارت بسر ميبرد.
نبوت ارمياء
ارمياء از همان ابتدا، يعني 20 سال پيش از آنكه بابل به قدرت برسد، به كرّات تأكيد ميكرد كه بابل پيروز خواهد شد. در طول مدتي كه ارمياء شرارت يهودا را سخت مورد ملامت قرار ميداد، اين موارد شايان ذكر است:
1 - يهودا در شرف سقوط بدست بابل ظفرمند قرار دارد.
2 - چنانچه يهودا از شرارت خود رجوع نمايد، خداوند نيز به طريقي او را از هلاكت بدست بابليان نجات خواهد داد.
3 - چنانچه در آينده معلوم شود كه اميدي به توبة يهودا نيست، در صورتي كه صرفاً بعنوان يك اقدام سياسي، به بابل تسليم شود، از نابودي مطلق نجات خواهد يافت.
4 - همين يهودا كه ويران شده است، مجدداً به قدرت خواهد رسيد و بر كلّ جهان حكومت خواهد كرد.
5 - بابل كه ويران كنندة يهودا بود، خود براي هميشه ويران خواهد شد.
شجاعت ارمياء
ارمياء مستمراً اورشليم را نصيحت ميكرد تا خود را به پادشاه بابل تسليم نمايد؛ و به دشمنان بابل كه يهودا را با اين كار خائن ميخواندند، توجهي نكند. نبوكدنصر ارمياء را بخاطر اين نصيحتش به قوم، مورد توجه قرار داد و نه فقط او را زنده نگاه داشت، بلكه ترتيبي داد كه در دربار بابليان از او به شايستگي توجه شود (39 : 12). با وجود اين ارمياء به كرّات فرياد برميآورد كه پادشاه بابل در هلاكت قوم خداوند جنايت فجيعي را مرتكب خواهد شد، و اينكه بابل در موعد خود ويران خواهد شد و بار ديگر هرگز برافراشته نخواهد شد (رجوع كنيد به بابهاي 50 و 51).
پادشاهان معاصر با ارمياء در يهودا
مَنَسي (697 - 642 ق.م.). او مدت 55 سال حكومت كرد و پادشاه بسيار شريري بود (رجوع كنيد به ذيل دوم تواريخ باب 33). ارمياء در دوران حكومت او متولد شد.
آمون (641 - 640 ق.م.). او مدت 2 سال حكومت كرد. حكومت طولاني و شريرانة پدر او، مَنَسي، سرنوشت شوم يهودا را رقم زد.
يوشيا (639 - 608 ق.م.). او مدت 31 سال حكومت كرد و پادشاه خوبي بود. يكي از دورههاي اصلاحات روحاني در زمان او صورت گرفت. ارمياء خدمت خود را در سال سيزدهم سلطنت يوشيا آغاز كرد. اصلاحاتي كه او آورد، صرفاً جنبة ظاهري و سطحي داشت و قوم همچنان قلباً متمايل به بتپرستي بود.
يهوآحاز (608 ق.م.). او مدت سه ماه حكومت كرد و به مصر به تبعيد برده شد.
يهوياكيم (608 - 597 ق.م.). او مدت 11 سال حكومت كرد. در رواج بتپرستي نقش بسزايي داشت و در برابر خداوند گستاخانه مقاومت ميكرد و از دشمنان سرسخت ارمياء بشمار ميرفت.
يهوياكين (597 ق.م.). او مدت 3 ماه حكومت كرد و به بابل به تبعيد برده شد.
صدقيا (597 - 586 ق.م.). او مدت 11 سال حكومت كرد. او رفتار دوستانهتري نسبت به ارمياء داشت، اما پادشاه شريري محسوب ميشد و عاملي بود براي تحقق اميال شريرانة شاهزادگان.
وقايع تاريخي عصر ارمياء
627 ق.م. يوشيا اصلاحات را آغاز كرد. (رجوع كنيد به ذيل دوم تواريخ باب 34).
626 ق.م. دعوت ارمياء به نبوت.
626 ق.م. هجوم «سكاها» (رجوع كنيد به ذيل ارمياء باب 4).
621 ق.م. پيدا شدن كتاب تورات و اصلاحات بزرگ يوشيا (دوم پادشاهان بابهاي 22 و 23).
608 ق.م. يوشيا در مجدّو بدست فرعون كشته شد.
607 ق.م. نينوا بدست بابليان ويران شد (احتمال دارد اين تاريخ، سال 612 ق.م. نيز باشد).
606 ق.م. يهودا مطيع بابل شد. اولين اسارت.
605 ق.م. نبرد كركميش كه طي آن بابل، مصر را شكست داد.
597 ق.م. اسارت يهوياكين.
593 ق.م. صدقيا در بابل.
586 ق.م. اورشليم سوخته ميشود. انقراض موقتي كرسي خاندان داود.
انبياي معاصر با ارمياء
ارمياء در رأس هرم انبيايي قرار دارد كه پيرامون ويراني اورشليم نبوت كردند.
حزقيال، كه از زمرة كاهنان بشمار ميرفت، تا اندازهاي جوانتر از ارمياء بود و به هنگام اسارت قوم، همان مطالبي را كه ارمياء خطاب به اورشليم اعلام ميكرد، در بابل به آنها ميگفت.
دانيال كه از اصل و نسبي درباري برخوردار بود، در دربار نبوكدنصر بسر ميبرد.
حبقوق و صفنيا، در شهر اورشليم ارميا را در امر نبوت كمك ميكردند.
ناحوم در همان زمان، سقوط نينوا را پيشگويي ميكرد.
عوبديا در همان زمان، هلاكت ادوم را پيشگويي ميكرد.
ترتيب زماني در كتاب ارمياء
بعضي از نبوتهاي ارمياء با ذكر تاريخ و زمان آنها مشخص شدهاند. مواردي از اين قبيل عبارتند از: در حكومت يوشيا، 2:1؛ 6:3. در حكومت يهوياكيم، 18:22؛ 1:25؛ 1:26؛ 1:35؛ 1:36؛ 1:45 . در حكومت صدقيا، 1:21؛ 1:24و8؛ 3:27و12؛ 1:28؛ 3:29؛ 1:32؛ 2:34؛ 1:37؛ 5:38؛ 1:39؛ 34:49؛ 59:51. در مصر: 7:43و8؛ 1:44. بنابراين ديده ميشود كه كتاب از قاعدة ترتيب زماني پيروي نميكند. بعضي از نبوتهايي كه ديرتر بودهاند قبل از نبوتهايي كه زودتر بودهاند، قرار گرفتهاند. امكان دارد اين نبوتها قبل از آنكه ارمياء اقدام به نوشتن آنها كند، سالها بصورت شفاهي و سينه به سينه نقل شده باشند. نوشتن چنين كتابي، كاري پر مشقت و طولاني بود. پوستهايي كه بر آنها نوشته ميشد، از جنس پوست بز يا گوسفند بود كه كمياب و گران قيمت بودند. و احتمالاً اين مطلب تا اندازهاي در به عقب افتادن نگارش كتاب ارمياء مؤثر بوده است. ظاهراً او پس از آنكه واقعه يا بيانيهاي را مينوشت، ساير تذكرات و مطالب مربوط به آن را بدون آنكه طومار را از هم جدا كند، در ذيل آنها مينوشت كه احتمالاً در بعضي موارد بدون ذكر تاريخ آنها بوده است ولذا بدين ترتيب او به تكميل مطالب طومار خود ميپرداخت.