ترجمه قدیمی گویا
|
اي يهوه آنچه بر ما واقع شد به ياد آور و ملاحظه فرموده، عار ما را ببين.
2 ميراث ما از آن غريبان و خانههاي ما از آنِ اجنبيان گرديده است.
3 ما يتيم و بي پدر شدهايم و مادران ما مثل بيوهها گرديدهاند.
4 آب خود را به نقره مينوشيم و هيزم ما به ما فروخته ميشود.
5 تعاقب كنندگان ما به گردن ما رسيدهاند و خسته شده، راحت نداريم.
6 با اهل مصر و آشور دست داديم تا از نان سير شويم.
7 پدران ما گناه ورزيده، نابود شدهاند و ما متحمّل عصيان ايشان گرديدهايم.
8 غلامان بر ما حكمراني ميكنند و كسي نيست كه از دست ايشان رهايي دهد.
9 از ترس شمشير اهل بيابان، نان خود را بخطر جان خويش مييابيم.
10 پوست ما به سبب سمومِ قحط مثل تنور سوخته شده است.
11 زنان را در صهيون بيعصمت كردند و دوشيزگان را در شهرهاي يهودا.
12 سروران از دست ايشان به دار كشيده شده و به مشايخ اعتنا ننمودند.
13 جوانان سنگهاي آسيا را برميدارند و كودكان زير بار هيزم ميافتند.
14 مشايخ از دروازهها نابود شدند و جوانان از نغمهسرايي خويش.
15 شادي دل ما نيست شد و رقص ما به ماتم مبدّل گرديد.
16 تاج از سر ما افتاد، واي بر ما زيرا كه گناه كرديم.
17 از اين جهت دل ما بيتاب شده است و به سبب اين چيزها چشمان ما تار گرديده است.
18 يعني به خاطر كوه صهيون كه ويران شد و روباهان در آن گردش ميكنند.
19 امّا تو اي يهوه تا ابدالا´باد جلوس ميفرمايي و كرسي تو تا جميع دهرها خواهد بود.
20 پس براي چه ما را تا به ابد فراموش كرده و ما را مدّت مديدي ترك نمودهاي.
21 اي يَهُوَه ما را بسوي خود برگردان و بازگشت خواهيم كرد و ايّام ما را مثل زمان سلف تازه كن.
22 و الاّ ما را بالّكل ردّ نمودهاي و بر ما بينهايت غضبناك شدهاي.
اي خداوند، به ياد آور كه چه بر سر ما آمده است. ببين چگونه رسوا شدهايم. سرزمين ما بدست دشمنان افتاده است و خانههاي ما را بيگانگان تصرف كردهاند. 3 ما يتيميم؛ پدرانمان كشته و مادرانمان بيوه شدهاند. 4 آب خود را ميخريم و مينوشيم و هيزم ما به ما فروخته ميشود. 5 در زيرفشار و آزار دشمنان به ستوه آمدهايم و آسايش نداريم. 6 خود را تسليم مصر و آشور كردهايم تا نان به دست آوريم و از گرسنگي نميريم.
7 پدرانمان گناه كردند و مردند، و اينك جور گناهانشان را ما ميكشيم.
8 نوكران ديروزمان، اربابان امروزمان شدهاند و كسي نيست كه ما را از دست آنها نجات دهد. 9 براي يك لقمه نان، در بيابانها جانمان را به خطر مياندازيم. 10 از شدت گرسنگي در تب ميسوزيم و پوست بدنمان مثل تنور داغ شده است. 11 زنان و دختران ما را در يهودا بيعصمت كردهاند. 12 رهبرانمان را به دار كشيدهاند و ريشسفيدانمان را بيحرمت نمودهاند. 13 جوانان ما را مانند غلامان، در آسياب به كارهاي سخت واميدارند و كودكان ما زير بارهاي سنگين هيزم، افتان و خيـزان راهميرونـد.
14 پيران ما ديگر در كنار دروازههاي شهر نمينشينند؛ جوانان ما ديگر نميرقصند و آواز نميخوانند. 15 شادي دلهاي ما رفته و رقص ما به ماتم تبديل شده است. 16 واي بر ما كه گناه كردهايم و شكوه و جلال خود را از دست دادهايم. 17 دلهايمان بيتاب و چشمانمان تار شدهاند، 18 زيرا خانه خدا ويران گشته و پناهگاه شغالها شده است.
راهنما
بابهاي 4 و 5 . مصيبتهاي محاصره
ارمياء در اين بابها بطور خلاصه يكايك اين مصيبتها را برميشمارد. او نميتواند وحشت ناشي از اين محاصره و فرياد اطفال گرسنه (آيات 2 : 11 و 12 و 19 و 4 : 4)، همچنين زنهايي را كه بچههاي خود را براي غذاي خود ميپزند، ناديده بگيرد (2 : 20 و 4 : 10).