ترجمه قدیمی گویا
|
آيت جلاي وطن
و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2 «اي پسر انسان تو در ميان خاندان فتنهانگيز ساكن ميباشي كه ايشان را چشمها به جهت ديدن هست امّا نميبينند و ايشان را گوشها به جهت شنيدن هست امّا نميشنوند، چونكه خاندان فتنهانگيز ميباشند. 3 امّا تو اي پسر انسان اسباب جلاي وطن را براي خود مهيّا ساز. و در نظر ايشان در وقت روز كوچ كن و از مكان خود به مكان ديگر به حضور ايشان نقل كن، شايد بفهمند، اگرچه خاندان فتنهانگيز ميباشند. 4 و اسباب خود را مثل اسباب جلاي وطن در وقت روز به نظر ايشان بيرون آور. و شامگاهان مثل كساني كه براي جلاي وطن بيرون ميروند بيرون شو. 5 و شكافي براي خود در ديوار به حضور ايشان كرده، از آن بيرون ببر. 6 و در حضور ايشان آن را بر دوش خود بگذار و در تاريكي بيرون ببر و روي خود را بپوشان تا زمين را نبيني. زيرا كه تو را علامتي براي خاندان اسرائيل قرار دادهام.»
7 پس به نهجي كه مأمور شدم، عمل نمودم و اسباب خود را مثل اسباب جلاي وطن در وقت روز بيرون آوردم. و شبانگاه شكافي براي خود به دست خويش در ديوار كردم و آن را در تاريكي بيرون برده، به حضور ايشان بر دوش برداشتم. 8 و بامدادان كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:9 «اي پسر انسان، آيا خاندان اسرائيل يعني اين خاندان فتنهانگيز به تو نگفتند: اين چه كار است كه ميكني؟ 10 پس به ايشان بگو خداوند يهوه چنين ميگويد: اين وحي اشاره به رئيسي است كه در اورشليم ميباشد و به تمامي خاندان اسرائيل كه ايشان در ميان آنها ميباشند 11 بگو: من علامت براي شما هستم. به نهجي كه من عمل نمودم، همچنان به ايشان كرده خواهد شد و جلاي وطن شده، به اسيري خواهند رفت. 12 و رئيسي كه در ميان ايشان است (اسباب خود را) در تاريكي بر دوش نهاده، بيرون خواهد رفت. و شكافي در ديوار خواهند كرد تا از آن بيرون ببرند. و او روي خود را خواهد پوشانيد تا زمين را به چشمان خود نبيند. 13 و من دام خود را بر او خواهم گسترانيد و در كمند من گرفتار خواهد شد. و او را به بابل به زمين كلدانيان خواهم برد و اگرچه در آنجا خواهد مرد، ولي آن را نخواهد ديد. 14 و جميع مجاوران و معاونانش و تمامي لشكر او را بسوي هر باد پراكنده ساخته، شمشيري در عقب ايشان برهنه خواهم ساخت. 15 و چون ايشان را در ميان امّتها پراكنده ساخته و ايشان را در ميان كشورها متفرّق نموده باشم، آنگاه خواهند دانست كه من يهوه هستم. 16 ليكن عدد قليلي از ميان ايشان از شمشير و قحط و وبا باقي خواهم گذاشت تا همه رجاسات خود را در ميان امّتهايي كه به آنها ميروند، بيان نمايند. پس خواهند دانست كه من يهوه هستم.»
17 و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: 18 «اي پسر انسان! نان خود را با ارتعاش بخور و آب خويش را با لرزه و اضطراب بنوش. 19 و بهاهل زمين بگو خداوند يهوه درباره سكنه اورشليم و اهل زمين اسرائيل چنين ميفرمايد: كه نان خود را با اضطراب خواهند خورد و آب خود را با حيرت خواهند نوشيد. زيرا كه زمين آنها به سبب ظلم جميع ساكنانش از هر چه در آن است تهي خواهد شد. 20 و شهرهاي مسكون ايشان خراب شده، زمين ويران خواهد شد. پس خواهيد دانست كه من يهوه هستم.»
21 و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: 22 «اي پسر انسان اين مثل شما چيست كه در زمين اسرائيل ميزنيد و ميگوييد: ايّام طويل ميشود و هر رؤيا باطل ميگردد. 23 لهذا به ايشان بگو، خداوند يهوه چنين ميگويد: اين مَثَل را باطل خواهم ساخت و آن را بار ديگر در اسرائيل نخواهند آورد. بلكه به ايشان بگو: ايّام، نزديك است و انجام هر رؤيا، قريب. 24 زيرا كه هيچ رؤياي باطل و غيبگويي تملّقآميز در ميان خاندان اسرائيل بار ديگر نخواهد بود. 25 زيرا من كه يهوه هستم سخن خواهم گفت و سخني كه من ميگويم، واقع خواهد شد و بار ديگر تأخير نخواهد افتاد. زيرا خداوند يهوه ميگويد: اي خاندان فتنهانگيز در ايّام شما سخني خواهم گفت و آن را به انجام خواهم رسانيد.»
26 و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: 27 «اي پسر انسان! هان خاندان اسرائيل ميگويند رؤيايي كه او ميبيند، به جهت ايّام طويل است واو براي زمانهاي بعيده نبوّت مينمايد. 28 بنابراين به ايشان بگو: خداوند يهوه چنين ميفرمايد كه هيچ كلامِ من بعد از اين تأخير نخواهد افتاد. و خداوند يهوه ميفرمايد: كلامي كه من ميگويم واقع خواهد شد.»
نمايش تبعيد
بار ديگر پيغامي از طرف خداوند به من رسيد. خداوند فرمود:
2 «اي انسان خاكي، تو در ميان قومي عصيانگر زندگي ميكني كه چشم دارند و نميبينند، گوش دارند و نميشنوند، چون ياغي هستند. 3 حال، براي آنكه بدانند كه چه واقعهاي بزودي رخ خواهد داد، باروبنهات را در روز روشن جمع كن و مانند كسي كه به تبعيد برده ميشود، در مقابل انظار ايشان كوچ كن. شايد اين ياغيان ببينند و معني كار تو را بفهمند. 4 بارو بنهات را به هنگام روز از خانه بيرون بياور تا بتوانند ببينند. سپس مانند اسيراني كه سفر دور و درازي در پيش دارند، شبانگاه حركت كن و 5 در مقابل چشمان ايشان، شكافي در ديوار ايجاد كن و وسايل خود را از آن بيرون ببر. 6 در همان حال كه نگاه ميكنند، باروبنه خود را بر دوش بگذار و شبانه از آنجا دور شو. صورتت را نيز بپوشان تا نتواني ببيني به كجا ميروي. اين كار تو نمايشي است از واقعهاي كه بزودي در اورشليم روي خواهد داد.»
7 پس همانطور كه خدا به من فرمود، عمل كردم. اثاثيهام را مثل يك تبعيدي جمع كردم و در روز روشن بيرون آوردم و به هنگام شب، شكافي در ديوار ايجاد كردم و در حاليكه مردم نگاه ميكردند، بار و بنهام را بر دوش گرفتم و در تاريكي بيرون رفتم. 8 صبح روز بعد، خداوند به من چنين فرمود:
9 «اي انسان خاكي، حال كه قوم عصيانگر اسرائيل ميپرسند كه معني اين كارها چيست، 10 به ايشان بگو كه اين پيغامي است از جانب خداوند به پادشاه و تمام قوم اسرائيل كه در اورشليم هستند. 11 بگو كه آنچه كردي، نمايشگر چيزهايي است كه بر سرشان خواهد آمد، چون از خانه و كاشانهشان بيرون رانده، به اسارت برده خواهند شد. 12 حتي پادشاه، شبانه اسباب خود را بر دوش گذاشته، از شكافي كه در ديوار شهر برايش ايجاد خواهند كرد، خواهد گريخت و صورتش را خواهد پوشاند و نخواهد ديد به كجا ميرود. 13 اما من دام خود را بر او خواهم انداخت و او را گرفتار خواهم نمـود و به شهـر بابل خواهـم آورد و بـا اين كه در بابـل خواهد مـرد، ولـي آنجـا را نخواهـد ديد. 14 اطرافيـان، مشاوريـن و محافظيـن او را به هر سو پراكنده خواهم ساخت و مردم در جستجويشان خواهند بود تا ايشان را بكشند. 15 هنگامي كه آنها را در سرزمينهاي مختلف پراكنده سازم، آنگاه خواهند دانست كه من خداوند هستم. 16 اما تعداد كمي از ايشان را زنده نگاه خواهم داشت و نخواهم گذشت كه در اثر جنگ و قحطي و بيماري هلاك شوند، تا در حضور مردم سرزمينهايي كه به آنجا تبعيد ميشوند، اقرار كنند كه چقدر شرور بودهاند و بدانند كه من خداوند هستم.»
17 سپس اين پيغام از طرف خداوند به من رسيد:
18 «اي انسان خاكي، خوراك را با ترس بخور و آب را با لرز بنوش، 19 و از جانب من به مردم اسرائيل و اورشليم بگو كه بسبب همه گناهانشان، دچار قحطي شده، آب و خوراكشان را جيرهبندي خواهند كرد و آن را با دلهره و هراس خواهند خورد. 20 شهرهاي آبادشان ويران و مزرعههايشان خشك خواهد شد تا بدانند كه من خداوند هستم.»
انجام قطعي كلام خدا
21 خداوند همچنين فرمود:
22 «اي انسان خاكي، اين چه ضربالمثلي است كه مردم اسرائيل ميگويند: «عمر ما تمام شد، پيشگوييها عملي نشد!» 23 به ايشان بگو كه من اين ضربالمثل را باطل ميكنم. اينك وقت آن رسيده كه همه اين پيشگوييها عملي شوند. 24 از اين پس، هيچ رؤيا و پيشگويي كاذبي در ميان مردم اسرائيل وجود نخواهد داشت. 25 زيرا من كه خداوند هستم، سخن خواهم گفت و هر آنچه گفته باشم بدون تأخير عملي خواهم ساخت. اين سخن را از جانب من به ايشان بگو: «اي قوم عصيانگر اسرائيل، من ديگر تأخير نخواهم نمود! در دوران زندگي خودتان هر آنچه گفتهام، به انجام خواهم رساند!»
26 سپس اين پيغام از طرف خداوند نازل شد:
راهنما
باب 12 . حزقيال اثاث منزل خود را بيرون ميبرد