مقدمه


ترجمه تفسیری(کتاب حزقیال)



حزقيال‌ يكي‌ از انبيا اسرائيل‌ بود و همراه‌ مردم‌ يهودا در بابل‌ در تبعيد بسر مي‌برد. وي‌ در اين‌ كتاب‌ پيشگويي‌ مي‌كند كه‌ يهوديها بزودي‌ به‌ وطن‌ خود باز خواهند گشت‌ و اورشليم‌ را دوباره‌ بنا خواهند كرد. اين‌ پيشگويي‌ پنجاه‌ سال‌ بعد، در زمان‌ عزرا و نحميا بوقوع‌ مي‌پيوندد. حزقيال‌ در كتاب‌ خود مي‌گويد مردم‌ در انتخاب‌ راه‌ و روش‌ خود آزادند، اما بايد بدانند كه‌ در قبال‌ خداوند مسئول‌ هستند. انسان‌ آزاد است‌ راه‌ خود را انتخاب‌ كند اما عواقب‌ و نتايج‌ آن‌ را خداوند تعيين‌ مي‌كند.
در بخش‌ آخر كتاب‌، خداوند از طريق‌ رؤيا به‌ حزقيال‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ اسرائيل‌ و يهودا دوباره‌ با يكديگر متحد خواهند شد و يك‌ پادشاه‌ از نسل‌ داود بر آنها سلطنت‌ خواهد كرد.
حزقيال‌ به‌ مردم‌ يادآوري‌ مي‌كند كه‌ همانگونه‌ كه‌ خداوند در سرزمين‌ يهودا با آنان‌ بوده‌ است‌، در بابل‌ نيز همراه‌ ايشان‌ است‌. او مي‌گويد آنها هرجا كه‌ باشند بايد از خداوند اطاعت‌ كنند. حزقيال‌ با سخنان‌ خود قوم‌ خود را دلداري‌ مي‌دهد و تقويت‌ مي‌بخشد. او به‌ مردم‌ كمك‌ مي‌كند ايمان‌ خود را به‌ خداوند حفظ‌ كنند و چشم‌ براه‌ روزي‌ باشند كه‌ به‌ وطن‌ خود باز مي‌گردند.

راهنما


حزقيال‌ نبي‌
راهنماي‌ مطالعه‌ كتاب‌مقدس‌
سقوط‌ اورشليم‌
داوري‌ قومهاي‌ مجاور اسرائيل‌
تجديد حيات‌ اسرائيل‌
«خواهند دانست‌ كه‌ من‌ يهوه‌ هستم‌»

حزقيال‌، نبي‌ دوران‌ اسارت‌ بود. او به‌ سال‌ 597 ق‌.م‌. يعني‌ يازده‌ سال‌ پيش‌ از نابودي‌ اورشليم‌ به‌ بابل‌ به‌ اسيري‌ برده‌ شد.
اسارت‌ اسرائيل‌ بدست‌ آشوريان‌، 120 سال‌ پيش‌ به‌ شرح‌ ذيل‌ صورت‌ گرفته‌ بود:
734 ق‌.م‌. جليل‌ و شمال‌ و شرق‌ اسرائيل‌ به‌ دست‌ تغلت‌ فلاسر.
721 ق‌.م‌. سامره‌ و باقيماندة‌ اسرائيل‌ به‌ دست‌ سارگون‌(سرجون‌).
701 ق‌.م‌. 000/200 نفر از ساكنان‌ يهودا به‌ دست‌ سنحاريب‌.

اسارت‌ يهودا به‌ دست‌ بابليان‌ به‌ قرار زير تكميل‌ شد:
606 ق‌.م‌. برخي‌ از اسيران‌ كه‌ دانيال‌ نيز در ميان‌ آنان‌ بود به‌ بابل‌ برده‌ شدند.
597 ق‌.م‌. بيشتر اسيران‌ به‌ بابل‌ برده‌ شدند كه‌ حزقيال‌ نيز از آن‌ جمله‌ مي‌باشد.
568 ق‌.م‌. اورشليم‌ به‌ آتش‌ كشيده‌ شد.

دوران‌ اسارت‌، 70 سال‌ به‌ طول‌ انجاميد، يعني‌ 606 الي‌ 536 ق‌.م‌. حزقيال‌ از سال‌ 597 ق‌.م‌. تا پايان‌ 570 ق‌.م‌. در آنجا اسير بود.



حزقيال‌ و دانيال‌
دانيال‌ 9 سال‌ زودتر از حزقيال‌ به‌ بابل‌ برده‌ شده‌ بود و در اين‌ فرصت‌ كم‌ موفق‌ شد تا شهرت‌ زيادي‌ بدست‌ آورد (14 : 14 و 20). دانيال‌ در دربار بسر مي‌برد و حزقيال‌ در حومة‌ شهر. آنها غالباً يكديگر را ملاقات‌ مي‌كردند.


حزقيال‌ و ارميا
ارميا مُسن‌تر از حزقيال‌ بود. احتمالاً حزقيال‌، شاگرد او بوده‌ است‌. حزقيال‌ در ميان‌ اسراء به‌ تعليم‌ همان‌ چيزهايي‌ مشغول‌ بوده‌ كه‌ ارمياء در اورشليم‌ نبوت‌ مي‌كرد؛ يعني‌ داوري‌ حتمي‌ يهودا بخاطر گناهانش‌.

حزقيال‌ و يوحنا
ظاهراً برخي‌ از روياهاي‌ حزقيال‌ دركتاب‌ مكاشفة‌ يوحنا ديده‌ مي‌شوند؛ از جمله‌: كروبيان‌ (حزقيال‌ 1 و مكاشفه‌ 4)؛ جوج‌ و ماجوج‌ (حزقيال‌ 38 و مكاشفه‌ 20)؛ خوردن‌ طومار (حزقيال‌ 3 و مكاشفه‌ 10)؛ اورشليم‌ جديد (حزقيال‌ باب‌هاي‌ 40 الي‌ 48 و مكاشفه‌ 21)؛ نهر آب‌ حيات‌ (حزقيال‌ 47 و مكاشفه‌ 22).


«خواهند دانست‌ كه‌ من‌ يهوه‌ هستم‌»
اين‌ عبارت‌، نكتة‌ برجسته‌ و عمدة‌ اين‌ كتاب‌ مي‌باشد. در 27 باب‌ از كلّ 48 باب‌ اين‌ كتاب‌، 62 بار اين‌ عبارت‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد كه‌ به‌ شرح‌ ذيل‌ مي‌باشند: 6 : 7 و 10 و 13 و 14 ؛ 7 : 4 و 9 و 27 ؛ 10:11 و 12 ؛ 12 : 15 و 16 و 20 ؛ 13 : 9 و 14 و 21؛ 14 : 8؛ 15 : 7؛ 16 : 62؛ 17 : 21 و 24 ؛ 12:20 و 20 و 28 و 38 و 42 و 44 ؛ 21 : 5 ؛ 22 : 16 و 22 ؛ 23 : 49 ؛ 24 : 24 و 27 ؛ 25 : 5 و 7 و 11 و 17 ؛ 26 : 6 ؛ 28 : 22 و 23 و 24 و 26 ؛ 29 : 6 و 9 و 16 و 21 ؛ 30 : 8 و 19 و 25 و 26 ؛ 15:32 ؛ 33 : 29 ؛ 34 : 27 و 30 ؛ 35 : 4 و 9 و 12 و 15 ؛ 36 : 11 و 23 و 36 و 38 ؛ 37 : 6 و 13 و 14 و 28 ؛ 38 : 16 و 23 ؛ 39 : 6 و 7 و 22 و 23 و 28.
ظاهراً خدمت‌ و مأموريت‌ حزقيال‌ عبارت‌ بود از شرح‌ و توضيح‌ اين‌ مطلب‌ كه‌ چرا خداوند اجازه‌ داد تا اسرائيل‌ به‌ اسارت‌ برده‌ شود. اين‌ امر به‌ دليل‌ گناهان‌ زشتي‌ بود كه‌ آنها مرتكب‌ شده‌ بودند؛ زشتي‌هايي‌ كه‌ خداوند امّت‌هاي‌ ديگر را بخاطر داشتن‌ آنها از بين‌ برده‌ بود. اما اين‌ امر براي‌ تنبيه‌ اسرائيل‌ بود. آنها با تنبيه‌ شدن‌، بهتر مي‌توانستند دريابند كه‌ او خداست‌. و آنها نيز بالاخره‌ فهميدند. اسارت‌ بابل‌، يهوديان‌ را از بت‌پرستي‌ نجات‌ داد. گناه‌ آن‌ روز آنها بت‌پرستي‌ بود. از آن‌ روز تاكنون‌، يهوديان‌ هرگونه‌ گناهي‌ را مرتكب‌ شده‌اند، اما گناه‌ بت‌پرستي‌ را هرگز تكرار نكرده‌اند.


ترتيب‌ زماني‌ در كتاب‌ حزقيال‌
محوري‌ كه‌ نبوت‌هاي‌ كتاب‌، حول‌ آن‌ در جريان‌ مي‌باشند، عبارت‌ است‌ از نابودي‌ اورشليم‌ كه‌ به‌ سال‌ 586 ق‌.م‌. اتفاق‌ افتاد. نبوت‌هاي‌ حزقيال‌، 6 سال‌ پيش‌ از اين‌ واقعه‌ آغاز مي‌شوند و به‌ مدت‌ 16 سال‌ پس‌ از سقوط‌ اورشليم‌ ادامه‌ مي‌يابند، كه‌ مجموعاً شامل‌ يك‌ دورة‌ 22 سالة‌ نبوت‌ مي‌شوند. حزقيال‌ تا زماني‌ كه‌ اورشليم‌ سقوط‌ كرد، مستمراً وقوع‌ حتمي‌ اين‌ واقعه‌ را پيشگويي‌ مي‌كرد (باب‌هاي‌ 1 الي‌ 24). پس‌ از اين‌ رخداد، نبوت‌هاي‌ او متوجه‌ امت‌هاي‌ بت‌پرستي‌ مي‌شود كه‌ در اطراف‌ بسر مي‌برند (باب‌هاي‌ 25 الي‌ 32). بخش‌ ديگري‌ از نبوت‌هاي‌ او شامل‌ آيندة‌ پر جلال‌ اسرائيل‌ و تجديد حيات‌ آن‌ مي‌باشد (باب‌هاي‌ 33 الي‌ 48).
به‌ استثناي‌ موارد جزيي‌، روياهاي‌ او، متوالياً در ترتيب‌ زماني‌ كتاب‌ آورده‌ شده‌اند. مبداء تاريخي‌ سالهايي‌ كه‌ در اين‌ كتاب‌ ذكر شده‌اند، سال‌ اسارت‌ يهوياكين‌ پادشاه‌ مي‌باشد كه‌ به‌ سال‌ 597 ق‌.م‌. بود. عقيده‌ بر اين‌ است‌ كه‌ «سال‌ سي‌ام‌» (1 : 1)، كه‌ برابر بود با «سال‌ پنجم‌» اسيري‌ يهوياكين‌ (1 : 2) سالي‌ بود كه‌ حزقيال‌ در آن‌ سي‌ ساله‌ بود (سني‌ كه‌ لاويان‌ خدمات‌ خود را آغاز مي‌كردند [ اعداد 3:4 ] . عيسي‌ و يحيي‌ تعميددهنده‌ نيز در سي‌ سالگي‌ خدمت‌ خود را آغاز كردند). يا احتمالاً اين‌ سال‌، سال‌ سي‌ام‌ در تقويم‌ بابليان‌ بود كه‌ سال‌ استقلال‌ و آزادي‌ بابلي‌ها از دست‌ آشوريان‌ بود يعني‌ سال‌ 625 ق‌.م‌. كه‌ «نبوپلاسر» پيروز شد.

تاريخ‌ رؤياهاي‌ حزقيال‌ به‌ شرح‌ ذيل‌ مي‌باشد:
باب‌ 1 : 2 پنجمين‌ روز از ماه‌ چهارم‌ (= جـــولاي‌) سال‌ پنجم‌ سال‌ 592 ق‌.م‌.
باب‌ 8 : 1 پنجمين‌ روز از ماه‌ ششــم‌ (= سپتامبر) سال‌ ششـم‌ سال‌ 591 ق‌.م‌.
باب‌ 20: 1 دهميـن‌ روز از ماه‌ پنجـم‌ (= آگوسـت‌) سال‌ هفتم‌ سال‌ 590 ق‌.م‌.
باب‌ 24: 1 دهميـن‌ روز از ماه‌ دهــم‌ (= ژانـويه‌) سال‌ نهـم‌ سال‌ 587 ق‌.م‌.

محاصرة‌ اورشليم‌ در دهمين‌ روز ماه‌ دهم‌ از سال‌ نهم‌ آغاز شد:
باب‌ 26 : 2 اولين‌ روز از ماه‌ پنجم‌ (؟)(= آگوست‌) سال‌ يازدهم‌ سال‌ 586 ق‌.م‌.
باب‌ 29 : 1 دوازدهمين‌ روز از ماه‌ دهـم‌ (= ژانويه‌) سال‌ دهـم‌ سال‌ 586 ق‌.م‌.
باب‌ 29 : 17 اولين‌ روز از ماه‌ اول‌ (= آوريل‌) سال‌ بيست‌ و هفتم‌ سال‌ 570 ق‌.م‌.
باب‌ 30 : 20 هفتمين‌ روز از ماه‌ اول‌ (= آوريل‌) سال‌ يازدهم‌ سال‌ 586 ق‌.م‌.
باب‌ 32 : 1 اولين‌ روز از ماه‌ دوازدهم‌ (= مـارس‌) سال‌ دوازدهم‌ سال‌ 584 ق‌.م‌.

اورشليم‌ در نهمين‌ روز از ماه‌ چهارم‌ از سال‌ يازده‌ام‌ سقوط‌ كرد.
باب‌ 32 : 1 اولين‌ روز از ماه‌ دوازدهم‌ (= مارچ‌) سال‌ دوازدهم‌ سال‌ 584 ق‌.م‌.
باب‌ 32 :17 پانزدهمين‌ روز از ماه‌ دوازدهم‌ (= مارچ‌)؟ سال‌ دوازدهم‌ سال‌ 584 ق‌.م‌.
باب‌ 33 :21 پنجمين‌ روز از ماه‌ دهم‌ (= ژانويه‌) سال‌ بيست‌ و پنجم‌ سال‌ 574 ق‌.م‌.
باب‌ 40 : 1 دهمين‌ روز از ماه‌ اول‌ (= آوريل‌)؟ سال‌ بيست‌ و پنجم‌ سال‌ 572 ق‌.م‌.

نظر به‌ اينكه‌ حزقيال‌ در ذكر تاريخ‌ رؤياهايش‌ بسيار دقيق‌ بود، بطوري‌ كه‌ حتي‌ روز آن‌ را دقيقاً مشخص‌ مي‌كرد، فرض‌ بر اين‌ است‌ تا زماني‌ كه‌ تاريخ‌ جديدي‌ ذكر نشده‌ است‌، تمام‌ مطالب‌ مذكور در ذيل‌ يك‌ تاريخ‌، متعلق‌ به‌ همان‌ تاريخ‌ مي‌باشند.
  • مطالعه 1807 مرتبه
مطالب بیشتر از همین گروه « 1 رؤیاهای خدا