ترجمه قدیمی گویا
|
افرايم باد را ميخورد و باد شرقي را تعاقب ميكند. تمامي روز دروغ و خرابي را ميافزايد و ايشان با آشور عهد ميبندند و روغن (به جهت هديه) به مصر برده ميشود. 2 خداوند را با يهودا مخاصمهاي است و يعقوب را برحسب راههايش عقوبت رسانيده، بر وفق اعمالش او را جزا خواهد داد. 3 او پاشنه برادر خود را در رَحِمْ گرفت و در حين قوّتش با خدا مجاهده نمود. 4 با فرشته مجاهده نموده، غالب آمد. گريـان شده، نزد وي تضرّع نمود. در بيتئيل او را يافت و در آنجـا با ما تكلّم نمود. 5 اما خداوند ، خـداي لشكرهاسـت و يادگـاري او يهوه است. 6 اما تو بسوي خداي خـود بازگشت نمـا و رحمـت و راستـي را نگاه داشتـه، دائمـاً منتظـر خـداي خـود باش. 7 او سـوداگري است كه ميـزان فريب در دست او ميباشـد و ظلـم را دوست ميدارد. 8 و افرايـم ميگويـد: «بـه درستي كه دولتمند شدهام و توانگـري را براي خود تحصيل نمـودهام و در تمامـي كسب مـن بيانصافـياي كه گنـاه باشـد، در مـن نخواهنـد يافت.» 9 اما من از زمين مصر (تا حال) يهوه خداي تو هستم و تو را بار ديگر مثل ايام مواسم در خيمهها ساكن خواهم گردانيد. 10 به انبيا نيـز تكلـم نمـودم و رؤياهـا افـزودم و بواسطـه انبيا مَثَلْهـا زدم. 11 به درستـي كه ايشـان در جلعاد محض گناه و بطالت گرديدند و در جلجال گاوها قرباني كردند. و مذبحهاي ايشان نيز مثل تودههاي سنگ در شيارهاي زمين ميباشد.
12 و يعقوب به زمين اَرام فرار كرد و اسرائيل به جهت زن خدمت نمود و براي زن شباني كرد. 13 و خداوند اسرائيل را بواسطه نبي از مصر برآورد و او به دست نبي محفوظ گرديد. 14 افرايم خشم بسيار تلخي به هيجان آورد، پس خداوندش خون او را بر سرش واگذاشت و عار او را بر وي رد نمود.
كارهايي كه مردم اسرائيل ميكنند تمام بيهوده و مخرب است. آنها روز و شب دروغ و خشونت را رواج ميدهند. با آشور عهد ميبندند و از مصر كمك مي طلبند. 2 خداوند از يهودا شكايت دارد و اسرائيل را براي كارهاي بدي كه كرده است عادلانه مجازات خواهد كرد. 3 يعقوب، جد اسرائيل، در شكم مادرش با برادرش نزاع كرد و وقتي مرد بالغي شد، حتي با خدا نيز جنگيد. 4 آري، با فرشته كشتي گرفت و پيروز شد. سپس با گريه و التماس از او تقاضاي بركت نمود. در بيت ئيل خداوند را ديد و خدا با او صحبت كرد 5 همان خداي قادر متعال كه نامش «يهوه» است. 6 پس حال، اي اسرائيل، بسوي خداوند بازگشت نما؛ با محبت و راستي زندگي كن و با صبر و تحمل در انتظار خدا باش.
7 خداوند ميفرمايد: «اسرائيل مانند فروشنده اي است كه اجناس خود را با ترازوي نادرست ميفروشد و كلاهبرداري را دوست دارد. 8 او به خود مي بالد و ميگويد: من ثروتمند هستم تمام اين ثروت را خودم بدست آورده ام و كسي نميتواند مرا به كلاهبرداري متهم كند.
9 «ولي من كه خداوند تو هستم و تو را از بردگي مصر رهانيدم، دوباره تو را ميفرستم تا در خيمه ها زندگي كني، چنانكه در بيابان زندگي ميكردي.
10 «من انبياي خود را فرستادم تا با رؤياها و مثلهـاي زياد، شما را از خـواب غفلت بيـدار كننـد، 11 ولي هنوز در جلجال قربانگاهها مثل شيار كشتزارها رديف به رديف و پشت سر هم قرار دارند تا روي آنها براي بتهايتان قرباني كنيد. جلعاد هم از بتها پر است و اشخاص باطل و گناهكار آنها را پرستش ميكنند.»
12 يعقوب به ارام فرار كرد و با كار چوپاني همسري براي خود گرفت. 13 خداوند پيامبري فرستاد تا قوم خود را از مصر بيرون آورد و از ايشان محافظت نمايد. 14 ولي اينك اسرائيل خداوند را بشدت به خشم آورده است، پس خداوند او را به جرم گناهانش محكوم به مرگ خواهد كرد.
راهنما
باب 12 . «يعقوب، خدا را در بيتئيل يافت»