ترجمه قدیمی گویا
|
شهادت به ضد اسرائيل
اين كلام را بشنويد كه خداوند آن را به ضد شما اي بنياسرائيل و به ضد تمامي خانداني كه از زمين مصر بيرون آوردم، تنطّق نموده و گفته است:
2 من شما را فقط از تمامي قبايل زمين شناختم پس عقوبت تمام گناهان شما را بر شما خواهم رسانيد. 3 آيا دو نفر با هم راه ميروند جز آنكه متّفق شده باشند؟ آيا شير در جنگل غرّش ميكند حيني كه شكار نداشته باشد؟ آيا شير ژيان آواز خود را از بيشهاش ميدهد حيني كه چيزي نگرفته باشد؟ 4 آيا مرغ به دام زمين ميافتد، جايي كه تله براي او نباشد؟ آيا دام از زمين برداشته ميشود، حيني كه چيزي نگرفته باشد؟ 5 آيا كَرِنّا در شهر نواخته ميشود و خلق نترسند؟ 6 آيا بلا بر شهر وارد بيايد و خداوند آن را نفرموده باشد؟ 7 زيرا خداوند يَهُوَه كاري نميكند جز اينكه سرّ خويش را به بندگان خود انبيا مكشوف ميسازد. 8 شير غرّش كرده است؛ كيست كه نترسد؟ خداوند يَهُوَه تكلّم نموده است؛ كيست كه نبوّت ننمايد؟
9 بر قصرهاي اَشْدُوْدْ و بر قصرهاي زمين مصر ندا كنيد و بگوييد بر كوههاي سامره جمع شويدو ملاحظه نماييد كه چه هنگامههاي عظيم در وسط آن و چه ظلمها در ميانش واقع شده است. 10 زيرا خداوند ميگويد: آناني كه ظلم و غارت را در قصرهاي خود ذخيره ميكنند، راستكرداري را نميدانند. 11 بنابراين خداوند يَهُوَه چنين ميگويد: دشمن به هر طرف زمين خواهد بود و قوّت تو را از تو به زير خواهد آورد و قصرهايت تاراج خواهد شد.
12 خداوند چنين ميگويد: چنانكه شبان دو ساق يا نرمه گوش را از دهان شير رها ميكند، همچنان بنياسرائيل كه در سامره در گوشة بستري و در دمشق در فراشي ساكنند رهايي خواهند يافت. 13 خداوند يَهُوَه خداي لشكرها ميگويد: بشنويد و به خاندان يعقوب شهادت دهيد. 14 زيرا در روزي كه عقوبت تقصيرهاي اسرائيل را به وي رسانم، بر مذبحهاي بيت ئيل نيز عقوبت خواهم رسانيد و شاخهاي مذبح قطع شده، به زمين خواهد افتاد.
15 و خداوند ميگويد كه خانه زمستاني را با خانه تابستاني خراب خواهم كرد و خانههاي عاج تلف خواهد شد و خانههاي عظيم منهدم خواهد گرديد.
موآب
خداوند ميفرمايد: «اهالي موآب بارها مرتكب گناه شده اند و من اين را فراموش نخواهم كرد و از سر تقصيرشان نخواهم گذشت، زيرا آنها استخوانهاي پادشاه ادوم را با بي شرمي سوزانده آنها را تبديل به خاكستر كردند. 2 من هم در عوض،موآب را به آتش ميكشم و كاخهاي قريوت را ميسوزانم. موآب در ميان آشوب و هياهوي جنگجويان و صداي شيپورها از پاي درخواهد آمـد. 3 من پادشاه و رهبران او را خواهم كشت.»
يهودا
4 خداوند مـيفرمايد: «اهالـي يهـودا بارها گناه كرده اند و مـن اين را فرامـوش نخواهـم كـرد و از سـر تقصيرشان نخـواهم گذشت. آنها نسبت به شريعت مـن بي اعتنايـي كـرده، احـكام مـرا بجـا نياوردنـد. آنها بـا پيـروي از بتهايـي كه پدرانشـان مي پرستيدنـد، گمـراه شدنـد. 5 پس من يهودا را با آتش نابود ميكنـم و تمـام قلعه ها و كاخهاي اورشليم را ميسوزانم.»
مجازات اسرائيل
6 خداوند ميفـرمايد: «مـردم اسرائيل بارها مرتكب گناه شده اند و من اين را فراموش نخواهم كرد و از سر تقصيرشان نخواهم گذشت. آنها با قبول رشوه، مانع از اجراي عدالت ميشوند. فقرايي را كه نميتوانند قرضشان را پس بدهند، به غلامي ميفروشند و آنها را با يك جفت كفش مبادله ميكنند. 7 آنها فقرا را به خاك مي اندازند و پايمال ميكنند و افتادگان را با لگد از سر راه خود دور ميسازند. پدر و پسر با يك دختر همبستر ميشوند و نام مقدس مرا بيحرمت ميسازند. 8 در جشنهاي مذهبي با لباسهايي كه با بي انصافي از بدهكاران خود گرفتهاند بر پشتي ها لم ميدهند و در معبد خداي خود شرابي را كه با مال حرام خريده اند سر ميكشند.
راهنما
بابهاي 1 و 2 . عقوبت اسرائيل و همسايگان آن
عاموس نبوت خود را با ذكر تقصيرات عمومي اقوام آن سرزمينهاي مجاور آغاز ميكند. اين اقوام عبارت بودند از: اراميان (دمشق)، فلسطينيان (غزه)، فينيقيها (صور)، ادوم، بني عمون، موآب، يهودا و اسرائيل. سپس توجه خود را بر اسرائيل متمركز ميسازد. او هر يك از آنان را در قالب مشابهي خطاب ميكند كه عبارت بود از: «بسبب سه و چهار تقصير»، كه حاكي از تقصيرات و گناهان ويژهاي است كه هر يك از آنها دارا بودند. واژة «اسارت» يكي از كلمات كليدي اين كتاب محسوب ميشود (5:1 و 15 ؛ 5 : 5 و 27 ؛ 6 : 7 ؛ 7 : 9 و 17). اين نبوتها در عرض 50 سال كاملاً بوقوع پيوست.
خانة عاموس در «تقوع» (1 : 1) كه در 16 كيلومتري جنوب اورشليم و در 9 كيلومتري بيتلحم در ارتفاع تقريبي 800 متري در دشت گستردهاي مشرف بر بيابان يهودا، يعني جايي كه گفته ميشود يحيي تعميد دهنده 8 قرن بعد جواني خود را در آن بسر برد، قرار داشت. عاموس در اينجا بعنوان فردي عادي معرفي ميشود؛ اونه كاهن بود و نه در سَلك انبياء قرار داشت (7 : 14)، بلكه رمهباني بود كه انجيرهاي بيابان را ميچيد. انجير بيابان از انواع تيرة انجيرهاي نامرغوب بود كه چيزي بود بين انجير و توت.