عاموس، نويسنده اين كتاب، در تقوع، واقع در جنوب اورشليم به شغل چوپاني و انجيرچيني اشتغال داشت. اما خداوند او را ميخواند و رسالتي به او محول ميكند. عاموس به وعظ و پيشگويي ميپردازد. بيشتر موعطه ها و پيشگوييهاي او متوجه سامره، يعني پايتخت حكومت شمالي اسرائيل است. سخنان او بسيار گويا ميباشد و حاكي از قدرت روحاني و معنوي اين مرد خدا است.
عاموس از مردم ميخواهد با انصاف باشند و به فقرا كمك كنند. قوم اسرائيل در زمان حكومت يربعام دوم از رفاه زيادي برخوردار بود. مردم ثروتمندِ تازه به دوران رسيده، به ديگران ظلم ميكردند. در عين حال، آنان در مراسم و جشنهاي مذهبي شركت ميكردند و قرباني تقديم خداوند مينمودند. عاموس آنها را متوجه اشتباهشان ميكند و ميگويد كه اين كارهايشان خداوند را خشمگين ميسازد. بجاي اين كارهاي به ظاهر مذهبي، بهتر است آنان به فقرا رسيدگي كنند.
راهنما
عاموس نبي
راهنماي مطالعه كتابمقدس
شرارت و ارتداد اسرائيل
محكوميت محتوم
تجديد حيات
جلال آيندة سلطنت داود
در يك نگاه ظاهراً اين نبوت در حدود 30 سال پيش از سقوط اسرائيل خطاب به بيت ئيل ايراد شده است (7 : 10 - 14).
عاموس از انبياي حكومت جنوبي يعني يهودا بشمار ميرفت كه ضمناً پيغامي نيز خطاب به حكومت شمالي يعني اسرائيل داشت. او در زمان حكومت عزيا، پادشاه يهودا (787 الي 735 ق.م.) و حكومت يربعام دوم، پادشاه اسرائيل (790 الي 749 ق.م.) (1 : 1) نبوت كرد. يوسفوس ميگويد «زلزله» (1 : 1) مقارن بود با مبتلا شدن عزياي پادشاه به برص (دوم تواريخ 26 : 16 - 21) كه بر اساس اين گفته، نبوت عاموس در حدود سال 751 ق.م. بوده است.
يربعام حكومت بسيار موفقي داشت. حكومت او نسبتاً توسعه يافته بود (دوم تواريخ 23:14-29). اسرائيل از نظر ترقي روزافزون در اوج خود بسر ميبرد، اما در بت پرستي شرمآوري فرو رفته بود، و از آن بوي فساد و خرابي به استشمام ميرسيد بطوريكه به سرزميني مبدل شده بود كه كفرگويي، دزدي، بيعدالتي، ظلم، غارت، زنا و قتل در آن رواج داشت.
از زمان استقلال ده سبط اسرائيل كه تشكيل حكومت شمالي را داده و پرستش بت گوساله را بعنوان مذهب خود برگزيده بودند، در حدود 200 سال ميگذشت (دوم پادشاهان 12 : 25 - 33). بعلاوه در اين مدت، پرستش بت بعل نيز در اسرائيل جاي خود را باز كرده بود، و بسياري از اعمال و رسوم شنيع مربوط به آيين بتپرستي كنعانيان در ميان آنان رسوخ يافته و شايع شده بود. خداوند در چنين شرايطي ايلياي نبي، اليشع و همچنين يونس نبي را جهت هدايت قوم بكار گرفت؛ اما فايدهاي حاصل نشد. اسرائيل در بت پرستي و شرارت خود سخت گرفتار بود و نهايتاً زماني كه خداوند عاموس و هوشع نبي را بعنوان آخرين اقدام در بيدار ساختن آنها از ديوانگي مهلكشان اعزام كرد، پيشروي اسرائيل بسوي هلاكت، حالت شتاب بخود گرفته بود.
انبياي معاصر با عاموس نبي
احتمالاً عاموس نبي در دوران كودكي با يونس همزمان بوده و ممكن است كه ماجراي ديدار او از نينوا را از وي شنيده باشد. همچنين احتمال دارد كه او اليشع نبي را ديده و جريان رابطة او را با ايلياي نبي از زبان او شنيده باشد. زماني كه عاموس نبي خدمت خود را آغاز نمود، دورة نبوت يونس واليشع نبي در شرف خاتمه يافتن بود. يحتمل است كه يوئيل نبي نيز معاصر با عاموس يا كمي پيش از او بوده باشد. شايد نبوت عاموس (4 : 9) اشارهاي باشد به حملة ملخهايي كه يوئيل قبلاً نبوت كرده بود. هوشع از همكاران و همقطاران عاموس نبي بشمار ميرفت. امكان دارد به هنگام ديدار عاموس از بيت ئيل، او در آنجا بوده باشد. بيترديد آنها يكديگر را خوب ميشناختند و به احتمال قريب به يقين در مورد پيغامهايي كه خداوند به هر يك از آنها داده بود، به تبادل نظر ميپرداختند. هوشع جوانتر بود و پس از مرگ عاموس، كار او را ادامه داد. و نهايتاً درست در زماني كه عاموس خدمت خود را به پايان ميرساند، اشعيا و ميكاه نبوت خود را آغاز كردند.