ترجمه قدیمی گویا
|
دعاي يونس
و يُونُس از شكم ماهي نزد يهوه خداي خود دعا نمود 2 و گفت: «در تنگي خود خداوند را خواندم و مرا مستجاب فرمود. از شكم هاويه تضرّع نمودم و آواز مرا شنيدي. 3 زيرا كه مرا به ژرفي در دل درياها انداختي و سيلها مرا احاطه نمود. جميع خيزابها و موجهاي تو بر من گذشت. 4 و من گفتم از پيش چشم تو انداخته شدم. ليكن هيكل قُدس تو را باز خواهم ديد. 5 آبها مرا تا به جان احاطه نمود و لجّه دور مرا گرفت و علف دريا به سر من پيچيده شد. 6 به بنيان كوهها فرود رفتم و زمين به بندهاي خود تا به ابد مرا در گرفت. امّا تو اي يهوه خدايم حيات مرا از حفره برآوردي. 7 چون جان من در اندرونم بيتاب شد، خداوند را بياد آوردم و دعاي من نزد تو به هيكل قُدْسَتْ رسيد. 8 آناني كه اباطيل دروغ را منظور ميدارند، احسانهاي خويش را ترك مينمايند. 9 امّا من به آواز تشكّر براي تو قرباني خواهم گذرانيد، و به آنچه نذر كردم وفا خواهم نمود. نجات از آن خداوند است.» 10 پس خداوند ماهي را امر فرمود و يُونس را بر خشكي قّي كرد.
دعاي يونس
آنگاه يونس ازشكم ماهي نزد خداوند، خداي خود دعا كرده گفت:
2 «به هنگام سختي، خداوند را خواندم و او مرا اجابت فرمود. از عالم مرگ فرياد برآوردم و تو اي خداوند، به داد من رسيدي! 3 مرا به اعماق دريا انداختي. در سيلابها غرق شدم و امواج خروشانت مرا پوشانيد. 4 به خود گفتم كه مرا از نظر خود دور انداخته اي و ديگر نميتوانم خانه مقدست را ببينم.
5 «در امواج دريا فرو رفتم. مرگ بسيار نزديك بود. آبها مرا احاطه كردند و علفهاي دريا دور سرم پيچيدند. 6 تا عمق كوهها فرو رفتم. درهاي زندگي به رويم بسته شد و در ديار مرگ زنداني شدم. ولي اي خداوند، خداي من، تو مرا از چنگال مرگ رهانيدي!
7 «وقتي كه تمام اميد خود را از دست داده بودم، بار ديگر تو را اي خداوند به ياد آوردم و دعاي قلب من در خانه مقدست به حضور تو رسيد.
8 «كساني كه بتهاي باطل را ميپرستند از پيروي تو برگشته اند، 9 ولي من با سرودهاي تشكر براي تو قرباني خواهم كرد و نذر خود را به تو ادا خواهم نمود. نجات فقط از جانب خداوند است.»
راهنما
باب 2 . دعاي يونس