ترجمه قدیمی گویا
|
وحي كه حَبَقُّوق نبّي آن را ديد.
فرياد حبقوق
2 اي خداوند تا به كي فرياد برميآورم و نميشنوي؟ تا به كي نزد تو از ظلم فرياد برميآورم و نجات نميدهي؟ 3 چرا بيانصافي را به من نشان ميدهي و بر ستم نظر مينمايي و غضب و ظلم پيش روي من ميباشد؟ منازعه پديد ميآيد و مخاصمت سر خود را بلند ميكند. 4 از اين سبب، شريعت سست شده است و عدالت هرگز صادر نميشود. چونكه شريران عادلان را احاطه مينمايند. بنابراين عدالت مُعْوَج شده صادر ميگردد.
جواب خداوند
5 در ميان امّتها نظر كنيد و ملاحظه نماييد و بشدّت متحيّر شويد. زيرا كه در ايّام شما كاري ميكنم كه اگر شما را هم از آن مخبر سازند، باور نخواهيد كرد. 6 زيرا كه اينك آن امّت تلخ و تندخو، يعني كلدانيان را برميانگيزانم كه در وسعت جهان ميخرامند تا مسكنهايي را كه از آن ايشان نيست به تصرّف آورند. 7 ايشان هولناك و مَهيب ميباشند. حكم و جلال ايشان از خود ايشان صادر ميشود. 8 اسبان ايشان از پلنگها چالاكتر و از گرگانِ شب تيزروترند و سوارانايشان جست و خيز ميكنند. و سواران ايشان از جاي دور آمده، مثل عقابي كه براي خوراك بشتابد ميپرند. 9 جميع ايشان براي ظلم ميآيند. عزيمت روي ايشان بطرف پيش است و اسيران را مثل ريگ جمع ميكنند. 10 و ايشان پادشاهان را استهزا مينمايند و سرورانْ مسخره ايشان ميباشند. بر همه قلعهها ميخندند و خاك را توده نموده، آنها را مُسَخّر ميسازند. 11 پس مثل باد بشتاب رفته، عبور ميكنند و مجرم ميشوند. اين قوّت ايشان خداي ايشان است.
شكايت حبقوق
12 اي يهوه خداي من! اي قدّوس من! آيا تو از ازل نيستي؟ پس نخواهيم مرد. اي خداوند ايشان را براي داوري معيّن كردهاي و اي صَخْره، ايشان را براي تأديب تأسيس نمودهاي. 13 چشمان تو پاكتر است از اينكه به بدي بنگري و به بيانصافي نظر نميتواني كرد. پس چرا خيانتكاران را ملاحظه مينمايي و حيني كه شرير كسي را كه از خودش عادل تر است ميبلعد، خاموش ميماني؟ 14 و مردمان را مثل ماهيان دريا و مانند حشراتي كه حاكمي ندارند ميگرداني؟ 15 او همگي ايشان را به قّلاب برميكشد و ايشان را به دام خود ميگيرد و در تور خويش آنها را جمع مينمايد. از اينجهت، مسرور و شادمان ميشود. 16 بنابراين، براي دام خود قرباني ميگذراند وبراي تور خويش بخور ميسوزاند. چونكه نصيب او از آنها فربه و خوراك وي لذيذ ميشود. 17 آيا از اينجهت دام خود را خالـي خواهـد كـرد و از پيوسته كُشتنِ امّتها دريغ نخواهد نمود؟
اين است پيغامي كه خداوند در رؤيا به حبقوق نبي نشان داد.
شكايت حبقوق
2 اي خداوند، تا به كي از تو كمك بطلبم تا مرا اجابت فرمايي ؟ هر چه فرياد برمي آورم بي فايده است ، زيرا تو ما را از ظلم نجات نمي دهي . 3 تا به كي بايد ناظر اين بي عدالتي اي كه اطراف مرا گرفته است باشم ؟ چرا كاري نمي كني ؟ به هر جا كه نگاه مي كنم خرابي و ظلم مي بينم ، همه جا را جنگ و دشمني فرا گرفته است . 4 قانون اجرا نمي شود و دادگاهها، عدالت را بجا نمي آورند. شروران ، درستكاران را در تنگنا گذاشته اند و عدالت مفهوم خود را از دست داده است .
پاسخ خداوند به قوم يهود
5 «به قومهاي اطراف خود نگاه كنيد و تعجب نماييد! شما از آنچه مي خواهم انجام دهم حيران خواهيد شد! زيرا در روزگار شما كاري مي كنم كه حتي وقتي خبرش را به شما دهند، باور نكنيد! 6 من بابلي هاي ظالم و ستمگر را به قدرت مي رسانم و آنها به سراسر جهان تاخته همه جا را به تصرف خود درخواهند آورد. 7 آنها به سنگدلي معروفند، هر چه بخواهند مي كنند، و كسي را ياراي مقاومت در برابر آنها نيست . 8 مردماني هستند درنده خو، درنده تر از گرگهاي گرسنه . اسبهايشان از پلنگ سريعترند. سواران آنها از سرزمين دوردست مي تازند و همچون عقاب بر سر صيد خود فرود مي آيند. 9 با خشونت به پيش مي تازند و مثل ريگ بيابان اسير مي گيرند.
10 «پادشاهان و بزرگان را تمسخر مي كنند و قلعه ها را به هيچ مي شمارند. در پشت ديوار قلعه ها خاك انباشته مي كنند و آنها را تصرف مي نمايند! 11 مثل باد يورش مي برند و مي گذرند. ولي گناهشان بزرگ است ، زيرا قدرت خود را خداي خود مي دانند.»
شكايت دوم حبقوق
12 اي خداوند، خداي من ! اي قدوس من كه از ازل هستي ! تو نخواهي گذاشت كه ما نابود شويم . اي خدايي كه صخره ما هستي ، تو به بابلي ها قدرت بخشيدي تا ما را مجازات كنند. 13 درست است كه ما گناهكاريم ، ولي آنها از ما گناهكارترند. چشمان تو پاكتر از آن است كه بر گناه بنگرد، و تو عادلتر از آن هستي كه بي انصافي را تحمل كني . پس چرا هنگامي كه شروران مردمي را كه از خودشان بي گناهترند مي بلعند، خاموش مي ماني ؟
14و15 چرا مردم را مانند ماهيان و جانوران دريا كه مدافعي ندارند به قلاب بابلي ها مي اندازي ؟ آنها با تور خود مردم را به دام مي اندازند و از صيد آنها شادي مي كنند. 16 سپس رفته ، تورهاي خود را پرستش مي نمايند و براي آنها قرباني مي كنند، زيرا خوراك و ثروت خود را مديون اين تورها مي دانند.
راهنما
باب 1 : 1 - 11 . نالة حبقوق
نبي خدا در طي اين نبوت به حضور خداوند مينالد و شكايت برميآورد از اينكه قوم او بخاطر شرارتش بدست امتي كه از بني اسرائيل شريرتر است، هلاك ميشود. حبقوق نميتوانست بپذيرد كه چنين چيزي عادلانه باشد.
خداوند به او پاسخ داد و اظهار داشت كه از اين پيروزيهاي موحش سپاهيان كلداني منظور و هدفي دارد.
بابهاي 1 : 12 - 2 : 20 . نالة مجدد حبقوق
هر چند حبقوق ميپذيرد كه يهودا بخاطر گناهانش سزاوار مجازات و تأديب است، اما در عين حال بدنبال يافتن ديد روشني نسبت به اين قضيه ميباشد.