ترجمه شریف گویا
|
ترجمه شریف غلاطیان
1. مقصود من این است : تا زمانیکه وارث صغیر است اگر چه مالک همۀ دارائی پدر خود باشد با یک غلام فرقی ندارد
2. و او تا روزیکه پدرش معین کرده است تحت مراقبت سرپرستان و قیم ها بسر خواهد برد.
3. ما نیز همینطور در دوران کودکی ، غلامان عقاید بچگانۀ دنیوی بودیم
4. اما وقتی زمان معین فرا رسید خدا فرزند خود را که از یک زن و در قید شریعت متولد شده بود فرستاد
5. ـ تا آزادی کسانی را که در قید شریعت بودند فراهم سازد و تا ما مقام فرزندی را بدست آوریم .
6. خدا برای اثبات این که شما فرزندان او هستید روح پسر خود را به قلب های ما فرستاده است و این روح فریاد زده می گوید: « پدر ، ای پدر »
7. پس تو دیگر برده نیستی بلکه پسری و چون پسر هستی ، خدا ترا وارث خود نیز ساخته است.
نگرانی پولس برای آنها
8. در گذشته به علت این که خدای حقیقی را نشناخته بودید ، خدایانی را که وجود حقیقی نداشتند بندگی میکردید.
9. اما ، اکنون که خدا را می شناسید ـ بهتر بگویم خدا شما را می شناسد ـ چگونه می توانید به عقایدی بچگانه و پست برگردید ؟ چرا مایلید دوباره بردگان آن عقاید شوید؟
10. روزها ، ماهها ، فصلها و سالهای مخصوصی را نگاه می دارید
11. می ترسم تمام زحماتی را که تاکنون برای شما کشیده ام به هدر رفته باشد!
12. ای برادران ، از شما تقاضا می کنم ـ مثل من بشوید ، مگر من مثل شما نشده ام ؟ من نمی گویم که شما به من بدی کرده اید .
13. شما می دانید به علت ناخوشی جسمی من بود که برای اولین بار در آنجا به شما بشارت دادم
14. و اگر چه ناخوشی من آزمایش سختی برای شما بود ، مرا خوار نشمردید و از من رویگردان نشدید. بر عکس ، طوری از من پذیرائی کردید که گوئی فرشته خدا با حتی مسیح عیسی بودم.
15. پس آن رضامندی ایکه نسبت به من داشتید چه شد ؟ من می توانم بدون تردید بگویم که اگر ممکن می بود چشمان خود را در آورده و به من می دادید.
16. آیا حالا با اظهار حقیقت دشمن شما شده ام ؟.
17. بدانید ، آن اشخاصی که توجه زیادی به شما نشان می دهند نیتشان خیر نیست ! آنها تنها چیزی که می خواهند این است که شما را از من جدا سازند تا سرانجام شما نیز توجه زیادی به آنها نشان دهید.
18. جلب توجه کردن در صورتیکه برای یک هدف عالی و همیشگی باشد چیز خوبی است ، نه فقط هنگامیکه من با شما هستم.
19. ای فرزندان من ، بار دیگر درست مانند مادری در وقت زایمان برای شما احساس درد می کنم تا شما شکل مسیح را بخود بگیرید.
20. ای کاش اکنون پیش شما بودم تا با لحن دیگری با شما سخن می گفتم . فعلا در مورد شما بسیارنگرانم !
ساراه و هاجر
21. بگوئید ببینم ، شما که علاقه دارید تحت فرمان شریعت باشید مگر آن چه را که تورات می گوید نمی شنوید؟
22. زیرا در تورات نوشته شده است که ابراهیم دو پسر داشت ، یکی از کنیز و دیگری از زن آزاد.
23. پسر کنیز بطور معمولی تولد یافت و پسر زن آزاد در نتیجۀ وعدۀ خدا متولد شد.
24. این داستان را برای تشبیه می توان این طور بیان کرد. این دو زن ـ دو پیمان هستند ـ یکی از کوه سینا ظاهر میشود و فرزندانی برای بردگی می آورد و اسمش هاجر است.
25. هاجر نمایندۀ کوه سینا در عربستان و برابر با اورشلیم کنونی است که خود و فرزندانش در بندگی گرفتارند.
26. اما ، اورشلیم آسمانی آزاد و مادر همۀ ما است ،
27. زیرا کتاب مقدس میفرماید: « شاد باش ای زنی که هرگز نزائیده ای و ای تو که هرگز درد زایمان را نچشیده ای. فریاد کن و از شادمانی بصدا در آی از آن رو که زن بی کسی از زن شوهر دار فرزندان بیشتری دارد.»
28. اکنون شما نیز ای برادران ، بنابر وعده خدا ، مانند اسحاق فرزندان خدا هستید.
29. در آن زمان ، فرزندی که بطور معمولی زائیده شده بود فرزندی را که بقدرت روح خدا تولد یافت آزار می داد و
ا مروز نیز همین طور است.
30. اما کتاب مقدس چه می گوید ؟ می فرماید: « کنیز و پسرش را بیرون کن ، زیرا پسر کنیز به هیچ وجه هم ارث با فرزند زن آزاد نخواهد بود. »
31. بنابراین ای برادران ، ما فرزندان کنیز نیستیم بلکه اولاد زن آزاد می باشیم.
ولي ميگويم مادامي كه وارثْ صغير است، از غلام هيچ فرق ندارد، هرچند مالك همه باشد. 2 بلكه زيردست ناظران و وكلا ميباشد تا روزي كه پدرش تعيين كرده باشد. 3 همچنين ما نيز چون صغير ميبوديم، زير اصول دنيوي غلام ميبوديم. 4 ليكن چون زمان به كمال رسيد، خدا پسر خود را فرستاد كه از زن زاييدهشد و زير شريعت متولّد، 5 تا آناني را كه زير شريعت باشند فديه كند تا آنكه پسرخواندگي را بيابيم. 6 امّا چونكه پسر هستيد، خدا روح پسر خود را در دلهاي شما فرستاد كه ندا ميكند «يا ابّا» يعني «اي پدر.» 7 لهذا ديگر غلام نيستي بلكه پسر، و چون پسر هستي، وارث خدا نيز بوسيله مسيح.
نگراني پولس براي غلاطيان
8 ليكن در آن زمان چون خدا را نميشناختيد، آناني را كه طبيعتاً خدايان نبودند، بندگي ميكرديد. 9 امّا الحال كه خدا را ميشناسيد بلكه خدا شما را ميشناسد، چگونه باز برميگرديد بهسوي آن اصول ضعيف و فقير كه ديگر ميخواهيد از سر نو آنها را بندگي كنيد؟ 10 روزها و ماهها و فصلها و سالها را نگاه ميداريد. 11 درباره شما ترس دارم كه مبادا براي شما عبث زحمت كشيده باشم.
12 اي برادران، از شما استدعا دارم كه مثل من بشويد، چنانكه من هم مثل شما شدهام. به من هيچ ظلم نكرديد. 13 امّا آگاهيد كه بهسبب ضعف بدني، اوّل به شما بشارت دادم. 14 و آن امتحانِ مرا كه در جسم من بود، خوار نشمرديد و مكروه نداشتيد، بلكه مرا چون فرشته خدا و مثل مسيح عيسي پذيرفتيد. 15 پس كجا است آن مباركباديِ شما؟ زيرا به شما شاهدم كه اگر ممكن بودي، چشمان خود را بيرون آورده، به من ميداديد. 16 پس چون به شما راست ميگويم، آيا دشمن شما شدهام؟ 17 شما را به غيرت ميطلبند، ليكن نه به خير، بلكه ميخواهند در رابر روي شما ببندند تا شما ايشان را بغيرت بطلبيد. 18 ليكن غيرت در امر نيكو در هر زمان نيكو است، نه تنها چون من نزد شما حاضر باشم. 19 اي فرزندانِ من كه براي شما باز درد زه دارم تا صورت مسيح در شما بسته شود. 20 باري خواهش ميكردم كه الا´ن نزد شما حاضر ميبودم تا سخن خود را تبديل كنم، زيرا كه درباره شما متحيّر شدهام.
دو عهد
21 شما كه ميخواهيد زير شريعت باشيد، مرا بگوييد آيا شريعت را نميشنويد؟ 22 زيرا مكتوب است ابراهيم را دو پسر بود، يكي از كنيز و ديگري از آزاد. 23 ليكن پسر كنيز، بحسب جسم تولّد يافت و پسر آزاد، برحسب وعده. 24 و اين امور بطور مثل گفته شد زيرا كه اين دو زن، دو عهد ميباشند، يكي از كوه سينا براي بندگي ميزايد و آن هاجر است. 25 زيرا كه هاجر كوه سينا است در عَرَب، و مطابق است با اورشليمي كه موجود است، زيرا كه با فرزندانش در بندگي ميباشد. 26 ليكن اورشليم بالا آزاد است كه مادرِ جميع ما ميباشد. 27 زيرا مكتوب است: «اي نازاد كه نزاييدهاي، شاد باش! صدا كن و فرياد برآور اي تو كه درد زه نديدهاي، زيرا كه فرزندان زن بيكس از اولاد شوهردار بيشتراند.» 28 ليكن ما اي برادران، چون اسحاق فرزندان وعده ميباشيم. 29 بلكه چنانكه آنوقت آنكه برحسب جسم تولّد يافت، بر وي كه برحسب روح بود جفا ميكرد، همچنين الا´ن نيز هست. 30 ليكن كتابچه ميگويد؟ «كنيز و پسر او را بيرون كن زيرا پسر كنيز با پسر آزاد ميراث نخواهد يافت.» 31 خلاصه اي برادران، فرزندان كنيز نيستيم بلكه از زنِ آزاديم.
ترجمه هزاره نو
اما اين را به ياد داشته باشيد كه اگر پدري به هنگام فوت ، ارثي براي فرزند صغير خود بجا گذارد، اين فرزند تا پيش از رسيدن به سني كه پدرش تعيين كرده ، بايد تحت سرپرستي ولي و قيم بزرگ شود. او فرقي با غلام آن خانواده ندارد، هر چند كه صاحب اصلي دارايي پدرش مي باشد.
3 ما نيز پيش از آمدن مسيح ، مانند فرزندان صغير، غلام احكام و رسوم مذهبي بوديم ، زيرا تصور مي كرديم كه آنها قادر به نجات ما مي باشند. 4 اما چون روزي كه خدا تعيين كرده بود فرا رسيد، او فرزندش را فرستاد تا بصورت يك يهودي از يك زن بدنيا بيايد، 5 تا بهاي آزادي ما را از قيد اسارت شريعت بپردازد و ما را فرزندان خدا گرداند. 6 پس حال چون فرزندان خدا هستيم ، خدا روح فرزند خود را به قلبهاي ما فرستاده تا بتوانيم او را واقعاً «پدر» بخوانيم . 7 بنابراين ديگر غلام نيستيم بلكه فرزندان خدا مي باشيم ، و به همين علت وارث نيز هستيم و هر چه از آن خداست ، به ما نيز تعلق دارد.
هشدار درباره انحراف
8 شما غيريهوديان ، پيش از آنكه خداي حقيقي را بشناسيد، خدايان خيالي خود يعني بتها را بندگي مي كرديد. 9 اما اكنون كه خداي واقعي را يافته ايد، يابهتر بگويم خدا شما را يافته است ، چرا باز مي خواهيد بنده آن اصول ضعيف و بي فايده مذهب باشيد تا با انجام آنها به آسمان راه يابيد؟ 10 آيا فكر مي كنيد با انجام تشريفات مذهبي در روزها و ماه ها و فصلها و سالهاي مخصوص ، مي توانيد مقبول خدا واقع شويد؟ 11 با اين راهي كه در پيش گرفته ايد، مي ترسم تمام زحماتي كه براي شما كشيده ام به هدر رفته باشد!
12و13 برادران عزيز خواهش مي كنم درباره اين موضوع مثل خود من فكر كنيد، زيرا الان من از اين قيدوبند به همان اندازه آزادم كه شما در سابق بوديد. در آن زمان ، وقتي انجيل را به شما بشارت دادم ، با وجود ضعفي كه در بدنم داشتم ، مرا خوار و حقير نشمرديد. 14 گرچه تحمل اين ضعف بدني من براي شما طاقت فرسا بود، با اين حال از من بيزار نشديد، بلكه درعوض از من چنان استقبال و پذيرايي كرديد كه گويي فرشته اي از درگاه خدا يا حتي خود عيسي مسيح نزد شما آمده بود! 15 مطمئنم كه شما در آن زمان حاضر بوديد حتي چشمهايتان را درآورده ، به من بدهيد! آن روزهاي فرخنده چه شد؟ 16 اگر حقايق را مي گويم ، چرا مرا دشمن خود مي دانيد؟
17 آن معلمين دروغين كه مي كوشند رضايت و توجه شما را جلب كنند، هيچ نيت خيري ندارند. تلاش آنان اينست كه شما را از من جدا سازند تا شما به ايشان توجه بيشتري نشان دهيد. 18 البته خوب است كه با انگيزه اي درست ، و قلبي صادق به شما توجه نشان دهند، اما به شرط آنكه در همه اوقات چنين باشند، نه فقط در حضور من ! 19 اي فرزندان من ، بار ديگر در وجود خود براي شما احساس درد مي كنم ، مانند مادري كه درد زايمان او را فرا گرفته ، تا شكل مسيح را به خود بگيريد! 20 چقدر آرزو مي داشتم الان نزد شما بودم و با حالت ديگري با شما سخن مي گفتم ، زيرا واقعاً نمي دانم از اين راه دور چه كاري از دستم برمي آيد!
معني واقعي شريعت و احكام
21 اي فرزندان من ، شما كه فكر مي كنيد با اجراي احكام شريعت يهود مي توان نجات يافت ، چرا
نمي خواهيد درك كنيد معني واقعي شريعت و مذهب يهود چيست ؟ 22 زيرا در باره ابراهيم مي خوانيم كه او دو پسر داشت ، يكي از كنيز خود و ديگري از زن آزاد. 23 پسر كنيز بطور عادي متولد شد، اما پسر زن آزاد، بنا بر وعده مخصوص خدا تولد يافت .
24و25 اين رويداد تاريخي ، بيانگر دو روش است كه از طريق آنها خدا انسان را مورد عنايت قرار مي دهد. يكي از اين دو روش ، اعطاء احكام و شريعت است به موسي در كوه سينا. بايد توجه داشت كه اعراب ، كوه سينا را «كوه هاجر» مي نامند. در تشبيهي كه آوردم ، كنيز ابراهيم يعني هاجر را مظهر شهر اورشليم قرار دادم ؛ اين شهر همچون مادر يهوديان ، و كانون روشي است كه طبق آن فقط از طريق اجراي احكام شريعت مي توان نجات يافت ؛ و يهوديان كه مي كوشند از اين روش پيروي كنند، همچون فرزندان اين كنيز مي باشند. 26 اما مادر ما و وطن ما، اورشليم آسماني است كه كنيز و بنده شريعت نيست .
27 از اينروست كه «اشعياي » نبي از جانب خداوند فرمود:
«شاد باش اي زن نازا كه هرگز نزاييده اي !
فرياد شادي برآور، اي تو كه هرگز درد زايمان را نچشيده اي !
زيرا من به تو فرزنداني خواهم بخشيد،
كه تعدادشان بيشتر از شمار فرزندان زن شوهردار خواهد بود!»
28 اي برادران عزيز، من و شما مانند «اسحاق »، فرزنداني هستيم كه بنا بر وعده خدا متولد شده ايم . 29 و همچنانكه اسحاق ، پسر وعده ، از دست «اسماعيل »، پسر كنيز، آزار مي ديد، ما نيز كه از روح القدس از نو تولد يافته ايم ، از دست آناني كه مي خواهند شريعت يهود را بر ما تحميل كنند، آزار مي بينيم . 30 اما در كتاب آسماني مي خوانيم كه خدا به ابراهيم فرمود كه كنيز و پسرش را از خانه بيرون كند، زيرا پسر كنيز نمي تواند مانند پسر زن آزاد، از دارايي ابراهيم ارث ببرد.
راهنما
غلاطيان 3 و 4 . اسير شريعت