ترجمه شریف گویا
|
ترجمه شریف مکاشفه
دو شاهد
1. به من چوب بلندی که مانند چوب اندازه گیری بود دادند و گفتند : « برو معبد خدا و مذبح را اندازه بگیر و عدهً عبادت کنندگان را بشمار
2. ولی با محوطهً خارج معبد کاری نداشته باش ، آن را اندازه نگیر زیرا به ملل غیر یهودی واگذار شده است و آنان به مدت چهل و دو ماه شهر مقدس را پایمال خواهند کرد.
3. من دو شاهد خود را مأمور خواهم ساخت ، دو پلاس پوش که در تمام آن یکهزار و دویست و شصت روز نبوت خواهند کرد
4. این دو نفر همان دو درخت زیتون و دو چراغی هستند که در پیشگاه خداوند زمین می ایستند.
5. اگر کسی بخواهد به آنها آزاری رساند از دهان آنان آتش بیرون می ریزد و دشمنانشان را می سوزاند به این ترتیب هر که در پی آزار آنها باشد کشته می شود.
6. این دو نفر قدرت بستن آسمان را دارند بطوری که در مدت نبوت آنان باران نبارد و قدرت دارند که چشمه های آب را به خون مبدل سازند و زمین را هر زمان که بخواهند به بلائی دچار سازند
7. و آن زمان که شهادت خود را به پایان رسانند آن حیوان وحشی که از چاه بی انتها می آید با آنان جنگ خواهد کرد. آنان را شکست خواهد داد و به قتل خواهد رسانید.
8. نعش های آنان در خیابان آن شهر بزرگ که به کنایه سدوم یا مصر نامیده شده است خواهند افتاد همانجائی که خداوند آنها نیز مصلوب شد.
9. بمدت سه روز و نیم مردمان از هر امت و قبیله ، از هر زبان و ملت بر اجساد آنان خواهند نگریست و نخواهند گذاشت آنان دفن شوند.
10. به خاطر مرگ این دو نفر تمام مردم روی زمین خوشحال خواهند شد. جشن خواهند گرفت و به یکدیگر هدیه خواهند داد ، زیرا این دو پیامبر تمام مردم روی زمین را معذب می ساختند.
11. در پایان این سه روز و نیم روح حیات از جانب خدا بر آنان وارد آمد و آنها به روی پای خود ایستادند و تمام کسانی که این واقعه را دیدند سخت وحشت کردند.
12. آنگاه آن دو ، صدای بلندی از آسمان شنیدند که به آنان می گفت : « به اینجا بیائید » و آنان پیش چشم دشمنان خود در ابری به آسمان رفتند.
13. در همان لحظه زمین لرزهً شدیدی رخ داد و یک دهم شهر فرو ریخت و هفت هزار نفر در آن زمین لرزه کشته شدند و آنها که زنده ماندند وحشت کردند و خدای آسمان را تمجید نمودند.
14. بلای دوم به پایان رسید و بلای سوم بزودی می رسد.
هفتمین شیپور
15. آنگاه فرشتهً هفتم در شیپور خود دمید و صداهای بلندی از آسمان بگوش رسید که می گفتند : « فرمانروائی جهان به خداوند ما و مسیح او رسیده و او تا به ابد سلطنت خواهد کرد »
16. و آن بیست و چهار پیر که در برابر خدا روی تخت هایشان نشسته بودند روی بر زمین نهادند و خدا را عبادت کردند و می گفتند :
17. « ترا سپاس می گوئیم ای خداوند ، خدا ، توئی قادر مطلق که هستی و بودی. زیرا تو قدرت بسیار عظیم خود را به دست گرفته و سلطنت را آغاز کرده ای.
18. ملتها خشمگین شدند. روز خشم تو رسیده است. اکنون زمان داوری مردگان است. اکنون زمان پاداش گرفتن خادمان تو یعنی پیامبران و مقدسین تو می باشد. کسانی که از تو خوف دارند چه کوچک و چه بزرگ. زمان آن رسیده است که کسانی که زمین راتباه می سازند از بین ببری ».
19. آنگاه معبد خدا در آسمان گشوده شد و در داخل معبد صندوقچهً پیمان خدا دیده شد ، رعد و برق و زلزله پدید آمد ، صداهای مهیب شنیده شد و تگرگ شدید بارید.
دو شاهد خدا
و نياي مثل عصا به من داده شد و مرا گفت: «برخيز و قدس خدا و مذبح و آناني را كه در آن عبادت ميكنند پيمايش نما. 2 و صحنِ خارجِ قدس را بيرون انداز و آن را مپيما زيرا كه به امّتها داده شده است و شهر مقدّس را چهل و دو ماه پايمال خواهند نمود. 3 و به دو شاهد خود خواهم داد كه پلاس در بر كرده، مدّت هزار و دويست و شصت روز نبوّت نمايند.»
4 اينانند دو درخت زيتون و دو چراغدان كه در حضور خداوند زمين ايستادهاند. 5 و اگر كسيبخواهد بديشان اذيّت رساند، آتشي از دهانشان بدر شده، دشمنان ايشان را فرو ميگيرد؛ و هر كه قصد اذيّت ايشان دارد، بدينگونه بايد كشته شود. 6 اينها قدرت به بستن آسمان دارند تا در ايّام نبوّتِ ايشان باران نبارد و قدرت بر آبها دارند كه آنها را به خون تبديل نمايند و جهان را هر گاه بخواهند، به انواع بلايا مبتلا سازند.
7 و چون شهادت خود را به اتمام رسانند، آن وحش كه از هاويه برميآيد، با ايشان جنگ كرده، غلبه خواهد يافت و ايشان را خواهد كُشت 8 و بدنهاي ايشان در شارعِ عامِّ شهر عظيم كه به معنيِ روحاني، به سدوم و مصر مسمّي' است، جايي كه خداوند ايشان نيز مصلوب گشت، خواهد ماند. 9 و گروهي از اقوام و قبايل و زبانها و امّتها، بدنهاي ايشان را سه روز و نيم نظاره ميكنند و اجازت نميدهند كه بدنهاي ايشان را به قبر سپارند. 10 و ساكنان زمين بر ايشان خوشي و شادي ميكنند و نزد يكديگر هدايا خواهند فرستاد، از آنرو كه اين دو نبي ساكنان زمين را معذّب ساختند.
11 و بعد از سه روز و نيم، روح حيات از خدا بديشان درآمد كه بر پايهاي خود ايستادند و بينندگانِ ايشان را خوفي عظيم فرو گرفت. 12 و آوازي بلند از آسمان شنيدند كه بديشان ميگويد: «به اينجا صعود نماييد.» پس در ابر، به آسمان بالا شدند و دشمنانشان ايشان را ديدند. 13 و در همان ساعت، زلزلهاي عظيم حادث گشت كه ده يك از شهر منهدم گرديد و هفت هزار نفر از زلزله هلاك شدند و باقيماندگان ترسانگشته، خداي آسمان را تمجيد كردند. 14 وايِ دوّم درگذشته است. اينك وايِ سوم بزودي ميآيد.
كرناي هفتم
15 و فرشتهاي بنواخت كه ناگاه صداهاي بلند در آسمان واقع شد كه ميگفتند: «سلطنت جهان از آنِ خداوند ما و مسيح او شد و تا ابدالا´باد حكمراني خواهد كرد.» 16 و آن بيست و چهار پير كه در حضور خدا بر تختهاي خود نشستهاند، به روي درافتاده، خدا را سجده كردند 17 و گفتند: «تو را شكر ميكنيم اي خداوند، خدايِ قادر مطلق كه هستي و بودي، زيرا كه قوّت عظيم خود را بدست گرفته، به سلطنت پرداختي. 18 و امّتها خشمناك شدند و غضب تو ظاهر گرديد و وقت مردگان رسيد تا بر ايشان داوري شود و تا بندگان خود يعني انبيا و مقدّسان و ترسندگان نام خود را چه كوچك و چه بزرگ اجرت دهي و مُفسدان زمين را فاسد گرداني.»
19 و قدس خدا در آسمان مفتوح گشت و تابوت عهدنامه او در قدس او ظاهر شد و برقها و صداها و رعدها و زلزله و تگرگِ عظيمي حادث شد.
دو شاهد خدا
به مـن يك چـوب اندازهگيـري دادنـد وگفتند: «برو و قسمت داخلي عبادتگاه و همچنين قربانگاهي را كه در آنست اندازه بگير، و بعد كساني را كه در آن عبادتگاه پرستش ميكنند، بشمار. 2 اما محوطه بيروني را اندازه نگير زيرا به ساير قومها واگذار شده است؛ ايشان به مدت چهل و دو ماه «شهر مقدس» را پايمال خواهند كرد. 3 اما من دو شاهد خود را خواهم فرستاد و به آنان قدرت خواهم داد تا پلاس پوشيده، براي مدت هزار و دويست و شصت روز پيغام مرا به گوش مردم برسانند.»
4 اين دو شاهد همان دو درخت زيتون و دو چراغدان هستند كه در حضور خداي تمام زمين ميايستند. 5 هر كه بخواهد به ايشان اذيت و آزاري برساند، با آتشي كه از دهانشان بيرون ميآيد، نابود خواهد شد. 6 ايشان، در اين سه سال و نيم كه پيغام خدا را به مردم اعلام ميكنند، قدرت خواهند داشت هرگاه كه بخواهند، مانع بارش باران گردند، چشمههاي آب را به خون تبديل كنند و جهان را به بلاياي گوناگون دچار سازند.
ظهور جانور عجيب
7 وقتي آن دو نفر دوره سه سال و نيمه شهادت خود را به پايان برسانند، آن جانور عجيب كه از چاه بيانتها بيرون ميآيد، به ايشان اعلان جنگ خواهد داد و ايشان را شكست داده، خواهد كشت. 8و9 اجساد آنان نيز سه روز و نيم در خيابانهاي «شهر بزرگ» به نمايش گذاشته خواهد شد. اين شهر از نظر ظلم و فساد شبيه سدوم و مصر است و جايي است كه خداوند ايشان نيز بر روي صليب كشته شد. در اين مدت، به كسي اجازه داده نميشود جنازه ايشان رادفن كند، و مردم از قومهاي مختلف آنها را تماشا خواهند كرد. 10 در سراسر دنيا، همه براي مرگ اين دو سخنگوي خدا كه اينقدر مردم را به تنگ آورده بودند، به جشن و پايكوبي خواهند پرداخت و براي يكديگر هديه خواهند فرستاد.
11 اما پس از سه روز و نيم، روح حياتبخش از جانب خدا وارد جسم آن دو خواهد شد و ايشان بر پايهاي خود خواهند ايستاد. با ديدن اين صحنه، همه دچار وحشتي هولناك خواهند شد، 12 و صدايي از آسمان خواهند شنيد كه به آن دو ميگويد: «به اينجا بالا بياييد!» آنگاه ايشان در برابر چشمان حيرتزده دشمنان، با ابرها به آسمان بالا خواهند رفت.
13 در همان لحظه، زلزله شديدي رخ خواهد داد كه يك دهم شهر را با خاك يكسان خواهد كرد و هفت هزار نفر كشته خواهند شد. آنگاه كساني كه زنده ماندهاند، از ترس، خداي آسمان را پرستش خواهند كرد.
شيپور هفتم: (1) پرستش در آسمان
14 دو بلا گذشت. بلاي سوم بزودي از راه خواهد رسيد.
15 درست در همين هنگام كه فرشته هفتم شيپور خود را به صدا درآورد، از آسمان صداهاي بلندي به گوش رسيد كه ميگفت: «سلطنت جهان از آنِ خداوند ما و مسيح او شد و او تا ابد سلطان است.»
16 آنگاه بيست و چهار رهبر روحاني كه در حضور خدا بر تختهاي خود نشسته بودند، روي بر زمين نهاده، او را سجده كردند، 17 و گفتند: «اي خداوند، خداي توانا و بيهمتا كه هستي و بودي، تو را سپاس ميگوييم كه قدرت عظيم خود را به دست گرفته و سلطنت را شروع كردهاي. 18 قومها بر تو خشمناك بودند، اما اكنون تويي كه بايد بر آنان خشمناك شوي. اينك وقت آن است كه مردگان را داوري نمايي و به خدمتگزارانت يعني پيامبران، ايمانداران و كساني كه به نام تو احترام ميگذارند، از كوچك و بزرگ پاداش دهي. اينك وقت آن است كه همه كساني را كه دنيا را به نابودي كشاندهاند، نابودسازي.»
راهنما
10 - 11 : 13 . فاصله؛ كتابچه و دو شاهد
بين كرناهاي ششم و هفتم، همچون بين مهرهاي ششم و هفتم، فاصلهاي وجود دارد. خدا داوري نهايي خود را به تأخير مياندازد، ولي نه براي هميشه (6-7). فرشتة پر جلال پيامي براي جهان دارد كه آن را به يوحنا ميدهد - پيامي كه براي او كه مسيحي است «شيرين» است (9 ؛ و ارميا 15 : 16 ؛ حزقيال 3 : 1 - 3). ولي يوحنا از پيام تلخي كه بايد به رد كنندگان خدا بدهد، لذتي نميبرد.
تفسير باب 11 دشوار است. يوحنا سمبولهاي خود را از حزقيال 40 - 41 (پيدايش هيكل) و زكريا 4 (درختان زيتون) ميگيرد. پيمايش (اندازهگيري)، نشانة محافظت و توجه خدا از قوم خودش است. دو درخت زيتون نشان دهندة كليسا است كه تا پاي مرگ وفادار ميماند. (طبق شريعت عهد عتيق، حداقل دو شاهد ميبايست بر واقعهاي شهادت دهند - تثنيه 19 : 15). نيروهاي ضد خدايي متعلق به «وحش» شيطاني با آن دو شاهد ميجنگند و قدرت دارند تا بكشند و بدنام كنند، ولي نميتوانند مانع از پيروزي آنها شوند.
10 : 4 ، به يوحنا فرمان داده ميشود كه چه بنويسد. همة آنچه را كه او ميبيند، براي اطلاع عموم نيست.
چهل و دو ماه (11 : 2): برابر است با 1260 روز (3)، و «يك زمان (1 سال)، دو زمان (2 سال) و نصف زمان (6 ماه)» (12 : 14). ممكن است اين عدد از مدت جبر و ظلم آنتيوخوس اپيفانس در اورشليم، يا 42 اردوي اسرائيل در بيابان گرفته شده باشد. اما مدت زمان دقيق اين داوري به اندازة اين واقعيت كه خدا محدوديت مشخصي براي آن قائل شده، اهميت ندارد.
سدوم و مصر (11 : 8): مظاهر شرارت و ظلم. به نظر ميرسد منظور از «شهر عظيم» اورشليم باشد، ولي به احتمال قويتر در اينجا نيز همچون در اواخر كتاب مكاشفه، منظور از آن، شهر بشر سركش است.