ترجمه شریف گویا
|
ترجمه شریف مکاشفه
پرستش در عالم بالا
1. پس از آن نگاه کردم و در آسمان دری گشاده دیدم و همان صدائی که من در آغاز شنیده بودم مانند شیپوری به من می گفت : « بالا بیا ، من آنچه را که باید بعد از این رخ دهد به تو نشان خواهم داد. »
2. روح خدا مرا فرا گرفت و دیدم که در آسمان تختی قرار داشت و بر روی آن تخت کسی نشسته بود ،
3. که مانند یشم و عقیق می درخشید ، و در گرداگرد تخت رنگین کمانی بود به درخشندگی زمرد.
4. در پیرامون این تخت بیست و چهار تخت دیگر بود و روی آنها بیست و چهار پیر نشسته بودند. آنها لباس سفید به تن و تاج زرین به سر داشتند.
5. از آن تخت برق ساطع می شد و غرش و رعد شنیده می شد. در جلوی تخت هفت مشعل سوزان می سوخت. اینها هفت روح خدا هستند.
6. و هم چنین در برابر تخت چیزی که مانند دریای شیشه یا بلور بود دیده می شد. در اطراف و در چهار گوشه تخت ، چهار حیوان قرار داشت که بدن آنها از هر طرف پر از چشم بود.
7. حیوان اول مانند شیر بود ، دومی مانند گوساله ، سومی صورتی مانند صورت انسان داشت و چهارمی مانند عقابی پر گشوده بود.
8. هر یک از این چهار حیوان شش بال داشت و بدن آنها از هر طرف پر از چشم بود و شب و روز دائماً می گفتند : « قدوس ، قدوس ، قدوس ، خداوند ، خدای قادر مطلق که بود و هست و خواهد آمد »
9. هر وقت این حیوانات آن تخت نشین را که تا ابد زنده است تجلیل و تکریم و تمجید می کنند
10. آن بیست و چهار پیر در برابر تخت نشین که تا ابد زنده است سجده می کنند واو را می پرستند و تاج های خود را در جلوی تخت او می اندازند و فریاد می زنند :
11. « ای خداوند و خدای ما ، تو تنها شایسته ای که صاحب جلال و حرمت و قدرت باشی ، زیرا تو همه چیز را آفریدی و به اراده تو آنها هستی و حیات یافتند ».
تختي در آسمان
بعد از اين ديدم كه ناگاه دروازهاي در آسمان باز شده است و آن آواز اوّل را كه شنيده بودم كه چون كرّنا با من سخن ميگفت، ديگرباره ميگويد: «به اينجا صعود نما تا اموري را كه بعد از اين بايد واقع شود به تو بنمايم.» 2 فيالفور در روح شدم و ديدم كه تختي در آسمان قائم است و بر آن تخت نشينندهاي. 3 و آن نشيننده، در صورت، مانند سنگ يشم و عقيق است و قوسقزحي در گرد تخت كه به منظر شباهت به زمرّد دارد 4 و گرداگرد تخت، بيست و چهار تخت است؛ و بر آن تختها بيست و چهار پير كه جامهاي سفيد در بر دارند نشسته ديدم و بر سر ايشان تاجهاي زرّين. 5 و از تخت، برقها و صداها و رعدها برميآيد؛ و هفت چراغ آتشين پيش تخت افروخته كه هفت روح خدا ميباشند. 6 و در پيش تخت، دريايي از شيشه مانند بلور و در ميان تخت و گرداگرد تخت چهار حيوان كه از پيش و پس به چشمان پر هستند. 7 و حيوان اوّل مانند شير بود؛ و حيوان دوّم مانند گوساله؛ و حيوان سوّم صورتي مانند انسان داشت؛ و حيوان چهارم مانند عقاب پرنده.
8 و آن چهار حيوان كه هر يكي از آنها شش بال دارد، گرداگرد و درون به چشمان پر هستند و شبانهروز باز نميايستند از گفتن «قدّوس قدّوس قدّوس، خداوند خداي قادر مطلق كه بود و هست و ميآيد.» 9 و چون آن حيوانات جلال و تكريم و سپاس به آن تختنشيني كه تا ابدالا´باد زنده است ميخوانند، 10 آنگاه آن بيست و چهارپير ميافتند در حضور آن تختنشين و او را كه تا ابدالا´باد زنده است عبادت ميكنند و تاجهاي خود را پيش تخت انداخته، ميگويند: 11 «اي خداوند، مستحقّي كه جلال و اكرام و قوّت را بيابي، زيرا كه تو همه موجودات را آفريدهاي و محض اراده تو بودند و آفريده شدند.»
رؤياي آسمان
سپس، همانطور كه نگاه ميكردم، ديدم كه درآسمان دروازهاي گشوده شد. آنگاه همانآوايي كه قبلاً نيز شنيده بودم، بگوش رسيد؛ آن آوا كه همچون صداي شيپوري نيرومند بود، به من گفت: «بالا بيا تا وقايع آينده را به تو نشان دهم.»
2و3 ناگهان روح خدا مرا فرو گرفت و من خود را در آسمان ديدم. وه كه چه با شكوه بود! تختي ديدم؛ كسي بر آن نشسته بود كه همچون سنگهاي قيمتي يشم و عقيق ميدرخشيد. گرداگرد تخت او را رنگين كماني تابان چون زمرد، فرا گرفته بود. 4 دور آن تخت، بيست و چهار تخت كوچكتر قرار داشت؛ بر آنها بيست و چهار رهبر روحاني نشسته بودند كه همه لباسي سفيد بر تن و تاجي از طلا بر سر داشتند. 5 از آن تخت بزرگ، رعد و برق برميخاست و غرش رعد طنينافكن بود. در مقابل آن تخت، هفت چراغ نيز روشن بود. اين هفت چراغ همان روح هفتگانه خدا هستند. 6 در برابر تخت، دريايي از بلور درخشان به چشم ميخورد. چهار موجود زنده نيز در چهار گوشه تخت ايستاده بودند كه در جلو و پشت سرخود، چشم داشتند. 7 نخستين موجود زنده، به شكل شير بود؛ دومي شبيه گاو، سومي به صورت انسان و چهارمي به شكل عقابي در حال پرواز بود. 8 هر يك از اين موجودات زنده، شش بال داشت، و ميان بالهايش پر از چشم بود. ايشان شبانه روز، بدون وقفه نام خدا را ذكر نموده، ميگفتند: «قدوس، قدوس، قدوس است خداوند خداي قادر مطلق كه بود و هست و ميآيد!»
راهنما
باب 4 . رؤياي يوحنا دربارة آسمان
صحنه از آنچه كه بر زمين اتفاق ميافتد، به آنچه كه در آسمان رخ ميدهد، عوض ميشود. يوحنا دائماً با نگرش به واقعيتهاي ابدي به اين زندگي نگاه ميكند. پس تصوير كليساهاي ضعيف و لنگان، در مقابل اين رؤياي والاي تخت الهي محو ميشود: خدا همه چيز را تحت كنترل خود دارد. همه چيز از قدرت و جلال و امانت كامل (3 و پيدايش 9 : 12 - 17)، و پاكي او (لباسهاي سفيد، «درياي » درخشان و زلال) سخن ميگويد. «پيران» كه نشانة همة قوم وفادار او هستند، به «موجودات زندهاي» كه نمايندة همة خلقت هستند، ميپيوندند تا او را بستايند.
هفت روح (5): روحالقدس. براي معني عدد هفت، به 1 : 4 مراجعه كنيد.