ترجمه شریف گویا
|
ترجمه شریف مکاشفه
پیام به کلیسای سارد
1. به فرشتهً کلیسای سارد بنویس : « این است سخنان آن کسی که دارای هفت روح خدا و هفت ستاره است. اعمال تو را می دانم و اگر چه همه می گویند تو زنده هستی ولی مرده ای ،
2. بیدار شو و آن چیزهائی را که باقی مانده و نزدیک است از بین برود تقویت کن ، زیرا من هیچیک از کارهائی که پسندیده خداست در تو نیافته ام.
3. پس آنچه را که آموخته وشنیده ای به یاد آور و آن را محکم نگهدار و توبه کن. اگر بیدار نشوی من مانند دزد بر سر تو خواهم آمد و تو لحظهً آمدن مرا نخواهی دانست ،
4. و اما ، چند نفر در سارد داری که لباسهای خود را نیالوده اند. آنان با لباس سفید با من راه خواهند رفت زیرا مستحق آنند.
5. کسی که پیروز شود به لباس سفید ملبس خواهد شد و نامش را هرگز از کتاب حیات حذف نخواهم کرد و در پیشگاه پدر خود و فرشتگان ، او را از آن خود خواهم دانست.
6. ای کسانی که گوش دارید آنچه را که روح به کلیساها می گوید بشنوید » .
پیام به کلیسای فیلادلفیا
7. به فرشتهً کلیسای فیلادلفیا بنویس : « این است سخنان آن قدوس و صادق که کلید داود را بدست دارد. دری را که او بگشاید نمی توان بست و هر دری که او ببندد نمی توان گشود.
8. من اعمال تو را می دانم و دری گشوده پیش روی تو قرار داده ام که هیچ کس نمی تواند آنرا ببندد ، زیرا با این که قدرت تو کم است کلام مرا نگهداشته ای و نام مرا انکار نکرده ای.
9. توجه کن این است کاری که من خواهم کرد : آنانی را که جماعت شیطان هستند و ادعای یهودیت می کنند ولی نیستند و دروغ می گویند خواهم آورد و پیش پای تو خواهم افکند و آنان خواهند دانست که تو محبوب من هستی ،
10. زیرا مطابق تعالیم من رفتار کردی و نسبت به من وفادار ماندی من نیز تو را از آزمایش سختی که قرار است بر تمامی جهان واقع شود و ساکنانش را بیازماید حفظ خواهم کرد
11. به زودی می آیم ، آنچه را داری محکم نگهدار و نگذار کسی تاج تو را برباید.
12. من کسی را که پیروز گردد مثل ستونی در معبد خدای خود ثابت خواهم ساخت ، او هرگز از آنجا نخواهد رفت و من نام خدای خود را بر او خواهم نوشت. من نام شهر خدا یعنی آن اورشلیم تازه ای را که از آسمان و از جانب خدای من نزول می کند و همچنین نام تازهً خود را بر او خواهم نوشت.
13. ای کسانیکه گوش دارید آنچه را که روح به کلیساها می گوید بشنوید » .
پیام به کلیسای لاودیکیه
14. به فرشته، کلیسای لاودیکیه بنویس : « این است سخنان « آمین » ، آن شاهد امین و راستین و نخستین منشأ تمام خلقت خدا.
15. « من ازهمهً اعمال تو آگاه هستم و می دانم که تو نه گرم هستی و نه سرد. ای کاش گرم بودی و یا سرد.
16. اما چون بین این دو یعنی نه گرم هستی و نه سرد ، تو را از دهان خود قی خواهم کرد
17. زیرا می گوئی « دولتمند هستم و ثروت جمع کرده ام و محتاج به چیزی نیستم » در حقیقت اگر چه این را نمی دانی ، تو بیچاره و بدبخت و بینوا و کور و عریان هستی.
18. به تو نصیحت می کنم طلائی را که در آتش تصفیه شده از من بخر تا تو را به راستی دولتمند گرداند و لباس سفیدی بخر تا بپوشی و خجلت عریانی خود را بپوشانی و مرحمی بخر و به چشمان خویش بمال تا ببینی.
19. همهً کسانی را که دوست می دارم سرزنش می کنم وتأدیب می نمایم پس غیور باش و توبه کن.
20. من پشت در ایستاده در را می کوبم اگر کسی صدای مرا بشنود و در را باز کند وارد می شوم و با او شام خواهم خورد و او نیز با من.
21. به آن کسی که پیروز گردد جائی در روی تخت خود خواهم بخشید ، همانطور که من پیروز شدم و با پدر بر تخت او نشستم.
22. ای کسانیکه گوش دارید آنچه را که روح به کلیساها می گوید بشنوید ».
به كليساي ساردِس
«و به فرشته كليساي در ساردِس بنويساين را ميگويد او كه هفت روح خدا و هفت ستاره را دارد. اعمال تو را ميدانم كه نام داري كه زندهاي ولي مرده هستي. 2 بيدار شو و مابقي را كه نزديك به فنا است، استوار نما زيرا كه هيچ عمل تو را در حضور خدا كامل نيافتم. 3 پس بياد آور چگونه يافتهاي و شنيدهاي و حفظ كن و توبه نما زيرا هرگاه بيدار نباشي، مانند دزد بر تو خواهم آمد و از ساعت آمدن من بر تو مطّلع نخواهي شد.
4 «لكن در ساردِس اسمهاي چند داري كه لباس خود را نجس نساختهاند و در لباس سفيد بامن خواهند خراميد زيرا كه مستحّق هستند. 5 هر كه غالب آيد به جامه سفيد ملبّس خواهد شد و اسم او را از دفتر حيات محو نخواهم ساخت بلكه به نام وي در حضور پدرم و فرشتگان او اقرار خواهم نمود. 6 آنكه گوش دارد بشنود كه روح به كليساها چه ميگويد.
به كليساي فيلادلفيه
7 «و به فرشته كليساي در فيلادِلفيه بنويس كه اين را ميگويد آن قدّوس و حق كه كليد داود را دارد كه ميگشايد و هيچكس نخواهد بست و ميبندد و هيچكس نخواهد گشود. 8 اعمال تو را ميدانم. اينك دري گشاده پيش روي تو گذاردهام كه كسي آن را نتواند بست، زيرا اندك قوّتي داري و كلام مرا حفظ كرده، اسم مرا انكار ننمودي. 9 اينك ميدهم آناني را از كنيسه شيطان كه خود را يهود مينامند و نيستند بلكه دروغ ميگويند. اينك ايشان را مجبور خواهم نمود كه بيايند و پيش پايهاي تو سجده كنند و بدانند كه من تو را محبّت نمودهام. 10 چونكه كلام صبر مرا حفظ نمودي، من نيز تو را محفوظ خواهم داشت، از ساعت امتحان كه بر تمام ربع مسكون خواهد آمد تا تمامي ساكنان زمين را بيازمايد. 11 بزودي ميآيم، پس آنچه داري حفظ كن مبادا كسي تاج تو را بگيرد. 12 هر كه غالب آيد، او را در هيكل خداي خود ستوني خواهم ساخت و ديگر هرگز بيرون نخواهد رفت و نام خداي خود را و نام شهر خداي خود يعني اورشليم جديد را كه از آسماناز جانب خداي من نازل ميشود و نام جديد خود را بر وي خواهم نوشت. 13 آنكه گوش دارد بشنود كه روح به كليساها چه ميگويد.
به كليساي لائودكيه
14 «و به فرشته كليساي در لاَئودِكيه بنويس كه اين را ميگويد آمين و شاهد امين و صدّيق كه ابتداي خلقت خداست. 15 اعمال تو را ميدانم كه نه سرد و نه گرم هستي. كاشكه سرد بودي يا گرم. 16 لهذا چون فاتر هستي يعني نه گرم و نه سرد، تو را از دهان خود قيّ خواهم كرد. 17 زيرا ميگويي دولتمند هستم و دولت اندوختهام و به هيچ چيز محتاج نيستم و نميداني كه تو مستمند و مسكين هستي و فقير و كور و عريان. 18 تو را نصيحت ميكنم كه زر مصفّاي به آتش را از من بخري تا دولتمند شوي، و رخت سفيد را تا پوشانيده شوي و ننگ عرياني تو ظاهر نشود، و سرمـه را تا به چشمـان خود كشيـده بينايـي يابـي. 19 هر كه را من دوست ميدارم، توبيـخ و تأديب مينمايم. پس غيور شو و توبه نما. 20 اينك بر در ايستاده ميكوبم؛ اگر كسي آواز مرا بشنـود و در را باز كنـد، به نـزد او درخواهم آمد و با وي شـام خواهـم خـورد و او نيـز با مـن. 21 آنكه غالب آيـد، اين را به وي خواهـم داد كـه بر تخت من با من بنشينـد، چنانكه مـن غلبـه يافتم و با پدر خود بر تخت او نشستـم. 22 هـر كه گـوش دارد بشنود كه روح به كليساها چه ميگويد.»
پيام مسيح به كليساي بيروح
«اين پيغام را براي رهبر كليساي سارد بنويس:«اين پيغام از سوي كسي است كه روح هفتگانه خدا و هفت ستاره را دارد:
«ميدانم كه ظاهراً كليسايي فعال و زنده هستي، اما در حقيقت مردهاي. 2 پس بيدار شو و به خود بيا و نگذار آنچه باقي مانده، از بين برود، چون آن هم در شرف نابودي است؛ زيرا رفتارت در نظر خدا پر از عيب و نقص است. 3 بسوي آن پيغامي كه ابتدا شنيدي و ايمان آوردي، باز گرد و به آن پاي بند باش؛ نزد من باز گرد، و گرنه مانند دزد خواهم آمد و تو غافلگير خواهي شد.
4 با اين همه، در سارد كساني هستند كه لباس خود را با لكههاي اين دنيا آلوده نكردهاند؛ ايشانشايستگي خواهند داشت كه در لباس سفيد در كنار من گام بردارند. 5 هر كه پيروز شود، لباس سفيد بر تن خواهد نمود. من نيز نام او را از دفتر حيات پاك نخواهم كرد، بلكه در حضور پدرم خدا و فرشتگانش اعلام خواهم نمود كه او از آن من است.
6 «هر كه اين را ميشنود، خوب توجه كند كه روح خدا به كليساها چه ميگويد.»
پيام مسيح به كليساي نمونه
7 «اين پيغام را براي رهبر كليساي فيلادلفيه بنويس:
«اين پيغام از سوي كسي است كه پاك و صادق است و كليد داود را دارد. دري را كه او بگشايد، كسي نميتواند ببندد؛ و دري را كه او ببندد، كسي نميتواند بگشايد.
8 «تو را خوب ميشناسم؛ ميدانم كه چندان نيرومند نيستي، اما تلاش خود را كردهاي تا از احكام من اطاعت نمايي؛ نام مرا نيز انكار نكردهاي. پس من نيز دري به روي تو گشودهام كه كسي نميتواند ببندد.
9 «به همين جهت، آناني را كه در باطن از هدفهاي شيطاني پشتيباني ميكنند اما به ظاهر ادعاي پيروي مرا مينمايند، مجبور خواهم ساخت تا آمده، به پايهاي تو بيفتند و بدانند كه تو محبوب من هستي؛ زيرا ايشان دروغ ميگويند و هيچ تعلقي به من ندارند.
10 «تو از من اطاعت كردي، گر چه اين امر به قيمت اذيت و آزارت تمام شد، اما تو در تمام مشكلاتت، صبر و تحمل نشان دادي. از اينرو، من نيز تو را از دوره آزمايش سخت حفظ خواهم نمود، تا از بلايي كه بر سر تمام مردم دنيا خواهد آمد، در امان باشي. 11 من بزودي خواهم آمد. پس همان نيروي اندكي را كه داري، حفظ كن تا كسي نتواند تاج و پاداش عظيم تو را بگيرد و ببرد.
12 «هر كه پيروز شود، او را در خانه خداي خود ستوني محكم خواهم ساخت تا همواره در حضور خدا باشد و ديگر هرگز بيرون نرود. نام خداي خود را نيز بر او خواهم نهاد تا متعلق به شهر خدايم، اورشليم جديد گردد كه از آسمان از جانب خدايم ميآيد. همچنين نام جديد خود را بر او خواهم نهاد.
13 «هر كه اين را ميشنود، خوب توجه كند كه روح خدا به كليساها چه ميگويد.»
پيام مسيح به كليساي خودپسند
14 «اين پيغام را براي رهبر كليساي لائوديكيه بنويس:
«اين پيغام كسي است كه همواره حقيقت را با امانت و راستي تمام آشكار ميسازد، و منشأ تمام خلقت خداست.
15 «من تو را خوب ميشناسم؛ ميدانم كه نه سرد هستي و نه گرم. كاش يكي از اين دو بودي! 16 اما چون نه سرد هستي و نه گرم، تو را از دهان خود قي كرده، بيرون خواهم ريخت.
17 «تو گمان ميكني كه ثروتمند هستي و هر چه ميخواهي، بدون كم و كاست در اختيار داري. اما غافلي از اينكه بدبخت و بيچاره و بينوا و كور و عريان هستي.
18 «بنابراين، به تو نصيحت ميكنم كه از من طلاي ناب را بخري، طلايي كه با آتش تصفيه شده است، تا ثروت واقعي را بدست آوري. از من لباس سفيد و پاك را بخر و بپوش تا برهنه و شرمسار نباشي. از من دارو بخر و به چشمانت بمال تا بينا شوي. 19 من آناني را كه دوست ميدارم، تأديب و تنبيه ميكنم. تو را نيز تنبيه ميكنم تا از لاقيدي دست كشيده، براي خدا غيور شوي.
20 «اكنون در مقابل در ايستاده، در را ميكوبم. هر كه صـداي مرا بشنود و در را بگشايد، داخل شده، با او دوستي دائمـي برقرار خواهم كرد، و او نيز با من. 21 من به هر كه پيروز شود، اجازه خواهم داد كه بر تخت سلطنتيام، در كنار من بنشيند، همانطور كه من نيز پيروز شدم و در كنار پدرم بر تخت او نشستم.
22 هر كه اين را ميشنود، خوب توجه كند كه روح خدا به كليساها چه ميگويد.»
راهنما
باب 3 : 1 - 6 . ساردس
كليساي ساردس باوجود معروفيتش، كليساي مردهاي بود. اين كليسا با مخالفت روبرو نبود. بلكه با بيعلاقگي و بيتفاوتي و رضايت از خود.
آية 2 : انسان واقعي بودن ايمانش را از راه زندگياش نشان ميدهد. حرف صِرف، او را نجات نخواهد داد - به متي 7 : 21 مراجعه كنيد.
باب 3 : 7 - 13 . فيلادلفيه
اين نامه نيز همچون نامهاي كه خطاب به كليساي اسميرنا نوشته شده، فاقد هر گونه سرزنشي است. اگر بر حسب اين نامهها قضاوت كنيم، ميبينيم كه كليساهاي بزرگ و بسيار با عظمت يا داراي شأن و اعتبار بالا، الزاماً داراي بهترين وضعيت روحاني نيستند. مسيح، درِ كارهاي مؤثر را (8 ، و اول قرنتيان 16 : 9)، نه براي آناني كه قوي هستند، بلكه براي كساني كه وفادار هستند، ميگشايد.
آية 9 : به 2 : 9 مراجعه كنيد.
باب 3 : 14 - 22 . لائودكيه
بدترين مورد در اين هفت كليسا، كليسايي است كه به اندازهاي دچار خودپسندي است كه از وضعيت واقعي خود كاملاً ناآگاه است. اين كليسا آنقدر از آن چيزي كه بايد باشد، فاصله دارد كه عيسي بيرون ايستاده و در را ميكوبد و اجازه ميخواهد تا وارد زندگي افرادي شود كه خود را مسيحي مينامند (20). اين نامه داراي حال و هواي محلي است. بانكداري و توليد پارچههاي سياه پشمي، لائودكيه را ثروتمند ساخته بود (17 - 18). اين شهر به مدرسة طب خود ميباليد و به خاطر پماد مخصوصي كه براي چشمهاي دردناك داشت، مشهور بود (18). آب شهر بوسيلة كانالهايي كه به چشمههاي آب گرم درفاصلة دور وصل بود، تأمين ميشد. اما وقتي آب به شهر ميرسيد، ولرم ميشد (16). كليسا نيز همچون اين آب ولرم بود. هيچ چيز قابل تحسيني در اين كليسا وجود نداشت.
ابتدا (14): «سر منشاء» يا «منشاء اصلي».