ترجمه شریف گویا
|
ترجمه شریف انجیل متی
دوازده حواری
«همچنین در مرقس 3 : 13 ـ 19 و لوقا 6 : 12 ـ 16 »
1.عیسی دوازده حواری را پیش خود خواند و به آنان قدرت داد تا ارواح ناپاک را بیرون کنند و هر نوع بیماری و مرض را شفا بخشند.
2. این است اسامی آن دوازده رسول: اول شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس ، یعقوب فرزند زبدی و برادرش یوحنا ،
3. فیلیپس و برتولما، توما و متای باجگیر، یعقوب پسر حلفی و تدی ،
4. شمعون غیور و یهودای اسخریوطی که عیسی را به دست دشمنان تسلیم کرد.
مأموریت حواریون
«همچنین در مرقس 6 : 7 ـ 13 و لوقا 9 : 1 ـ6 »
5. عیسی این دوازده نفر را به مأموریت فرستاده به آنها گفت: « از سرزمینهای غیر یهود عبور نکنید و به هیچ یک از شهرهای سامریان وارد نشوید ،
6. بلکه نزد گوسفندان گمشده خاندان اسرائیل بروید
7. و در بین راه اعلام کنید که پادشاهی آسمانی نزدیک است .
8. بیماران را شفا دهید، مردگان را زنده کنید، جذامیان را پاک سازید و دیوها را بیرون کنید. مفت یافته اید ، مفت بدهید .
9. برای سفر، طلا و نقره و مس با خود نبرید .
10. و کوله بار یا پیراهن اضافی و کفش و چوب دستی برندارید، چون کارگر مستحق معاش خود می باشد .
11. به هر شهر و روستائی که وارد می شوید دنبال کسی بگردید که شایسته باشد و تا زمانیکه در آنجا هستید در منزل او بمانید.
12. وقتی به خانه ای وارد می شوید سلام بگوئید.
13. اگر آن خانواده لایق آن باشد سلام شما بر آن ها قرار می گیرد و اگر شایسته نباشد سلام شما به خودتان بر میگردد.
14. اگر کسی شما را نپذیرد و یا به آنچه میگوئید گوش ندهد وقتیکه آن خانه یا آن شهر را ترک می کنید، گرد و خاک آنرا از پای خود بتکانید.
15. بدانید که در روز قیامت حالت سدوم و غموره از آن شهر بهتر خواهد بود.
جور و جفا
«همچنین در مرقس 13 : 9 ـ13 و لوقا 21 : 12 ـ 17 »
16. خوب توجه کنید، من شما را مانند گوسفندان به میان گرگها میفرستم . شما باید مثل مار هوشیار و مانند کبوتر، بی آزار باشید.
17. مواظب باشید زیرا مردم شما را تحویل دادگاه ها خواهند داد، و شما را در کنیسه ها تازیانه خواهند زد
18. و شما را به خاطر من پیش فرمانروایان و پادشاهان خواهند برد تا در برابر آنان و ملل بیگانه شهادت دهید.
19. اما وقتی شما را دستگیر می کنند نگران نباشید که چه چیز و چطور بگوئید چون در همان وقت آنچه باید بگوئید به شما داده خواهد شد ،
20. زیرا گوینده، شما نیستید بلکه روح پدر آسمانی شما است که در شما سخن می گوید .
21. برادر، برادر را و پدر، فرزند را تسلیم مرگ خواهد نمود. فرزندان علیه والدین خود برخواهند خاست و باعث کشتن آنها خواهند شد.
22. همه مردم به خاطر نام من که شما بر خود دارید از شما متنفر خواهند بود، اما کسی که تا آخر ثابت بماند نجات خواهد یافت .
23. هر گاه شما را در شهری آزار می رسانند به شهر دیگر پناهنده شوید. بدانید که پیش از آنکه به تمام شهرهای اسرائیل بروید پسر انسان خواهد آمد.
24. شاگرد از معلم خود و خادم از ارباب خویش بالاتر نیست .
25. شاگرد می خواهد به مقام معلم خود برسد و خادم به مقام ارباب خویش. اگر پدر خانه را بعلزبول بخوانند چه نسبتهای بدتری به اهل خانه اش خواهند داد .
از کی باید ترسید
«همچنین در لوقا 12 : 2ـ7»
26. پس نترسید، هر چه پوشیده است، پرده از روی آن برداشته می شود و هر چه پنهان است آشکار خواهد شد .
27. آنچه را من در تاریکی به شما می گویم باید در روز روشن اعلام کنید و آنچه را محرمانه می شنوید باید در بام خانه ها با صدای بلند بگوئید.
28. از کسانی که جسم را میکشند ولی قادر به کشتن جان نیستند نترسید. از کسی بترسید که قادر است جسم و جان، هر دو را در دوزخ تباه سازد.
29. آیا دو گنجشک به یک ریال فروخته نمی شود؟ با وجود این، بدون اجازه پدر آسمانی شما حتی یکی از آنها به زمین نخواهد افتاد.
30. واما در مورد شما، حتی موهای سر شما شمرده است .
31. پس نترسید، شما از گنجشکهای بیشمار بیشتر ارزش دارید.
اعتراف به ایمان
«همچنین در لوقا 12 : 8 ـ9 »
32. پس هر کس در برابر مردم خود را از آن من بداند من نیز در برابر پدر آسمانی خود او را از آن خود خواهم دانست .
33. اما هر که در برابر مردم بگوید که مرا نمیشناسد من نیز در حضور پدر آسمانی خود خواهم گفت که او را نمی شناسم.
شمشیر یا صلح
«همچنین در لوقا 12 : 51 ـ 53 و 14 : 26 ـ 27 »
34. گمان نکنید که آمده ام تا صلح به زمین بیاورم، نیامده ام که صلح بیاورم بلکه شمشیر .
35. من آمده ام تا در میان پسر و پدر، دختر و مادر، عروس و مادر شوهر اختلاف بیاندازم .
36. دشمنان شخص، اعضای خانواده خود او خواهند بود.
37. هر که پدر یا مادر خود را بیشتر از من دوست داشته باشد لایق من نیست و هر کس که دختر یا پسر خود را بیش از من دوست بدارد لایق من نمیباشد.
38. هر که صلیب خود را برندارد و به دنبال من نیاید لایق من نیست.
39. هر کس فقط در فکر زندگی خود باشد آن را از دست خواهد داد ولی کسی که به خاطر من زندگی خود را از دست بدهد زندگی او در امان خواهد بود.
اجر و پاداش
«همچنین در مرقس 9 : 41 »
40. هر که شما را بپذیرد مرا پذیرفته و هر که مرا بپذیرد فرستنده مرا پذیرفته است .
41. هر کس پیامبری را به خاطر اینکه پیامبر است بپذ یرد اجر یک پیامبر را به دست خواهد آورد و هر کس شخص نیکوکاری را بخاطر اینکه نیکوکار است بپذ یرد اجر یک نیکوکار را خواهد یافت.
یقین بدانید که هر گاه کسی به یکی از کوچکترین پیروان من، به خاطر اینکه پیرو من است، حتی یک جرعه آب سرد بدهد به هیچ وجه بی اجر نخواهد ماند.»
اعزام دوازده شاگرد
(مرقس 6:7-13، لوقا 9:1-6)
و دوازده شاگرد خود را طلبيده، ايشانرا بر ارواح پليد قدرت داد كه آنها را بيرون كنند و هر بيماري و رنجي را شفا دهند. 2 و نامهاي دوازده رسول اين است: اوّل شمعون معروف به پطرس و برادرش اندرياس؛ يعقوببن زِبِدي و برادرش يوحنّا؛ 3 فِيلپُّس و برتولما؛ توما و متّاي باجگير؛ يعقوب بن حلفي و لبي معروف به تدّي؛ 4 شمعون قانوي و يهوداي اسخريوطي كه او را تسليم نمود.
5 اين دوازده را عيسي فرستاده، بديشان وصيّت كرده، گفت: «از راه امّتها مرويد و در بَلَدي از سامريان داخل مشويد، 6 بلكه نزد گوسفندان گمشده اسرائيل برويد. 7 و چون ميرويد، موعظه كرده، گوييد كه ملكوت آسمان نزديك است. 8 بيماران را شفا دهيد، ابرصان را طاهر سازيد، مردگان را زنده كنيد، ديوها را بيرون نماييد. مفت يافتهايد، مفت بدهيد. 9 طلا يا نقره يامس در كمرهاي خود ذخيره مكنيد، 10 و براي سفر، توشهدان يا دو پيراهن يا كفشها يا عصا برنداريد، زيرا كه مزدور مستحّق خوراك خود است. 11 و در هر شهري يا قريهاي كه داخل شويد، بپرسيد كه در آنجا كه لياقت دارد؛ پس در آنجا بمانيد تا بيرون رويد. 12 و چون به خانهاي درآييد، بر آن سلام نماييد؛ 13 پس اگر خانه لايق باشد، سلام شما بر آن واقع خواهد شد و اگر نالايق بُوَد، سلام شما به شما خواهد برگشت. 14 و هر كه شما را قبول نكند يا به سخن شما گوش ندهد، از آن خانه يا شهر بيرون شده، خاك پايهاي خود را برافشانيد. 15 هرآينه به شما ميگويم كه در روز جزا حالت زمين سدوم و غموره از آن شهر سهلتر خواهد بود.
پيشگويي زحمات و شكنجهها
16 «هان، من شما را مانند گوسفندان در ميان گرگان ميفرستم؛ پس مثل مارها هوشيار و چون كبوتران ساده باشيد. 17 امّا از مردم برحذر باشيد، زيرا كه شما را به مجلسها تسليم خواهند كرد و در كنايس خود شما را تازيانه خواهند زد، 18 و در حضور حكّام و سلاطين، شما را بخاطر من خواهند برد تا بر ايشان و بر امّتها شهادتي شود. 19 امّا چون شما را تسليم كنند، انديشه مكنيد كه چگونه يا چه بگوييد زيرا در همان ساعت به شما عطا خواهد شد كه چه بايد گفت، 20 زيرا گوينده شما نيستيد بلكه روح پدر شما، در شما گوينده است. 21 و برادر، برادر را و پدر، فرزند را به موت تسليم خواهند كرد و فرزندان بر والدين خود برخاسته، ايشان را به قتل خواهند رسانيد؛ 22 و به جهت اسم من، جميع مردم از شما نفرت خواهند كرد. ليكن هر كه تا به آخر صبر كُند، نجات يابد. 23 و وقتي كه در يك شهر بر شما جفا كنند، به ديگري فرار كنيد زيرا هرآينه به شما ميگويم تا پسر انسان نيايد، از همه شهرهاي اسرائيل نخواهيد پرداخت.
24 «شاگرد از معلّم خود افضل نيست و نه غلام از آقايش برتر. 25 كافي است شاگرد را كه چون استاد خويش گردد و غلام را كه چون آقاي خود شود. پس اگر صاحب خانه را بَعْلْزَبُول خواندند، چقدر زيادتر اهل خانهاش را. 26 لهذا از ايشان مترسيد زيرا چيزي مستور نيست كه مكشوف نگردد و نه مجهولي كه معلوم نشود. 27 آنچه در تاريكي به شما ميگويم، در روشنايي بگوييد، و آنچه در گوش شنويد بر بامها موعظه كنيد. 28 و از قاتلان جسم كه قادر بر كشتن روح نياند، بيم مكنيد بلكه از او بترسيد كه قادر است بر هلاك كردن روح و جسم را نيز در جهنّم. 29 آيا دو گنجشك به يك فَلس فروخته نميشود؟ و حال آنكه يكي از آنها جز به حكم پدر شما به زمين نميافتد. 30 ليكن همه مويهاي سر شما نيز شمرده شده است. 31 پس ترسان مباشيد زيرا شما از گنجشكان بسيار افضل هستيد.
32 «پس هر كه مرا پيش مردم اقرار كند، من نيز در حضور پدر خود كه در آسمان است، او را اقرار خواهم كرد. 33 امّا هر كه مرا پيش مردم انكار نمايد، من هم در حضور پدر خود كه درآسمان است او را انكار خواهم نمود. 34 گمان مبريد كه آمدهام تا سلامتي بر زمين بگذارم. نيامدهام تا سلامتي بگذارم بلكه شمشير را. 35 زيرا كه آمدهام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خويش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم. 36 و دشمنان شخص، اهل خانه او خواهند بود.
37 «و هر كه پدر يا مادر را بيش از من دوست دارد، لايق من نباشد و هر كه پسر يا دختر را از من زياده دوست دارد، لايق من نباشد. 38 و هر كه صليب خود را برنداشته، از عقب من نيايد، لايق من نباشد. 39 هر كه جان خود را دريابد، آن را هلاك سازد و هر كه جان خود را بخاطر من هلاك كرد، آن را خواهد دريافت. 40 هر كه شما را قبول كند، مرا قبول كرده و كسي كه مرا قبول كرده، فرستنده مرا قبول كرده باشد. 41 و آنكه نبياي را به اسم نبي پذيرد، اجرت نبي يابد و هر كه عادلي را به اسم عادلي پذيرفت، مزد عادل را خواهد يافت. 42 و هر كه يكي از اين صغار را كاسهاي از آب سرد محض نام شاگرد نوشاند، هرآينه به شما ميگويم اجر خود را ضايع نخواهد ساخت.»
ترجمه هزاره نو
دوازده شاگرد عيسي
آنگاه عيسـي دوازده شاگـرد خود را نزد خود فرا خواند و به ايشان قدرت داد تا ارواح ناپاك را بيرون كنند و هر نوع بيماري و مرض را شفا دهند. 2 اين است نامهاي آن دوازده شاگرد: شمعون (معروف به پِطرُس )، اَندرياس (برادر پطرس )، يعقوب (پسرزِبِدي )، يوحنا (برادر يعقوب )، 3 فيليپ ، بَرتولما، توما، متي ' (باجگير معروف )، يعقوب (پسر حلفي )، تِدي ، 4 شمعون (عضو حزب «فدائيان ») و يهودا اِسخريوطي (كسي كه در آخر به عيسي خيانت كرد).
5 عيسي ايشان را به مأموريت فرستاده ، چنين گفت : «نزد غير يهوديان و سامريان نرويد، 6 بلكه فقط نزد قوم اسرائيل كه گوسفندان گمشده خدا هستند، برويد. 7 برويد و به ايشان خبر دهيد كه خداوند ملكوت خود را برقرار مي سازد. 8 بيماران را شفا دهيد، مرده ها را زنده كنيد، جذامي ها را شفا دهيد، و ارواح ناپاك را از وجود مردم بيرون كنيد. مفت گرفته ايد، مفت هم بدهيد.
9 «پول با خود بر نداريد، 10 حتي كوله بار و كفش و لباس اضافي و چوب دستي نيز با خود نبريد. زيرا مردمي كه به كمكشان مي شتابيد، خوراك و پوشاك شما را فراهم خواهند ساخت . 11 وقتي وارد شهر يا دهي مي شويد، سراغ آدم خداشناسي را بگيريد، و تا روزي كه آنجا هستيد، در خانه او بمانيد. 12 وقتي وارد خانه اي مي شويد، سلام گوييد. 13 اگر آن خانواده شايسته باشد، بركت سلام شما بر آن خانه قرار خواهد گرفت ؛ اگر نباشد، بركت به خودتان باز خواهد گشت . 14 اگر اهل خانه اي يا شهري شما را راه ندادند، و يا به سخنانتان گوش ندادند، گرد و خاك آنجا را نيز به هنگام بازگشت ، از پايهايتان بتكانيد. 15 مطمئن باشيد كه در روز قيامت ، وضع مردم فاسد سدوم و عموره خيلي بهتر از وضع آنان خواهد بود.
16 «من شما را همچون گوسفندان به ميان گرگان مي فرستم . پس مثل مار، هوشيار باشيد و مثل كبوتر، بي آزار. 17 ولي مواظب باشيد، زيرا مردم شما را گرفته ، به محاكمه خواهند كشيد و حتي در عبادتگاه ها شما را شلاق خواهند زد. 18 بلي ، شما را بخاطر من ، پيش فرماندهان و پادشاهان خواهند برد تا از شما بازجويي كنند. و اين براي شما فرصتي خواهد بود تا درباره من با آنان سخن گوييد و ايشان را آگاه سازيد.
19 «وقتي شما را مي گيرند، نگران نباشيد كه موقع بازجويي چه بگوييد، چون كلمات مناسب بموقع به شما عطا خواهد شد. 20 زيرا اين شما نيستيد كه سخن مي گوييد، بلكه روح پدر آسماني شماست كه بوسيله شما سخن خواهد گفت .
21 «برادر، برادر خود را و پدر، فرزندش را تسليم مرگ خواهد كرد. فرزندان بر ضد والدين برخاسته ، ايشان را خواهند كشت . 22 همه بخاطر من از شما متنفر خواهند شد. ولي از ميان شما كساني نجات خواهند يافت كه تا به آخر زحمات را تحمل كنند.
23 «هرگاه شما را در شهري اذيت كنند، به شهر ديگر فرار كنيد. قبل از اينكه بتوانيد به تمام شهرهاي اسرائيل برويد، من خواهم آمد. 24 شاگرد از استاد خود والاتر نيست ، و نه نوكر از اربابش . 25 شاگرد در سرنوشت استاد خود شريك است و نوكر نيز در سرنوشت اربابش . اگر مرا كه سرپرست خانه هستم شيطان بگويند، چقدر بيشتر شما را شيطان خطاب خواهند كرد. 26 ولي از آنان كه شما را تهديد مي كنند نترسيد، زيرا وقت آن خواهد رسيد كه هر حقيقتي آشكار گردد؛ توطئه هاي مخفي آنان نيز براي همه آشكار خواهد شد.
27 «سخناني كه اكنون در تاريكي به شما مي گويم ، آنها را در روز روشن به همه اعلام كنيد؛ و هر چه در گوش شما مي گويم ، از بامها فرياد كنيد.
28 «نترسيد از كساني كه مي توانند فقط بدن شما را بكشند ولي نمي توانند به روحتان صدمه اي بزنند. از خدا بترسيد كه قادر است هم بدن و هم روح شما را در جهنم هلاك كند. 29 قيمت دو گنجشك چقدر است ؟ خيلي ناچيز. ولي حتي يك گنجشك نيز بدون اطلاع پدر آسماني شما بر زمين نمي افتد. 30 تمام موهاي سر شما نيز حساب شده است . 31 پس نگران نباشيد. در نظر خدا شما خيلي بيشتر از گنجشكهاي دنيا ارزش داريد.
32 «اگر كسي نزد مردم اعتراف كند كه به من ايمان دارد، من نيز از او نزد پدر آسماني خود تعريف خواهم نمود. 33 ولي اگر كسي پيش مردم مرا رد كند، من هم نزد پدر آسماني خود، او را رد خواهم نمود.
34 «گمان مبريد كه آمده ام صلح و آرامش را بر زمين برقرار سازم . نه ، من آمده ام تا شمشير را برقرار نمايم . 35 من آمده ام تا پسر را از پدر جدا كنم ، دختررا از مادر، و عروس را از مادر شوهر. 36 بطوريكه دشمنان هر كس ، اهل خانه خود او خواهند بود. 37 اگر پدر و مادر خود را بيش از من دوست بداريد، لايق من نيستيد؛ و اگر پسر و دختر خود را بيش از من دوست بداريد، لايق من نيستيد. 38 اگر نخواهيد صليب خود را برداريد و از من پيروي كنيد، لايق من نمي باشيد.
39 «اگر بخواهيد جان خود را حفظ كنيد، آن را از دست خواهيد داد؛ ولي اگر جانتان را بخاطر من از دست بدهيد، آن را دوباره بدست خواهيد آورد.
راهنما
متي 10 . اعزام دوازده رسول
اين جريان بطور مختصر در مرقس 6 : 7 - 13 و لوقا 9 : 1 - 6 نيز ذكر شده است. اين واقعه ميبايستي كمي قبل از عيد فصح باشد. زيرا زماني بود كه آنها ايام عيد فصح را پشت سر گذاشته بودند، يعني درست قبل از معجزة غذا دادن به 5000 نفر (لوقا 9 : 10 - 17 ، يوحنا 6 : 4).
دستورالعملهايي كه عيسي در اين بخش به رسولان ميدهد، در برگيرندة نصايحي بسيار عالي خطاب به همة مسيحيان است. اين نصايح شامل زيرك و حكيم بودن مثل ماران و ساده دل و بيضرر چون كبوتران، تحمل سختيها، اعتماد بر مراقبتهاي حتمي خدا از عزيزان خود، چشم دوختن بر اهداف ابدي است.
بعضي از دستورالعملها را عيسي بصورت موقتي درخواست ميكند. بعنوان مثال : نبردن پول با خود. اگر آنان در موقعيتي بودند كه خدا به آنها قدرت شفا بخشيدن داده بود، لازم نبود به احتياجاتي جسمي در رابطه با خوراك و محل استقرار فكر كنند. ولي بعدها ميبينيم كه مسيح به آنها امر ميكند كه با خود پول بردارند (لوقا 22 : 35 - 38).
دعوت از دوازده رسول
عيسي مدت يكسال و نيم را صرف نمود تا انتخابي كامل انجام دهد. پس از انتخاب رسولان، آنها مدت 2 سال با او همراه بودند.
در سال 26 ميلادي (احتمالاً در نوامبر - آبان ماه) يوحنا، اندرياس، شمعون، فيليپس و نتنائيل، هنگامي كه يحيي به تعميد دادن اشتغال داشت، به عيسي ايمان آوردند (يوحنا 1 : 35 - 51)، آنها در سفر به قانا با او همراه شدند و سپس به شغلهاي سابق خود برگشتند تا اينكه عيسي بعدها دعوتي مجدد از آنان به عمل آورد.
در سال 28 ميلادي (احتمالاً در ژانويه - دي ماه)، عيسي پس از اتمام مرحلة اول خدمت در يهوديه، خدمت در جليل را آغاز نمود. در اين زمان از شمعون، اندرياس، يعقوب و يوحنا دعوت كرد تا دامهاي ماهيگيري را كنار گذاشته و بطور كامل او را متابعت كنند (مرقس 1 : 16 - 20).
كمي بعد از متي دعوت شد تا به اين گروه بپيوندد (متي 9 : 9).
در سال 28 ميلادي (احتمالاً در ماه مه - اسفند ماه) دوازده رسول بطور رسمي انتخاب شدند (لوقا 6 : 12 - 16).
در سال 29 ميلادي (احتمالاً در ماه مارس - فروردين ماه) به آنها قدرت شفا داده شد و دو به دو به يك مأموريت تقريباً يكماهه اعزام شدند (خگجمتي 10).
در سال 30 ميلادي (در ماه مه - اسفند ماه) مأموريت نهايي شامل اعلام انجيل تا انقضاي عالم به آنها داده شد (متي 28 : 16 - 20).
تعليم و تربيت دوازده رسول
يكي از بخشهاي بسيار مهم مأموريت زميني عيسي عبارت بود از انتخاب و تربيت افرادي كه بتوان كار ملكوت را به آنها واگذار كرد. هدف اصلي آمدن مسيح به اين جهان اين بود كه در حكم برة خدا بميرد تا گناه انسان را كفاره كند و بوسيلة رستاخيز از مردگان، حيات جاوداني را براي بشريت به ارمغان آورد. ولي زندگي، مرگ و رستاخيز او زماني مفيد واقع ميشد كه همة جهان از آن اطلاع حاصل مينمودند. او افرادي تربيت نمود تا اين خبر را به جميع ملل برسانند. چنانكه آنها در انجام اين مأموريت قصور ميورزيدند، آمدن او به اين جهان بيفايده ميگرديد. قصد عيسي در اولين باري كه شاگردان را به مأموريت فرستاد اين بود كه آنها را براي اين كار تربيت كند.
اين مأموريت اول فرصت مناسبي براي تمرين بود و در عين حال بخشي از روشي بود كه عيسي توسط آن ميخواست به ملتها، آمدن مسيح موعود را اعلام نمايد. در آن زمان روزنامه نبود. تنها روش انتشار اخبار در صحبت زباني خلاصه ميشد. بعدها عيسي 70 نفر را براي نيل به اين مقصود اعزام نمود. اين مردان با انجام معجزات به پيغام خويش صحت و اعتبار بخشيدند. آنان بوسيلة قدرت معجزه نه تنها توجه بسياري را جلب نمودند، بلكه به ذات مافوق الطبيعة شخصي كه دربارة او سخن ميگفتند، اشاره نمودند.
تربيت آنها كار آساني نبود چرا كه آنان براي كاري بس متفاوتتر از آنچه خود تصور مينمودند تعليم ميديدند. در ابتدا آنها از عيسي تحت عنوان يك سياستمدار تبعيت نمودند. تصور اينكه روزي آنها واعظ خواهند شد، كاملاً از فكرشان دور بود. آنها انتظار داشتند كه عيسي به عنوان مسيح موعود، امپراطوري دنيوي عظيمي تشكيل دهد و هر يك از آنان نيز وزراء اين حكومت بشوند (به توضيحات مربوط به متي 13 مراجعه شود).
روش عيسي براي تغيير تصوراتي كه آنان از همكاري با عيسي داشتند، اين بود كه خود را در پري جلال الهي به آنان نشان دهد. در اينصورت عليرغم مشاهدة تفاوتهاي موجود بين آنچه در عيسي ميديدند و آنچه انتظار آن را داشتند، ايمان ميآوردند كه او همان شخصي است كه بايد بيايد. يكي از دلايلي كه عيسي اقدام به انجام معجزه نمود و يا اينكه هيأت او تبديل يافت، همين مورد بود.
بسياري اوقات عيسي با آنها به مثلها سخن ميگفت و نكات مبهمي را بكار ميبرد تا به آنها بياموزد كه هميشه منظور اصلي او، ظاهر امور نيست. او آنها را براي مدت زماني در ابهام و تعجب نگاه ميداشت. اگر عيسي از ابتدا همه چيز را با زباني ساده به آنها ميگفت، احتمالاً علاقهاي در پيروي او از خود نشان نميدادند.
سرانجام عيسي براي آنها روشن ساخت كه قرار است به جاي تسخير تخت سلطنت، بر روي صليب مصلوب شود. آنها با شنيدن اين حقيقت مبهوت و متعجب شدند و تصور ميكردند كه عيسي هنوز به مثلها با آنها سخن ميگويد. حتي هنگام شام آخر، فكر آنها روي اين مطلب دور ميزد كه كداميك از آنان بزرگترين مقام را در ملكوت عيسي خواهد داشت.