ترجمه شریف گویا
|
ترجمه شریف انجیل متی
آزمایشهای سه گانه
«همچنین در مرقس 1: 12 ـ 13 و لوقا 4: 1 ـ 13»
1. آنگاه روح خدا عیسی را به بیابان برد تا ابلیس او را در مقابل وسوسه ها امتحان کند.
2. عیسی چهل شبانه روز روزه گرفت و سرانجام گرسنه شد.
3. در آن وقت وسوسه کننده به او نزدیک شده گفت:« اگر تو پسر خدا هستی بگو این سنگها نان بشود.»
4. عیسی در جواب گفت:« کتاب مقدس میفرماید: زندگی انسان فقط بسته به نان نیست بلکه به هر کلمه ای که خدا میفرماید.»
5. آنگاه ابلیس او را به بیت المقدس برده بر روی کنگره معبد بزرگ قرار داد
6. و به او گفت: « اگر تو پسر خدا هستی خود را از اینجا به پائین بینداز زیرا کتاب مقدس می فرماید: او به فرشتگان خود فرمان خواهد داد و آنان تو را بر روی دست خواهند برد مبادا پایت به سنگی بخورد.»
7. عیسی جواب داد:« کتاب مقدس همچنین می فرماید: خداوند، خدای خود را امتحان نکن.»
8. بار دیگر ابلیس او را بر بالای کوه بسیار بلندی برد و تمامی ممالک جهان و شکوه و جلال آنها را به او نشان داد
9. و گفت:« اگر پیش من سجده کنی و مرا بپرستی همه اینها را به تو خواهم داد.»
10. عیسی به او فرمود:« دور شو، ای شیطان کتاب مقدس می فرماید: باید خداوند ،خدای خود را بپرستی و فقط او را خدمت نمائی.»
11. آنگاه ابلیس عیسی را ترک نمود و فرشتگان آمده او را خدمت کردند.
شروع کار عیسی در جلیل
« همجنین در مرقس 1: 14 ـ15 و لوقا 4: 14 ـ 15 »
12. وقتی عیسی شنید که یحیی بازداشت شده است به استان جلیل رفت.13. ولی در شهر ناصره نماند بلکه به کفرناحوم که در کنار دریای جلیل و در نواحی زبولون و نفتالی واقع است رفت و در آنجا ماندگار شد.
14. و با این کار سخنان اشعیاء نبی تحقق یافت که میفرماید:
15. «زبولون و نفتالی، سرزمین هائی که در مسیر دریا و آن سوی اردن هستند.جلیل در قسمت بیگانگان.
16. قومی که در تاریکی به سر می برند نور عظیمی خواهند دید و بر آنانیکه در سرزمین سایه مرگ ساکنند نوری خواهد درخشید.»
17. عیسی از آن روز به اعلام پیام خود پرداخت و گفت:« توبه کنید زیرا پادشاهی آسمانی نزدیک است.»
دعوت چهار ماهیگیر
«همچنین در مرقس 1: 16 ـ 20 و لوقا 5: 1 ـ 11 »
18. وقتی عیسی در کنار دریای جلیل قدم می زد دو برادر یعنی شمعون ملقب به پطرس و برادرش اندریاس را دید که تور به دریا می انداختند زیرا آنها ماهیگیر بودند.19. عیسی به ایشان فرمود: « دنبال من بیائید تا شما را صیاد مردم گردانم.»
20. آن دو نفر فورأ تورهایشانرا گذاشته به دنبال او رفتند.
21. عیسی از آنجا قدری جلوتر رفت و دو برادر دیگر یعنی یعقوب زبدی و برادرش یوحنا را دید که با پدر خود زبدی در قایق نشسته مشغول آماده کردن تورهای خود بودند. عیسی آنها را پیش خود خواند
22. و آنها فورأ قایق و پدرشان را ترک کرده به دنبال او رفتند.
.
تعالیم و خدمات عیسی
«همچنین در لوقا 6 : 17 ـ 19 »
23. عیسی در تمام جلیل می گشت، در کنیسه های آنها تعلیم میداد و مژده پادشاهی خدا را اعلام میکرد و بیماریها و ناخوشی های مردم را شفا می بخشید.24. او در تمام سوریه شهرت یافت و تمام کسانی را که به انواع امراض و دردها مبتلا بودند و دیوانگان و مصروعان و مفلوجان را نزد او می آوردند و او آنان را شفا می بخشید.
جمعیت کثیری نیز از جلیل و دکاپولس، از اورشلیم و یهودیه و از آن سوی اردن به دنبال او روانه شدند.
تجربه عيسي در بيابان
(مرقس 1:12-13، لوقا 4:1-13)
آنگاه عيسي به دست روح به بيابان برده شد تا ابليس او را تجربه نمايد. 2 و چون چهل شبانه روز روزه داشت، آخر گرسنه گرديد. 3 پس تجربه كننده نزد او آمده، گفت: «اگر پسر خدا هستي، بگو تا اين سنگها نان شود.» 4 در جواب گفت: «مكتوب است انسان نه محض نان زيست ميكند، بلكه به هر كلمهاي كه از دهان خدا صادر گردد.» 5 آنگاه ابليس او را به شهر مقدّس برد و بر كنگره هيكل برپا داشته، 6 به وي گفت: «اگر پسر خدا هستي، خود را به زير انداز، زيرا مكتوب است كه فرشتگان خود را درباره تو فرمان دهد تا تو را به دستهاي خود برگيرند، مبادا پايت به سنگي خورد.» 7 عيسي وي را گفت: «و نيز مكتوب است خداوند خداي خود را تجربه مكن.» 8 پس ابليس او را به كوهي بسيار بلند برد و همه ممالك جهان و جلال آنها را بدو نشان داده، 9 به وي گفت: «اگر افتاده مرا سجده كني، همانااين همه را به تو بخشم.» 10 آنگاه عيسي وي را گفت: «دور شو اي شيطان، زيرا مكتوب است كه خداوند خداي خود را سجده كن و او را فقط عبادت نما.» 11 در ساعت ابليس او را رها كرد و اينك فرشتگان آمده، او را پرستاري مينمودند.
موعظة عيسي در جليل
(مرقس 1:14-15، لوقا 4:14-15، يوحنا 4:43-45)
12 و چون عيسي شنيد كه يحيي گرفتار شده است، به جليل روانه شد، 13 و ناصره را ترك كرده، آمد و به كفرناحوم، به كنارة دريا در حدود زبولون و نفتاليم ساكن شد. 14 تا تمام گردد آنچه به زبان اشعياي نبي گفته شده بود 15 كه «زمين زبولون و زمين نفتاليم، راه دريا آن طرف اُرْدُن، جليلِ امّتها؛ 16 قومي كه در ظلمت ساكن بودند، نوري عظيم ديدند و برنشينندگان ديار موت و سايه آن نوري تابيد.» 17 از آن هنگام عيسي به موعظه شروع كرد و گفت: «توبه كنيد زيرا ملكوت آسمان نزديك است.»
چهار ماهيگير عيسي را
پيروي ميكنند
(لوقا 1:16-20)
18 و چون عيسي به كناره درياي جليل ميخراميد، دو برادر يعني شمعون مسمّي' به پطرس و برادرش اندرياس را ديد كه دامي در دريا مياندازند، زيرا صيّاد بودند. 19 بديشان گفت: «از عقب من آييد تا شما را صيّاد مردم گردانم.» 20 در ساعت دامها را گذارده، از عقب اوروانه شدند. 21 و چون از آنجا گذشت، دو برادر ديگر يعني يعقوب، پسر زِبِدي و برادرش يوحنّا را ديد كه در كشتي با پدر خويش زِبِدي، دامهاي خود را اصلاح ميكنند؛ ايشان را نيز دعوت نمود. 22 در حال، كشتي و پدر خود را ترك كرده، از عقب او روانه شدند.
موعظة عيسي در سراسر جليل
(مرقس 1:35-39، لوقا 4:42-44)
23 و عيسي در تمام جليل ميگشت و در كنايس ايشان تعليم داده، به بشارت ملكوت موعظه همي نمود و هر مرض و هر درد قوم را شفا ميداد. 24 و اسم او در تمام سوريّه شهرت يافت، و جميع مريضاني كه به انواع امراض و دردها مبتلا بودند و ديوانگان و مصروعان و مفلوجان را نزد او آوردند، و ايشان را شفا بخشيد. 25 و گروهي بسيار از جليل و ديكاپولِس و اُورشليم و يهوديّه و آن طرف اُرْدُن در عقب او روانه شدند.
ترجمه هزاره نو
آزمايش عيسي
آنگاه روح خدا عيسي را به بيابان برد تا در آنجا شيطان او را وسوسه و آزمايش كند. 2 عيسي در آن زمان ، براي مدت چهل شبانه روز روزه گرفت . پس در آخر بسيار گرسنه شد. 3 در اين حال
شيطان به سراغ او آمد و او را وسوسه كرد و گفت : «اگر اين سنگها را تبديل به نان كني ، ثابت خواهي كرد كه فرزند خدا هستي .»
4 اما عيسي به او فرمود: «نه ، من چنين نخواهم كرد، زيرا كتاب آسماني مي فرمايد نان نمي تواند روح انسان را سير كند؛ بلكه فقط كلام خداست كه مي تواند نياز دروني او را برآورده سازد.»
5 سپس شيطان او را به شهر اورشليم برد و بر روي بام خانه خدا قرار داد، 6 و به او گفت : «خود را از اينجا بينداز و ثابت كن كه فرزند خدا هستي ؛ چون كتاب آسماني مي فرمايد: خدا فرشتگان خود را خواهد فرستاد تا تو را از خطر حفظ كنند... آنها نخواهند گذاشت كه حتي پايت به سنگ بخورد.»
7 عيسي جواب داد: «بلي ، ولي همان كتاب نيز مي فرمايد كه خداوند را بي جهت آزمايش مكن .»
8 سپس شيطان او را به قله كوه بسيار بلندي برد و تمام ممالك جهان ، و شكوه و جلال آنها را به او نشان داد، 9 و گفت : «اگر زانو بزني و مرا سجده كني ، همه اينها را به تو مي بخشم .»
10 عيسي به او گفت : «دور شو اي شيطان ! كتاب مقدس مي فرمايد: فقط خداوند را بپرست و تنها از او اطاعت كن .»
11 آنگاه شيطان دور شد و فرشتگان آمدند و عيسي را خدمت كردند.
آغاز خدمات عيسي
12و13 وقتي عيسي از دستگيري يحيي باخبر شد، از ايالت يهوديه ، به ناصره در ايالت جليل بازگشت . پس از مدتي ، از آنجا به بندر كفرناحوم رفت كه در كرانه درياچه جليل و نزديك زبولـون و نفتالي واقع است . 14 اشعياي نبي اين را پيشگويي كرده و گفته بود: 15 «سرزمين زبولون و نفتالي كنار درياچه ، و ناحيه آن طرف رود اردن ، و جليل عليا، سرزمين بيگانگان ؛ 16 در آنجا كه مردم در تاريكي نشسته بودند، نور عظيمي ديده شد. بر آناني كه در ديار مردگان ساكن بودند، نوري تابيد.» 17 عيسي از آن روز به بعد، به اعلام پيغام خدا پرداخت و مي گفت : «از گناهان خودتوبه نماييد و نزد خدا بازگشت كنيد، زيرا ملكوت آسمان نزديك شده است .»
18 روزي عيسي در كنار درياچه جليل قدم مي زد كه «شمعون پطرس » و برادرش «اندرياس » را ديد كه سوار بر قايق بودند و تور ماهيگيري را به دريا انداخته بودند، زيرا شغل هر دو ماهيگيري بود.
19 عيسي ايشان را خوانده ، گفت : «بدنبال من بياييد و من به شما نشان مي دهم كه چگونه مردم را براي خدا صيد كنيد.» 20 ايشان بي درنگ تورها را به كناري انداخته ، به دنبال او رفتند.
21 عيسي از آنجا قدري جلوتر رفت و دو برادر ديگر يعني يعقوب و يوحنا را ديد كه با پدرشان «زِبِدي » در قايق نشسته بودند و تورهاي خود را تعمير مي كردند. عيسي ايشـان را نيـز دعوت كـرد تـا بدنبالش برونـد. 22 ايشان بلافاصله قايق و پدر خود را رها كرده ، بدنبال عيسي رفتند.
راهنما
متي 4 : 1 - 10 . چهل روز وسوسه
اين بخش در لوقا 4 : 1 - 13 و مرقس 1 : 12 - 13 نيز ذكر شده است. روحالقدس، شيطان و فرشتگان هريك در اين واقعه نقشي ايفاء ميكنند. روحالقدس عيسي را راهنمايي كرد، فرشتگان او را ياري نمودند و شيطان به وسوسه كردن مسيح جهت منحرف نمودن او از رسالتش، مبادرت ورزيد.
همة كائنات در عمل بودند و همة اين مبارزات براي مخلوقات سرنوشت ساز بود.
شايد اين سؤال براي ما پيش بيايد كه چرا عيسي، درست پس از تعميد مورد وسوسه قرار گرفت. نزول روحالقدس در آن زمان، در تجربة بشري عيسي، دو مورد تازه را در بر ميگرفت. اول قدرت بيحد انجام معجزه و ديگري بازگرداندن كامل شناختي كه او قبل از تجسّم داشت.
عيسي از ازل ميدانست كه روزي پا به دنيا خواهد نهاد تا در حكم بره خدا جان خود را به جهت گناه انسان بنهد. او بصورت يك طفل، در آخور بدنيا آمد. آيا عيسي در قالب يك طفل كوچك به همة دانشي كه قبل از قبول محدوديتهاي جسم داشت واقف بود؟ آيا اين طبيعيتر نيست كه فكر كنيم كه عيسي در حين رشد جسماني، درحاليكه معلومات انساني را فرا ميگرفت، دانش روحاني پيش از تجسم نيز بتدريج در او شكل ميگرفت؟
مطمئناً مادر عيسي چگونگي تولد او را براي او شرح داده بود. عيسي ميدانست كه او پسر خدا و مسيح موعود است. بدون شك، او با مادرش دربارة چگونگي روشهايي كه ميبايستي در دنيا بعنوان مسيح موعود پيشه كند، صحبت كرده بود. ولي در زمان تعميد هنگامي كه روحالقدس بر او قرار گرفت، بلافاصله چيزهايي را كه قبل از تجسّم ميدانست، بطور كامل و واضح بر او روشن شد. يكي از اين موارد، موضوع صليب بود كه توسط آن ميبايستي مأموريت خويش را عملي نمايد. اين مورد، او را تعجب زده نمود به حدّي كه ميل به غذا را از او گرفت و ترجيح داد كه از اجتماع انساني دور باشد و مدت 40 روز نسبت به اين مأموريت عجيب، به تفكر بپردازد.
او درگير چه نوع وسوسهاي شد؟ وسوسههايي كه هر انسان معمولي نيز در تلاش جهت بدست آوردن نان و شهرت طلبي و قدرت در آن ميافتد؛ ولي در مورد مسيح حالت شديدتر آن را ميبينيم. شايد در نظر ما عيسي شخصيتي بزرگتر از اين حرفها است كه اينچنين انگيزههايي بتواند بصورت شديدي در او عمل نمايد. با توجه به گذشته و زمينههايي كه او داشت، ما ايمان داريم كه در اين زمان او به جهت نجات جهان با خواستههاي خود مبارزه مينمود. او ميدانست كه چه مأموريتي دارد. ولي آنچه كه براي او سؤال بود اين بود كه اين مأموريت را چگونه بايد انجام دهد. او درك نمود كه در اين راه بايد قدرت معجزهگري را كه به او سپرده شده بود بكار ببرد. قدرتي كه هيچ بشر عادي تا بحال نديده بود. او ميدانست كه بايست هزاران نفر را با چند نان سير كند و در عين حال بر قدرتهاي طبيعت فايق آيد. او ميتوانست براي عملي كردن اين نقشه، حكومت اين جهان را بدست بگيرد و با زور مردم را مجبور به انجام ارادة خويش بسازد. اين، همان پيشنهادي بود كه شيطان به او داد. ولي مأموريت عيسي اين نبود كه مردم را مجبور به اطاعت كند، بلكه او آمده بود تا قلبها را تبديل دهد.
آيا شيطان حقيقتاً در آنجا حاضر بود؟ يا اينكه اين فقط يك مبارزة دروني بود؟ مشخص نيست كه شيطان چگونه بر عيسي ظاهر شد ولي عيسي بدون اينكه اشتباه كند درك كرد كه اين پيشنهاد مستقيماً از سوي شيطان است. او فهميد كه شيطان در آنجا حاضر است و مصمم است كه عيسي را از مأموريتش منحرف بسازد (به قسمت شيطان مربوط به توضيحات لوقا 4 : 1 - 13 مراجعه شود).
بنظر ميرسد مكاني كه عيسي در آنجا مورد وسوسه قرار گرفت، از لحاظ جغرافيايي در ارتفاعات لميزرع كوههاي مشرف بر شهر اريحا بود. اين بخش بالاي نهر كريت يعني جايي كه غرابها به ايليا خوراك دادند قرار داشت. او احتمالاً در حاليكه در اين مكان ايستاده بود ميتوانست از فاصلهاي دور، جلجتا را كه در برگيرندة آزمايش نهايي او بود، ببيند (به نقشة 45 واقع در توضيحات مربوط به متي 3 : 13 - 17 مراجعه شود).
عيسي به مدت 40 روز، روزه گرفت (آية 2). موسي نيز در كوه سينا، هنگام دريافت ده فرمان، بمدت 40 روز در روزه بود (خروج 34 : 28). ايليا هنگامي كه در راه همين كوه بود، 40 روز را در روزه سپري نمود (اول پادشاهان 19 : 8). موسي نمايندة شريعت بود و ايليا نمايندة انبياء، و عيسي، مسيح موعودي است كه در او شريعت و انبياء به هم ميرسند. اگر عيسي از قلة كوهي كه در آن، ايام روزه را سپري مينمود به طرف شرق نگاهي ميانداخت، با پشت سر گذاشتن رود اردن، سلسله جبال نبو را مشاهده مينمود كه در آنها موسي و ايليا، قرنها پيش زندگي زميني را ترك كرده بسوي خداي خويش شتافته بودند.
تقريباً سه سال بعد، اين سه نفر بر روي كوه حرمون، طي جريان تبديل هيئت مسيح با همديگر ملاقات به عمل آوردند (به نقشة 48 مراجعه شود). كوه حرمون در 160 كيلومتري شمال منطقهاي كه در آنجا عيسي مورد وسوسه قرار گرفت، قرار داشت بطوريكه منظرة زيباي آن ديده ميشد كه گويي كلاه برفي سفيدي بر سر گذاشته است. اين دو كوه با هم شاهد درد و رنج و سپس جلال او بودند.
عيسي پس از طي دوران وسوسه به اردن، مكاني كه يحيي او را تعميد داده بود بازگشت (به توضيحات مربوط به يوحنا 1 : 19 - 34 مراجعه شود).
متي 4 : 11 . فرشتگان
فرشتگان، بارها در طول زندگي عيسي به چشم ميخورند
فرشتهاي خبر تولد يحيي را اعلان نمود (لوقا 1 : 11 - 17) و او را نامگذاري كرد (لوقا 1 : 13).
فرشتهاي خبر تولد عيسي را براي مريم پيشگويي نمود (لوقا 1 : 26 - 37).
فرشتهاي خبر تولد عيسي را براي يوسف پيشگويي كرد (متي 1 : 20 - 21) و او را نامگذاري نمود (متي 1 : 21).
فرشتگان خبر تولد عيسي را به شبانان اعلام كردند (لوقا 2 : 8 - 15) و سرود هللويا سراييدند (لوقا 13:2-14).
فرشتهاي طفل و والدينش را در فرار به مصر راهنمايي نمود (متي 2 : 13 و 20).
فرشتگان از عيسي هنگام وسوسه پرستاري نمودند (متي 4 : 11).
فرشتهاي در باغ جتسيماني نزد عيسي بود (لوقا 22 : 43).
فرشتهاي سنگ قبر عيسي را به آنسوي ديگر غلطانيد (متي 28 : 2) و خبر رستاخيز او از مردگان را به زنان اعلام نمود (متي 28 : 5 - 7).
دو فرشته همراه با عيسي بر مريم مجدليه ظاهر شدند (يوحنا 20 : 11 - 14).
مسيح نكات بسياري در مورد فرشتگان گفت
فرشتگان بر او نزول و صعود ميكنند (يوحنا 1 : 51).
فوجي از فرشتگان تسليم فرمان او هستند (متي 26 : 53).
فرشتگان در بازگشت ثانوي با عيسي همراه خواهند بود (متي 25 : 31 و 16 : 27 ، مرقس 38:8، لوقا 9 : 26).
فرشتگان در روز داوري دروكنندگان خواهند بود (جدا كنندة كركاس و گندم) (متي 13 : 39). فرشتگان جمع كنندگان برگزيدگان خواهند بود (متي 24 : 31).
فرشتگان جدا كنندگان بدكاران و عادلان خواهند بود (متي 13 : 41 و 49).
فرشتگان ايلعازر گدا را به آغوش ابراهيم بردند (لوقا 16 : 22).
فرشتگان به جهت توبة يك گناهكار، شادي ميكنند (لوقا 15 : 10).
كودكان خردسال داراي فرشتة نگهبان هستند (متي 18 : 10).
عيسي به امّت خويش، نزد فرشتگان اقرار خواهد نمود (لوقا 12 : 8).
فرشتگان موجوداتي ابدي و فاقد جنسيت هستند (لوقا 20 : 35 - 36 ، متي 22 : 30).
شيطان، فرشتگاني شرير دارد (متي 25 : 41).
همة نكات فوق از زبان خود عيسي ذكر شده است. سخنان او در مورد فرشتگان، آنقدر مشخص، متنوع و فراوان هستند كه ارائة اين نظر كه او خود را صرفاً با عقايد متداول آن زمان تطبيق داده و از خود چيزي نداشته، حقانيت ساير تعاليم مسيح را هم مخدوش ميسازد.
فرشتگان در كتاب اعمال رسولان
فرشتهاي درهاي زندان را براي رسولان ميگشايد (اعمال 5 : 19).
فرشتهاي فيليپس را بسوي خواجهسراي حبشي هدايت نمود (اعمال 8 : 26).
فرشتهاي پطرس را از زندان آزاد نمود (اعمال 12 : 7 و 8 و 9) و فرشتة او يعني فرشتة پطرس خوانده شد (اعمال 2 : 15).
فرشتهاي هيروديس را زد و او مُرد (اعمال 12 : 33).
فرشتهاي كرنيليوس را هدايت نمود تا پطرس را طلب كند (اعمال 10 : 3).
فرشتهاي هنگام طوفان كنار پولس ايستاده بود (اعمال 27 : 23).
فرشتگان در عهد عتيق
فرشتهاي هاجر را نجات داد (پيدايش 16 : 7 - 12).
فرشتگان تولد اسحق را اعلام كردند (پيدايش 18 : 1 - 15).
فرشتگان سقوط سدوم را اعلام نمودند (پيدايش 18 : 16 - 33).
فرشتگان سدوم را سوزاندند و لوط را نجات دادند (پيدايش 19 : 1 - 29).
فرشتگان از قرباني شدن اسحق جلوگيري كردند (پيدايش 22 : 11 - 12).
فرشتگان از يعقوب نگهباني كردند (پيدايش 28 : 12 ، 31 : 11 ، 32 : 1 ، 48 : 16).
فرشتهاي بر موسي ظاهر شد (خروج 3 : 2).
فرشتهاي قوم اسرائيل را رهبري نمود (خروج 14 : 19 ، 23 : 20 - 23 و 32 : 34).
فرشته چگونگي ازدواج اسحق و رفقه را طرح ريزي نمود (پيدايش 24 : 7).
خدا توسط فرشته، شريعت را به موسي داد (اعمال 38:7 و 53 ، غلاطيان 3 : 19 ، عبرانيان 2:2).
فرشتهاي بلعام را مورد سرزنش قرار داد (اعداد 22 : 31 - 35).
سردار لشكر خدا بر يوشع ظاهر شد (يوشع 5 : 13 - 15).
فرشتهاي قوم اسرائيل را به جهت بت پرستي توبيخ نمود (داوران 2 : 1 - 5).
فرشتهاي مأموريت جدعون را براي او مشخص نمود (داوران 6 : 11 - 40).
فرشتهاي خبر تولد شمشون را اعلام نمود (اعداد 13).
فرشتهاي قوم اسرائيل را به بلا زد (دوم سموئيل 24 : 16 - 17).
فرشتهاي ايليا را نجات داد (اول پادشاهان 19 : 5 - 8).
اليشع بوسيلة فرشتگان نامرئي احاطه شده بود (دوم پادشاهان 6 : 14 - 17).
فرشتهاي دانيال را از چنگال شيران نجات داد (دانيال 6 : 22).
فرشتهاي لشكر آشور را زد (دوم پادشاهان 19 : 35 ، اشعياء 37 : 36).
اردوي فرشتگان، گرداگرد ترسندگان خداست (مزمور 34 : 7 ، 91 : 11).
فرشتگان زكريا را در نوشتن ياري نمودند (زكريا 1 : 9 ، 2 : 3 ، 4 : 5 و الي آخر).
فرشتگان در رسالات و مكاشفه
بعضي از فرشتگان برگزيده هستند (اول تيموتاؤس 5 : 21).
تعداد فرشتگان، غير قابل شمارش است (عبرانيان 12 : 22 ، مكاشفه 5 : 11).
فرشتگان، خدمتگزاران وارثان نجات هستند (عبرانيان 1 : 13 - 14).
فرشتگان در آتش مشتعل داوري، با عيسي همراه خواهند بود (دوم تسالونيكيان 1 : 7).
ما نبايد فرشتگان را بپرستيم (كولسيان 2 : 18 ، مكاشفه 22 : 8 و 9).
نوشتجات مكاشفه تحت هدايت فرشتهاي نوشته شد (مكاشفه 1 : 1).
كليساها داراي فرشتة نگهبان هستند (مكاشفه 1 : 20 ، 2 : 8 و 12 و 18 ، 3 : 1 و 7 و 14).
كتاب مكاشفه در سطح وسيعي، نمايشي از فرشتگان است.
فرشتگان به دستههاي مختلف تقسيم بندي شدهاند و تحت عنوان رؤسا، قوات، قدرتها و سلطنتها، سازماندهي شدهاند (روميان 8 : 38 ، افسسيان 1 : 21 و 3 : 10 ، كولسيان 1 : 16 و 2 : 15 ، اول پطرس 3 : 22).
ميكائيل به عنوان رئيس فرشتگان، ياد شده است. او نگهبان يهوديه بود (دانيال 10 : 13 و 1 ، 1:12). او با ابليس بر سر جسد موسي منازعه كرد (يهودا 9). او از طرف كليسا با شيطان ميجنگد (مكاشفه 12 : 7) او هنگام ظهور ثانوي با مسيح همراه خواهد بود و با صداي او مردگان خواهند برخاست (اول تسالونيكيان 4 : 16).
جبرئيل از فرشتگان اعظم است.
معمولاً فرشتگان قسمتي از قدرتهاي بيجان طبيعت بشمار ميروند، در حاليكه بايد آنان را شخصيتهاي دنياي ناديده در نظر گرفت.
متي 4 : 12 . شروع مأموريت عيسي در جليل
آيات 11 و 12 از لحاظ زماني يكسال با هم فاصله دارند و اين فاصله شامل خدمت در يهوديه و
وقايع مذكور در يوحنا 1 : 19 - 4 : 54 و لوقا 4 : 16 - 30 است (به توضيحات مربوط به مرقس 14:1-15 مراجعه شود).
خدمت در جليل
هر يك از نويسندگان اناجيل مقدار متفاوتي از كتاب خويش را به موضوع خدمت عيسي در جليل اختصاص دادهاند.
متي، نصف انجيل متي يعني 14 باب (4 : 12 - 19 : 1)؛
مرقس، نصف انجيل مرقس يعني 8 باب (1 : 14 - 10 : 1)؛
و لوقا، كمتر از 6 باب انجيل لوقا (4 : 14 - 9 : 51) را به اين قسمت تخصيص دادهاند.
يوحنا تقريباً اشارهاي به اين موضوع نميكند.
خدمت در جليل
(مقايسة 4 انجيل)
متي
دعوت شمعون، اندرياس، يعقوب و يوحنا (4 : 18 - 22).
سفرها، موعظهها و شفاها، ازدحام جمعيت و شهرت عيسي (4 : 23 - 25).
موعظة سر كوه (5 و 6 و 7).
شفاي ابرص و خادم يوزباشي (8 : 1 - 13).
شفاي مادر زن پطرس و بسياري ديگر (8 : 14 - 17).
آرام كردن طوفان (8 : 23 - 27)
شفاي دو ديوانه از اهالي جدريان (8 : 28 - 34).
شفاي مفلوج (9 : 1 - 8).
دعوت از متي و ضيافت او (9 : 9 - 13).
روزه (9 : 14 - 17).
دختر يائيروس و زن مبتلا به مرض استحاضه (9 : 18 - 26).
شفاي دو كور و ديوانة گنگ (9 : 27 - 38).
مأموريت و اعزام دوازده رسول (10).
پيام آوران يحيي تعميد دهنده (11 : 1 - 19).
شهرهاي مورد سرزنش (11 : 20 - 24).
«بياييد نزد من» (11 : 25 - 30).
چيدن خوشهها و شفا در روز سبت (12 : 1 - 14).
شفاي ديوانة كور و گنگ (12 : 15 - 23).
متهم شدن عيسي به همكاري با بعلزبول (12: 24 - 25).
مادر و برادران عيسي (12 : 46 - 50).
مثلهاي برزگر، كركاسها، خردل، خميرمايه، گنج، مرواريد، تور ماهيگيري (13).
سفر به ناصره (13 : 54 - 58).
شهيد شدن يحيي (14 : 1 - 12).
غذا دادن عيسي به 5000 نفر و راه رفتن عيسي بر روي آب (14 : 13 - 33).
شفاي عدة كثير در جنيسارت (14 : 34 - 36).
فريسيان، سنّتها و نجاست (15 : 1 - 20).
زن كنعاني (15 : 21 - 28).
غذا دادن به 4000 نفر (15 : 29 - 39).
خمير ماية فريسيان (16 : 1 - 12).
اعتراف پطرس، پيشگويي مرگ و قيام عيسي (16 : 13 - 28).
تبديل هيئت، پيشگويي دوبارة مرگ و قيام (17 : 1 - 13).
پسر مصروع و پيشگويي مجدد مرگ و قيام (17 : 14 - 23).
اداي پول هيكل (17 : 24 - 27).
«اطفال كوچك» و «بخشش» (18).
مرقس
دعوت از شمعون، اندرياس، يعقوب و يوحنا (1 : 14 - 20).
شفاي ديو زده، مادر زن پطرس و بسياري ديگر (1 : 21 - 34).
مسافرتها، معجزات، شفاي ابرص و مفلوج (1 : 40 - 2 : 12).
دعوت از لاوي و ضيافت لاوي (13:2-17)
روزه (2 : 18 - 22).
چيدن خوشهها و شفا در روز سبت (2 : 23 - 3 : 6).
ازدحام جمعي كثير، شهرت عيسي، معجزات (3 : 7 - 12).
انتخاب دوازده رسول (3 : 13 - 19).
متهم شدن عيسي به همكاري با بعلزبول (3 : 20 - 30).
مادر و برادران عيسي (3 : 31 - 55).
مثلها: برزگر، دانة روينده، دانة خردل (4 : 1 - 34).
آرام ساختن طوفان (4 : 35 - 41).
شفاي ديوانة جدريان (5 : 1 - 20).
دختر يائيروس، زن مبتلا به مرض استحاضه (5 : 21 - 43).
سفر به ناصره (6 : 1 - 6).
اعزام دوازده رسول (6 : 7 - 13).
شهيد شدن يحيي (6 : 14 - 29).
غذا دادن به پنج هزار نفر، راه رفتن عيسي بر روي آب (6 : 30 - 52).
شفاي عدهاي كثير در جنيسارت (6 : 53 - 56).
فريسيان، سنتها و نجاست (7 : 1 - 23).
زن يوناني اهل فينيقية سوريه، كري كه لكنت زبان داشت (7 : 24 - 37).
غذا دادن به 4000 نفر، «خمير ماية فريسيان» (8 : 1 - 21).
شفاي كور در بيت صيدا (8 : 22 - 26).
اعتراف پطرس، پيشگويي مرگ و قيام عيسي (8 : 27 - 9 : 1)
تبديل هيئت عيسي، پيشگويي دوباره راجع به مرگ و قيام عيسي (9 : 2 - 13).
شفاي پسر مصروع، پيشگويي مجدد مرگ وقيام عيسي (9 : 14 - 32).
مباحثه در مورد اينكه «چه كسي از همه بزرگتر است» ، ناشناسي كه به نام عيسي معجزه ميكرد (33:9-50).
لوقا
سفر به ناصره (4 : 14 - 30).
شفاي ديو زده، مادر زن پطرس و بسياري ديگر (4 : 31 - 44).
دعوت از پطرس، يعقوب و يوحنا (5 : 1 - 11).
شفاي ابرص و مفلوج (5 : 12 - 26).
دعوت از لاوي، ضيافت لاوي (5 : 27 - 32).
روزه (5 : 33 - 39).
چيدن خوشهها و شفا در روز سبت (6 : 1 - 11).
انتخاب دوازده رسول (6 : 12 - 19).
موعظة سر كوه (6 : 20 - 49).
غلام يوزباشي، پسر بيوهزن، فرستادگان يحيي (7 : 1 - 35).
زن گناهكار، زنان، مثل برزگر (7 : 36 ـ 8 : 18).
مادر و برادران عيسي، طوفان، ديوانهاي از اهالي جدريان (8 : 19 - 39).
دختر يائيروس، زن مبتلا به مرض استحاضه (8 : 40 - 48).
اعزام دوازده رسول (9 : 1 - 6).
شهادت يحيي (9 : 7 - 9).
غذا دادن به 5000 نفر (9 : 10 - 17).
اعتراف پطرس، پيشگويي مرگ و قيام عيسي (9 : 18 - 27).
تبديل هيئت عيسي (9 : 28 - 36).
شفاي پسر مصروع، پيشگويي دوبارة مرگ و قيام (9 : 28 - 43).
مباحثه در مورد اينكه «چه كسي از همه بزرگتر است» ، ناشناسي كه به نام عيسي معجزه ميكرد (46:9-50).
يوحنا
اولين معجزه در قاناي جليل، سفر به كفرناحوم (2 : 1 - 12).
شفاي پسر سرهنگ (4 : 43 - 54).
غذا دادن به 5000 نفر (6 : 1 - 7 : 1).
يوحنا 4 : 13 - 17. اقامت در كفرناحوم. اين يكي از مواردي است كه در مورد مسيح موعود پيشگويي شده است. (به توضيحات مربوط به متي 2 : 22 - 23 مراجعه شود).
يوحنا 4 : 18 - 22. دعوت از شمعون، اندرياس، يعقوب و يوحنا. (به توضيحات مربوط به مرقس 1 : 16 - 20 و همچنين متي 10 مراجعه شود.)
يوحنا 4: 23 - 25. سفرها، شهرت، تودة مردم، معجزات. ( به توضيحات مربوط به مرقس 38:1-39 مراجعه شود.)
طول مدت و ترتيب زماني خدمات در جليل
عيسي خدمت در جليل را «چهار ماه قبل از فصل حصاد» (آذر، دسامبر)(يوحنا 35:4و43) آغاز نمود و زمان به پايان رساندن آن قبل از عيد خيمهها (مهر، اكتبر) يا درست قبل از عيد تقديس (عيد تجديد) (آذر، دسامبر) بود (لوقا 51:9؛ يوحنا 2:7؛ 22:10).
چنانكه عيد مذكور در يوحنا 5 : 1 عيد فصح در نظر گرفته شود، ميتوان نتيجه گرفت كه عيسي در طول مدتي كه در جليل اقامت گزيده، دو عيد فصح را سپري نموده است.
بنابراين، اين خدمت از ماه آذر يا دسامبر شروع شده و با سپري نمودن دو عيد فصح تا ماه مهر (اكتبر) يا آذر (دسامبر) ادامه داشته است كه جمعاً طول مدت آن دو سال محاسبه ميشود. بديهي است كه اگر عيد مذكور در يوحنا 5 : 1 عيد فصح نباشد، اين مدت زمان به يك سال تقليل مييابد.
متي، مرقس و لوقا عموماً ترتيب زماني مشابهي را در اناجيل رعايت نمودهاند. البته لازم به توضيح است كه بنظر ميرسد به علت عدم تشابه در ترتيب وقايع، اين ترتيب زماني، جزء به جزء رعايت نشده است. عموماً دانشمندان كتابمقدس در ارتباط با اين موضوع كه اناجيل، همگي ترتيب زماني خاصي را رعايت نمودهاند يا نه، اتفاق نظر ندارند.
از آنجا كه هر يك از نويسندگان اناجيل، مسايل و اهداف حاشيهاي ديگري را نيز رعايت كردهاند، در نتيجه گروهبندي مطالب هر انجيل با انجيل ديگر متفاوت است. بسياري اوقات نويسندگان سخني از زمان و مكان واقعه به ميان نميآورند. و به اين ترتيب طبقه بندي مطالب اناجيل و رعايت ترتيب زماني وقايع امري غير ممكن است.
ولي با اين وجود شايد بتوان بعضي از وقايع مشخص و دورههايي خاص را كه مربوط به خدمات عيسي در جليل ميباشند، در يك گروه جاي داد.
غذا دادن به 5000 نفر (يوحنا 6 : 4) هنگام عيد فصح رخ داد. يحيي درست قبل از واقعة غذا دادن به 5000 نفر شهيد شد (متي 14 : 12 - 13). در همين موقع بود كه دوازده رسول از مأموريت خود برگشتند (لوقا 9 : 10).
سه نفر از نويسندگان اناجيل، جريان تبديل هيئت مسيح را كه كمي قبل از عزيمت نهايي از جليل است، ذكر ميكنند.
در عين حال، عزيمت نهايي از جليل درست قبل از عيد خيمهها (مهر، اكتبر) يا عيد تقديس (تجديد) (آذر، دسامبر) بوده است (لوقا 9 : 51 ، يوحنا 7 : 1 - 10 و 10 : 22)، كه البته احتمال دوم بيشتر است چون عزيمت اول سرّي و مخفيانه بود (يوحنا 7 : 10) در حاليكه مردم از عزيمت دوم او اطلاع داشتند (لوقا 10 : 1).
ميتوان نتيجه گرفت كه بين واقعة غذا دادن به 5000 نفر و تبديل هيئت مسيح، دورة زماني 5 يا 8 ماه وجود داشته است، كه بخشي از آن در شمال جليل سپري شده. لازم به توضيح است كه وقايع زيادي از اين دوره ذكر نشده است.
اصليترين بخش خدمت در جليل مربوط به 16 ماه قبل از واقعة غذا دادن به 5000 نفر بوده است. در اين دوره عيسي در حاليكه بصورتي فشرده و خستگي ناپذير به خدمت مشغول بوده، در آن مرز و بوم شهرت زيادي تحصيل مينمايد. طرح ذيل، تقسيم بندي عمومي را بر اساس رعايت ترتيب زماني وقايع در جليل ارائه ميدهد. لازم به توضيح است كه اين ترتيب زماني تخميني و حدسي است.
خدمات در جليل
ترتيب زماني وقايع
27 پس از ميلاد
دسامبر شروع خدمت در جليل
شفاي پسر سرهنگ كفرناحومي.
سفر به ناصره، پذيرفته نشدن در ناصره.
انتخاب ناصره به عنوان مركز خدمت.
دعوت از شمعون، اندرياس، يعقوب و يوحنا.
شفاي ديو زده، مادر زن پطرس و بسياري ديگر.
مسافرت به نواحي اطراف، شفاي ابرص و مفلوج.
دعوت از متي.
سؤالات در مورد روزه و سبت.
28 ميلادي
عيد فصح؟ سفر به اورشليم
شفاها در روز سبت، بروز مخالفتهاي بزرگان قوم.
ادعاي الوهيت، مراجعت به جليل.
اواسط تابستان: سفرها، ازدحام جمعيت، معجزات، شهرت.
انتخاب دوازده رسول.
موعظة سركوه.
سفر به نواحي اطراف، ذكر مثلهاي مختلف.
آرام ساختن طوفان، شفاي ديوانگان اهل سرزمين جدريان.
زنده كردن دختر يائيروس.
متهم شدن به همكاري با بعلزبول.
زنده كردن پسر بيوه زن نائيني.
دريافت پيغام از فرستادگان يحيي.
سفر مجدد به ناصره.
شفاي غلام يوزباشي. آمرزيدن زن گناهكار.
29 ميلادي
فوريه؟: اعزام دوازده رسول.
عيد فصح: بازگشت دوازده رسول، شهيد شدن يحيي.
غذا دادن به 5000 نفر، راه رفتن روي آب.
موعظه در مورد نان حيات.
اجتناب از پذيرفتن پيشنهاد پادشاهي.
شفاي عدهاي كثير، تعليم در بارة نجاست.
توبيخ شهرها، «بياييد نزد من».
عزيمت به شمال، زن اهل فينيقية سوريه.
بازگشت به جليل، شفاي ناشنواي لال، غذا دادن به 4000 نفر.
در مجدل، «آيت يونس نبي»، شفاي كور.
اكتبر؟: سفر به اورشليم، موعظهها، زن زناكار.
شفاي كور، مخالفت علني با حكام.
نوامبر: مراجعت به جليل.
عزيمت به قيصرية فيليپي، اعتراف پطرس.
تبديل هيئت، پسر مصروع.
سه پيشگويي در مورد مرگ و قيام.
دوباره در جليل، ماليات، «چه كسي از همه بزرگتر است؟»
«كودكان» ، ناشناسي كه به نام عيسي معجزه ميكرد.