ترجمه شریف گویا
|
هشدار عليه رياكاري
و در آن ميان، وقتي كه هزاران از خلق جمع شدند، به نوعي كه يكديگر را پايمال ميكردند، به شاگردان خود به سخن گفتن شروع كرد. «اوّل آنكه از خميرمايه فريسيان كهرياكاري است احتياط كنيد. 2 زيرا چيزي نهفته نيست كه آشكار نشود و نه مستوري كه معلوم نگردد. 3 بنابراين آنچه در تاريكي گفتهايد، در روشنايي شنيده خواهد شد و آنچه در خلوتخانه در گوش گفتهايد، بر پشتبامها ندا شود. 4 ليكن اي دوستان من، به شما ميگويم از قاتلان جسم كه قدرت ندارند بيشتر از اين بكنند، ترسان مباشيد. 5 بلكه به شما نشان ميدهم كه از كِه بايد ترسيد، از او بترسيد كه بعد از كشتن، قدرت دارد كه به جهنّم بيفكند. بلي به شما ميگويم از او بترسيد. 6 آيا پنج گنجشك به دو فلس فروخته نميشود؟ و حال آنكه يكي از آنها نزد خدا فراموش نميشود. 7 بلكه مويهاي سر شما همه شمرده شده است. پس بيم مكنيد، زيرا كه از چندان گنجشك بهتر هستيد.
8 «ليكن به شما ميگويم هر كه نزد مردم به من اقرار كند، پسر انسان نيز پيش فرشتگان خدا او را اقرار خواهد كرد. 9 امّا هر كه مرا پيش مردم انكار كند، نزد فرشتگان خدا انكار كرده خواهد شد. 10 و هر كه سخني برخلاف پسر انسان گويد، آمرزيده شود. امّا هر كه به روحالقدس كفر گويد آمرزيده نخواهد شد. 11 و چون شما را در كنايس و به نزد حكّام و ديوانيان برند، انديشه مكنيد كه چگونه و به چه نوع حجّت آوريد يا چه بگوييد. 12 زيرا كه در همان ساعت روحالقدس شما را خواهد آموخت كه چه بايد گفت.»
حكايت ثروتمند نادان
13 و شخصي از آن جماعت به وي گفت: «اي استاد، برادر مرا بفرما تا ارث پدر را با من تقسيمكند.» 14 به وي گفت: «اي مرد، كِه مرا بر شما داور يا مُقَسِّم قرار داده است؟» 15 پس بديشان گفت: «زنهار از طمع بپرهيزيد زيرا اگرچه اموال كسي زياد شود، حيات او از اموالش نيست.»
16 و مَثَلي براي ايشان آورده، گفت: «شخصي دولتمند را از املاكش محصول وافر پيدا شد. 17 پس با خود انديشيده، گفت: چه كنم؟ زيرا جايي كه محصول خود را انبار كنم، ندارم. 18 پس گفت: چنين ميكنم؛ انبارهاي خود را خراب كرده، بزرگتر بنا ميكنم و در آن تمامي حاصل و اموال خود را جمع خواهم كرد. 19 و نفس خود را خواهم گفت كه اي جان اموالِ فراوانِ اندوخته شده بجهت چندين سال داري. الحال بيارام و به اكل و شرب و شادي بپرداز. 20 خدا وي را گفت: اي احمق در همين شب جان تو را از تو خواهند گرفت؛ آنگاه آنچه اندوختهاي، از آنِ كِه خواهد بود؟ 21 همچنين است هر كسي كه براي خود ذخيره كند و براي خدا دولتمند نباشد.»
هشدار در مورد غصه براي ماديات
22 پس به شاگردان خود گفت: «از اين جهت به شما ميگويم كه انديشه مكنيد بجهت جان خود كه چه بخوريد و نه براي بدن كه چه بپوشيد. 23 جان از خوراك و بدن از پوشاك بهتر است. 24 كلاغان را ملاحظه كنيد كه نه زراعت ميكنند و نه حصاد و نه گنجي و نه انباري دارند و خدا آنها را ميپروراند. آيا شما به چند مرتبه از مرغان بهتر نيستيد؟ 25 و كيست از شما كه به فكر بتواند ذراعي بر قامت خود افزايد. 26 پس هرگاه توانايي كوچكترين كاري را نداريد، چرا براي مابقيميانديشيد. 27 سوسنهاي چمن را بنگريد چگونه نمّو ميكنند و حال آنكه نه زحمت ميكشند و نه ميريسند، امّا به شما ميگويم كه سليمان با همه جلالش مثل يكي از اينها پوشيده نبود. 28 پس هرگاه خدا علفي را كه امروز در صحرا است و فردا در تنور افكنده ميشود چنين ميپوشاند، چقدر بيشتر شما را اي سست ايمانان. 29 پس شما طالب مباشيد كه چه بخوريد يا چه بياشاميد و مضطرب مشويد. 30 زيرا كه امّتهاي جهان، همه اين چيزها را ميطلبند، ليكن پدر شما ميداند كه به اين چيزها احتياج داريد. 31 بلكه ملكوت خدا را طلب كنيد كه جميع اين چيزها براي شما افزوده خواهد شد.
32 «ترسان مباشيد اي گله كوچك، زيرا كه مَرْضيِّ پدر شما است كه ملكوت را به شما عطا فرمايد. 33 آنچه داريد بفروشيد و صدقه دهيد و كيسهها بسازيد كه كهنه نشود و گنجي را كه تلف نشود، در آسمان جايي كه دزد نزديك نيايد و بيد تباه نسازد. 34 زيرا جايي كه خزانه شما است، دل شما نيز در آنجا ميباشد.
آمادگي براي بازگشت مسيح
35 «كمرهاي خود را بسته، چراغهاي خود را افروخته بداريد. 36 و شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را ميكشند كه چه وقت از عروسي مراجعت كند تا هروقت آيد و در را بكوبد، بيدرنگ براي او بازكنند. 37 خوشابحال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد. هر آينه به شما ميگويم كه كمر خود را بسته،ايشان را خواهد نشانيد و پيش آمده، ايشان را خدمت خواهد كرد. 38 و اگر در پاس دوّم يا سوّم از شب بيايد و ايشان را چنين يابد، خوشا بحال آن غلامان. 39 امّا اين را بدانيد كه اگر صاحبخانه ميدانست كه دزد در چه ساعت ميآيد، بيدار ميماند و نميگذاشت كه به خانهاش نقب زنند. 40 پس شما نيز مستعّد باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نميبريد پسر انسان ميآيد.»
41 پطرس به وي گفت: «اي خداوند، آيا اين مثل را براي ما زدي يا بجهت همه.» 42 خداوند گفت: «پس كيست آن ناظر امين و دانا كه مولاي او وي را بر ساير خدّام خود گماشته باشد تا آذوقه را در وقتش به ايشان تقسيم كند. 43 خوشابحال آن غلام كه آقايش چون آيد، او را در چنين كار مشغول يابد. 44 هرآينه به شما ميگويم كه او را بر همه مايملك خود خواهد گماشت. 45 ليكن اگر آن غلام در خاطر خود گويد، آمدن آقايم به طول ميانجامد و به زدن غلامان و كنيزان و به خوردن و نوشيدن و ميگساريدن شروع كند، 46 هرآينه مولاي آن غلام آيد، در روزي كه منتظر او نباشد و در ساعتي كه او نداند و او را دو پاره كرده، نصيبش را با خيانتكاران قرار دهد.
47 «امّا آن غلامي كه اراده مولاي خويش را دانست و خود را مُهيّا نساخت تا به اراده او عمل نمايد، تازيانه بسيار خواهد خورد. 48 امّا آنكه نادانسته كارهاي شايسته ضرب كند، تازيانه كم خواهد خورد. و به هر كسي كه عطا زياده شود، از وي مطالبه زيادتر گردد و نزد هر كه امانت بيشتر نهند، از او بازخواست زيادتر خواهند كرد.
هشدار درباره اختلافات و جداييها
49 «من آمدم تا آتشي در زمين افروزم، پس چه ميخواهم اگر الا´ن در گرفته است. 50 امّا مرا تعميدي است كه بيابم و چه بسيار در تنگي هستم، تا وقتي كه آن بسر آيد. 51 آيا گمان ميبريد كه من آمدهام تا سلامتي بر زمين بخشم؟ ني بلكه به شما ميگويم تفريق را. 52 زيرا بعد از اين پنج نفر كه در يك خانه باشند، دو از سه و سه از دو جدا خواهند شد؛ 53 پدر از پسر و پسر از پدر و مادر از دختر و دختر از مادر و خارسو از عروس و عروس از خارسو مفارقت خواهند نمود.»
هشدار درباره بحرانهاي آينده
54 آنگاه باز به آن جماعت گفت: «هنگامـي كـه ابـري بينيـد كه از مغـرب پديـد آيـد، بيتأمّـل ميگوييد باران ميآيد و چنين ميشود. 55 و چون ديديد كه باد جنوبي ميوزد، ميگوييـد گرمـا خواهـد شـد و ميشـود. 56 اي ريـاكاران، ميتوانيد صورت زمين و آسمان را تميز دهيد، پس چگونه اين زمـان را نميشناسيـد؟ 57 و چرا از خود به انصاف حكم نميكنيد؟
58 «و هنگامي كه با مدّعي خود نزد حاكم ميروي، در راه سعي كن كه از او برهي، مبادا تو را نزد قاضي بكشد و قاضي تو را به سرهنگ سپارد و سرهنگ تو را به زندان افكند. 59 تو را ميگويم تا فلس آخر را ادا نكني، از آنجا هرگز بيرون نخواهي آمد.»
هنگامـي كه هزاران نفر ازدحام نموده بودند، بطوري كه يكديگر را پايمال مي كردند، عيسي نخست رو به شاگردان كرد و به ايشان فرمود: «از فريسي هاي خوش ظاهر و بدباطن برحذر باشيد! زيرا همانگونه كه خميرمايه در تمام خمير اثر مي كند، همانطور رياكاري فريسيان نيز انسان را آلوده مي سازد. 2 بدانيد كه چيزي پنهان نيست كه روزي آشكار و عيان نگردد. 3 بنابراين ، آنچه ايشان در تاريكي گفته اند، در روشنايي شنيده خواهد شد، و آنچه در اتاقهاي در بسته در گوش گفته اند، بر بامها اعلام خواهد شد تا همه بشنوند!
توكل و اعتماد به خدا
4 «اي دوستان من ، از آناني نترسيد كه قادرند فقط جسمتان را بكشُند، چون نمي توانند به روحتان آسيبي برسانند! 5 اما به شما خواهم گفت از كه بترسيد: از خدايي بترسيدكه هم قدرت دارد بكشد وهم به جهنم بيندازد. بلي ، از او بايد ترسيد.
6 «مگر پنج گنجشك به قيمتي ارزان خريد و فروش نمي شوند؟ باوجود اين ، خدا حتي يكي از آنها را فراموش نمي كند! 7 او حتي حساب موهاي سر شما را نيز دارد! پس هرگز نترسيد! چون در نظر خدا، شما بسيار عزيزتر از گنجشكان هستيد.
8 «يقين بدانيد كه اگر نزد مردم اعلام نماييد كه پيرو من مي باشيد، من نيز در حضور فرشتگان خدا، شما را دوست خود اعلام خواهم نمود. 9 اما كساني كه پيش مردم مرا انكار كنند، من نيز ايشان را در حضور فرشتگان خدا انكار خواهم نمود. 10 با اين حال ، آناني كه بضد من چيزي بگويند، در صورت توبه بخشيده خواهند شد، اما آناني كه بضد روح القدس سخني گويند، هرگز بخشيده نخواهند شد.
11 «هنگامي كه شما را براي محاكمه ، به عبادتگاه هاي يهود و نزد بزرگان و حاكمان مي برند، نگران نباشيد كه براي دفاع از خود، چه بگوييد، 12 چون روح القدس همان لحظه به شما خواهد آموخت كه چه بگوييد.»
وارستگي از طمع و ماديات
13 در اين هنگام ، شخصي از ميان جمعيت گفت : «استاد، به برادرم بفرما كه ارث پدرم را با من تقسيم كند!»
14 عيسي جواب داد: «اي مرد، چه كسي تعيين كرده كه من قاضي شما باشم تا درباره اين موضوع حكم كنم ؟ 15 اما اگر از من مي شنويد، از طمع فرار كنيد، چون زندگي حقيقي به ثروت بستگي ندارد.»
16 سپس اين داستان را براي ايشان بيان كرد: «شخصي ثروتمند از مزرعه خود محصول فراواني بدست آورد، 17و18 بطوري كه تمام انبارهايش پر شد، اما هنوز مقدار زيادي غَلّه باقي مانده بود. پس از تفكر بسيار، بالاخره با خود گفت : "انبارهايم را خراب مي كنم و انبارهاي بزرگتري مي سازم تا جاي كافي براي محصول خود داشته باشم . 19 آنگاه به خود خواهم گفت : اي مرد خوشبخت ، تو براي چندين سال ، محصول فراوان ذخيره كرده اي ! حالا ديگرراحت باش و به عيش و نوش بپرداز و خوش بگذران !"
20 «اما خدا به او فرمود: "اي نادان ! همين امشب جانت را خواهم گرفت . آنگاه اموالي كه اندوخته اي ، به چه كسي خواهد رسيد؟"
21 «بلي ، نادان است هر كه در اين دنيا مال و ثروت جمع كند، اما توشه اي براي آخرت نيندوزد!»
22 آنگاه به شاگردان خود فرمود: «هرگز براي خوراك و پوشاك غصه نخوريد، 23 زيرا زندگي بسيار با ارزشتر از خوراك و پوشاك است ! 24 كلاغها را ملاحظه كنيد! نه مي كارند، نه درو مي كنند و نه انبار دارند تا خوراك را ذخيره كنند، زيرا روزي آنها را خدا مي رساند. اما شما در نظر خدا بسيار عزيزتر از پرندگان هستيد! 25 بعلاوه ، با نگراني و غصه خوردن چه كاري از پيش مي بريد؟ آيا مي توانيد حتي يك لحظه به عمر خود بيفزاييد؟ هرگز! 26 پس اگر با غصه خوردن ، حتي قادر به انجام كوچكترين كار هم نيستيد، پس چرا براي امور بزرگتر نگران و مضطرب مي شويد؟
27 «گلهاي وحشي را بنگريد كه چگونه رشد و نمو مي كنند! نه نخ مي ريسند و نه مي بافند. باوجود اين ، حتي سليمان پادشاه نيز با آن همه شكوه و جلال ، همچون يكي از اين گلها آراسته نبود! 28 پس اگر خدا به فكر پوشاك گلهاست ، گلهايي كه امروز سبز و خرّمند و فردا پژمرده مي شوند، آيا به فكر پوشاك شما نخواهد بود، اي سست ايمانان ؟! 29 براي خوراك نيز نگران نباشيد كه چه بخوريد و چه بنوشيد! غصه نخوريد، چون خدا روزي شما را مي رساند. 30 مردم بي ايمان تمام زندگي خود را صرف بدست آوردن اين چيزها مي كنند، اما پدر آسماني شما بخوبي مي داند كه شما به همه اينها نياز داريد. 31 بنابراين ، ملكوت خدا را هدف زندگي خود قرار دهيد، و خدا خودش همه نيازهاي شما را برآورده خواهد ساخت .
32 «پس اي گله كوچك من ، نترسيد! چون رضاي خاطر پدر شما در اينست كه ملكوت را به شما عطا فرمايد. 33 بنابراين ، هر چه داريد بفروشيد و به فقرا بدهيد تا براي آخرت خود، گنج و ثروتي اندوخته باشيد، ثروتي كه هرگز تلف نمي شود و دزدها به آن دستبرد نمي زنند و بيد، آن را تباه نمي سازد. 34 زيرا گنجتان هر كجا باشد، فكر و دلتان نيز همانجا خواهد بود.
آماده باشيد
35 «همواره لباس بر تن ، براي خدمت آماده باشيد! 36 مانند خدمتكاراني كه منتظرند اربابشان از جشن عروسي بازگردد، و حاضرند هر وقت كه برسد و در بزند، در را به رويش باز كنند. 37 خوشابحال آن خدمتكاراني كه وقتي اربابشان مي آيد، بيدار باشند. يقين بدانيد كه او خود لباس كار بر تن كرده ، آنان را بر سر سفره خواهد نشاند و به پذيرايي از ايشان خواهد پرداخت . 38 بلي ، خوشابحال آن غلاماني كه وقتي اربابشان مي آيد، بيدار باشند، خواه نيمه شب باشد، خواه سپيده دم ! 39 اگر صاحب خانه مي دانست كه دزد چه وقت مي آيد، بيدار مي ماند و نمي گذاشت وارد خانه اش شود. همانگونه نيز زمان دقيق بازگشت ارباب معلوم نيست . 40 بنابراين ، شما نيز آماده باشيد، زيرا من ، مسيح موعود، هنگامي باز خواهم گشت كه كمتر انتظارش را داريد.»
41 پطرس از عيسي پرسيد: «خداوندا، آيا اين را فقط براي ما مي گويي يا براي همه ؟»
42 عيساي خداوند در جواب فرمود: «اين را به هر خدمتكار امين و آگاهي مي گويم كه اربابش او را بر ساير خدمتكاران مي گمارد تا در غياب خود، خوراك و آذوقه را بموقع به ايشان بدهد. 43 خوشابحال چنين خدمتكاري كه وقتي اربابش باز مي گردد، او را در حال انجام وظيفه ببيند. 44 يقين بدانيد كه او را ناظر تمام دارايي خود خواهد ساخت .
45 «ولي ممكن است آن شخص با اين تصور كه اربابش به اين زودي ها باز نخواهد گشت ، به اذيت و آزار افراد زيردست خود بپردازد و وقت خود را به عيش و نوش بگذراند. 46 آنگاه در روزي كه انتظارش را ندارد، اربابش باز خواهد گشت و او را از مقامش بر كنار كرده ، به جايي خواهد فرستاد كه افراد نادرست و خائن فرستاده مي شوند.
47 «آن خدمتكاري كه وظيفه خود را بداند و به آن عمل نكند، به سختي مجازات خواهد شد. 48 اما اگر كسي ندانسته عمل خلافي انجام دهد، كمتر مجازات خواهد شد. به هر كه مسئوليت بزرگتري سپرده شود، بازخواست بيشتري نيز از او بعمل خواهد آمد، و نزد هر كه امانت بيشتري گذاشته شود، مطالبه بيشتري نيز خواهد شد.
49 «من آمده ام تا بر روي زمين آتش داوري بيفـروزم ، و كـاش هر چـه زودتـر اين كـار انجـام شود! 50 اما پيش از آن ، بايد از تجربياتـي سخـت بگـذرم ، و چقـدر در اندوه هستم ، تا آنها به پايان برسنـد!
51 «آيا تصور مي كنيد كه آمدن من باعث صلح و آشتي مردم با يكديگر مي شود؟ نه ! بلكه بخاطر من ، مردم با يكديگر اختلاف پيدا خواهند كرد، 52 و خانواده ها از هم پاشيده خواهند شد! دو نفر به جانب من خواهند بود و سه نفر بضد من . 53 نظر پدر خانواده درباره من ، با نظر پسرش متفاوت خواهد بود. همچنين مادر با دختر، و عروس با مادر شوهر اختلاف نظر پيدا خواهند كرد.»
54 سپس رو به جماعت كرد و فرمود: «وقتي مي بينيد ابرها از سوي مغرب مي آيند، مي گوييد كه باران خواهد آمد و همانطور نيز مي شود. 55 و هنگامي كه باد جنوبي مي وزد، مي گوييد كه امروز هوا گرم خواهد شد، و همانگونه نيز مي شود. 56 اي رياكاران ، شما قادريد وضع آب و هوا را پيش بيني كنيد، اما نمي خواهيد تشخيص دهيد كه در چه زماني زندگي مي كنيد، و نمي خواهيد درك كنيد كه رويدادهاي حاضر چه بلايايي را هشدار مي دهند! 57 چرا نمي خواهيد حقيقت را بپذيريد؟
راهنما
لوقا 12 : 1 - 12 . انگيزههاي مخفي
عيسي، بارها به انگيزههاي دروني اشخاص اشاره ميكند. اين انگيزههاي مخفي ما هستند كه اعمال ما را تعيين ميكنند. در واقع در نظر عيسي، اين درون ما است كه خود و وجود اصلي ما را نشان ميدهد. انگيزة اصلي زندگي ما بايستي جلب خشنودي خدا باشد و ترس داشتن از مواردي كه رضايت خدا را فراهم نميكند. افراد مذهبي زمان عيسي، اغلب اشخاصي بودند كه هدفشان در بجا آوردن اعمال مذهبي، تحسين خلق بود (متي 6 : 1 - 18). در واقع اين دو ايده، يعني جلب رضايت مردم يا جلب خشنودي خدا، در عمق وجود ما همواره با هم در مبارزه هستند. گاهي، زماني كه در جمعي غير روحاني هستيم، دروناً بسوي احساس شرم و خجالت از مذهب سوق مييابيم. و بر عكس هنگاميكه با افراد روحاني و مذهبي نشست و برخاست داريم، دلمان ميخواهد بصورت افرادي مذهبي نمايانگر شويم و همين خواسته است كه ما را بسوي تظاهر به دينداري و رياكاري ميكشاند. ميل جلب رضايت مردم با همة قيد و بندهايي كه به همراه اين خصوصيت ما را در خود اسير ميكند، خوب و برحق بنظر ميرسد. اما بايد به اين نكته توجه داشت كه اصليترين بخش هستي را خدا تشكيل ميدهد و مهمترين نكته در زندگي ما، همانا رابطة ما با اوست و بايد ديد كه نظر او نسبت به افكار، انگيزهها و اعمال ما چيست.
بسياري از موارد موجود در اين بخش، در موعظة سر كوه نيز ذكر شده است (متي 5 ، 6 ، 7). عيسي در موعظات خويش، بارها به مواردي اشاره ميكند كه در عين حال نكات مورد توجه او بودند. يكي از اين موضوعات، دربارة توجه بينهايت خدا و راهنماييهاي او نسبت به مؤمنين است (6-12).
در (آية 5)، عيسي بطور خاص نسبت به جهنم هشدار ميدهد. او بارها توجه افراد را نسبت به ترس جهنم به عنوان يكي از انگيزههاي مهم در زندگي جلب ميكند (به لوقا 16 : 19 - 31 مراجعه شود).
او همچنين اشارهاي خاص به اين مطلب ميكند كه روزي هر عمل مخفي در رابطه با رياكاريهاي ما آشكارا ظاهر خواهد شد (2 - 3). خدا همة اعمال مخفي و افكار دروني ما را ضبط كرده و روزي فرا خواهد رسيد كه هنگام بررسي وضعيت نجات يافتگان، همة اين موارد مخفي آشكار شده به صدا درخواهند آمد (به گناه غيرقابل آمرزش درآية 10 و نيز متي 12 : 24 - 37 مراجعه شود).
لوقا 12 : 13 - 21 . مثل «نادان ثروتمند»
بايد توجه داشت كه عيسي از وارد شدن در مشاجرات خانوادگي اين شخص خودداري ميكند. شخصي كه در اين مثل تحت عنوان نادان ثروتمند ياد شده است، از راههاي نادرست ثروتمند نشده بود، بلكه با صداقت كار كرده و از محصول زمين خود ثروتي بدست آورده بود. اما او در نظر خدا نادان و احمق به حساب آورده شد (20) چون به اين دنيا و نه ملكوت خدا وابسته بود. او در اين دنيا ثروتمند بود اما در ملكوت خدا فقير. و اين يك فاجعه بود، چرا كه اين دنيا را صباحي است اما دنياي ديگر باقي تا ابد.
لوقا 12 : 22 - 34 . گنجها در آسمان
اين قسمت، بخشي از موعظة سر كوه است كه عيسي دوباره آن را تكرار ميكند (متي 19:6-34). او در اين بخش، با لحني شيوا سخن ميگويد و احساسات خود را بطرزي عالي و با اهميتي خاص بازگو ميكند.
مسيحيان، تبعة آسمان هستند. آنها همچون مسافراني، چند صباحي را روي زمين سپري ميكنند و در اين مسافرت، اوقاتي را در بدست آوردن آذوقة روزانة خويش صرف ميكنند اما چشمان آنها بسوي وطن جاودانيشان يعني آسمان دوخته شده است. آسمان در واقع مسكني است كه ما آن را در اين دنيا بنا ميكنيم. تنها آنچه را كه كاملاً به خدا بسپاريم، براي هميشه مال ما خواهد بود. شخصي، از فردي كه بتازگي آشناي خود را از دست داده بود، پرسيد: «او چه چيزي از خود به جا گذاشت؟» ديگري جواب داد: «او همة آنچه را كه داشت به جا گذاشت.» روزي در مورد ما نيز ديگران همين عبارت را بكار خواهند برد. هر يك از ما نيز ناگزير هستيم روزي اين خيمة زميني را ترك كنيم و عازم وطن خودمان گرديم. خوشابحال مايانيكه از هم اكنون جاي خود را در آسمان محفوظ شده ميبينيم و به اين اميد بر زمين زندگي ميكنيم.
لوقا 12 : 35 - 48 . ديدهباني
افكار عيسي از آسمان گذشته و بر بازگشت ثانوي متمركز ميگردند. او هشدار ميدهد كه اين واقعه هنگامي اتفاق خواهد افتاد كه دنيا همچون مرده در شب ظلماني، در خواب غفلت، فرو رفته باشد (38). خوشابحال اشخاص اميني كه جهت بازگشت آقايشان آماده هستند.
اين مثل (41 - 48) براي هر ايمانداري قابل اهميت است. ميزان استعدادها و مقام هر شخص، تعيين كنندة مسئوليتهاي او است. در اين بخش هشداري به شبانان بيمبالات و غير مسئول داده شده است.
لوقا 12 : 49 - 59 . حماقت روحاني
اگرچه عيسي، خود صلح و آرامش به ارمغان آورده بود، اما ميدانست كه وجود او در بسياري از موقعيتها باعث نزاع و مشاجره خواهد گرديد. اين مورد اشاره به دشمني و ضديتي است كه جهان نسبت به او نشان ميداد. او آرزو داشت كه اين خصومت خاتمه بيابد.