ترجمه شریف گویا
|
ترجمه شریف انجیل یوحنا
- « دلهای شما مضطرب نشود. به خدا توکل نمائید، به من نیز ایمان داشته باشید.
- در خانۀ پدر من منزل های بسیاری هست. اگر چنین نبود، به شما میگفتم. من میروم تا مکانی برای شما آماده سازم
- پس از اینکه رفتم و مکانی برای شما آماده ساختم، دوباره میآیم و شما را پیش خود میبرم تا جائیکه من هستم شما نیز باشید.
- شما میدانید به کجا میروم و راه آنرا نیز میدانید.»
- توما گفت:« ای خداوند، ما نمیدانیم تو به کجا میروی، پس چگونه میتوانیم راه را بدانیم.»
- عیسی به او گفت:« من راه و راستی و حیات هستم، هیچکس جز بوسیلۀ من نزد پدر نمیآید.
- اگر مرا میشناختید پدر مرا نیز میشناختید از این پس شما او را می شناسید و او را دیده اید.»
- فیلیپس به او گفت:« ای خداوند، پدر را به ما نشان بده و این برای ما کافی است.»
- عیسی به او گفت:« ای فیلیپس، در این مدت طولانی من با شما بوده ام و تو هنوز مرا نشناخته ای؟ هر که مرا دید پدر را دیده است. پس چگونه میگوئی پدر را به ما نشان بده؟
- آیا باور نمیکنی که من در پدر هستم و پدر در من است. سخنانی که به شما میگویم از خودم نیست. آن پدری که در من ساکن است همۀ این کارها را انجام میدهد.
- به من ایمان داشته باشید که من در پدر هستم و پدر در من است. در غیر اینصورت به خاطر اعمالیکه از من دیده اید به من ایمان داشته باشید.
- یقین بدانید هر که به من ایمان بیاورد آنچه را من میکنم خواهد کرد و حتی کارهای بزرگتری هم انجام خواهد داد، زیرا من نزد پدر میروم
- و هر چه بنام من بخواهید آنرا انجام خواهم داد تا پدر در پسر جلال یابد.
- اگر چیزی بنام من بخواهید آنرا انجام خواهم داد.»
- « اگر مرا دوست دارید دستورهای مرا اطاعت خواهید کرد
- و من از پدر درخواست خواهم کرد و او پشتیبان دیگری به شما خواهد داد که همیشه با شما بماند
- یعنی همان روح راستی که جهان نمی تواند بپذیرد زیرا او را نمیبیند و نمیشناسد ولی شما او را می شناسید، چون او پیش شما میماند و در شما خواهد بود.
- شما را تنها نمی گذارم، پیش شما برمیگردم.
- پس از اندک زمانی، جهان دیگر مرا نخواهد اما شما مرا خواهید دید و چون من زنده ام شما هم خواهید زیست.
- در آن روز خواهید دانست که من در پدر هستم و شما در من و من در شما.
- « هر که احکام مرا قبول کند و مطابق آنها عمل نماید او کسی است که مرا دوست دارد و هر که مرا دوست دارد پدر من او را دوست خواهد داشت و من نیز او را دوست داشته خود را به او ظاهر خواهم ساخت.»
- یهودا ( نه یهودای اسخریوطی ) از او پرسید:« ای خداوند، چرا میخواهی خود را به ما ظاهر سازی اما نه به جهان؟»
- عیسی در جواب او گفت:« هر که مرا دوست دارد مطابق آنچه می گویم عمل خواهد نمود و پدر من او را دوست خواهد داشت و ما پیش او آمده و با او خواهیم ماند.
- کسی که مرا دوست ندارد مطابق گفتار من عمل نمیکند. آنچه شما میشنوید از خودم نیست بلکه از پدری که مرا فرستاده است.
- « این چیزها را وقتی هنوز با شما هستم میگویم،
- اما پشتیبان شما یعنی روح القدس که پدر بنام من خواهد فرستاد همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه را به شما گفته ام به یاد شما خواهد آورد.
- « آرامش برای شما به جا میگذارم، من آرامش خود را به شما میدهم. جهان نمی تواند آن آرامش را به طوری که من به شما میدهم بدهد. دلهای شما مضطرب نشود و ترسان نباشید.
- شنیدید که به شما گفتم من میروم ولی نزد شما برمی گردم. اگر مرا دوست میداشتید از شنیدن اینکه من پیش پدر میروم شاد میشدید زیرا پدر از من بزرگتر است.
- اکنون قبل از اینکه این کار عملی شود به شما گفتم تا وقتی اتفاق می افتد ایمان بیآورید.
- بعد از این با شما زیاد سخن نمی گویم زیرا حکمران این جهان میآید، او بر من هیچ قدرتی ندارد،
عيسي، تنها راه بسوي پدر
«دل شما مضطرب نشود! به خدا ايمانآوريد به من نيز ايمان آوريد. 2 در خانه پدر من منزل بسيار است والاّ به شما ميگفتم. ميروم تا براي شما مكاني حاضر كنم، 3 و اگر بروم و از براي شما مكاني حاضر كنم، بازميآيم و شما را برداشته با خود خواهم برد تا جايي كه من ميباشم شما نيز باشيد. 4 و جايي كه من ميروم ميدانيد و راه را ميدانيد.» 5 توما بدوگفت: «اي آقا نميدانيم كجا ميروي. پس چگونه راه را توانيم دانست؟» 6 عيسي بدو گفت: «من راه و راستي و حيات هستم. هيچكس نزد پدر جز بهوسيلة من نميآيد. 7 اگر مرا ميشناختيد، پدر مرا نيز ميشناختيد و بعد از اين او را ميشناسيد و او را ديدهايد.» 8 فيلپُّس به وي گفت: «اي آقا پدر را به ما نشان ده كه ما را كافي است.» 9 عيسي بدو گفت: «اي فيليپُس در اين مدّت با شما بودهام، آيا مرا نشناختهاي؟ كسي كه مرا ديد، پدر را ديده است. پس چگونه تو ميگويي پدر را به ما نشان ده؟ 10 آيا باور نميكني كه من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخنهايي كه من به شما ميگويم از خود نميگويم، لكن پدري كه در من ساكن است، او اين اعمال را ميكند. 11 مرا تصديق كنيد كه من در پدر هستم و پدر در من است، والاّ مرا بهسبب آن اعمال تصديق كنيد. 12 آمين آمين به شما ميگويم هر كه به من ايمان آرد، كارهايي را كه من ميكنم او نيز خواهد كرد و بزرگتر از اينها نيز خواهد كرد، زيرا كه من نزد پدر ميروم.
13 «و هر چيزي را كه به اسم من سؤال كنيد بجا خواهم آورد تا پدر در پسر جلال يابد. 14 اگر چيزي به اسم من طلب كنيد من آن را بجا خواهم آورد.
وعدة روحالقدس
15 «اگر مرا دوست داريد، احكام مرا نگاه داريد. 16 و من از پدر سؤال ميكنم و تسلّي دهندهاي ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه باشما بماند، 17 يعني روح راستي كه جهان نميتواند او را قبول كند زيرا كه او را نميبيند ونميشناسد و امّا شما او را ميشناسيد، زيرا كه با شما ميماند و در شما خواهد بود.
18 «شما را يتيم نميگذارم نزد شما ميآيم. 19 بعد از اندك زماني جهان ديگر مرا نميبيند و امّا شما مرا ميبينيد و از اين جهت كه من زندهام، شما هم خواهيد زيست. 20 و در آن روز شما خواهيد دانست كه من در پدر هستم و شما در من و من در شما. 21 هر كه احكام مرا دارد و آنها را حفظ كند، آن است كه مرا محبّت مينمايد؛ و آنكه مرا محبّت مينمايد، پدر من او را محبّت خواهد نمود و من او را محبت خواهم نمود و خود را به او ظاهر خواهم ساخت.» 22 يهودا، نه آن اسخريوطي، به وي گفت: «اي آقا چگونه ميخواهي خود را به ما بنمايي و نه بر جهان؟» 23 عيسي در جواب او گفت: «اگر كسي مرا محبّت نمايد، كلام مرا نگاه خواهد داشت و پدرم او را محبّت خواهد نمود و بهسوي او آمده، نزد وي مسكن خواهيم گرفت. 24 و آنكه مرا محبّت ننمايد، كلام مرا حفظ نميكند؛ و كلامي كه ميشنويد از من نيست بلكه از پدري است كه مرا فرستاد. 25 اين سخنان را به شما گفتم وقتي كه با شما بودم. 26 ليكن تسلّي دهنده يعني روحالقدس كه پدر او را به اسم من ميفرستد، او همه چيز را به شما تعليم خواهد داد و آنچه به شما گفتم به ياد شما خواهد آورد. 27 سلامتي براي شما ميگذارم، سلامتي خود را به شما ميدهم. نه چنانكه جهان ميدهد، من به شما ميدهم. دل شما مضطرب و هراسان نباشد. 28 شنيدهايد كه من به شما گفتم ميروم و نزد شما ميآيم. اگر مرا محبّت مينموديد، خوشحال ميگشتيد كه گفتم نزد پدر ميروم، زيرا كه پدر بزرگتر از من است. 29 و الا´ن قبل از وقوع به شماگفتم تا وقتي كه واقع گردد ايمان آوريد. 30 بعد از اين بسيار با شما نخواهم گفت، زيرا كه رئيس اين جهان ميآيد و در من چيزي ندارد. 31 ليكن تا جهان بداند كه پدر را محبّت مينمايم، چنانكه پدر به من حكم كرد همانطور ميكنم. برخيزيد از اينجا برويم.
ترجمه هزاره نو
آخرين سخنان عيسي
«خاطرتان آسوده باشد. شما كه به خدا ايمان داريد، به من نيز ايمان داشته باشيد. 2و3 نزد پدر من خدا، جا بسيار است . من مي روم تا آن جا را براي شما آماده كنم . وقتي همه چيز آماده شد، باز خواهم گشت و شما را خواهم برد، تا جايي كه من هستم شما نيز باشيد. اگر غير از اين بود، بطور واضح به شما مي گفتم .
4 «شما مي دانيد من كجا مي روم و مي دانيد چگونه به آنجا بياييد.»
5 توما گفت : «نه ، نمي دانيم ، ما اصلاً خبر نداريم شما كجا مي رويد؛ پس چطور مي توانيم راه را پيدا كنيم ؟»
6 عيسي به او فرمود: «راه منم ، راستي منم ، زندگي منم . هيچ كس نمي تواند به خدا برسد مگر بوسيله من .
7 «اگر مي دانستيد من كيستم ، آنگاه مي دانستيد پدرم كيست . اما از حالا به بعد، او را مي شناسيد و او را ديده ايد.»
8 فيليپ گفت : «خداوندا، پدر را به ما نشان دهيد كه همين براي ما كافي است .»
9 عيسي جواب داد: «فيليپ ، آيا بعد از تمام اين مدتي كه با شما بوده ام ، هنوز هم نمي داني من كيستم ؟ هر كه مرا ببيند، خداي پدر را ديده است . پس ديگر چرا مي خواهي او را ببيني ؟ 10 آيا ايمان نداري كه من در خداي پدر هستم و او در من است ؟ سخناني كه مي گويم ، از خودم نيست بلكه از پدر من خداست كه در من ساكن است ؛ و اوست كه اين كارها را مي كند. 11 فقط ايمان داشته باش كه من در خداي پدر هستم و او در من است ؛ و گرنه بخاطر اين معجزات بزرگ كه از من ديده اي ، به من ايمان آور. 12 اينكه مي گويم عين حقيقت است : هر كه به من ايمان بياورد، مي تواند همان كارهايي را بكند كه من كرده ام و حتي بزرگتر از اينها نيز بكند، چون من نزد «پدرم » باز مي گردم . 13 شما مي توانيد به نام من ، هر چيزي از خدا درخواست كنيد، و من آن را به شما خواهم داد. چون من كه فرزند خدا هستم هر چه براي شما انجام دهم ، باعث بزرگي و جلال خدا خواهد شد. 14 بلي ، به نام من هر چه لازم داريد بخواهيد تا به شما عطا كنم . 15 اگر مرا دوست داريد، آنچه مي گويم اطاعت كنيد. 16 و من از «پدرم » درخواست خواهم كرد تا پشتيبان و تسلي بخش ديگري به شما عطا نمايد كه هميشه با شما بماند. 17 اين پشتيبان و تسلي بخش همان روح القدس است كه شما را با تمام حقايق آشنا خواهد كرد. مردم دنيا به او دسترسي ندارند، چون نه در جستجوي اوهستند و نه او را مي شناسند. ولي شما در جستجوي او هستيد و او را مي شناسيد، چون او هميشه با شماست و در وجودتان خواهد بود.
18 «در طوفانهاي زندگي ، شما را يتيم و بي سرپرست نخواهم گذاشت و به كمك شما خواهم آمد. 19 براي مدت كوتاهي از اين دنيا خواهم رفت ولي حتي در آن هنگام نيز با شما خواهم بود، زيرا دوباره زنده خواهم شد و چون من زنده ام شما نيز خواهيد زيست . 20 وقتي زندگي را از سر گيرم ، خواهيد دانست كه من در خداي پدر هستم و شما در من هستيد و من نيز در شما هستم . 21 كسي مرا دوست دارد كه آنچه مي گويم اطاعت كند؛ و چون مرا دوست دارد، پدرم خدا نيز او را دوست خواهد داشت و من نيز او را دوست خواهم داشت و خود را به او نشان خواهم داد.»
22 يكي از شاگردان او به اسم يهودا (البته نه يهوداي اِسخريوطي ) پرسيد: «اي استاد، چرا خود را فقط به شاگردانتان نشان مي دهيد ولي به مردم دنيا نشان نمي دهيد؟»
23 عيسي جواب داد: «من خود را فقط به كساني نشان مي دهم كه مرا دوست مي دارند و هر چه مي گويم اطاعت مي كنند. پدرم خدا نيز ايشان را دوست دارد و ما نزد ايشان آمده ، با ايشان زندگي خواهيم كرد. 24 اگر كسي مرا دوست نداشته باشد، كلام مرا اطاعت نخواهد كرد. سخناني كه مي شنويد، از من نيست ، بلكه از پدري است كه مرا فرستاده است . 25 اين چيزها را اكنون كه با شما هستم ، مي گويم . 26 ولي وقتي پدر «تسلي بخش » را به جاي من فرستاد، منظورم همان روح القدس است ، او همه چيز را به شما تعليم خواهد داد؛ درضمن هر چه من به شما گفته ام ، به يادتان خواهد آورد.
27 «من هديه اي نزد شما مي گذارم و مي روم . اين هديه ، آرامش فكر و دل است . آرامشي كه من به شما مي دهم ، مانند آرامش هاي دنيا بي دوام و زودگذر نيست . پس آسوده خاطر باشيد! نترسيد! 28 فراموش نكنيد چه گفتم ؛ گفتم كه مي روم و زود بازمي گردم . اگر واقعاً مرا دوست داشته باشيد، از اين خبر شادخواهيد شد، چون نزد پدرم خدا مي روم كه از من بزرگتر است . 29 من همه چيز را از پيش به شما گفتم تا وقتي واقع مي شود، به من ايمان آوريد.
30 «ديگر فرصت زيادي نمانده است تا باز با شما سخن گويم ، زيرا شيطان كه فرمانرواي اين دنياست ، نزديك مي شود. البته در برابر من هيچ قدرتي ندارد. 31 من آزادانه آنچه «پدر» از من مي خواهد مي كنم تا مردم دنيا بدانند كه من چقدر پدرم خدا را دوست دارم .
راهنما
يوحنا 14 . خانهاي داراي عمارت بسيار
دوست داشتنيترين باب كتابمقدس اين باب است كه به هنگام نزديك شدن ما به وادي تاريك، ما را همراهي ميكند. عيسي همان معماري است كه مقر آسماني را براي آن روز پر جلال آماده ميكند تا عروس خود يعني آن برگزيدة قرون را به آنجا ببرد. اما عروس نيز احتياج دارد آماده شود. كليسا بايد گردآوري شود، تغذيه شود، كامل شود و مناسب و شايسته براي اين باشد كه عمارت خدا خوانده شود. انسانها نيز بايستي آماده شوند. در همان زمان كه عيسي ميرود تا خانة ابدي را فراهم سازد، وعده ميدهد كه روحالقدس را خواهد فرستاد تا مؤمنين را تعليم دهد، تسلي بخشد و بطرف منزل آسماني هدايت كند.
1 - محل شام آخر. احتمال ميرود شام آخر در منزل مريم، مادر مرقس برگزار شده باشد. عيسي حدود ساعت 8 يا 9 شب راهي جتسيماني شد كه در فاصلة 6/1 كيلومتري قرار داشت. مسير روي نقشه با خطوط نقطه چين مشخص شده است.
2 - «جتسيماني» در اين محل، عيسي 2 الي 4 ساعت رنج كشيده سپس دستگير شده به منزل رئيس كهنه، در نزديكي مكاني كه شام آخر صرف شد، منتقل شد.
3 - منزل كاهن اعظم. از نيمه شب تا طلوع صبح عيسي را در آنجا نگاه داشتند. او در آنجا محكوم شد، مورد تمسخر قرار گرفت و به رويش آب دهان انداختند و پطرس نيز او را انكار كرد. در طلوع صبح رسماً بضد او فتوا داده شد و او را نزد پيلاطس فرستادند.
4 - تالار داوري پيلاطس مرسوم به «برج آنتونيو». پيلاطس تلاش كرد تا از زير بار مسئوليت شانه خالي كرده او را به نزد هيروديس بفرستد.
5 - قصر هيروديس. عيسي در اينجا مورد استهزاء قرار گرفته، نزد پيلاطس باز پس فرستاده شد.
4 - مجدداً در حضور پيلاطس. او را تازيانه زده، محكوم كرد تا مصلوب شود.
6 - جلجتا واقع در بيرون ديوار شمالي، محلي كه در آنجا مصلوب شد.
7 - قبر درون باغ، جايي كه مدفون شد.
عيسي، تنها راه بسوي پدر «دل شما مضطرب نشود! به خدا ايمانآوريد به من نيز ايمان آوريد. 2 در خانه پدر من منزل بسيار است والاّ به شما ميگفتم. ميروم تا براي شما مكاني حاضر كنم، 3 و اگر بروم و از براي شما مكاني حاضر كنم، بازميآيم و شما را برداشته با خود خواهم برد تا جايي كه من ميباشم شما نيز باشيد. 4 و جايي كه من ميروم ميدانيد و راه را ميدانيد.» 5 توما بدوگفت: «اي آقا نميدانيم كجا ميروي. پس چگونه راه را توانيم دانست؟» 6 عيسي بدو گفت: «من راه و راستي و حيات هستم. هيچكس نزد پدر جز بهوسيلة من نميآيد. 7 اگر مرا ميشناختيد، پدر مرا نيز ميشناختيد و بعد از اين او را ميشناسيد و او را ديدهايد.» 8 فيلپُّس به وي گفت: «اي آقا پدر را به ما نشان ده كه ما را كافي است.» 9 عيسي بدو گفت: «اي فيليپُس در اين مدّت با شما بودهام، آيا مرا نشناختهاي؟ كسي كه مرا ديد، پدر را ديده است. پس چگونه تو ميگويي پدر را به ما نشان ده؟ 10 آيا باور نميكني كه من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخنهايي كه من به شما ميگويم از خود نميگويم، لكن پدري كه در من ساكن است، او اين اعمال را ميكند. 11 مرا تصديق كنيد كه من در پدر هستم و پدر در من است، والاّ مرا بهسبب آن اعمال تصديق كنيد. 12 آمين آمين به شما ميگويم هر كه به من ايمان آرد، كارهايي را كه من ميكنم او نيز خواهد كرد و بزرگتر از اينها نيز خواهد كرد، زيرا كه من نزد پدر ميروم.13 «و هر چيزي را كه به اسم من سؤال كنيد بجا خواهم آورد تا پدر در پسر جلال يابد. 14 اگر چيزي به اسم من طلب كنيد من آن را بجا خواهم آورد.وعدة روحالقدس15 «اگر مرا دوست داريد، احكام مرا نگاه داريد. 16 و من از پدر سؤال ميكنم و تسلّي دهندهاي ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه باشما بماند، 17 يعني روح راستي كه جهان نميتواند او را قبول كند زيرا كه او را نميبيند ونميشناسد و امّا شما او را ميشناسيد، زيرا كه با شما ميماند و در شما خواهد بود.18 «شما را يتيم نميگذارم نزد شما ميآيم. 19 بعد از اندك زماني جهان ديگر مرا نميبيند و امّا شما مرا ميبينيد و از اين جهت كه من زندهام، شما هم خواهيد زيست. 20 و در آن روز شما خواهيد دانست كه من در پدر هستم و شما در من و من در شما. 21 هر كه احكام مرا دارد و آنها را حفظ كند، آن است كه مرا محبّت مينمايد؛ و آنكه مرا محبّت مينمايد، پدر من او را محبّت خواهد نمود و من او را محبت خواهم نمود و خود را به او ظاهر خواهم ساخت.» 22 يهودا، نه آن اسخريوطي، به وي گفت: «اي آقا چگونه ميخواهي خود را به ما بنمايي و نه بر جهان؟» 23 عيسي در جواب او گفت: «اگر كسي مرا محبّت نمايد، كلام مرا نگاه خواهد داشت و پدرم او را محبّت خواهد نمود و بهسوي او آمده، نزد وي مسكن خواهيم گرفت. 24 و آنكه مرا محبّت ننمايد، كلام مرا حفظ نميكند؛ و كلامي كه ميشنويد از من نيست بلكه از پدري است كه مرا فرستاد. 25 اين سخنان را به شما گفتم وقتي كه با شما بودم. 26 ليكن تسلّي دهنده يعني روحالقدس كه پدر او را به اسم من ميفرستد، او همه چيز را به شما تعليم خواهد داد و آنچه به شما گفتم به ياد شما خواهد آورد. 27 سلامتي براي شما ميگذارم، سلامتي خود را به شما ميدهم. نه چنانكه جهان ميدهد، من به شما ميدهم. دل شما مضطرب و هراسان نباشد. 28 شنيدهايد كه من به شما گفتم ميروم و نزد شما ميآيم. اگر مرا محبّت مينموديد، خوشحال ميگشتيد كه گفتم نزد پدر ميروم، زيرا كه پدر بزرگتر از من است. 29 و الا´ن قبل از وقوع به شماگفتم تا وقتي كه واقع گردد ايمان آوريد. 30 بعد از اين بسيار با شما نخواهم گفت، زيرا كه رئيس اين جهان ميآيد و در من چيزي ندارد. 31 ليكن تا جهان بداند كه پدر را محبّت مينمايم، چنانكه پدر به من حكم كرد همانطور ميكنم. برخيزيد از اينجا برويم. آخرين سخنان عيسي «خاطرتان آسوده باشد. شما كه به خدا ايمان داريد، به من نيز ايمان داشته باشيد. 2و3 نزد پدر من خدا، جا بسيار است . من مي روم تا آن جا را براي شما آماده كنم . وقتي همه چيز آماده شد، باز خواهم گشت و شما را خواهم برد، تا جايي كه من هستم شما نيز باشيد. اگر غير از اين بود، بطور واضح به شما مي گفتم .4 «شما مي دانيد من كجا مي روم و مي دانيد چگونه به آنجا بياييد.»5 توما گفت : «نه ، نمي دانيم ، ما اصلاً خبر نداريم شما كجا مي رويد؛ پس چطور مي توانيم راه را پيدا كنيم ؟»6 عيسي به او فرمود: «راه منم ، راستي منم ، زندگي منم . هيچ كس نمي تواند به خدا برسد مگر بوسيله من .7 «اگر مي دانستيد من كيستم ، آنگاه مي دانستيد پدرم كيست . اما از حالا به بعد، او را مي شناسيد و او را ديده ايد.»8 فيليپ گفت : «خداوندا، پدر را به ما نشان دهيد كه همين براي ما كافي است .»9 عيسي جواب داد: «فيليپ ، آيا بعد از تمام اين مدتي كه با شما بوده ام ، هنوز هم نمي داني من كيستم ؟ هر كه مرا ببيند، خداي پدر را ديده است . پس ديگر چرا مي خواهي او را ببيني ؟ 10 آيا ايمان نداري كه من در خداي پدر هستم و او در من است ؟ سخناني كه مي گويم ، از خودم نيست بلكه از پدر من خداست كه در من ساكن است ؛ و اوست كه اين كارها را مي كند. 11 فقط ايمان داشته باش كه من در خداي پدر هستم و او در من است ؛ و گرنه بخاطر اين معجزات بزرگ كه از من ديده اي ، به من ايمان آور. 12 اينكه مي گويم عين حقيقت است : هر كه به من ايمان بياورد، مي تواند همان كارهايي را بكند كه من كرده ام و حتي بزرگتر از اينها نيز بكند، چون من نزد «پدرم » باز مي گردم . 13 شما مي توانيد به نام من ، هر چيزي از خدا درخواست كنيد، و من آن را به شما خواهم داد. چون من كه فرزند خدا هستم هر چه براي شما انجام دهم ، باعث بزرگي و جلال خدا خواهد شد. 14 بلي ، به نام من هر چه لازم داريد بخواهيد تا به شما عطا كنم . 15 اگر مرا دوست داريد، آنچه مي گويم اطاعت كنيد. 16 و من از «پدرم » درخواست خواهم كرد تا پشتيبان و تسلي بخش ديگري به شما عطا نمايد كه هميشه با شما بماند. 17 اين پشتيبان و تسلي بخش همان روح القدس است كه شما را با تمام حقايق آشنا خواهد كرد. مردم دنيا به او دسترسي ندارند، چون نه در جستجوي اوهستند و نه او را مي شناسند. ولي شما در جستجوي او هستيد و او را مي شناسيد، چون او هميشه با شماست و در وجودتان خواهد بود.18 «در طوفانهاي زندگي ، شما را يتيم و بي سرپرست نخواهم گذاشت و به كمك شما خواهم آمد. 19 براي مدت كوتاهي از اين دنيا خواهم رفت ولي حتي در آن هنگام نيز با شما خواهم بود، زيرا دوباره زنده خواهم شد و چون من زنده ام شما نيز خواهيد زيست . 20 وقتي زندگي را از سر گيرم ، خواهيد دانست كه من در خداي پدر هستم و شما در من هستيد و من نيز در شما هستم . 21 كسي مرا دوست دارد كه آنچه مي گويم اطاعت كند؛ و چون مرا دوست دارد، پدرم خدا نيز او را دوست خواهد داشت و من نيز او را دوست خواهم داشت و خود را به او نشان خواهم داد.»22 يكي از شاگردان او به اسم يهودا (البته نه يهوداي اِسخريوطي ) پرسيد: «اي استاد، چرا خود را فقط به شاگردانتان نشان مي دهيد ولي به مردم دنيا نشان نمي دهيد؟»23 عيسي جواب داد: «من خود را فقط به كساني نشان مي دهم كه مرا دوست مي دارند و هر چه مي گويم اطاعت مي كنند. پدرم خدا نيز ايشان را دوست دارد و ما نزد ايشان آمده ، با ايشان زندگي خواهيم كرد. 24 اگر كسي مرا دوست نداشته باشد، كلام مرا اطاعت نخواهد كرد. سخناني كه مي شنويد، از من نيست ، بلكه از پدري است كه مرا فرستاده است . 25 اين چيزها را اكنون كه با شما هستم ، مي گويم . 26 ولي وقتي پدر «تسلي بخش » را به جاي من فرستاد، منظورم همان روح القدس است ، او همه چيز را به شما تعليم خواهد داد؛ درضمن هر چه من به شما گفته ام ، به يادتان خواهد آورد.27 «من هديه اي نزد شما مي گذارم و مي روم . اين هديه ، آرامش فكر و دل است . آرامشي كه من به شما مي دهم ، مانند آرامش هاي دنيا بي دوام و زودگذر نيست . پس آسوده خاطر باشيد! نترسيد! 28 فراموش نكنيد چه گفتم ؛ گفتم كه مي روم و زود بازمي گردم . اگر واقعاً مرا دوست داشته باشيد، از اين خبر شادخواهيد شد، چون نزد پدرم خدا مي روم كه از من بزرگتر است . 29 من همه چيز را از پيش به شما گفتم تا وقتي واقع مي شود، به من ايمان آوريد.30 «ديگر فرصت زيادي نمانده است تا باز با شما سخن گويم ، زيرا شيطان كه فرمانرواي اين دنياست ، نزديك مي شود. البته در برابر من هيچ قدرتي ندارد. 31 من آزادانه آنچه «پدر» از من مي خواهد مي كنم تا مردم دنيا بدانند كه من چقدر پدرم خدا را دوست دارم .
راهنما يوحنا 14 . خانهاي داراي عمارت بسيار دوست داشتنيترين باب كتابمقدس اين باب است كه به هنگام نزديك شدن ما به وادي تاريك، ما را همراهي ميكند. عيسي همان معماري است كه مقر آسماني را براي آن روز پر جلال آماده ميكند تا عروس خود يعني آن برگزيدة قرون را به آنجا ببرد. اما عروس نيز احتياج دارد آماده شود. كليسا بايد گردآوري شود، تغذيه شود، كامل شود و مناسب و شايسته براي اين باشد كه عمارت خدا خوانده شود. انسانها نيز بايستي آماده شوند. در همان زمان كه عيسي ميرود تا خانة ابدي را فراهم سازد، وعده ميدهد كه روحالقدس را خواهد فرستاد تا مؤمنين را تعليم دهد، تسلي بخشد و بطرف منزل آسماني هدايت كند. 1 - محل شام آخر. احتمال ميرود شام آخر در منزل مريم، مادر مرقس برگزار شده باشد. عيسي حدود ساعت 8 يا 9 شب راهي جتسيماني شد كه در فاصلة 6/1 كيلومتري قرار داشت. مسير روي نقشه با خطوط نقطه چين مشخص شده است. 2 - «جتسيماني» در اين محل، عيسي 2 الي 4 ساعت رنج كشيده سپس دستگير شده به منزل رئيس كهنه، در نزديكي مكاني كه شام آخر صرف شد، منتقل شد. 3 - منزل كاهن اعظم. از نيمه شب تا طلوع صبح عيسي را در آنجا نگاه داشتند. او در آنجا محكوم شد، مورد تمسخر قرار گرفت و به رويش آب دهان انداختند و پطرس نيز او را انكار كرد. در طلوع صبح رسماً بضد او فتوا داده شد و او را نزد پيلاطس فرستادند. 4 - تالار داوري پيلاطس مرسوم به «برج آنتونيو». پيلاطس تلاش كرد تا از زير بار مسئوليت شانه خالي كرده او را به نزد هيروديس بفرستد. 5 - قصر هيروديس. عيسي در اينجا مورد استهزاء قرار گرفته، نزد پيلاطس باز پس فرستاده شد. 4 - مجدداً در حضور پيلاطس. او را تازيانه زده، محكوم كرد تا مصلوب شود. 6 - جلجتا واقع در بيرون ديوار شمالي، محلي كه در آنجا مصلوب شد. 7 - قبر درون باغ، جايي كه مدفون شد.