تـا شـمـع بـزم مـیـهـن بـر ســر زبـانـه دارد
پـروانــه بهــر دیـــدن میــل و بـهــانــه دارد
دنـیا غـریـب دل شـد یــا دل غـریـب دنــــیا ؟
در هر دو صورت ایــن دل رنـج زمــانه دارد
دور از وطــن گلـستان گــردد اســیر تـیــشه
در بیـشه بـین كـه ریــشه صـد ها جوانه دارد
دیـوار بخـت و اقـبال هرچـند بلـند اسـت اینجا
لیـكـن بـــه روی دیــوار زنــبـور لانــه دارد
از دولـت تـخــیل افــسانـــه شــد حـقـیـقــت
لیـكـن حقـیـقـت ایـنـجا صــدهــا فـسانه دارد
آهـو به دشـت غربـت هـرگــز دمـی نـیاسـود
در د شـت خـرم اینـجـا صــیاد خــانـه دارد
بـا هــدهــد ولایـت گیـسوی خویـش افـشان
زین رو كه بر سر خویش گویی كه شانه دارد
گــرد و غــبار غـربـت هـرگـز بـجـا نـمـانـد
چـون چـشم مـام مـیـهن اشـكی روانـه دارد
در شام تـار غـربـت هـر كـس وطـن شـناسد
تـا وقـت صـبـح روشـن بــزم شــبانــه دارد
مـهــر وطــن چــو در دل بیـگانـه با ریـا شد
ایــن دل بــرای فـردا صــد هــا تـرانــه دارد
عشق وطـن نـه حـرفست نـی صحبت و هیاهو
عـاشـق بـه غـیر گـفـتـن صـد هـا نشانـه دارد.