خدا رو ترک کردم ورفتم، صلیبم رو، کتابم رو، نمی دونم کجا.... گم کردم و رفتم..... دعا کردن فراموشم شد…
بگفتم این منم با یک دل تنگ، منم با کوله باری از غم و شرم بگفتا این منم چشم انتظارت…
من از تکرار روزای خاکستری من از ظلمت و تیرگی های شب آمدم من از ایل و تبار بت پرستی…
 دل من در دل شب روی زمین خواب خدا را دیده چشم داود در کلبه محزون و حقیر روح خدا…
چشم مام وطن تقدیم به همه كسانیكه دلشان به وسعت یك ایران است . به وسعت ایرانی بدون تفسیر وتعبییر…
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻴﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...ﺩﻟﮕﻴﺮ ﻣﺒﺎﺵ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﻮ ﮔﻨﺎﻫﮑﺎﺭﻱ ﻧﻪ ﺍﻭ
خون پر ارزش تو پاشیده از صلیبت
به دنیا آمدی تا کُشته گردی به خونت مردمان آغشته کردی
صفحه1 از7