سـاقـی افـسونــگر شعر زیر را تقدیم میکنم به تمام عاشقانیکه که درسیاهچالهای جبر و تحمیل کلیشه های دیکته شده موروثی…
کلمه درخشید صلاله ای فربه بر نای جگن
ای خشم‌ به‌ جان‌ تاخته‌ توفان‌ شرر شو ای خشم‌ به‌ جان‌ تاخته‌ توفان‌ شرر شو ای بغض‌ گل‌ انداخته‌…
به یاد آرنه بخاطر آفتاب نه بخاطر حماسه بخاطر سایه ی بام کوچکش بخاطر ترانه ای کوچک تر از دست…
چه کس گفتا، چه کس گفتا، مسیح گفتا، بنام من شفا ده چه کس گفتا، چه کس گفتا، مسیح گفتا،…
وطنم سرزمین عشق و غزل وطنم چشمه سپیده و شیر وطنم دست خط تاریخی گل لبخند از لبش جاری وطنم…
پرستش پرستش کن مرا، آن دَم که می دانی و می دانم پرستش کن مرا امشب، پرستش کن مرا فردا…
بود یکی تاجر با اعتبار داشت دو فرزند در آن روزگار زاده کهتر زغرور و شره نزد پدر شد یکی…
بنام صاحب بالاترین نام تنها یک تنها می داند که تنهائی تنها درد یک تنهاست تنها، درد یک تنها بی…
صفحه3 از7