ترجمه تفسیری(کتاب استر)
كتاب استر گوياي اين حقيقت است كه خدا بر آنچه در جهان ميگذرد تسلط دارد. استر طالب رضاي خداست، لذا خداوند نيز او را در جهت رهايي قوم اسرائيل از يك قتل عام حتمي بكار ميگيرد و توسط او آنان را نجات ميدهد. خشايارشا، پادشاه پارس، از همسر خود ملكه وشتي بسيار عصباني ميشود زيرا او از آمدن به ضيافت ملوكانه سر باز زده بود. بنابراين، پادشاه ملكه را خلع ميكند و بجاي او استر را كه يك دختر يتيم يهودي بود به همسري بر ميگزيند.
مردخاي، پسر عموي استر، كه در ضمن قيم استر نيز بود، به استر نصيحت ميكند كه يهودي بودنش را از مردم پنهان سازد.
خشايارشا رئيسالوزرايي داشت به نام هامان. هامان مردي متكبر بود و از همه انتظار داشت در مقابلش تعظيم كنند. هنگامي كه مردخاي از تعظيم كردن او امتناع ميورزد، هامان سخت خشمگين ميشود و درصدد تلافي بر ميآيد. او پادشاه را برآن ميدارد تا دستور قتل عام يهوديان را صادر كند. پادشاه، غافل از موضوع يهودي بودن استر، دستور را صادر ميكند. هامان فوري دست بكار ميشود و يك دار براي اعدام مردخاي تهيه ميبيند.
مردخاي براي استر پيغام ميفرستد و او را از موضوع آگاه ميسازد. استر جان را بر كف مينهد و به پادشاه اعلام ميدارد كه يهوديست و جزو كساني است كه مطابق فرمان شاه بايد قتل عام شوند. پادشاه چنان عصباني ميشود كه دستور ميدهد هامان را روي چوبه داري كه براي مردخاي تهيه كرده بود اعدام كنند. سپس مردخاي را بجاي هامان به مقام رئيس وزرا منصوب ميكند.
امروزه يهوديان به يادگار آن روز كه به همت استر از قتل عام رهايي يافتند، جشن پوريم را همه ساله برگزار ميكنند.
راهنما
نجات يهوديان از نابودي
در سال 536 ق. م. يهوديان از بابل به اورشليم باز گشتند.
در فاصلة بين 536 - 516 ق. م. هيكل بازسازي شد.
در 478 ق. م. استر يهودي ملكة پارس شد.
در 473 ق. م. استر يهوديان را از قتل عام نجات داد.
در 457 ق. م. عزرا از بابل به اورشليم رفت.
در 444 ق. م. نحميا ديوار اورشليم را بازسازي كرد.
به اين ترتيب، استر 40 سال پس از بازسازي هيكل و حدود 30 سال پيش از بازسازي ديوار اورشليم ظاهر شد.
گرچه كتاب استر پس از كتاب نحميا قرار گرفته، ولي به لحاظ تاريخي حدود 30 سال پيش از نحميا اتفاق ميافتد. به نظر ميرسد استر بود كه امكان كارهاي نحميا را فراهم ساخت. ازدواج او با پادشاه احتمالاً شأن و موقعيت بالايي را براي يهوديان به وجود آورده بود. نميتوان تصور كرد كه اگر استر وجود نداشت چه بر سر قوم يهود ميآمد. اگر او نبود، اورشليم شايد هرگز بازسازي نميشد و (شايد داستان ديگري براي اعصار آينده حكايت ميشد).
اين كتاب استر بيانگر يك واقعة بسيار مهم تاريخي است و نه صرفاً داستاني براي رسيدن به يك نكتة اخلاقي؛ و اين واقعة مهم نجات قوم عبراني از نابودي در سالهاي پس از اسارت بابل است. اگر قوم يهود 500 سال پيش از اينكه مسيح را به جهان بياورد، بكلي از ميان رفته بود، سرنوشت بشريت تغيير مييافت. اگر قوم يهود باقي نميماند، مسيح به دنيا نميآمد و بدون مسيح جهان گمراه ميماند. اين دختر زيباي يهودي مدتهاي مديد پيش از اين، بدون اينكه بداند نقش خود را در مهيا كردن راه براي آوردن نجات دهندة جهان ايفا كرد.