ترجمه قدیمی گویا
|
دعاي مرد پير
در تو اي خداوند پناه بردهام، پس تا به ابد خجل نخواهم شد. 2 به عدالت خود مرا خلاصي ده و برهان. گوش خود را به من فراگير و مرا نجات ده. 3 براي من صخرة سكونت باش تا همه وقت داخل آن شوم. تو به نجات من امر فرمودهاي، زيرا صخره و قلعة من تو هستي. 4 خدايا مرا از دست شرير برهان و از كف بدكار و ظالم.
5 زيرا اي خداوند يهوه، تو اميد من هستي و از طفوليّتم اعتماد من بودهاي. 6 از شكم بر تو انداخته شدهام. از رحم مادرم ملجاي من تو بودهاي و تسبيح من دائماً دربارة تو خواهد بود. 7 بسياري را آيتي عجيب شدهام. ليكن تو ملجاي زورآور من هستي. 8 دهانم از تسبيح تو پر است و از كبرياييِ تو تماميِ روز.
9 در زمان پيري مرا دور مينداز چون قوّتم زايل شود مرا ترك منما. 10 زيرا دشمنانم بر من حرف ميزنند و مترصّدان جانم با يكديگر مشورت ميكنند 11 و ميگويند: «خدا او را ترك كرده است. پس او را تعاقب كرده، بگيريد، زيرا كه رهانندهاي نيست.»
12 اي خدا از من دور مشو. خدايا به اعانت من تعجيل نما. 13 خصمان جانم خجل و فاني شوند. و آناني كه براي ضرر من ميكوشند، به عار و رسوايي ملبس گردند. 14 و اما من دائماً اميدوار خواهم بود و بر همة تسبيح تو خواهم افزود. 15 زبانم عدالت تو را بيان خواهد كرد و نجاتت راتماميِ روز. زيرا كه حد شمارة آن را نميدانم. 16 در تواناييِ خداوند يهوه خواهم آمد و از عدالت تو و بس خبر خواهم داد.
17 اي خدا از طفوليتم مرا تعليم دادهاي و تا الا´ن، عجايب تو را اعلان كردهام. 18 پس اي خدا، مرا تا زمان پيري و سفيد مويي نيز ترك مكن، تا اين طبقه را از بازوي تو خبر دهم و جميع آيندگان را از تواناييِ تو. 19 خدايا عدالت تو تا اعليعليين است. تو كارهاي عظيم كردهاي. خدايا مانند تو كيست؟
20 اي كه تنگيهاي بسيار و سخت را به ما نشان دادهاي، رجوع كرده، باز ما را زنده خواهي ساخت؛ و برگشته، ما را از عمقهاي زمين برخواهي آورد. 21 بزرگيِ مرا مزيد خواهي كرد و برگشته، مرا تسلي خواهي بخشيد. 22 پس من نيز تو را با بربط خواهم ستود، يعني راستيِ تو را اي خداي من، و تو را اي قدوس اسرائيل با عود ترنم خواهم نمود. 23 چون براي تو سرود ميخوانم لبهايم بسيار شادي خواهد كرد و جانم نيز كه آن را فديه دادهاي. 24 زبانم نيز تماميِ روز عدالت تو را ذكر خواهد كرد. زيرا آناني كه براي ضرر من ميكوشيدند، خجل و رسوا گرديدند.
اي خداوند، به تو پناه آوردهام، نوميدم مكن. 2 تو عادلي، پس مرا از دست دشمنانم نجات ده. 3 براي من پناهگاهي مطمئن باش تا همه وقت به تو پناه آورم. اي صخره و قلعه من، فرمان نجات مرا صادر كن!
4 خدايا، مرا از دست اشخاص شرور و بدكار و ظالم برهان! 5 اي خداوند، تنها اميد من تو هستي و از زمان كودكي اعتماد من تو بودهاي! 6 زماني كه در شكم مادرم بودم، تو ازمن نگهداري ميكردي و پيش از آنكه متولد شوم، تو خداي من بودهاي؛ پس تو را پيوسته ستايش خواهم كرد.
7 زندگي من براي بسياري سرمشق شده است، زيرا تو پشت و پناه من بودهاي! 8 خدايا، تمام روز تو را شكر ميگويم و بزرگيت را ميستايم. 9 اكنون كه پير و ناتوان شدهام مرا دور مينداز و ترك مكن.
10 دشمنانم برضد من سخن ميگويند و قصد جانم را دارند. 11 ميگويند: «خدا او را ترك گفته است. پس برويم و او را گرفتار سازيم، چون كسي نيست كه او را نجات دهد!»
12 اي خدا، از من دور مشو! خدايا، به ياري من بشتاب! 13 دشمنان جانم رسوا و نابود شوند. آناني كه ميكوشند به من آسيب برسانند سرافكنده و بيآبرو شوند!
14 من پيوسته به تو اميدوارم و بيش از پيش تو را ستايش خواهم كرد. 15 از عدالت تو سخن خواهم گفت و هر روز براي مردم تعريف خواهم كرد كه تو بارها مرا نجات دادهاي! 16 اي خداوند با نيروي تو خواهم رفت و به همه اعلان خواهم كرد كه تنها تو عادل هستي.
17 خدايـا، از زمـان كودكي معلـم مـن تو بـودهاي و من هميشه درباره كارهاي شگفتانگيز تو با ديگـران سخـن گفتهام. 18 پـس اكنـون كه پيـر و سفيـد مو شدهام مرا ترك مكـن. كمكم كـن تا بتوانـم به نسلهـاي آينـده از قـدرت و معجزات تو خبـر دهـم.
19 اي خدا، عدالت تو تا به آسمانها ميرسد. تو كارهاي بزرگ انجام دادهاي. خدايا كسي مانند تو نيست. 20 اي كه سختيها و زحمات بسيار به من نشان دادي، ميدانم كه به من نيروي تازه خواهي بخشيد و مرا از اين وضع فلاكت بار بيرون خواهي آورد. 21 مرا بيش از پيش سرافراز خواهي نمود و بار ديگر مرا دلداري خواهي داد.
راهنما
مزمور 71 . مزمور ايام پيري