46 هدایا و روزهای مقدس

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی(کتاب حزقیال)



خداوند يهوه‌ چنين‌ مي‌گويد: «دروازه‌صحن‌ اندروني‌ كه‌ به‌ سمت‌ مشرق‌ متوجّه‌ است‌ در شش‌ روز شغل‌ بسته‌ بماند و در روز سَبَّت‌ مفتوح‌ شود و در روز اوّل‌ ماه‌ گشاده‌ گردد. 2 و رئيس‌ از راه‌ رواقِ دروازه‌ بيروني‌ داخل‌ شود و نزد چهار چوب‌ دروازه‌ بايستد و كاهنان‌ قرباني‌ سوختني‌ و ذبيحه‌ سلامتي‌ او را بگذرانند و او بر آستانه‌ دروازه‌ سجده‌ نمايد، پس‌ بيرون‌ برود امّا دروازه‌ تا شام‌ بسته‌ نشود. 3 و اهل‌ زمين‌ در سَبَّت‌ها و هلال‌ها نزد دهنه‌ آن‌ دروازه‌ به‌ حضور خداوند سجده‌ نمايند. 4 و قرباني‌ سوختني‌ كه‌ رئيس‌ در روز سَبَّت‌ براي‌ خداوند بگذراند، شش‌ بره‌ بي‌عيب‌ و يك‌ قوچ‌ بي‌عيب‌ خواهد بود. 5 و هديه‌ آردي‌اش‌ يك‌ ايفا براي‌ هر قوچ‌ باشد و هديه‌اش‌ براي‌ بره‌ها هر چه‌ از دستش‌ برآيد و يك‌ هين‌ روغن‌ براي‌ هر ايفا. 6 و در غرّه‌ ماه‌ يك‌ گاو جوان‌ بي‌عيب‌ و شش‌ بره‌ و يك‌ قوچ‌ كه‌ بي‌عيب‌ باشد. 7 و هديه‌ آردي‌اش‌ يك‌ ايفا براي‌ هر گاو و يك‌ ايفا براي‌ هر قوچ‌ و هر چه‌ از دستش‌ برآيد براي‌ بره‌ها و يك‌ هين‌ روغن‌ براي‌ هر ايفا بگذراند. 8 و هنگامي‌ كه‌ رئيس‌ داخل‌ شود از راه‌ رواق‌ دروازه‌ درآيد و از همان‌ راه‌ بيرون‌ رود. 9 و هنگامي‌ كه‌ اهل‌ زمين‌ در مواسم‌ به‌ حضور خداوند داخل‌ شوند، آنگاه‌ هر كه‌ از راه‌ دروازه‌ شمالي‌ به‌ جهت‌ عبادت‌ داخل‌ شود، از راه‌ دروازه‌ جنوبي‌ بيرون‌ رود. و هركه‌ از راه‌ دروازه‌ جنوبي‌ داخل‌ شود، از راه‌ دروازه‌ شمالي‌ بيرون‌ رود و از آن‌ دروازه‌ كه‌ از آن‌ داخل‌ شده‌ باشد، برنگردد بلكه‌ پيش‌ روي‌ خود بيرون‌ رود. 10 و چون‌ ايشان‌ داخل‌ شوند رئيس‌ در ميان‌ ايشان‌ داخل‌ شود وچون‌ بيرون‌ روند با هم‌ بيرون‌ روند. 11 و هديه‌ آردي‌اش‌ در عيدها و مواسم‌ يك‌ ايفا براي‌ هر گاو و يك‌ ايفا براي‌ هر قوچ‌ و هر چه‌ از دستش‌ برآيد براي‌ بره‌ها و يك‌ هين‌ روغن‌ براي‌ هر ايفا خواهد بود. 12 و چون‌ رئيس‌ هديه‌ تبرّعي‌ را خواه‌ قرباني‌ سوختني‌ يا ذبايح‌ سلامتي‌ به‌ جهت‌ هديه‌ تبرّعي‌ براي‌ خداوند بگذراند، آنگاه‌ دروازه‌اي‌ را كه‌ به‌ سمت‌ مشرق‌ متوجّه‌ است‌ بگشايند و او قرباني‌ سوختني‌ و ذبايح‌ سلامتي‌ خود را بگذراند به‌ طوري‌ كه‌ آنها را در روز سَبَّت‌ مي‌گذراند. پس‌ بيرون‌ رود و چون‌ بيرون‌ رفت‌ دروازه‌ را ببندند. 13 و يك‌ بره‌ يك‌ ساله‌ بي‌عيب‌ هر روز به‌ جهت‌ قرباني‌ سوختني‌ براي‌ خداوند خواهي‌ گذرانيد، هر صبح‌ آن‌ را بگذران‌. 14 و هر بامداد هديه‌ آردي‌ آن‌ را خواهي‌ گذرانيد، يعني‌ يك‌ سُدْسِ ايفا و يك‌ ثلث‌ هين‌ روغن‌ كه‌ بر آرْد نرم‌ پاشيده‌ شود كه‌ هديه‌ آردي‌ دايمي‌ براي‌ خداوند به‌ فريضه‌ ابدي‌ خواهد بود. 15 پس‌ بره‌ و هديه‌ آردي‌اش‌ و روغنش‌ را هر صبح‌ به‌ جهت‌ قرباني‌ سوختني‌ دايمي‌ خواهند گذرانيد.»
16 خداوند يهوه‌ چنين‌ مي‌گويد: «چون‌ رئيس‌ بخششي‌ به‌ يكي‌ از پسران‌ خود بدهد، حقّ ارثيّت‌ آن‌ از آنِ پسرانش‌ خواهد بود و مِلْكِ ايشان‌ به‌ رسم‌ ارثيّت‌ خواهد بود. 17 ليكن‌ اگر بخششي‌ از ملك‌ موروث‌ خويش‌ به‌ يكي‌ از بندگان‌ خود بدهد، تا سال‌ انفكاك‌ از آن‌ او خواهد بود، پس‌ به‌ رئيس‌ راجع‌ خواهد شد و ميراث‌ او فقط‌ از آن‌ پسرانش‌ خواهد بود. 18 و رئيس‌ از ميراث‌ قوم‌ نگيرد و مِلك‌ ايشان‌ را غصب‌ ننمايد بلكه‌ پسران‌ خود را از ملك‌ خويش‌ ميراث‌ دهد تا قوم‌ من‌ هركس‌ از ملك‌ خويش‌ پراكنده‌ نشوند. 19 پس‌ مرا از مدخلي‌ كه‌ به‌ پهلوي‌ دروازه‌ بود به‌ حجره‌هاي‌ مقدّس‌ كاهنان‌ كه‌ به‌ سمت‌ شمال‌ متوجّه‌ بود درآورد. و اينك‌ در آنجا بهر دو طرف‌ به‌ سمت‌ مغرب‌ مكاني‌ بود.»
20 و مرا گفت‌: «اين‌ است‌ مكاني‌ كه‌ كاهنان‌، قرباني‌ جرم‌ و قرباني‌ گناه‌ را طبخ‌ مي‌نمايند و هديه‌ آردي‌ را مي‌پزند تا آنها را به‌ صحن‌ بيروني‌ به‌ جهت‌ تقديس‌ نمودن‌ قوم‌ بيرون‌ نياورند.»
21 پس‌ مرا به‌ صحن‌ بيروني‌ آورد و مرا به‌ چهار زاويه‌ صحن‌ گردانيد و اينك‌ در هر زاويه‌ صحن‌ صحني‌ بود. 22 يعني‌ در چهار گوشه‌ صحن‌ صحنهاي‌ محوّطه‌اي‌ بود كه‌ طول‌ هر يك‌ چهل‌ و عرضش‌ سي‌ (ذراع‌) بود. اين‌ چهار را كه‌ در زاويه‌ها بود يك‌ مقدار بود. 23 و به‌ گرداگرد آنها بطرف‌ آن‌ چهار طاقها بود و مطبخ‌ها زير آن‌ طاقها از هر طرفش‌ ساخته‌ شده‌ بود. 24 و مرا گفت‌: «اينها مطبخ‌ها مي‌باشد كه‌ خادمان‌ خانه‌ در آنها ذبايح‌ قوم‌ را طبخ‌ مي‌نمايند.»
ترجمه تفسیری


خداوند مي‌فرمايد: «دروازه‌ شرقي‌ حياط‌داخلي‌، شش‌ روز هفته‌ بسته‌ باشد، ولي‌ در روز سبت‌ و روزهاي‌ اول‌ ماه‌ باز شود. 2 رهبر از حياط‌ بيروني‌ وارد اتاق‌ بزرگ‌ محوطه‌ دروازه‌ شود و كنار چهارچوب‌ دروازه‌ بايستد و در حالي‌ كه‌ كاهن‌، قرباني‌ سوختني‌ و قرباني‌ سلامتي‌ او را تقديم‌ مي‌كند، در آستانه‌ دروازه‌ عبادت‌ كند، سپس‌ از دروازه‌ خارج‌ شود. دروازه‌ تا غروب‌ باز بماند. 3 قوم‌ بايد در روزهاي‌ سبت‌ و روزهاي‌ اول‌ ماه‌، جلو اين‌ دروازه‌ خداوند را پرستش‌ نمايند.
4 «قرباني‌هاي‌ سوختني‌ كه‌ رهبر در روزهاي‌ سبت‌ به‌ خداوند تقديم‌ مي‌كند، شش‌ بره‌ بي‌عيب‌ و يك‌قوچ‌ بي‌عيب‌ باشند. 5 هديه‌ آردي‌ كه‌ او با هر قوچ‌ تقديم‌ مي‌كند، بايد يك‌ ايفه‌ باشد، ولي‌ براي‌ بره‌ها هر مقدار هديه‌ كه‌ بخواهد مي‌تواند بدهد. همراه‌ هر ايفه‌ آرد، يك‌ هين‌ * روغن‌ زيتون‌ نيز تقديم‌ كند. 6 در روز اول‌ ماه‌، يك‌ گاو جوان‌ بي‌عيب‌، شش‌ بره‌ و يك‌ قوچ‌ بي‌عيب‌ بياورد. 7 هديه‌ آردي‌ كه‌ او با هر گاو تقديم‌ مي‌كند بايد يك‌ ايفه‌ باشد و براي‌ هر قوچ‌ نيز يك‌ ايفه‌. ولي‌ براي‌ بره‌ها هر مقدار هديه‌ كه‌ بخواهد مي‌تواند بدهد، همراه‌ هر ايفه‌ آرد، يك‌ هين‌ روغن‌ زيتون‌ نيز تقديم‌ كند.
8 «رهبر بايد از راه‌ اتاق‌ بزرگ‌ دروازه‌ داخل‌ شده‌، از همان‌ راه‌ نيز خارج‌ شود. 9 اما هنگام‌ عيدها، وقتي‌ قوم‌ براي‌ عبادت‌ خداوند مي‌آيند، كساني‌ كه‌ از دروازه‌ شمالي‌ وارد خانه‌ خدا مي‌شوند بايد از دروازه‌ جنوبي‌ خارج‌ شوند و كساني‌ كه‌ از دروازه‌ جنوبي‌ وارد شده‌اند بايد از دروازه‌ شمالي‌ بيرون‌ بروند. هيچ‌ كس‌ حق‌ ندارد از دروازه‌اي‌ كه‌ وارد شده‌ خارج‌ شود، بلكه‌ بايد از دروازه‌ مقابل‌ بيرون‌ رود. 10 در اين‌ عيدها، رهبر بايد همراه‌ مردم‌ باشد، وقتي‌ آنها داخل‌ مي‌شوند او نيز داخل‌ شود و وقتي‌ خارج‌ مي‌شوند او هم‌ خارج‌ شود.
11 «بنابراين‌، در عيدها و جشن‌هاي‌ مقدس‌، با هر گاو جوان‌ يك‌ ايفه‌ آرد تقديم‌ شود و با هر قوچ‌ هم‌ يك‌ ايفه‌؛ ولي‌ براي‌ بره‌ها هر مقدار كه‌ بخواهند مي‌توانند هديه‌ كنند. همراه‌ هر ايفه‌ آرد، يك‌ هين‌ روغن‌ زيتون‌ نيز تقديم‌ شود. 12 هر وقت‌ كه‌ رهبر بخواهد هديه‌ داوطلبانه‌ تقديم‌ كند، خواه‌ هديه‌ او قرباني‌ سوختني‌ باشد و خواه‌ قرباني‌ سلامتي‌، بايد دروازه‌ شرقي‌ حياط‌ داخلي‌ برايش‌ باز شود تا بتواند قرباني‌هايش‌ را مثل‌ قرباني‌هاي‌ روز سبت‌ تقديم‌ كند. بعد او بايد از همان‌ راه‌ بيرون‌ برود و پشت‌ سر او دروازه‌ بسته‌ شود.
13 «هر روز صبح‌ بايد يك‌ بره‌ يك‌ ساله‌ بي‌عيب‌، بعنوان‌ قرباني‌ سوختني‌ به‌ خداوند تقديم‌ شود. 14و15 همچنين‌ هر روز صبح‌ هديه‌ آردي‌ كه‌ از يك‌ ششم‌ ايفه‌ آرد نرم‌ و يك‌ سوم‌ هين‌ روغن‌ زيتون‌ تشكيل‌ شده‌ باشد، تقديم‌ شود. اين‌ يك‌ قانون‌ دايمي‌است‌ كه‌ هر روز صبح‌ يك‌ بره‌ و هديه‌ آردي‌ همراه‌ با روغن‌ زيتون‌ بعنوان‌ قرباني‌ روزانه‌، به‌ خداوند تقديم‌ شود.»
16 خداوند مي‌فرمايد: «اگر رهبر قطعه‌ زميني‌ به‌ يكي‌ از پسرانش‌ هديه‌ كند، آن‌ زمين‌ براي‌ هميشه‌ به‌ او تعلق‌ خواهد داشت‌. 17 ولي‌ اگر به‌ يكي‌ از غلامانش‌ زميني‌ ببخشد، آن‌ غلام‌ فقط‌ مي‌تواند آن‌ زمين‌ را تا زمان‌ آزادي‌ خود نگه‌ دارد. بعد آن‌ زمين‌ بايد به‌ رهبر پس‌ داده‌ شود. دارايي‌ رهبر فقط‌ به‌ پسرانش‌ به‌ ارث‌ مي‌رسد. 18 رهبر حق‌ ندارد ملك‌ افراد قومم‌ را غصب‌ نمايد و ايشان‌ را از ميان‌ ملك‌ خودشان‌ بيرون‌ كند. اگر او بخواهد به‌ پسرانش‌ زميني‌ ببخشد بايد از املاك‌ خود بدهد.»
19 سپس‌، آن‌ مرد از دري‌ كه‌ كنار دروازه‌ بود، مرا به‌ اتاقهاي‌ مقدس‌ كاهنان‌ كه‌ رو به‌ شمال‌ بودند آورد. آنجا در انتهاي‌ سمت‌ غربي‌ اتاقها، او جايي‌ را به‌ من‌ نشان‌ داد 20 و گفت‌: «در اينجا كاهنان‌ گوشت‌ قرباني‌ جرم‌ و قرباني‌ گناه‌ را مي‌پزند و با آردي‌ كه‌ هديه‌ مي‌شود نان‌ درست‌ مي‌كنند. اين‌ كارها را در اينجا انجام‌ مي‌دهند تا چيزي‌ از اين‌ قرباني‌هاي‌ مقدس‌ به‌ حياط‌ بيروني‌ برده‌ نشود و به‌ قوم‌ صدمه‌اي‌ نرسد.»
21و22 بار ديگر مرا به‌ حياط‌ بيروني‌ آورد و به‌ هر يك‌ از چهار گوشه‌ حياط‌ برد. در هر گوشه‌ حياط‌، اتاق‌ بزرگي‌ به‌ طول‌ بيست‌ متر و عرض‌ پانزده‌ متر ديدم‌. 23 دورتادور داخل‌ اين‌ اتاق‌ طاقچه‌اي‌ سنگي‌ چسبيده‌ به‌ ديوار با اجاقي‌ در زير آن‌ قرار داشت‌ كه‌ براي‌ طبخ‌ بكار مي‌رفت‌. 24 او به‌ من‌ گفت‌: «خادمين‌ خانه‌ خدا قرباني‌هايي‌ را كه‌ قوم‌ تقديم‌ مي‌كنند، در اين‌ اتاقها مي‌پزند.»

راهنما



باب‌هاي‌ 40 الي‌ 48 . هيكل‌ بازسازي‌ شده‌
در ماه‌ فروردين‌ (آوريل‌) سال‌ 752 ق‌.م‌. به‌ هنگام‌ ايام‌ عيد فصح‌، و 14 سال‌ پس‌ از ويراني‌ اورشليم‌، دومين‌ رؤياي‌ حزقيال‌ در رابطه‌ با سفر به‌ اورشليم‌ صورت‌ مي‌گيرد. نخستين‌ رؤياي‌ او در سفر به‌ اورشليم‌ (8 : 1 و 3)، 19 سال‌ پيش‌ اتفاق‌ افتاده‌ بود كه‌ پيام‌ آن‌ در برگيرندة‌ محكوميت‌ و هلاكت‌ شهر بود. اين‌ رؤيا بطور خاصي‌ به‌ بناي‌ مجدد هيكل‌ اختصاص‌ دارد، كه‌ با جزئيات‌ كاملي‌ توأم‌ مي‌باشد.
اين‌ رؤيا پس‌ از دوران‌ بازگشت‌ از بابل‌ (اسارت‌) تحقق‌ يافت‌. كاملاً آشكار است‌ كه‌ اين‌ رؤيا به‌ مقطع‌ تاريخي‌ عهدجديد و دورة‌ بازگشت‌ ثانوي‌ عيسي‌ مسيح‌ اختصاص‌ دارد.
برخي‌ از مفسرين‌، اين‌ رؤيا را بصورت‌ لغوي‌ تفسير مي‌كنند، به‌ اين‌ معني‌ كه‌ دوازده‌ سبط‌ اسرائيل‌ بار ديگر در اسرائيل‌ ساكن‌ خواهند شد و مطابق‌ آنچه‌ در اين‌ قسمت‌ پيشگويي‌ شده‌ است‌، در اين‌ سرزمين‌ منتشر خواهند شد و هيكل‌ مقدس‌ نيز مطابق‌ جزئيات‌ مذكور در اين‌ رؤيا بازسازي‌ شده‌ و در آن‌ قرباني‌هايي‌ خواهند گذراند. اين‌ گروه‌ از مفسرين‌ اين‌ هيكل‌ را «هيكل‌ سلطنت‌ هزارسالة‌ مسيح‌» مي‌نامند.
برخي‌ ديگر از مفسرين‌، اين‌ رؤيا را بصورت‌ سمبوليك‌ تفسير مي‌كنند، بطوري‌ كه‌ آن‌ را هيكلي‌ روحاني‌ فرض‌ مي‌كنند كه‌ به‌ دورة‌ حيات‌ مسيحيان‌ اختصاص‌ دارد. قومي‌ كه‌ زنده‌، احيا شده‌ و پرجلال‌ مي‌باشد.
اگرچه‌ هيكل‌ رؤياي‌ حزقيال‌ از نظر فضاها و تالارها، ترتيب‌ قرار گرفتن‌ اجزاء و چگونگي‌ ظواهر آن‌ با هيكل‌ سليمان‌ تفاوت‌هاي‌ زيادي‌ دارد، اما از همان‌ طرح‌ كلي‌ پيروي‌ مي‌كند.
خدا «تا به‌ ابد در اين‌ هيكل‌ ساكن‌ خواهد بود» (43 : 7). بعيد بنظر مي‌رسد كه‌ بياني‌ اينچنين‌ حاكي‌ از هيكلي‌ مادي‌ و فيزيكي‌ باشد. و قاعدتاً بايد به‌ اموري‌ سمبوليك‌ اشاره‌ داشته‌ باشد، چرا كه‌ عيسي‌ مسيح‌ در انجيل‌ يوحنا 4 : 21 - 24، عبادت‌ در هيكل‌ را منسوخ‌ مي‌داند و علاوه‌ بر اين‌ در آسمان‌ نيز هيكلي‌ وجود نخواهد داشت‌ (مكاشفه‌ 21 : 22).
در آيات‌ 45 : 9 - 46 : 24 به‌ هدايا و قرباني‌هايي‌ اشاره‌ شده‌ است‌. عجيب‌ بنظر مي‌رسد كه‌ چرا در حكومت‌ «رئيس‌»، قرباني‌هايي‌ وجود خواهند داشت‌. در رساله‌ به‌ عبرانيان‌ صريحاً تأكيد شده‌ است‌ كه‌ اين‌ امور (قرباني‌ها) در اثر مرگ‌ عيسي‌ مسيح‌ كه‌ «يكي‌ براي‌ همه‌» بود، پايان‌ يافته‌ و باطل‌ شده‌اند. مفسريني‌ كه‌ بر وجود هيكل‌ به‌ معني‌ لغوي‌ آن‌ در «سلطنت‌ هزار سالة‌ مسيح‌» عقيده‌ دارند، اظهار مي‌كنند كه‌ اين‌ قرباني‌ حيوانات‌، توسط‌ قوم‌ يهود كه‌ هنوز به‌ مسيح‌ ايمان‌ نياورده‌اند، تقديم‌ مي‌شود، و يا اينكه‌ اين‌ قرباني‌ها به‌ يادگاري‌ مرگ‌ مسيح‌ بجا آورده‌ مي‌شوند.
در آيات‌ 47 : 1 - 12 به‌ نهري‌ جاري‌ و حيات‌ بخش‌ اشاره‌ شده‌ است‌. اين‌ بخش‌ يكي‌ از مهمترين‌ و با شكوهترين‌ پيغام‌هاي‌ حزقيال‌ بشمار مي‌رود. يوئيل‌ و زكرياي‌ نبي‌ نيز از چنين‌ نهري‌ سخن‌ بميان‌ آورده‌اند (يوئيل‌ 3 : 18 ؛ زكريا 14 : 8). از قرار معلوم‌ اين‌ رؤيا تصويري‌ است‌ از آنچه‌ در آسمان‌ وجود دارد: «نهري‌ از آب‌ حيات‌» (مكاشفه‌ 22 : 1 - 2). منظور از اين‌ آبها خواه‌ در معني‌ لغوي‌ آن‌ و يا اگر مفهوم‌ روحاني‌ ديگري‌ نيز داشته‌ باشد، در هر حال‌ بدون‌ هيچگونه‌ كوششي‌ در اثبات‌ اين‌ مطلب‌، گوياي‌ تصوير زيبايي‌ است‌ از انتشار رحمت‌هاي‌ عيسي‌ مسيح‌ كه‌ از اورشليم‌ جاري‌ شده‌ و بصورت‌ نهري‌ عظيم‌ و عميق‌ از اين‌ دنياي‌ پهناور گذشته‌ و آن‌ را سيراب‌ كرده‌، بطوري‌ كه‌ اقوام‌ جهان‌ را حيات‌ بخشيده‌ و پس‌ از اين‌ گذر، نهايتاً به‌ آسمان‌ و ابديت‌ سرازير مي‌گردد.

دروازة‌ شرقي‌ هيكل‌ بسته‌ خواهد ماند و فقط‌ براي‌ ورود «رئيس‌» و خداوند باز خواهد بود (44 : 1 - 3).
حدود مقدس‌ براي‌ شهر و هيكل‌ و كاهنان‌ و لاويان‌ اسرائيل‌ و همچنين‌ مِلك‌هاي‌ «رئيس‌» از اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ مشخص‌ مي‌شوند بطوري‌ كه‌ اين‌ حدود تقريباً در مركز سرزمين‌ قرار مي‌گرفت‌ (45 : 1 - 8).
همچنين‌ سرحدّات‌ و مرزهاي‌ سرزمين‌ و محل‌ استقرار هر يك‌ از اسباط‌ اسرائيل‌ تعيين‌ مي‌گردند (47 : 13 - 48 : 29). سرزمين‌ مورد نظر به‌ بزرگي‌ و وسعت‌ قلمرو داود نبود. موقعيت‌ سرزمين‌ چنين‌ بود كه‌ تقريباً در جنوب‌ نيمي‌ از بخش‌ شرقي‌ سواحل‌ مديترانه‌ قرار داشت‌، بطوريكه‌ فاصلة‌ شمال‌ و جنوب‌ آن‌ در حدود 650 كيلومتر و فاصلة‌ شرق‌ از غرب‌ آن‌ در حدود 150 بود. اسباط‌ در محل‌ اصلي‌ خود مستقر نبودند، اما در اينجا به‌ چگونگي‌ قرار گرفتن‌ هر يك‌ اشاره‌ كرده‌ايم‌.
در باب‌ 48 آيات‌ 30 الي‌ 35 به‌ مختصات‌ شهر اشاره‌ شده‌ است‌. شهر به‌ صورت‌ مربع‌ و محيط‌ آن‌ 12 كيلومتر بود. تا اندازه‌اي‌ با آنچه‌ در عهدجديد وجود داشت‌، مشابه‌ بود (مكاشفه‌ باب‌ 21). در آية‌ 35 از آن‌ بعنوان‌ خانة‌ خدا ياد شده‌ است‌.

دان‌
اشير
نفتالي‌
منسي‌
افرايم‌
رؤبين‌
يهودا

هيكل‌
ملك‌ رئيس‌ ملك‌ رئيس‌
شهر

بنيامين‌
شمعون‌
يساكار
زبولون‌
جاد
  • مطالعه 1228 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %14 %567 %1394 %12:%بهمن