ترجمه قدیمی گویا
|
رئيس، لاويان و كاهنان
و مرا به راه دروازه مَقْدَس بيروني كه بهسمت مشرق متوجّه بود، باز آورد و آن بسته شده بود. 2 و خداوند مرا گفت: «اين دروازه بسته بماند و گشوده نشود وهيچ كس از آن داخل نشود زيرا كه يهوه خداي اسرائيل از آن داخل شده، لهذا بسته بماند. 3 و امّا رئيس، چونكه او رئيس است در آن به جهت خوردن غذا به حضورخداوند بنشيند و از راه رواق دروازه داخل شود و از همان راه بيرون رود.»
4 پس مرا از راه دروازهشمالي پيش روي خانه آورد و نگريستم و اينك جلال خداوند خانه خداوند را مملّو ساخته بود و بروي خود درافتادم. 5 و خداوند مرا گفت: «اي پسر انسان دل خود را به هرچه تو را گويم دربارة تمامي قانونهاي خانه خداوند و همه قواعدش مشغول ساز و به چشمان خود ببين و به گوشهاي خود بشنو و دل خويش را به مدخل خانه و به همه مخرجهاي مقدس مشغول ساز. 6 و به اين متمرّدين يعني به خاندان اسرائيل بگو: خداوند يهوه چنين ميفرمايد: اي خاندان اسرائيل از تمامي رجاسات خويش باز ايستيد. 7 زيرا كه شما اجنبيان نامختون دل و نامختون گوشت را داخل ساختيد تا در مَقْدَس من بوده، خانه مرا ملوّث سازند. و چون شما غذاي من يعني پيه و خون را گذرانيديد، ايشان علاوه بر همه رجاسات شما عهد مرا شكستند. 8 و شما وديعت اقداس مرا نگاه نداشتيد، بلكه كسان به جهت خويشتن تعيين نموديد تا وديعت مرا در مَقْدَس من نگاه دارند.
9 «خداوند يهوه چنين ميفرمايد: هيچ شخص غريبِ نامختون دل و نامختون گوشت از همه غريباني كه در ميان بنياسرائيل باشند به مَقْدَس من داخل نخواهد شد. 10 بلكه آن لاويان نيز كه در حين آواره شدن بنياسرائيل از من دوري ورزيده، از عقب بتهاي خويش آواره گرديدند، متحمّل گناه خود خواهند شد، 11 زيرا خادمانِ مقدس من و مستحفظان دروازههاي خانه وملازمان خانه هستند و ايشان قربانيهاي سوختني و ذبايح قوم را ذبح مينمايند و به حضور ايشان براي خدمت ايشان ميايستند. 12 و از اين جهت كه به حضور بتهاي خويش ايشان را خدمت نمودند و براي خاندان اسرائيل سنگ مصادم گناه شدند. بنابراين خداوند يهوه ميگويد: دست خود را به ضدّ ايشان برافراشتم كه متحمّل گناه خود خواهند شد. 13 و به من نزديك نخواهند آمد و به كهانت من نخواهند پرداخت و به هيچ چيز مقدّس در قدسالاقداس نزديك نخواهند آمد، بلكه خجالت خويش و رجاسات خود را كه بعمل آوردند متحمّل خواهند شد. 14 ليكن ايشان را به جهت تمامي خدمت خانه و براي هر كاري كه در آن كرده ميشود، مستحفظان وديعت آن خواهم ساخت.
15 «ليكن لاويان كَهَنَه از بني صادوق كه در حيني كه بنياسرائيل از من آواره شدند وديعت مَقْدَس مرا نگاه داشتند، خداوند يهوه ميگويد كه ايشان به جهت خدمت من نزديك خواهند آمد و به حضور من ايستاده پيه و خون را براي من خواهند گذرانيد. 16 و ايشان به مَقْدَس من داخل خواهند شد و به جهت خدمت من به خوان من نزديك خواهند آمد و وديعت مرا نگاه خواهند داشت. 17 و هنگامي كه به دروازههاي صحن اندروني داخل شوند لباس كتاني خواهند پوشيد و چون در دروازههاي صحن اندروني و در خانه مشغول خدمت باشند، هيچ لباس پشمين نپوشند. 18 عمامههاي كتاني بر سر ايشان و زيرجامه كتاني بر كمرهاي ايشان باشد و هيچچيزي كه عرق آورد در بر نكنند. 19 و چون به صحن بيروني يعني به صحن بيروني نزد قوم بيرون روند، آنگاه لباس خويش را كه در آن خدمت ميكنند بيرون كرده، آن را در حجرههاي مقدّس بگذارند و به لباس ديگر ملبّس شوند و قوم را در لباس خويش تقديس ننمايند. 20 و ايشان سر خود را نتراشند و گيسوهاي بلند نگذارند بلكه موي سر خود را بچينند. 21 و كاهن وقت درآمدنش در صحن اندروني شراب ننوشد. 22 و زن بيوه يا مطلقّه را به زني نگيرند، بلكه باكرهاي كه از ذريّت خاندان اسرائيل باشد يا بيوهاي را كه بيوه كاهن باشد بگيرند. 23 و فرق ميان مقدّس و غيرمقدّس را به قوم من تعليم دهند و تشخيص ميان طاهر و غيرطاهر را به ايشان اعلام نمايند. 24 و چون در مرافعهها به جهت محاكمه بايستند، بر حسب احكام من داوري بنمايند و شرايع و فرايض مرا در جميع مواسم من نگاه دارند و سَبَّتهاي مرا تقديس نمايند. 25 و احدي از ايشان به ميته آدمي نزديك نيامده، خويشتن را نجس نسازد مگر اينكه به جهت پدر يا مادر يا پسر يا دختر يا برادر يا خواهري كه شوهر نداشته باشد، جايز است كه خويشتن را نجس سازد. 26 و بعد از آنكه طاهر شود هفت روز براي وي بشمارند. 27 و خداوند يهوه ميفرمايد در روزي كه به صحن اندروني قدس داخل شود تا در قدس خدمت نمايد آنگاه قرباني گناه خود را بگذراند.
28 «و ايشان را نصيبي خواهد بود. من نصيب ايشان خواهم بود. پس ايشان را در ميان اسرائيل
مِلك ندهيد زيرا كه من ملِك ايشان خواهم بود. 29 و ايشان هداياي آردي و قربانيهاي گناه و قربانيهاي جرم را بخورند و همه موقوفات اسرائيل از آن ايشان خواهد بود. 30 و اوّل تمامي نوبرهاي همه چيز و هر هديهاي از همه چيزها از جميع هداياي شما از آن كاهنان خواهد بود و خمير اوّل خود را به كاهن بدهيد تا بركت بر خانه خود فرود آوريد. 31 و كاهن هيچ ميته يا دريده شدهاي را از مرغ يا بهايم نخورد.
رهبر، لاويان، كاهنان
سپس، آن مرد مرا دوباره به دروازه شرقي حياط بيروني برد، ولي دروازه بسته بود. 2 خداوند به من گفت: «اين دروازه بايد هميشه بسته باشد و هرگز باز نشود. هيچكس از آن عبور نكند، زيرا من كه خداوند، خداي اسرائيل هستم از آن داخل شدهام؛ پس بايد بسته بماند. 3 فقط «رهبر» ميتواند در محوطه دروازه بنشيند و در حضور من خوراك مقدس بخورد. ولي او فقط از راه اتاق بزرگ واقع در انتهاي دروازه ميتواند وارد محوطه دروازه شود و از آن بيرون برود.»
4 آنگاه آن مرد مرا از راه دروازه شمالي به جلو خانه خدا آورد. نگاه كردم و ديدم حضور پر جلالخداوند، خانه را پر كرد. به خاك افتادم و سجده كردم. 5 خداوند به من فرمود: «اي انسان خاكي، به آنچه ميبيني و ميشنوي بدقت توجه نما و قوانين خانه خدا را كه به تو ميگويم مراعات كن. مواظب باش افراد ناشايست وارد خانه خدا نشوند. 6و7 به قوم متمرد اسرائيل بگو كه خداوند ميفرمايد: «اي بنياسرائيل، شما هنگام تقديم قرباني به من، اشخاص اجنبي ختنه نشده سركش را به خانه من آورده و آن را آلوده كردهايد. پس علاوه بر همه گناهانتان، عهد مرا هم شكستهايد. 8 وظايف مقدسي را كه به شما سپرده بودم انجام ندادهايد، بلكه اجنبيها را اجير كردهايد تا امور مقدس خانه مرا اداره كنند.»
9 خداوند ميفرمايد: «هيچ اجنبي ختنه نشده سركشي حق ندارد داخل خانه مقدس من شود، حتي آن اجنبيهايي كه در ميان قوم اسرائيل زندگي ميكنند! 10 مردان قبيله لاوي بايد تنبيه شوند، چون وقتي قوم اسرائيل از من دور شدند و بسوي بتها روي آوردند، ايشان نيز مرا ترك كردند. 11 آنها ميتوانند در خانه خدا بعنوان نگهبان خدمت كنند و به كارهاي آن رسيدگي نمايند. ايشان بايد حيواناتي را كه براي قرباني سوختني آورده ميشود، سر ببرند و آماده باشند تا به قوم كمك كنند. 12 ولي چون ايشان قوم مرا به پرستش خدايان ديگر ترغيب نمودند و باعث شدند آنها در گناه غرق شوند، به اين سبب من كه خداوند هستم قسم ميخورم كه ايشان را تنبيه كنم. 13 آنها نبايد به من نزديك شوند و بعنوان كاهن مرا خدمت كنند. به هيچكدام از اشياء مقدس من نبايد دست بزنند. بدين ترتيب ايشان سزاي گناهاني را كه مرتكب شدهاند ميبينند و رسوا ميشوند. 14 ايشان فقط بعنوان نگهبان در خانه من خدمت خواهند كرد و قوم را در كارهاي عادي كمك خواهند نمود.
15 «اما وقتي بنياسرائيل بسبب بتها مرا ترك كردند، از قبيله لاوي، فقط پسران صادوق به خدمت كاهني خود در خانه من ادامه دادند. بنابراين فقط اينها بايد به حضور من بيايند و مرا خدمت كنند و قربانيها را تقديم نمايند. 16 فقط ايشان به خانه من داخل خواهند شد و به قربانگاه من نزديك خواهند شد.آنها در حضور من خدمت كرده، مراسم مرا بجا خواهند آورد.
17 «وقتي بخواهند از دروازه وارد حياط داخلي بشوند، بايد فقط لباس كتاني بپوشند. به هنگام خدمت در حياط داخلي يا در خانه خدا نبايد هيچ لباس پشمي برتن داشته باشند. 18 عمامهها و زير جامههاي ايشان بايد از پارچه كتان باشد. چيزي كه ايجاد عرق كند نبايد بپوشند. 19 وقتي به حياط بيروني نزد قوم باز ميگردند، بايد لباسهاي خدمت را از تن خود درآورند و در اتاقهاي مقدس بگذارند و لباسهاي ديگر بپوشند، مبادا قوم به لباسهاي مقدس آنها دست بزنند و صدمهاي ببينند.
20 «آنها نبايد موي سر خود را بتراشند يا موي بلند داشته باشند، بلكه بايد آن را كوتاه كنند. 21 وقتي كاهني وارد حياط داخلي ميشود نبايد شراب خورده باشد. 22 او مجاز است فقط با يك دختر يهودي باكره يا بيوهاي كه شوهرش كاهن بوده ازدواج كند. او نميتواند با زني كه طلاق داده شده ازدواج كند.
23 «كاهنان بايد فرق ميان چيزهاي مقدس و نامقدس، پاك و ناپاك را به قوم من تعليم دهند.
24 «كاهنان در مقام قاضي، بايد اختلاف موجود ميان قومم را حل و فصل كنند. هر حكمي كه صادر كنند بايد بر اساس قوانين من باشد. كاهنان بايد در تمام عيدهاي مقدس، قوانين و دستورات مرا بجا آورند و مواظب باشند كه حرمت روز سبت نگه داشته شود.
25 «كاهن نبايد به بدن شخص مرده نزديك شود و خود را نجس سازد. مگر آنكه آن بدن، جسد پدر يا مادرش، پسر يا دخترش، برادر يا خواهري كه شوهر نداشته، باشد. 26 در اين صورت، پس از طاهر شدن بايد هفت روز صبر كند تا باز بتواند به وظايف خود در خانه خدا ادامه دهد. 27 روز اول كه به سر كار خود باز ميگردد و وارد حياط داخلي و خانه خدا ميشود، بايد براي خود قرباني گناه تقديم كند. اين را من كه خداوند هستم ميگويم.
28 «كاهنان نبايد ملك داشته باشند. چون من ميراث و ملك ايشان هستم!
29 «خوراك ايشان از هداياي آردي و قربانيهاي گناه و قربانيهاي جرم كه قوم به خانه خدا ميآورند تأمين ميشود. هركس هر چه به خداوند تقديم نمايد به كاهنان تعلق ميگيرد.
راهنما
بابهاي 40 الي 48 . هيكل بازسازي شده
در ماه فروردين (آوريل) سال 752 ق.م. به هنگام ايام عيد فصح، و 14 سال پس از ويراني اورشليم، دومين رؤياي حزقيال در رابطه با سفر به اورشليم صورت ميگيرد. نخستين رؤياي او در سفر به اورشليم (8 : 1 و 3)، 19 سال پيش اتفاق افتاده بود كه پيام آن در برگيرندة محكوميت و هلاكت شهر بود. اين رؤيا بطور خاصي به بناي مجدد هيكل اختصاص دارد، كه با جزئيات كاملي توأم ميباشد.
اين رؤيا پس از دوران بازگشت از بابل (اسارت) تحقق يافت. كاملاً آشكار است كه اين رؤيا به مقطع تاريخي عهدجديد و دورة بازگشت ثانوي عيسي مسيح اختصاص دارد.
برخي از مفسرين، اين رؤيا را بصورت لغوي تفسير ميكنند، به اين معني كه دوازده سبط اسرائيل بار ديگر در اسرائيل ساكن خواهند شد و مطابق آنچه در اين قسمت پيشگويي شده است، در اين سرزمين منتشر خواهند شد و هيكل مقدس نيز مطابق جزئيات مذكور در اين رؤيا بازسازي شده و در آن قربانيهايي خواهند گذراند. اين گروه از مفسرين اين هيكل را «هيكل سلطنت هزارسالة مسيح» مينامند.
برخي ديگر از مفسرين، اين رؤيا را بصورت سمبوليك تفسير ميكنند، بطوري كه آن را هيكلي روحاني فرض ميكنند كه به دورة حيات مسيحيان اختصاص دارد. قومي كه زنده، احيا شده و پرجلال ميباشد.
اگرچه هيكل رؤياي حزقيال از نظر فضاها و تالارها، ترتيب قرار گرفتن اجزاء و چگونگي ظواهر آن با هيكل سليمان تفاوتهاي زيادي دارد، اما از همان طرح كلي پيروي ميكند.
خدا «تا به ابد در اين هيكل ساكن خواهد بود» (43 : 7). بعيد بنظر ميرسد كه بياني اينچنين حاكي از هيكلي مادي و فيزيكي باشد. و قاعدتاً بايد به اموري سمبوليك اشاره داشته باشد، چرا كه عيسي مسيح در انجيل يوحنا 4 : 21 - 24، عبادت در هيكل را منسوخ ميداند و علاوه بر اين در آسمان نيز هيكلي وجود نخواهد داشت (مكاشفه 21 : 22).
در آيات 45 : 9 - 46 : 24 به هدايا و قربانيهايي اشاره شده است. عجيب بنظر ميرسد كه چرا در حكومت «رئيس»، قربانيهايي وجود خواهند داشت. در رساله به عبرانيان صريحاً تأكيد شده است كه اين امور (قربانيها) در اثر مرگ عيسي مسيح كه «يكي براي همه» بود، پايان يافته و باطل شدهاند. مفسريني كه بر وجود هيكل به معني لغوي آن در «سلطنت هزار سالة مسيح» عقيده دارند، اظهار ميكنند كه اين قرباني حيوانات، توسط قوم يهود كه هنوز به مسيح ايمان نياوردهاند، تقديم ميشود، و يا اينكه اين قربانيها به يادگاري مرگ مسيح بجا آورده ميشوند.
در آيات 47 : 1 - 12 به نهري جاري و حيات بخش اشاره شده است. اين بخش يكي از مهمترين و با شكوهترين پيغامهاي حزقيال بشمار ميرود. يوئيل و زكرياي نبي نيز از چنين نهري سخن بميان آوردهاند (يوئيل 3 : 18 ؛ زكريا 14 : 8). از قرار معلوم اين رؤيا تصويري است از آنچه در آسمان وجود دارد: «نهري از آب حيات» (مكاشفه 22 : 1 - 2). منظور از اين آبها خواه در معني لغوي آن و يا اگر مفهوم روحاني ديگري نيز داشته باشد، در هر حال بدون هيچگونه كوششي در اثبات اين مطلب، گوياي تصوير زيبايي است از انتشار رحمتهاي عيسي مسيح كه از اورشليم جاري شده و بصورت نهري عظيم و عميق از اين دنياي پهناور گذشته و آن را سيراب كرده، بطوري كه اقوام جهان را حيات بخشيده و پس از اين گذر، نهايتاً به آسمان و ابديت سرازير ميگردد.
دروازة شرقي هيكل بسته خواهد ماند و فقط براي ورود «رئيس» و خداوند باز خواهد بود (44 : 1 - 3). حدود مقدس براي شهر و هيكل و كاهنان و لاويان اسرائيل و همچنين مِلكهاي «رئيس» از اين طرف و آن طرف مشخص ميشوند بطوري كه اين حدود تقريباً در مركز سرزمين قرار ميگرفت (45 : 1 - 8). همچنين سرحدّات و مرزهاي سرزمين و محل استقرار هر يك از اسباط اسرائيل تعيين ميگردند (47 : 13 - 48 : 29). سرزمين مورد نظر به بزرگي و وسعت قلمرو داود نبود. موقعيت سرزمين چنين بود كه تقريباً در جنوب نيمي از بخش شرقي سواحل مديترانه قرار داشت، بطوريكه فاصلة شمال و جنوب آن در حدود 650 كيلومتر و فاصلة شرق از غرب آن در حدود 150 بود. اسباط در محل اصلي خود مستقر نبودند، اما در اينجا به چگونگي قرار گرفتن هر يك اشاره كردهايم. در باب 48 آيات 30 الي 35 به مختصات شهر اشاره شده است. شهر به صورت مربع و محيط آن 12 كيلومتر بود. تا اندازهاي با آنچه در عهدجديد وجود داشت، مشابه بود (مكاشفه باب 21). در آية 35 از آن بعنوان خانة خدا ياد شده است. |
دان اشير نفتالي منسي افرايم رؤبين يهودا هيكل ملك رئيس ملك رئيس شهر بنيامين شمعون يساكار زبولون جاد |