ترجمه قدیمی گویا
|
ديدهبان
و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2 «اي پسر انسان پسران قوم خود را خطاب كرده، به ايشان بگو: اگر من شمشيري بر زميني آورم و اهل آن زمين كسي را از ميان خود گرفته، او را به جهت خود به ديدهباني تعيين كنند، 3 و او شمشير را بيند كه بر آن زمين ميآيد وكَرِنّا را نواخته، آن قوم را متنبّه سازد، 4 و اگر كسي صداي كَرِنّا را شنيده، متنبّه نشود، آنگاه شمشير آمده، او را گرفتار خواهد ساخت و خونش بر گردنش خواهد بود. 5 چونكه صداي كَرِنّا را شنيد و متنبّه نگرديد، خون او بر خودش خواهد بود و اگر متنبّه ميشد جان خود را ميرهانيد. 6 و اگر ديدهبان شمشير را بيند كه ميآيد و كَرِنّا را ننواخته قوم را متنبّه نسازد و شمشير آمده، كسي را از ميان ايشان گرفتار سازد، آن شخص در گناه خود گرفتار شده است، امّا خون او را از دست ديدهبان خواهم طلبيد. 7 و من تو را اي پسر انسان براي خاندان اسرائيل به ديدهباني تعيين نمودهام تا كلام را از دهانم شنيده، ايشان را از جانب من متنبّه سازي. 8 حيني كه من به مرد شرير گويم: ايمرد شرير البتّه خواهي مرد! اگر تو سخن نگويي تا آن مرد شرير را از طريقش متنبّه سازي، آنگاه آن مرد شرير در گناه خود خواهد مُرد، امّا خون او را از دست تو خواهم طلبيد. 9 امّا اگر تو آن مرد شرير را از طريقش متنبّه سازي تا از آن بازگشت نمايد و او از طريق خود بازگشت نكند، آنگاه او در گناه خود خواهد مُرد، امّا تو جان خود را رستگار ساختهاي. 10 پس تو اي پسر انسان به خاندان اسرائيل بگو: شما بدين مضمون ميگوييد: چونكه عصيان و گناهان ما بر گردن ما است و به سبب آنها كاهيده شدهايم، پس چگونه زنده خواهيم ماند؟
11 «به ايشان بگو: خداوند يهوه ميفرمايد: به حيات خودم قسم كه من از مردن مرد شرير خوش نيستم بلكه (خوش هستم) كه شرير از طريق خود بازگشت نموده، زنده ماند. اي خاندان اسرائيل بازگشت نماييد! از طريقهاي بد خويش بازگشت نماييد زيرا چرا بميريد؟ 12 و تو اي پسر انسان به پسران قوم خود بگو: عدالت مرد عادل در روزي كه مرتكب گناه شود، او را نخواهد رهانيد. و شرارت مرد شرير در روزي كه او از شرارت خود بازگشت نمايد، باعث هلاكت وي نخواهد شد. و مرد عادل در روزي كه گناه ورزد، به عدالت خود زنده نتواند ماند. 13 حيني كه به مرد عادل گويم كه البتّه زنده خواهي ماند، اگر او به عدالت خود اعتماد نموده، عصيان ورزد، آنگاه عدالتش هرگز به ياد آورده نخواهد شد بلكه در عصياني كه ورزيده است خواهد مُرد. 14 و هنگامي كه به مرد شرير گويم: البتّه خواهي مُرد! اگر او از گناه خود بازگشت نموده، انصاف وعدالت را بجا آورد، 15 و اگر آن مرد شرير رهن را پس دهد و آنچه دزديده بود ردّ نمايد و به فرايض حيات سلوك نموده، مرتكب بيانصافي نشود، او البتّه زنده خواهد ماند و نخواهد مُرد. 16 تمام گناهي كه ورزيده بود بر او به ياد آورده نخواهد شد. چونكه انصاف و عدالت را بجا آورده است، البتّه زنده خواهد ماند. 17 امّا پسران قوم تو ميگويند كه طريق خداوند موزون نيست، بلكه طريق خود ايشان است كه موزون نيست. 18 هنگامي كه مرد عادل از عدالت خود برگشته، عصيان ورزد، به سبب آن خواهد مرد. 19 و چون مرد شرير از شرارت خود بازگشت نموده، انصاف و عدالت را بجا آورد به سبب آن زنده خواهد ماند. 20 امّا شما ميگوييد كه طريق خداوند موزون نيست. اي خاندان اسرائيل من بر هر يكي از شما موافق طريقهايش داوري خواهم نمود.»
علت ويراني اورشليم
21 و در روز پنجم ماه دهم از سال دوازدهم اسيري ما واقع شد كه كسي كه از اورشليم فرار كرده بود نزد من آمده، خبر داد كه شهر تسخير شده است. 22 و در وقت شام قبل از رسيدن آن فراري دست خداوند بر من آمده، دهان مرا گشود. پس چون او در وقت صبح نزد من رسيد، دهانم گشوده شد و ديگر گنگ نبودم. 23 و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: 24 «اي پسر انسان ساكنان اين خرابههاي زمين اسرائيل ميگويند: ابراهيم يك نفر بود حيني كه وارث اين زمين شد و ما بسيار هستيم كه زمين به ارث به ما داده شده است. 25 بنابراين به ايشان بگو: خداوند يهوهچنين ميفرمايد: (گوشت را) با خونش ميخوريد و چشمان خود را بسوي بتهاي خويش برميافرازيد و خون ميريزيد. پس آيا شما وارث زمين خواهيد شد؟
26 «بر شمشيرهاي خود تكيه ميكنيد و مرتكب رجاسات شده، هر كدام از شما زن همسايه خود را نجس ميسازيد. پس آيا وارث اين زمين خواهيد شد؟ 27 بدينطور به ايشان بگو كه خداوند يهوه چنين ميفرمايد: به حيات خودم قسم البتّه آناني كه در خرابهها هستند به شمشير خواهند افتاد. و آناني كه بر روي صحرااند براي خوراك به حيوانات خواهم داد. و آناني كه در قلعهها و مغارهايند از وبا خواهند مرد. 28 و اين زمين را ويران و محلّ دهشت خواهم ساخت و غرور قوّتش نابود خواهد شد. و كوههاي اسرائيل به حدّي ويران خواهد شد كه رهگذري نباشد. 29 و چون اين زمين را به سبب همه رجاساتي كه ايشان بعمل آوردهاند ويران و محلّ دهشت ساخته باشم، آنگاه خواهند دانست كه من يهوه هستم. 30 امّا تو اي پسر انسان پسران قومت به پهلوي ديوارها و نزد درهاي خانهها دربارة تو سخن ميگويند. و هر يك به ديگري و هر كس به برادرش خطاب كرده، ميگويد بياييد و بشنويد! چه كلام است كه از جانب خداوند صادر ميشود؟ 31 ونزد تو ميآيند بطوري كه قوم (من) ميآيند. و مانند قوم من پيش تو نشسته، سخنان تو را ميشنوند، امّا آنها را بجا نميآورند. زيرا كه ايشان به دهان خود سخنان شيرين ميگويند. ليكن دل ايشان در پي حرص ايشان ميرود. 32 و اينك تو براي ايشان مثل سرود شيرين مطربخوشنوا و نيكنواز هستي. زيرا كه سخنان تو را ميشنوند، امّا آنها را بجا نميآورند. 33 و چون اين واقع ميشود و البتّه واقع خواهد شد، آنگاه خواهند دانست كه نبي در ميان ايشان بوده است.»
مسئوليت ديدهبان
خداوند در پيغامي ديگر به من فرمود:
«اي انسان خاكي، به قوم خود بگو كه اگر لشكري به جنگ يك مملكت بفرستم و مردم آن مملكت هم يك ديدهبان انتخاب كنند، 3 و آنديدهبان وقتي نزديك شدن سپاه دشمن را ببيند شيپور خطر را بصدا درآورد و به ايشان خبر دهد، 4 آنگاه اگر كسي شيپور خطر را بشنود و به آن توجه نكند و بدست دشمن كشته شود، خونش به گردن خودش خواهد بود. 5 چون با وجودي كه صداي شيپور را شنيد به آن اهميت نداد، پس خودش مقصر است. اگر او به اخطار توجـه ميكـرد، جانـش را نجات ميداد. 6 ولي اگر ديدهبان ببيند كه سپاه دشمن ميآيد، اما شيپور خطر را ننوازد و به قوم خبر ندهد، او مسئول مرگ ايشان خواهد بود. آنها در گناهانشان ميميرند. ولي من آن ديدهبان را مسئول مرگ آنان خواهم دانست.
7 «اي انسان خاكي، من تو را به ديدهباني قوم اسرائيل تعيين كردهام. پس به آنچه كه ميگويم، گوش كن و از طرف من به ايشان خبر بده. 8 وقتي به شخص شرور بگويم: «تو خواهي مرد!»، و تو به او هشدار ندهي تا از راه بد خود بازگشت كند، آنگاه آن شخص شرور در گناهش خواهد مرد، ولي تو را مسئول مرگ او خواهم دانست. 9 اما اگر به او خبر دهي تا از راه بد خود بازگشت نمايد و او اين كار را نكند، وي در گناه خودش خواهد مرد، ولي تو ديگر مسئول نخواهي بود.»
10 خداوند به من فرمود: «اي انسان خاكي به قوم اسرائيل بگو: شما ميگوييد: «گناهان ما براي ما يك بار سنگين است. بسبب گناه، ضعيف و ناتوان شدهايم، پس چطور ميتوانيم زنده بمانيم؟» 11 به ايشان بگو خداوند ميفرمايد: «به حيات خود قسم، من از مردن شخص شرور خشنود نميشوم، بلكه از اين خشنود ميشوم كه شخص شرور از راههاي بد خود بازگشت كند و زنده بماند. اي اسرائيل، بازگشت كنيد! از راههاي بد خود بازگشت كنيد! چرا بميريد؟» 12 زيرا اگر مرد درستكار بطرف گناه برگردد، اعمال نيكش او را نجات نخواهد داد. اگر شخص شرور هم توبه كند و از گناهانش دست بكشد، گناهان گذشته او باعث هلاكتش نميشود.
13 «من ميگويم كه آدم درستكار زنده ميماند. ولي اگر گناه كند و انتظار داشته باشد كارهاي خوبگذشتهاش او را نجات دهد، بايد بداند كه هيچكدام از كارهاي خوب او به ياد آورده نخواهد شد؛ وي را براي گناهانش هلاك ميكنم. 14 هنگامي كه به شخص شرور بگويم كه ميميرد و او از گناهانش دست بكشد و به راستي و انصاف عمل كند، 15 يعني اگر آنچه را كه گرو گرفته است، پس بدهد؛ مالي را كه دزديده است، به صاحبش برگرداند؛ در راه راست قدم بردارد و بدي نكند؛ در اينصورت، حتماً زنده خواهد ماند و نخواهد مرد. 16 هيچ يك از گناهان گذشتهاش به حساب نخواهد آمد و او زنده خواهد ماند، زيرا به خوبي و راستي روي آورده است.
17 «با وجود اين، قوم تو ميگويند كه خداوند بيانصاف است! ولي بيانصافي از جانب آنهاست، نه از جانب من! 18 چون باز هم به شما ميگويم كه اگر شخص درستكار به گناه و بدي روي بياورد، خواهد مرد. 19 ولي اگر شخص شرور از بدي و شرارت خود دست بكشد و به راستي عمل كند، زنده خواهد ماند. 20 با وجود اين، ميگوييد كه خداوند عادل و باانصاف نيست. اي بنياسرائيل، بدانيد كه من هر يك از شما را مطابق اعمالش داوري خواهم كرد.»
خبر سقوط اورشليم
21 در سال دوازدهم تبعيدمان، در روز پنجم از ماه دهم، شخصي كه از اورشليم فرار كرده بود، نزد من آمد و گفت: «شهر بدست دشمن افتاده است!» 22 عصر روز قبل، يعني يك روز پيش از آمدن اين شخص، خداوند زبانم را باز كرده بود. پس، روز بعد كه او آمد توانستم دوباره حرف بزنم.
23 سپس اين پيغام بر من نازل شد:
24 «اي انسان خاكي، بازماندگان پراكنده يهودا كه در ميان شهرهاي ويران شده بسر ميبرند، ميگويند: «ابراهيم فقط يك نفر بود، باوجود اين صاحب تمام مملكت شد! پس ما كه تعدادمان زياد است مسلماً خواهيم توانست به آساني آن را پس بگيريم!» 25 به ايشان بگو خداوند ميفرمايد: «شما گوشت را با خون ميخوريد، بت ميپرستيد و آدم ميكشيد. آيا خيال ميكنيد به شما اجازه ميدهم صاحب اين سرزمينشويد؟ 26 اي آدمكشها، اي بتپرستها، اي زناكاران، آيا شايسته هستيد كه صاحب اين سرزمين شويد؟»
27 «به حيات خود قسم، آنهايي كه در شهرهاي ويران شده بسر ميبرند با شمشير كشته ميشوند. آناني كه در صحرا ساكنند، خوراك جانوران وحشي ميشوند و كساني كه در قلعهها و غارها هستند با بيماري ميميرند. 28 اين سرزمين را متروك و ويران ميگردانم و به غرور و قدرت آن پايان ميدهم. آباديهاي كوهستاني اسرائيل چنان ويران ميشوند كه حتي كسي از ميان آنها عبور نخواهد كرد. 29 وقتي مملكت اسرائيل را بسبب گناهان ساكنانش خراب كنم، آنگاه خواهند دانست كه من خداوند هستم.
راهنما
باب 33 . اخبار سقوط اورشليم
يك سال و نيم از سقوط شهر گذشته بود. حزقيال تا زمان به محاصره درآمدن شهر يعني يك دورة سه ساله، گنگ و لال شده بود (24 : 1 و 26 و 27 ؛ 32 : 22). رؤياهاي بابهاي 26 الي 31 كه اكثراً در مدت اين سه سال رؤيت شدند، دربارة صور و مصر بودند كه به احتمال قريب به يقين، بصورت شفاهي نبوده بلكه نوشته شده بودند.
نخستين اظهارات حزقيال، پس از دريافت اخبار سقوط شهر، گوياي اين مطلب است كه شريران باقيمانده در يهودا بكلّي نابود خواهند شد (آيات 23 - 29). 5 سال بعد نبوكدنصر 745 نفر ديگر را نيز به اسيري برد (ارمياء 52 : 30).