3 انتخاب دوازده حواری؛ خانواده حقیقیِ عیسی

ترجمه شریف گویا

ترجمه شریف انجیل مرقس


شفای مدر علیل
« همچنین در متی 12 : 9 ــ 14 و لوقا 6 : 6 ــ 11 »
1. عیسی بار دیگر به کنیسه رفت . در آنجا مردی حضور داشت که دستش خشک شده بود.
2. فریسیان مراقب بودند ببینند آیاعیسی او را در روز سبت شفا میدهد تا اتهامی علیه او پیدا کنند.
3. عیسی به آن مرد علیل فرمود « بیا جلو بایست »
4. بعد به آنها گفت :« آیا در روز سبت خوبی کردن رواست یا بدی کردن؟ نجات دادن یا کشتن؟» آنها خاموش ماندند .
5. عیسی با خشم بآنها نگاه کرد زیرا از سنگدلی آنها متأسف بود و سپس به آن مرد فرمود « دستت را دراز کن » او دستش را دراز کرد و مانند اول سالم شد .
6. فریسیان فوراً از آنجا خارج شدند تا با طرفداران هیرودیس برای از بین بردن عیسی توطئه بچینند.


جمعیتی در کنار دریا
7. عیسی با شاگردانش به کنار دریا رفت . عده زیادی بدنبال او میرفتند . این اشخاص از جلیل و یهودیه
8. و اورشلیم و ادومیه و از آن طرف رود اردن و از قسمتهای صور و صیدون آمده بودند . این جمعیت انبوه شرح کارهای او را شنیده و بنزدش آمدند .
9. پس او بشاگردانش گفت که قایقی برایش حاضر کنند تا از ازدحام مردم دور باشد .
10. چون آنقدر بیماران را شفا داده بود که همه بطرف او هجوم میآوردند تا او را لمس کنند.
11. همینطور ارواح ناپاک وقتی او را میدیدند در جلوی او بخاک می افتادند و با صدای بلند فریاد میکردند : « تو پسر خدا هستی ! »
12. عیسی با تأکید به آنها امر میکرد که این را به کسی نگویند .


انتخاب دوازده رسول
« همچنین در متی 10 : 1 ــ 4 و لوقا 6 : 12 ــ 16 »
13. بعد از آن عیسی به بالای کوهی رفت و اشخاصی را که میخواست پیش خود خواند و آنها پیش او رفتند.
14. او دوازده نفر را تعیین کرد تا پیش او باشند و تا آنها را برای اعلام پیام خود بفرستد
15. و قدرت بیرون کردن دیوها را داشته باشند .
16. دوازده نفری که انتخاب کرد عبارتند از : شمعون که عیسی به او لقب پطرس داد ،
17. یعقوب فرزند زبدی و برادرش یوحنا که به آنها لقب « بوانرجس » یعنی « رعد آسا » داد.
18. و اندریاس و فیلیپس و برتولما ومتی و توما و یعقوب پسر حلفی و تدی و شمعون فدائی
19. و یهودای اسخر یوطی که بعدها عیسی را تسلیم کرد .

عیسی و بعلزبول
« همچنین در متی 12 : 22 ــ 32 و لوقا 11 : 14 ــ 23 و 12 : 10 »
20. عیسی به منزل رفت . باز هم جمعیت زیادی در آنجا جمع شد بطوریکه او و شاگردانش فرصت غذا خوردن نداشتند .
21. وقتی اقوام او این را شنیدند ، آمدند تا او را با خود ببرند ، چون بعضی میگفتند که او دیوانه شده است .
22. ملایان یهود هم که از اورشلیم آمده بودند می گفتند : « او تحت فرمان بعلزبول است و دیوها را بیاری رئیس دیوها بیرون میکند . »
23. پس عیسی از مردم خواست که جلو بیایند و برای آنها مثلهائی آورد و گفت : « شیطان چطور میتواند شیطان رابیرون کند ؟
24. اگر در مملکتی تفرقه باشد آن مملکت نمی تواند دوام بیاورد
25. و اگر در خانواده ای تفرقه بیافتد آن خانواده نمیتواند پایدار بماند .
26. اگر شیطان نیز علیه شیطان قیام کند و در او تفرقه پیدا شود دیگر نمیتواند دوام بیاورد و سلطنتش به پایان خواهد رسید.
27. همچنین هیچ کس نمی تواند به خانه مرد زور آوری وارد شود و اثاثه او را غارت کند مگر این که اول آن زورمند را ببندد و پس از آن خانه اش را غارت نماید .
28. بدانید هر نوع گناه و کفری که انسان مرتکب شده باشد قابل آمرزش است
29. اما هرکه به روح القدس کفر بگوید تا ابد آمرزیده نخواهد شد، نه در این دنیا و نه در دنیای آینده.»
30. عیسی این مثل را آورد چون عده ای میگفتند : « او روح پلید دارد ».

مادر و برادران عیسی
« همچنین درمتی 12: 46 ــ 50 و. لوقا 8 : 19 ــ 21 »
31. مادر و برادران عیسی آمدند و بیرون ایستاده پیغام فرستادند که عیسی پیش آنها برود .
32. جمعیت زیادی دور او نشسته بودند و به او خبر دادند که : « مادر و برادران تو بیرون ایستاده اند و تو را میخواهند . »
33. عیسی حواب داد : « مادر من کیست ؟ برادران من چه کسانی هستند ؟ »
34. و به کسانی که اطراف او نشسته بودند نگاه کرده گفت : « اینها مادر و برادران من هستند .
چون هر کس اراده خدا را انجام دهد برادر و خواهر و مادر من است .»
ترجمه قدیمی(انجیل مرقس)


شفاي‌ دست‌ بيمار
(متي‌ 12:9-14، لوقا 6:6-11)
و باز به‌ كنيسه‌ درآمده‌، در آنجا مرد دست‌خشكـي‌ بود. 2 و مراقب‌ وي‌ بودند كه‌ شايـد او را در سَبَّت‌ شفـا دهد تا مدّعي‌ او گردند. 3 پس‌ بـدان‌ مـرد دسـت‌ خشـك‌ گفت‌: «در ميـان‌ بايست‌!» 4 و بديشـان‌ گفت‌: «آيا در روز سَبَّت‌ كدام‌ جايز است‌؟ نيكويي‌ كردن‌ يا بدي‌؟ جان‌ را نجات‌ دادن‌ يا هلاك‌ كردن‌؟» ايشان‌ خاموش‌ ماندند. 5 پس‌ چشمان‌ خـود را بر ايشـان‌ با غضـب‌ گردانيـده‌، زيـرا كه‌ از سنگدلـي‌ ايشـان‌ محزون‌ بود، به‌ آن‌ مرد گفت‌: «دسـت‌ خـود را دراز كن‌!» پس‌ دراز كرده‌، دستش‌ صحيح‌ گشت‌. 6 در ساعت‌ فريسيان‌ بيرون‌ رفتـه‌، با هيروديان‌ درباره‌ او شـورا نمودند كه‌ چطور او را هلاك‌ كنند.

جماعت‌ بزرگي‌ بدنبال‌
عيسي‌ مي‌روند
(متي‌ 12:15-21)
7 و عيسي‌ با شاگردانش‌ به‌سوي‌ دريا آمد و گروهي‌ بسيار از جليل‌ به‌ عقب‌ او روانه‌ شدند، 8 و از يهوديّه‌ و از اورشليم‌ و ادوميّه‌ و آن‌ طرف‌ اُردُن‌ و از حوالي‌ صور و صيدون‌ نيز جمعي‌ كثير، چون‌ اعمال‌ او را شنيدند، نزد وي‌ آمدند. 9 و به‌ شاگردان‌ خود فرمود تا زورقي‌ به‌سبب‌ جمعيّت‌، بجهت‌ او نگاه‌ دارند تا بر وي‌ ازدحام‌ ننمايند، 10 زيرا كه‌ بسياري‌ را صحّت‌ مي‌داد، بقسمي‌ كه‌ هر كه‌ صاحب‌ دردي‌ بود بر او هجوم‌ مي‌آورد تا او را لمس‌ نمايد. 11 و ارواح‌ پليد چون‌ او را ديدنـد، پيـش‌ او به‌ روي‌ در افتادنـد و فريادكنـان‌ مي‌گفتنـد كه‌ «تـو پسـر خدا هستي‌.» 12 و ايشان‌ را به‌ تأكيـد بسيـار فرمـود كه‌ او را شهـرت‌ ندهنـد.

انتخاب‌ دوازده‌ حواري‌
(لوقا 6:12-16)
13 پس‌ بر فراز كوهي‌ برآمده‌، هر كه‌ را خواست‌ به‌ نزد خود طلبيد و ايشان‌ نزد او آمدند. 14 و دوازده‌ نفر را مقرّر فرمود تا همراه‌ او باشند و تا ايشان‌ را بجهت‌ وعظ‌ نمودن‌ بفرستد، 15 و ايشان‌ را قدرت‌ باشد كه‌ مريضان‌ را شفا دهند و ديوها را بيرون‌ كنند. 16 و شمعون‌ را پطرس‌ نام‌ نهاد. 17 و يعقوب‌ پسر زِبِدي‌ و يوحنّا برادر يعقوب‌؛ اين‌ هر دو را بُوْانَرْجَسْ يعنـي‌ پسـران‌ رعد نام‌ گذارد. 18 و اندريـاس‌ و فيلپّـس‌ وبرتولما و متي‌ و توما و يعقوب‌ بن‌ حلفي‌ و تدّي‌ و شمعون‌ قانوي‌، 19 و يهوداي‌ اسخريوطي‌ كه‌ او را تسليم‌ كرد.

تهمت‌ رهبران‌ مذهبي‌
(متي‌ 12:22-37)
20 و چون‌ به‌ خانه‌ درآمدند، باز جمعي‌ فراهم‌ آمدند بطوري‌ كه‌ ايشان‌ فرصت‌ نان‌ خوردن‌ هم‌ نكردند. 21 و خويشان‌ او چون‌ شنيدند، بيرون‌ آمدند تا او را بردارند زيرا گفتند بي‌خود شده‌ است‌. 22 و كاتباني‌ كه‌ از اورشليم‌ آمده‌ بودند، گفتند كه‌ بَعْلزَبُول‌ دارد و به‌ ياري‌ رئيس‌ ديوها، ديوها را اخراج‌ مي‌كند. 23 پس‌ ايشان‌ را پيش‌ طلبيده‌، مَثَلها زده‌، بديشان‌ گفت‌: «چطور مي‌تواند شيطان‌، شيطان‌ را بيرون‌ كند؟ 24 و اگر مملكتي‌ بر خلاف‌ خود منقسم‌ شود، آن‌ مملكت‌ نتواند پايدار بماند. 25 و هرگاه‌ خانه‌اي‌ به‌ ضدّ خويش‌ منقسم‌ شد، آن‌ خانه‌ نمي‌تواند استقامت‌ داشته‌ باشد. 26 و اگر شيطان‌ با نفس‌ خود مقاومت‌ نمايد و منقسم‌ شود، او نمي‌تواند قائم‌ ماند بلكه‌ هلاك‌ مي‌گردد. 27 و هيچ‌ كس‌ نمي‌تواند به‌ خانه‌ مرد زورآور درآمده‌، اسباب‌ او را غارت‌ نمايد، جز آنكه‌ اوّل‌ آن‌ زورآور را ببندد و بعد از آن‌ خانه‌ او را تاراج‌ مي‌كند. 28 هرآينه‌ به‌ شما مي‌گويم‌ كه‌ همه‌ گناهان‌ از بني‌آدم‌ آمرزيده‌ مي‌شود و هر قسم‌ كفر كه‌ گفته‌ باشند، 29 ليكن‌ هر كه‌ به‌ روح‌القدس‌ كفر گويد، تا به‌ ابد آمرزيده‌ نشود بلكه‌ مستحقّ عذاب‌ جاوداني‌ بُوَد.» 30 زيرا كه‌ مي‌گفتند روحي‌ پليد دارد.

عيسي‌ خانواده‌ حقيقي‌ خود را معرفي‌ مي‌كند
(متي‌ 12:46-50، لوقا 8:19-21)
31 پس‌ برادران‌ و مادر او آمدند و بيرون‌ ايستاده‌، فرستادند تا او را طلب‌ كنند. 32 آنگاه‌ جماعت‌ گرد او نشسته‌ بودند و به‌ وي‌ گفتند: «اينك‌ مادرت‌ و برادرانت‌ بيرون‌ تو را مي‌طلبند.» 33 در جواب‌ ايشان‌ گفت‌: «كيست‌ مادر من‌ و برادرانم‌ كيانند؟» 34 پس‌ بر آناني‌ كه‌ گرد وي‌ نشسته‌ بودند، نظر افكنده‌، گفت‌: «اينانند مادر و برادرانم‌، 35 زيرا هر كه‌ اراده‌ خدا را بجا آرد همان‌ برادر و خواهر و مادر من‌ باشد.»



ترجمه تفسيری


شفا در روز شنبه
در كفرناحوم عيسي بار ديگر به كنيسه رفت و در آنجا مردي را ديد كه دستش از كار افتاده بود. 2 آن روز شنبه بود؛ به همين دليل مخالفانش مواظب بودند تا اگر آن مرد را در آن روز شفا بخشد، اين موضوع را بهانه اي قرار دهند و او را متهم كنند به اينكه دستورات مذهبي را زير پا مي گذارد.
3 عيسي ازآن مردخواست كه درمقابل همه بايستد. 4 سپس رو به مخالفانش كرد و فرمود: «بنظر شما روز شنبه براي چيست ؟ براي نيكي كردن است يا بدي كردن ؟ براي نجات دادن جان است يا براي هلاك ساختن آن ؟» هيچكس حرفي نزد. 5 عيسي كه از سنگدلي آنان به خشم آمده بود، نگاهي غضب آلود بر ايشان انداخت ، و به آن مرد فرمود: «دستت را دراز كن !» مرد دستش را دراز كرد و همان لحظه شفا يافت .
6 فريسيان بلافاصله از كنيسه خارج شدند و نزد افراد حزب «هيروديان » رفتند و با يكديگر مشورت كردند تا راهي بيابند كه عيسي را بكشند. 7و8 در اين ضمن ، عيسي به همراه پيروانش بسوي ساحل درياچه رفت و جمعي بيشمار از اهالي جليل و يهوديه و اورشليم و همچنين از سرزمين ادوميه و از آنطرف رود اردن ، حتي از صور و صيدون به دنبالش روانه شدند، زيرا خبر معجزات او را شنيده بودند. 9 جمعيت بقدري زياد بود كه به شاگردانش فرمود قايقي برايش آماده نگاه دارند تا اگر لازم شد سوار شده ، از ازدحام مردم دور بماند، 10 زيرا آن روز، بسياري را شفا مي بخشيد، بطوري كه تمام بيماران بسوي او هجـوم مي آوردنـد تا به او دست بزنند و شفـا بيابند. 11 كساني نيز كه گرفتار ارواح پليد بودند، وقتي چشمشان به او مي افتاد، در مقابلش به خاك مي افتادند و فرياد برآورده ، مي گفتند: «تو فرزند خدا هستي !» 12 ولي عيسي با تأكيد زياد، به آنها مي فرمود كه نزد مردم او را شهرت ندهند.

دوازده شاگرد عيسي
13 سپس عيسي به تپه اي برآمد و از آناني كه منظور نظرش بودند، دعوت كرد تا نزد او بروند.
14و15 سپس ، از ميانشان دوازده نفر را برگزيد تا شاگردان هميشگي او باشند و ايشان را بفرستد كه پيام خدا را به گوش مردم برسانند، بيماران را شفا دهند و ارواح پليد را بيرون كنند.
16و17و18و19 آن دوازده نفر اينان هستند: شمعون (كه عيسي او را «پِطرُس » لقب داد)؛ يعقوب و يوحَنّا (كه پسران زبدي بودند و عيسي آنان را «پسران رعد» لقب داد)؛ اندرياس ، فيليپ ، بَرتولُما، متّي '، توما، يعقوب (پسر حلفي )، تِدّي ، شَمعون (عضو حزبي بود كه براي برانداختن دولت روم در اسرائيل فعاليت مي كرد)؛ و يهودا اِسخَريوطي (همان كه بعداً به عيسي خيانت كرد).

تهمت ناروا به عيسي
20 وقتي عيسي به خانه اي كه محل اقامتش بود بازگشت ، باز عده زيادي جمع شدند، بطوري كه حتي فرصت غذا خوردن نيز پيدا نكرد. 21 نزديكانش با شنيدن اين خبر آمدند تا او را به خانه اش ببرند، چون فكر مي كردند عقلش را از دست داده است .
22 عده اي از علماي ديني نيز كه از اورشليم آمده بودند، مي گفتند: «شيطان كه رئيس ارواح ناپاك
است به جلدش رفته ، و به همين دليل روحهاي ناپاك از او فرمان مي برند.»
23 عيسي ايشان را خواست و مَثَلها زده ، از ايشان پرسيد: «چگونه ممكن است شيطان خودش را بيرون براند؟ 24 مملكتي كه بين مردمش دو دستگي ايجاد شود، نابود مي شود. 25 خانواده اي كه بين اعضايش تفرقه باشد، از هم مي پاشد. 26 و اگر شيطان با خودش مي جنگيد، قادر به انجام هيچ كاري نمي شد و تابحال نابود شده بود. 27 در واقع ، كسي نمي تواند وارد خانه شخصي نيرومند شود و دارايي و اموالش را غارت كند، مگر اينكه اول آن شخص را ببندد و بعد به غارت بپردازد. براي بيرون كردن ارواح پليد نيز بايد اول شيطان را بست . 28 عين حقيقت را به شما مي گويم كه هر گناهي كه انسان مرتكب شود، قابل بخشش مي باشد، حتي اگر كفر به من باشد. 29 ولي اگر كسي به روح القدس كفر گويد، خدا هرگز او را نخواهد بخشيد و بار اين گناه تا ابد بر دوش او خواهد ماند.»
30 عيسي اين را به اين علت گفت كه مردم بجاي اينكه معجزات او را ناشي از قدرت روح القدس بدانند، مي گفتند كه او بقدرت شيطان معجزه مي كند.
31 آنگاه مادر و برادران عيسي آمدند و بيرون آن خانه شلوغ ، منتظرش شدند و كسي را فرستادند تا او را خبر كند. 32 در حاليكه عيسي در ميان عده اي نشسته بود، به او پيغام داده ، گفتند: «مادر و برادرانت بيرون منتظر هستند.»
33 در پاسخ ايشان فرمود: «مادر من كيست ؟ برادرانم چه كساني هستند؟» 34 و نگاهي به آناني كه در اطرافش نشسته بودند، انداخت و فرمود: «اينان مادر و برادرانم هستند. 35 هر كه خواست خدا را بجا آورد، او برادر و خواهر و مادر من است .»

راهنما

مرقس‌ 3 : 1 - 6 . شفا در روز سبت‌
اين‌ جريان‌ در متي‌ 12 : 9 - 14 و لوقا 6 : 6 - 11 نيز مذكور است‌. شفاي‌ مرد دست‌خشك‌ در روز سبت‌ آنقدر باعث‌ خشم‌ فريسيان‌ و هيروديان‌ شد كه‌ در صدد قتل‌ او برآمدند. آنها افرادي‌ مذهبي‌ بودند، ولي‌ در عين‌ حال‌ فوق‌العاده‌ سختدل‌ و فاسدالعقل‌. و بالطبع‌ مذهب‌ جزو حرفة‌ آنها بشمار مي‌رفت‌. در نظر چنين‌ افرادي‌، اينچنين‌ عمل‌ نيكويي‌ در روز سبت‌، گناه‌ كبيره‌اي‌ محسوب‌ مي‌شد. بطوركلي‌، هفت‌ معجزة‌ شفا در روز سبت‌ در اناجيل‌ مكتوب‌ است‌ (به‌ توضيحات‌ مربوط‌ به‌ يوحنا 5 مراجعه‌ شود).


مرقس‌ 3 : 7 - 12 . جمعيت‌ كثير و معجزات‌
مردمي‌ كه‌ بدور عيسي‌ جمع‌ مي‌شدند، داراي‌ دو انگيزة‌ كلي‌ بودند: اولاً مي‌خواستند بيمارانشان‌ شفا يابند؛ ثانياً عيسي‌ را همچون‌ مسيح‌ موعود پيروي‌ كنند.


زندگي‌ عمومي‌ عيسي‌
زندگي‌ عمومي‌ عيسي‌ اكثراً در جليل‌ بود. در اناجيل‌، چهار سفر او به‌ اورشليم‌ ذكر شده‌ است‌. سه‌ تا از اين‌ سفرها به‌ منظور استراحت‌ و دوري‌ گزيدن‌ از عموم‌ بوده‌ است‌. او همچنين‌ به‌ نواحي‌ صور و صيدون‌، قيصرية‌ فيليپي‌ و بيابان‌ افرايم‌ رفت‌ و آن‌ زمان‌ را در انتظار موت‌ خويش‌ سپري‌ نمود.


مرقس‌ 3 : 13 - 19 . انتخاب‌ دوازده‌ رسول‌
اسامي‌ رسولان‌ در چهار جا ذكر شده‌ است‌ (به‌ ستونهاي‌ ذيل‌ مراجعه‌ كنيد). بعضي‌ از آنها دارندة‌ دو اسم‌ بودند. اين‌ اسامي‌ ممكن‌ بود اسم‌ كوچك‌ يا نام‌ خانوادگي‌ باشند. اينكه‌ چرا عيسي‌ 12 نفر را انتخاب‌ نمود، دقيقاً مشخص‌ نيست‌. از اين‌ 12 نفر، سه‌ نفر يك‌ گروه‌ داخلي‌ را تشكيل‌ مي‌دادند. به‌ غير از اين‌ 12 نفر، 70 نفر ديگر نيز جهت‌ كار مخصوصي‌ برگزيده‌ شدند. 3 ، 12 ، 70 اعدادي‌ هستند كه‌ در كلّ كتاب‌مقدس‌ سمبول‌ موارد خاصي‌ هستند. 12 نشانة‌ 12 سبط‌ اسرائيل‌ است‌ كه‌ اساس‌ ملّت‌ عبراني‌ بودند. 12 رسول‌ اساس‌ كليسا را پي‌ريزي‌ نمودند (مكاشفه‌ 21 : 12 - 14). موسي‌ 70 نفر مشايخ‌ داشت‌ و شوراي‌ سنهدرين‌ نيز متشكل‌ از 70 نفر بود. شايد اين‌ اعداد، معاني‌ ناشناخته‌اي‌ براي‌ ما داشته‌ باشند.
از 12 رسول‌ مسيح‌، چهار نفر ماهيگير، يك‌ نفر باجگير، يك‌ نفر هم‌ جزو ملي‌گرايان‌ غيور يهود بود. اطلاع‌ دقيقي‌ از حرفه‌ و وضعيت‌ اجتماعي‌ ديگران‌ در اختيار نيست‌. همة‌ اين‌ اشخاص‌ اهل‌ جليل‌ بودند، به‌ استثناي‌ يهوداي‌ اسخريوطي‌ كه‌ به‌ عيسي‌ خيانت‌ كرد. در بين‌ اين‌ افراد اشخاصي‌ كه‌ مذهب‌، حرفة‌ آنها باشد، وجود نداشت‌ و هيچيك‌ از آنان‌ از افرادي‌ نبودند كه‌ با ظاهر و پوشاك‌ مذهبي‌ درصدد به‌ نمايش‌ گذاشتن‌ دينداري‌ خويش‌ باشند.

 


اعمال‌1:1-13
پطرس‌
يعقوب‌
يوحنا
اندرياس‌
فيليپس‌
توما
برتولما
متي‌
يعقوب‌پسرحلفي‌
شمعون‌غيور(قانوي‌)
يهودابرادريعقوب‌
متياس‌
لوقا12:6-19
شمعون‌
اندرياس‌
يعقوب‌
يوحنا
فيليپس‌
برتولما
متي‌
توما
يعقوب‌پسرحلفي‌
شمعون‌غيور(قانوي‌)
يهودابرادريعقوب‌
يهوداي‌اسخريوطي‌
مرقس16:3-19
شمعون‌
يعقوب‌
يوحنا
اندرياس‌
فيليپس‌
برتولما
متي‌
توما
يعقوب‌پسرحلفي‌
تدّي‌
شمعون‌غيور(قانوي‌)
يهوداي‌اسخريوطي‌
متي‌2:10-4
شمعون‌
اندرياس‌
يعقوب‌
يوحنا
فيليپس‌
برتولما
توما
متي‌
يعقوب‌پسرحلفي‌
تدّي‌
شمعون‌غيور(قانوي‌)
يهوداي‌اسخريوطي‌

پطرس‌ : اولين‌ جايي‌ كه‌ پطرس‌ وارد صحنه‌ مي‌شود، هنگام‌ تعميد يحيي‌ است‌ (يوحنا 40:1-42). عيسي‌ در همان‌ ملاقات‌ اول‌، اسم‌ او را كيفا (پطرس‌) مي‌خواند، گويا از همان‌ زمان‌ در صدد بود كه‌ او را به‌ عنوان‌ يكي‌ از رسولان‌ برگزيند. «شمعون‌» اسم‌ واقعي‌ او بود. اسم‌ جديد او پطرس‌ (يوناني‌) يا كيفا (آرامي‌) بود كه‌ هر دو به‌ معني‌ «صخره‌» است‌. اين‌ اسم‌ سه‌ سال‌ بعد نيز هنگامي‌ كه‌ پطرس‌ معترف‌ به‌ الوهيت‌ عيسي‌ شد، تأييد گرديد (متي‌ 16 : 18).
پطرس‌ همسر داشت‌ (متي‌ 8 : 14 ، مرقس‌ 1 : 30 و لوقا 4 : 38) كه‌ معمولاً پطرس‌ را در خدماتش‌ به‌ عنوان‌ يك‌ رسول‌، همراهي‌ مي‌كرد (اول‌ قرنتيان‌ 9 : 5). پطرس‌ اهل‌ بيت‌ صيدا بود (يوحنا 1 : 44) و خانه‌اش‌ در كفرناحوم‌ بود (مرقس‌ 1 : 29). او يا دو خانه‌ داشت‌ و يا اينكه‌ از بيت‌ صيدا به‌ كفرناحوم‌ نقل‌ مكان‌ كرده‌ بود.
او در كار تجارت‌ ماهيگيري‌ با يعقوب‌ و يوحنا شريك‌ بود (لوقا 5 : 10). شواهد نشان‌ مي‌دهد كه‌ او در كار خود شخص‌ موفقي‌ بشمار مي‌رفت‌.
او شخصي‌ پرانرژي‌، با حرارت‌، پرتحرك‌ و بي‌باك‌ بود. پطرس‌ شخصيتي‌ داشت‌ كه‌ ذاتاً مدير بود و طبيعت‌ انساني‌ در او بطور كامل‌ مشهود بود. عموماً او سخنگوي‌ 12 نفر بقيه‌ بود.
اسم‌ جديدي‌ كه‌ عيسي‌ او را به‌ آن‌ نامگذاري‌ كرد (پطرس‌ به‌ معني‌ صخره‌)، نشانگر شخصيت‌ حقيقي‌ او بود كه‌ عيسي‌ از قبل‌ آن‌ را تشخيص‌ داده‌ بود. او در متقاعد كردن‌ ديگران‌ قوي‌ بود و شخصيتي‌ پر جرأت‌، جسور و رُك‌ داشت‌، اگرچه‌ يكبار آقاي‌ خويش‌ را انكار نمود و يكدفعة‌ ديگر نيز در انطاكيه‌ مرتكب‌ رياكاري‌ شد. هنگامي‌ كه‌ او را مورد جفا قرار مي‌دادند، روحيه‌اي‌ كاملاً بي‌پروا داشت‌. او كليساي‌ يهوديه‌ را بنيانگزاري‌ كرد و در آن‌ جنبشي‌ روحاني‌ بوجود آمد كه‌ بزرگان‌ يهود از آن‌ تعجب‌ زده‌ و مبهوت‌ شدند (به‌ توضيحات‌ مربوط‌ به‌ مقدمة‌ اول‌ پطرس‌ مراجعه‌ شود).
يوحنا: (به‌ توضيحات‌ مربوط‌ به‌ مقدمة‌ انجيل‌ يوحنا مراجعه‌ شود).
متي‌: (به‌ توضيحات‌ مربوط‌ به‌ مقدمة‌ انجيل‌ متي‌ مراجعه‌ شود).
يعقوب‌: برادر بزرگ‌ يوحنا. عيسي‌ نام‌ هر دوي‌ آنها را «بوانرجس‌» به‌ معني‌ پسران‌ رعد گذاشت‌. شايد اين‌ نشاندهندة‌ شخصيت‌ شوخ‌ طبع‌ عيسي‌ باشد. اطلاعات‌ زيادي‌ از يعقوب‌ در دست‌ نيست‌. او اولين‌ رسولي‌ بود كه‌ شهيد شد. او توسط‌ هيروديس‌ در سال‌ 44 ميلادي‌ كشته‌ شد. روايات‌ نشانگر اين‌ مطلبند كه‌ اكثريت‌ 12 رسول‌ شهيد شده‌اند.
در امر ماهيگيري‌، دو خانواده‌ با هم‌ شريك‌ بودند: يعقوب‌، يوحنا و پدرشان‌ زبدي‌ و شمعون‌ و اندرياس‌ كه‌ با هم‌ برادر بودند. آنها كارگراني‌ استخدام‌ كرده‌ بودند. احتمالاً كار آنها در سطح‌ وسيعي‌ بود. هر چهار نفر آنان‌، بعدها رسول‌ مسيح‌ شدند. سه‌ نفر از آنها از دوستان‌ نزديك‌ و صميمي‌ عيسي‌ بودند. اين‌ 12 رسول‌ بايستي‌ از خصوصيات‌ والايي‌ برخوردار باشند چرا كه‌ عيسي‌ آنها را مي‌شناخت‌. اين‌ سه‌ نفر، اشخاص‌ فوق‌العاده‌اي‌ بايد بوده‌ باشند.
اندرياس‌: اهل‌ بيت‌ صيدا. او و يوحنا اولين‌ رسولاني‌ بودند كه‌ به‌ عيسي‌ ايمان‌ آوردند. او برادر خود پطرس‌ را بسوي‌ مسيح‌ هدايت‌ نمود. بر طبق‌ روايات‌ موجود، او بعدها در آسياي‌ صغير، يونان‌ و سكا (روسيه‌)، انجيل‌ را موعظه‌ نمود.
فيليپس‌: اهل‌ بيت‌ صيدا. او با پطرس‌ و اندرياس‌ همشهري‌ بود. او نتنائيل‌ را بسوي‌ مسيح‌ هدايت‌ نمود. بر حسب‌ روايات‌، فيليپس‌ در فريجيه‌ و هيروپوليس‌ به‌ نشر انجيل‌ پرداخت‌.
برتولما: بسياري‌ عقيده‌ دارند كه‌ برتولما لقب‌ نتنائيل‌ بود. او اهل‌ قانا بود. شايد عيسي‌، توسط‌ او به‌ عروسي‌ قانا رفت‌. برطبق‌ احاديث‌، او در نواحي‌ پارت‌ و ارمنستان‌ به‌ موعظة‌ انجيل‌ مشغول‌ شد.
توما: او خواهر يا برادر همزادي‌ داشت‌. توما، شخصيتي‌ محتاط‌، متفكر، خيال‌ پرداز و متحير داشت‌. بر طبق‌ روايات‌، او در نواحي‌ سوريه‌، پارت‌، فارس‌ و هندوستان‌ به‌ خدمت‌ انجيل‌ پرداخت‌.
يعقوب‌: پسر حلفي‌ بود كه‌ احتمالاً بدليل‌ كوتاهي‌ قد، كوچك‌، خوانده‌ مي‌شد. بر حسب‌ روايات‌، او به‌ موعظة‌ انجيل‌ در فلسطين‌ و مصر مشغول‌ بود.
تدّي‌ : احتمالاً او همان‌ يهودا پسر يعقوب‌ بوده‌ است‌. او را لبي‌ نيز مي‌خوانند. روايات‌ موجود حاكي‌ از آن‌ است‌ كه‌ اين‌ رسول‌ به‌ نزد «آبگاروس‌» پادشاه‌ ارمنستان‌ فرستاده‌ شد و در سوريه‌، عربستان‌ و بين‌النهرين‌، انجيل‌ را موعظه‌ كرد.
شمعون‌: غيور (يوناني‌) يا قانوي‌ (آرامي‌). اطلاعاتي‌ از او در دست‌ نيست‌. غيوران‌، ملي‌گرايان‌ متعصبي‌ بودند كه‌ مخالفت‌ مستقيمي‌ با باجگيران‌ از خود نشان‌ مي‌دادند. عيسي‌ يك‌ باجگير و يك‌ غيور را انتخاب‌ نمود و اين‌ در حالي‌ بود كه‌ از لحاظ‌ اجتماعي‌، هر يك‌ در دسته‌اي‌ قرار داشت‌ كه‌ ديگري‌ را حريف‌ مقابل‌ خود مي‌دانست‌.
يهوداي‌ اسخريوطي‌: كسي‌ كه‌ به‌ عيسي‌ خيانت‌ كرد. او اهل‌ كِريوت‌، شهري‌ از يهوديه‌ بود. او تنها رسولي‌ بود كه‌ اهل‌ جليل‌ بشمار نمي‌آمد. يهودا شخصي‌ طماع‌ و نادرست‌ بود. او از عيسي‌ انتظار داشت‌ هنگام‌ جلوس‌ بر تخت‌ سلطنت‌ به‌ او پاداش‌ عظيمي‌ عطا كند و بالطبع‌ هنگامي‌ كه‌ رؤياي‌ دنيوي‌اش‌ به‌ حقيقت‌ نپيوست‌، سرخورده‌ گرديد. او پس‌ از خيانت‌ مخفيانه‌اش‌، خود را حلق‌آويز كرد. جسد بيجان‌ او از سكوي‌ دار سقوط‌ نمود و شكمش‌ پاره‌ شد.
مرقس‌ 3 : 20 - 30، گناه‌ غير قابل‌ آمرزش‌ (به‌ متي‌ 12 : 24 - 37 مراجعه‌ شود).
مرقس‌ 3 : 31 - 35، مادر و برادران‌ عيسي‌ (به‌ متي‌ 12 : 46 - 50 مراجعه‌ شود).
  • مطالعه 2014 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %02 %681 %1394 %15:%بهمن