مقدمه


ترجمه تفسيری(انجیل مرقس)



سرگذشت عيسي مسيح


نوشته مَرقُس

هنگامي كه عيسي از شهر به شهر و ده به ده مي گشت تا كساني را كه زير دردهاي زندگي مي ناليدند، آسايش و آرامش بخشد، مَرقُس نوجواني بيش نبود. ولي پس از چندي او با شاگرد معروف عيسي ، پطرس آشنا شد و او را در رساندن خبر خوش عيسي به مردم همراهي كرد. مرقس با الهام روح خدا زندگي خستگي ناپذير عيسي را در اين انجيل با زباني زنده تعريف مي كند. در اين كتاب عيسي را مي بينيم كه دلش براي همه مي سوزد، و بقدري سرگرم خدمت به خلق است كه فرصت غذا خوردن پيدا نمي كند، و سرانجام با نثار جان خود آزادي واقعي را براي مردم ستمديده و خميده در زير بار گناه به ارمغان مي آورد.

 


راهنما



انجيل‌ مرقس‌

عيسي‌، شخصيتي‌ شگفت‌ انگيز

تأكيد اصلي‌ مرقس‌ بر قدرت‌ ماوراي‌ انساني‌ عيسي‌ است‌. او در اين‌ انجيل‌، بوسيلة‌ معجزات‌ عيسي‌ به‌ الوهيت‌ او اشاره‌ مي‌كند. مرقس‌ با حذف‌ اكثر موعظه‌هاي‌ عيسي‌، بيشتر به‌ شرح‌ اعمال‌ او پرداخته‌ است‌. بنظر مي‌رسد كه‌ مخاطبين‌ اصلي‌ اين‌ انجيل‌ غير يهوديان‌ هستند.


مرقس‌
بر حسب‌ روايات‌، بطور قطع‌ نويسندة‌ اين‌ انجيل‌ از ابتدا مرقس‌ بوده‌ است‌. انجيل‌ مرقس‌ در واقع‌ حاوي‌ داستان‌ زندگي‌ عيسي‌ از زبان‌ پطرس‌ است‌.
يوحناي‌ ملقب‌ به‌ مرقس‌، فرزند مريم‌ بود. خانة‌ مريم‌ در اورشليم‌، محلي‌ جهت‌ گردهمايي‌ رسولان‌ بود (اعمال‌ 12 : 12). مرقس‌، پسر عموي‌ برنابا (كولسيان‌ 4 : 10) و از سبط‌ لاوي‌ بود (اعمال‌ 4 : 36). بسياري‌ حدس‌ مي‌زنند كه‌ او همان‌ جواني‌ است‌ كه‌ در شب‌ دستگيري‌ عيسي‌، در حالي‌ كه‌ برهنه‌ بود فرار كرد (مرقس‌ 14 : 51 - 52). لحن‌ پطرس‌ در اول‌ پطرس‌ 5 : 13 نشان‌ دهندة‌ اين‌ مطلب‌ است‌ كه‌ او توسط‌ پطرس‌ ايمان‌ آورده‌ است‌.
مادرِ مرقس‌، بايستي‌ يكي‌ از رهبران‌ با نفوذ كليساي‌ اورشليم‌ بوده‌ باشد. هنگامي‌ كه‌ پطرس‌ توسط‌ فرشته‌ از زندان‌ آزاد شد، به‌ خانة‌ او رفت‌ (اعمال‌ 12 : 12).
در حدود سال‌ 44 ميلادي‌، مرقس‌ با پولس‌ و برنابا به‌ انطاكيه‌ رفت‌ (اعمال‌ 12 : 25). اين‌ اولين‌ سفر بشارتي‌ آنها بود و مرقس‌ با آنها همراه‌ شد ولي‌ در اواسط‌ سفر برگشت‌.
بعدها، تقريباً در سال‌ 50 ميلادي‌، مرقس‌ تصميم‌ گرفت‌ كه‌ در سفر دوم‌ پولس‌ با او همسفر شود. اما پولس‌ از بردن‌ او اجتناب‌ ورزيد. همين‌ موضوع‌ باعث‌ جدايي‌ پولس‌ و برنابا شد (اعمال‌ 36:15-39) و مرقس‌ همراه‌ برنابا به‌ قبرس‌ رفت‌.
حدود 12 سال‌ بعد در سال‌ 62 ميلادي‌، مرقس‌ را در روم‌ همراه‌ پولس‌ مي‌بينيم‌ (كولسيان‌ 4 : 10؛ فليمون‌ 24) چهار يا پنج‌ سال‌ بعد، پولس‌ كمي‌ قبل‌ از شهادتش‌، از مرقس‌ خواست‌ كه‌ با او همراه‌ شود (دوم‌ تيموتائوس‌ 4 : 11). بنابراين‌ بنظر مي‌رسد كه‌ مرقس‌ در سالهاي‌ آخر، از همكاران‌ صميمي‌ و محبوب‌ پولس‌ محسوب‌ مي‌شد.
به‌ روايت‌ مسيحيان‌ قرون‌ اوليه‌، مرقس‌ در اصل‌ از همراهان‌ پطرس‌ بود. او در «بابل‌» (و شايد هم‌ روم‌)، هنگامي‌ كه‌ پطرس‌ اولين‌ رسالة‌ خود را به‌ رشتة‌ تحرير درآورد (اول‌ پطرس‌ 5 : 13) با پطرس‌ همراه‌ بود. بنظر مي‌رسد كه‌ انجيل‌ مرقس‌ در بين‌ سالهاي‌ 60 - 70 ميلادي‌ در روم‌ نوشته‌ شده‌ است‌.



نظر پاپياس‌ دربارة‌ مرقس‌
پاپياس‌ (70 - 155 ميلادي‌) يكي‌ از شاگردان‌ يوحناي‌ رسول‌ بود. او در يكي‌ از كتابهايش‌ بنام‌ «شرح‌ سخنان‌ خداوند» مي‌نويسد كه‌ او عادت‌ داشت‌ از مشايخ‌ و پيروانشان‌ پرس‌ و جو كند، و «آن‌ شيخ‌ اينرا نيز گفت‌: مرقس‌ به‌ عنوان‌ مترجم‌ پطرس‌، هر آنچه‌ را كه‌ او از اعمال‌ و سخنان‌ عيسي‌ - نه‌ لزوماً به‌ ترتيب‌ - به‌ خاطر داشت‌ بطور دقيق‌ به‌ رشتة‌ تحرير درآورد. بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ مرقس‌ نه‌ عيسي‌ را ديده‌ بود و نه‌ از پيروان‌ او بود. همچنان‌ كه‌ قبلاً نيز متذكر شدم‌ او بعدها با پطرس‌ همراه‌ شد. پطرس‌ بر حسب‌ آنچه‌ كه‌ شرايط‌ ايجاب‌ مي‌نمود، بصورتي‌ جسته‌ و گريخته‌ به‌ بخش‌هاي‌ مختلف‌ زندگي‌ عيسي‌ اشاره‌ مي‌نمود. بنابراين‌ مرقس‌ مي‌دانست‌ كه‌ در نوشتن‌ آنچه‌ كه‌ او بياد مي‌آورد، اشتباه‌ نكرده‌ است‌؛ چرا كه‌ او يك‌ هدف‌ داشت‌ و آن‌ اينكه‌ مواظب‌ باشد از آنچه‌ كه‌ شنيده‌ بود چيزي‌ حذف‌ ننمايد و عباراتي‌ غير حقيقي‌ و دروغين‌ را به‌ رشتة‌ تحرير درنياورد.»


چهار انجيل‌
اين‌ چهار انجيل‌ براي‌ چه‌ كساني‌ نوشته‌ شده‌اند؟ همة‌ اناجيل‌، اگرچه‌ در اصل‌ خطاب‌ به‌ بعضي‌ افراد يا كليساهاي‌ مشخص‌ نوشته‌ شده‌اند، ولي‌ نهايتاً همة‌ افراد بشر را مخاطب‌ قرار مي‌دهند. بنظر مي‌رسد كه‌ متي‌، انجيل‌ خود را براي‌ كليساي‌ اورشليم‌ نوشته‌ است‌ و كليساهاي‌ ديگر از آن‌ نسخه‌هايي‌ براي‌ خود تهيه‌ كرده‌اند. مرقس‌، احتمالاً كتاب‌ خود را خطاب‌ به‌ كليساي‌ روم‌ مي‌نويسد كه‌ بدون‌ شك‌ از اين‌ انجيل‌ نيز نسخه‌هايي‌ در اختيار ساير كليساها قرار گرفته‌ است‌. لوقا، انجيل‌ خويش‌ را براي‌ شخصي‌ بنام‌ «تئوفلس‌» كه‌ يكي‌ از مقامات‌ عاليرتبة‌ دولت‌ روم‌ بود، به‌ رشتة‌ تحرير درآورد. انجيل‌ يوحنا در اصل‌ خطاب‌ به‌ كليساي‌ افسس‌ نوشته‌ شده‌ است‌. خدا در واقع‌ هر يك‌ از اين‌ افراد را بر آن‌ داشت‌ تا دقيقاً آنچه‌ را كه‌ قصد الهي‌ بود، به‌ رشتة‌ تحرير درآورند تا مورداستفادة‌ بني‌ نوع‌ بشر در همة‌ قرون‌ قرار بگيرد. ولي‌ در عين‌ حال‌، هر يك‌ از آنان‌، خوانندگان‌ خاصي‌ را مد نظر داشتند و در نوشته‌هايشان‌ به‌ زمينه‌هاي‌ فكري‌ آنان‌ توجه‌ نموده‌اند. همين‌ موضوع‌، بر سبك‌ نوشته‌ يا انتخاب‌ مطالب‌ اثر گذاشته‌ است‌.
مسأله‌اي‌ كه‌ در اين‌ بين‌ بايد به‌ آن‌ توجه‌ داشت‌، شخصيت‌ نويسندگان‌ است‌. آنها در حين‌ اينكه‌ اشخاص‌ بخصوصي‌ را به‌ عنوان‌ خوانندگان‌ در نظر داشته‌اند، هر يك‌ در نوشته‌هاي‌ خويش‌، شخصيت‌ خود را نيز منعكس‌ نموده‌ است‌. همة‌ آنان‌ داستان‌ زندگي‌ يك‌ شخص‌ بخصوص‌ را تعريف‌ مي‌كنند. آنها دربارة‌ اينكه‌ او چگونه‌ زيست‌، چه‌ اعمالي‌ انجام‌ داد و چه‌ سخناني‌ اظهار نمود مي‌نويسند. ولي‌ هر يك‌، اين‌ داستان‌ را به‌ سبك‌ و روش‌ شخصي‌ خود نقل‌ مي‌كند. آنها معمولاً به‌ ذكر بخشهايي‌ كه‌ خود نيز در آن‌ دخيل‌ بوده‌اند، مي‌پردازند و همين‌ نكات‌ باعث‌ بروز تفاوتهايي‌ جزيي‌ شده‌ است‌.
نكتة‌ ديگري‌ كه‌ بايد مورد توجه‌ قرار داد، مسألة‌ «تناقضات‌ در اناجيل‌» است‌. ماية‌ تعجب‌ است‌ كه‌ تحقيقات‌ اكثر دانشمندان‌ امروزي‌، نشانگر وجود موارد ضد و نقيض‌ در اناجيل‌ اربعه‌ است‌. اما وقتي‌ كه‌ اين‌ تناقضات‌ را مورد بررسي‌ قرار مي‌دهيم‌، شايد وسوسه‌ مي‌شويم‌ كه‌ منكر دانشمند بودن‌ اين‌ افراد سرشناس‌ شويم‌ كه‌ مدعي‌ اين‌ تناقضات‌ هستند. حقيقت‌ امر اين‌ است‌ كه‌ اناجيل‌، حاوي‌ جزئيات‌ مختلف‌ و يك‌ سري‌ تفاوتهاي‌ جزيي‌ در تشريح‌ و توضيح‌ وقايع‌ همگون‌ هستند. همين‌ مورد، نشانگر شهادت‌ چهار فرد متفاوت‌ دربارة‌ يك‌ شخص‌ است‌ و بنابراين‌ ثابت‌ كنندة‌ قابل‌ اعتماد بودن‌ آنها است‌.

مورد ديگري‌ كه‌ خوب‌ است‌ مورد بررسي‌ قرار گيرد، زمان‌ نگارش‌ اناجيل‌ است‌. مفسران‌ كنوني‌ كتاب‌مقدس‌، انجيل‌ مرقس‌ را اولين‌ انجيل‌ مكتوب‌ در نظر مي‌گيرند. اما بر حسب‌ روايات‌ كليساي‌ اوليه‌ انجيل‌ متي‌ قبل‌ از اناجيل‌ ديگر به‌ رشتة‌ تحرير درآمده‌ است‌. ترتيب‌ قرار گرفتن‌ كنوني‌ اناجيل‌ دقيقاً مثل‌ ايام‌ قديم‌ بوده‌ است‌. بنظر مي‌رسد كه‌ اين‌ ترتيب‌، بر حسب‌ زمان‌ نگارش‌ آنها رعايت‌ شده‌ است‌. گاهي‌ انجيل‌ يوحنا، به‌ عنوان‌ اولين‌ انجيل‌ مطرح‌ شده‌ است‌. اما مرقس‌ هيچگاه‌ اينچنين‌ فرض‌ نشده‌ است‌.

 

  • مطالعه 1690 مرتبه