17 بخشش و ایمان؛ شفای ده جذامی؛ در باره ملکوت خدا

ترجمه شریف گویا

ترجمه قدیمی(انجیل لوقا)

 



بخشش‌ و ايمان‌
و شاگردان‌ خود را گفت‌: «لابدّ است‌ از وقوع‌ لغزشها، ليكن‌ واي‌ بر آن‌ كسي‌ كه‌ باعث‌ آنها شود. 2 او را بهتر مي‌بود كه‌ سنگ‌ آسيايي‌ بر گردنش‌ آويخته‌ شود و در دريا افكنده‌شود از اينكه‌ يكي‌ از اين‌ كودكان‌ را لغزش‌ دهد. 3 احتراز كنيد و اگر برادرت‌ به‌ تو خطا ورزد او را تنبيه‌ كن‌ و اگر توبه‌ كند او را ببخش‌. 4 و هرگاه‌ در روزي‌ هفت‌ كَرَّت‌ به‌ تو گناه‌ كند و در روزي‌ هفت‌ مرتبه‌، برگشته‌ به‌ تو گويد توبه‌ مي‌كنم‌، او را ببخش‌.»
5 آنگاه‌ رسولان‌ به‌ خداوند گفتند: «ايمان‌ ما را زياد كن‌.» 6 خداوند گفت‌: «اگر ايمان‌ به‌ قدر دانه‌ خردلي‌ مي‌داشتيد، به‌ اين‌ درختِ افراغ‌ مي‌گفتيد كه‌ كنده‌ شده‌، در دريا نشانده‌ شود، اطاعت‌ شما مي‌كرد.
7 «امّا كيست‌ از شماكه‌ غلامش‌ به‌ شخم‌ كردن‌ يا شباني‌ مشغول‌ شود و وقتي‌ كه‌ از صحرا آيد، به‌ وي‌ گويد، بزودي‌ بيا و بنشين‌. 8 بلكه‌ آيا بدو نمي‌گويد چيزي‌ درست‌ كن‌ تا شام‌ بخورم‌ و كمر خود را بسته‌ مرا خدمت‌ كن‌ تا بخورم‌ و بنوشم‌ و بعد از آن‌ تو بخور و بياشام‌؟ 9 آيا از آن‌ غلام‌ منّت‌ مي‌كشد از آنكه‌ حكمهاي‌ او را بجا آورد؟ گمان‌ ندارم‌. 10 همچنين‌ شما نيز چون‌ به‌ هر چيزي‌ كه‌ مأمور شده‌ايد عمل‌ كرديد، گوييد كه‌ غلامان‌ بي‌منفعت‌ هستيم‌ زيرا كه‌ آنچه‌ بر ما واجب‌ بود بجا آورديم‌.»


شفاي‌ ده‌ جذامي‌
11 و هنگامي‌ كه‌ سفر به‌سوي‌ اورشليم‌ مي‌كرد از ميانه‌ سامره‌ و جليل‌ مي‌رفت‌. 12 و چون‌ به‌ قريه‌اي‌ داخل‌ مي‌شد، ناگاه‌ ده‌ شخص‌ ابرص‌ به‌ استقبال‌ او آمدند و از دور ايستاده‌، 13 به‌ آواز بلند گفتند: «اي‌ عيسي‌ خداوند بر ما ترحّم‌ فرما.» 14 او به‌ ايشان‌ نظر كرده‌، گفت‌: «برويد و خود را به‌ كاهن‌ بنماييد.» ايشان‌ چون‌ مي‌رفتند، طاهر گشتند. 15 و يكي‌ از ايشان‌ چون‌ ديد كه‌ شفا يافته‌ است‌، برگشته‌ به‌ صداي‌ بلند خدا را تمجيد مي‌كرد. 16 و پيش‌ قدم‌ او به‌ روي‌ در افتاده‌، وي‌ را شكر كرد. و او از اهل‌ سامره‌ بود. 17 عيسي‌ ملتفت‌ شده‌ گفت‌: «آيا ده‌ نفر طاهر نشدند؟ پس‌ آن‌ نُه‌ كجا شدند؟ 18 آيا هيچ‌كس‌ يافت‌ نمي‌شود كه‌ برگشته‌ خدا را تمجيد كند جز اين‌ غريب‌؟» 19 و بدو گفت‌: «برخاسته‌ برو كه‌ ايمانت‌ تو را نجات‌ داده‌ است‌.»

تعليم‌ درباره‌ آمدن‌ ملكوت‌ خدا
20 و چون‌ فريسيان‌ از او پرسيدند كه‌ ملكوت‌ خدا كي‌ مي‌آيد، او در جواب‌ ايشان‌ گفت‌: «ملكوت‌ خدا با مراقبت‌ نمي‌آيد 21 و نخواهند گفت‌ كه‌ در فلان‌ يا فلان‌ جاست‌. زيرا اينك‌ ملكوت‌ خدا در ميان‌ شما است‌.» 22 و به‌ شاگردان‌ خود گفت‌: «ايّامي‌ مي‌آيد كه‌ آرزو خواهيد داشت‌ كه‌ روزي‌ از روزهاي‌ پسر انسان‌ را بينيد و نخواهيد ديد. 23 و به‌ شما خواهند گفت‌، اينك‌ در فلان‌ يا فلان‌ جاست‌، مرويد و تعاقب‌ آن‌ مكنيد. 24 زيرا چون‌ برق‌ كه‌ از يك‌ جانب‌ زير آسمان‌ لامع‌ شده‌ تا جانب‌ ديگر زير آسمان‌ درخشان‌ مي‌شود، پسر انسان‌ در يوم‌ خود همچنين‌ خواهد بود. 25 ليكن‌ اوّل‌ لازم‌ است‌ كه‌ او زحمات‌ بسيار بيند و از اين‌ فرقه‌ مطرود شود.
26 «و چنانكه‌ در ايّام‌ نوح‌ واقع‌ شد، همانطور در زمان‌ پسر انسان‌ نيز خواهد بود، 27 كه‌ مي‌خوردند و مي‌نوشيدند و زن‌ و شوهر مي‌گرفتند تا روزي‌ كه‌ چون‌ نوح‌ داخل‌ كشتي‌شد، طوفان‌ آمده‌ همه‌ را هلاك‌ ساخت‌. 28 و همچنان‌ كه‌ در ايّام‌ لوط‌ شد كه‌ به‌ خوردن‌ و آشاميدن‌ و خريد و فروش‌ و زراعت‌ و عمارت‌ مشغول‌ مي‌بودند، 29 تا روزي‌ كه‌ چون‌ لوط‌ از سدوم‌ بيرون‌ آمد، آتش‌ و گوگرد از آسمان‌ باريد و همه‌ را هلاك‌ ساخت‌. 30 بر همين‌ منوال‌ خواهد بود در روزي‌ كه‌ پسر انسان‌ ظاهر شود. 31 در آن‌ روز هر كه‌ بر پشت‌بام‌ باشد و اسباب‌ او در خانه‌، نزول‌ نكند تا آنها را بردارد؛ و كسي‌ كه‌ در صحرا باشد همچنين‌ برنگردد. 32 زن‌ لوط‌ را بياد آوريد. 33 هر كه‌ خواهد جان‌ خود را برهاند، آن‌ را هلاك‌ خواهد كرد و هر كه‌ آن‌ را هلاك‌ كند آن‌ را زنده‌ نگاه‌ خواهد داشت‌. 34 به‌ شما مي‌گويم‌ در آن‌ شب‌ دو نفر بر يك‌ تخت‌ خواهند بود، يكي‌ برداشته‌ و ديگري‌ واگذارده‌ خواهد شد. 35 و دو زن‌ كه‌ در يك‌ جا دستآس‌ كنند، يكي‌ برداشته‌ و ديگري‌ واگذارده‌ خواهد شد. 36 و دو نفر كه‌ در مزرعه‌ باشند، يكي‌ برداشته‌ و ديگري‌ واگذارده‌ خواهد شد.» 37 در جواب‌ وي‌ گفتند: «كجا اي‌ خداوند.» گفت‌: «در هر جايي‌ كه‌ لاش‌ باشد، در آنجا كركسان‌ جمع‌ خواهند شد.»



ترجمه تفسیری


برخي ديگر از سخنان عيسي
روزي عيسي به شاگردان خود فرمود: «وسوسة گناه هميشه وجود خواهد داشت ،اما واي بحال آن كس كه ديگران را بسوي اين وسوسه ها بكشاند. 2 براي چنين شخصي بهتر است كه سنگ بزرگ آسيابي به گردنش ببندند و او را به قعر دريا بيندازند، تا اينكه باعث گمراه شدن يكي از پيروان بي تجربه و ساده دل خدا گردد؛ زيرا مجازات خدا در حق او بسيار سنگين خواهد بود. 3 پس مراقب اعمال و كردار خود باشيد!
«اگر برادرت در حق تو خطايي ورزد، او را از اشتباهش آگاه ساز. اگر پشيمان شد، او را ببخش . 4 حتي اگر روزي هفت مرتبه به تو بدي كند، و هر بار نزد تو باز گردد و اظهار پشيماني كند، او را ببخش !»
5 روزي رسولان به عيساي خداوند گفتند: «ايمان ما را زياد كن .»
6 عيسي فرمود: «اگر ايمانتان به اندازه دانه ريز خردل مي بود، مي توانستيد به اين درخت توت دستور بدهيد كه از جايش كنده شده ، در دريا كاشته شود، و درخت هم از دستور شما اطاعت مي كرد.
7و8و9 «وقتي خدمتكاري از شخم زدن يا گوسفندچراني به خانه باز مي گردد، فوري نمي نشيند تا غذا بخورد؛ بلكه ابتدا خوراك اربابش را حاضر مي كند و شام او را مي دهد، سپس خودش مي خورد. كسي نيز از او تشكر نمي كند، زيرا وظيفه اش را انجام مي دهد. 10 به همين صورت ، شما نيز وقتي دستورات مرا اجرا مي كنيد، انتظار تعريف و تمجيد نداشته باشيد، چون فقط وظيفه خود را انجام داده ايد.»

سامري سپاسگزار
11و12و13 عيسي بر سر راه خود به اورشليم ، در مرز جليل و سامره ، وارد روستايي مي شد كه ناگاه دَه جذامي به مقابل او آمدند. ايشان از دور ايستاده ، فرياد زدند: «اي عيسي ، اي استاد، بر ما رحم فرما!»
14 عيسي متوجه آنان شد و فرمود: «نزد كاهنان برويد و خود را به ايشان نشان دهيد.» هنگامي كه مي رفتند، آثار جذام از روي بدنشان محو شد.
15 يكي از آنان وقتي ديد كه شفا يافته است ، در حاليكه با صداي بلند خدا را شكر مي كرد، نزد عيسي بازگشت ، 16 و جلو او بر خاك افتاد و براي لطفي كه در حقش كرده بود، از وي تشكر نمود. اين شخص ، يك سامري بود.
17 عيسي فرمود: «مگر من ده نفر را شفا ندادم ؟ پس آن نه نفر ديگر كجا هستند؟ 18 آيا بجز اين غريب ، كسي نبود كه بازگردد و از خدا تشكر كند؟»
19 پس به آن مرد فرمود: «برخيز و برو! ايمانت تو را شفا داده است !»

گفتار عيسي درباره آخر زمان
20 روزي بعضي از فريسيان از عيسي پرسيدند: «ملكوت خدا كي آغاز خواهد شد؟»
عيسي جواب داد: «ملكوت خدا با علائم قابل ديدن آغاز نخواهد شد. 21 و نخواهند گفت كه در اين گوشه يا آن گوشه زمين آغاز شده است ، زيرا ملكوت خدا در ميان شماست .»
22 كمي بعد، در اين باره به شاگردان خود فرمود: «زماني مي رسد كه آرزو خواهيد كرد حتي براي يك روز هم كه شده ، با شما باشم ، اما اين آرزو برآورده نخواهد شد. 23 به شما خبر خواهد رسيد كه من بازگشته ام و در فلان جا هستم . اما باور نكنيد و بدنبال من نگرديد. 24 زيرا وقتي بازگردم ، بدون شك شما از آن آگاه خواهيد شد. بازگشت من ، در واقع همچون برق خواهد بود كه تمام آسمان را روشن مي سازد. 25 اما پيش از آن ، لازم است كه زحمات بسياري متحمل گردم و توسط اين قوم محكوم شوم .
26 «در زمان بازگشت من ، مردم دنيا مانند زمان نوح نسبت به امور الهي بي توجه خواهند بود. 27 در زمان نوح ، مردم همه سرگرم خوردن و نوشيدن و ازدواج و خوشگذراني بودند و همه چيز بصورت عادي جريان داشت ، تا روزي كه نوح داخل كشتي شد و طوفان آمد و همه را از بين برد.
28 «در آن زمان ، دنيا مانند زمان لوط خواهد بود كه مردم غرق كارهاي روزانه شان بودند؛ مي خوردند و مي نوشيدند؛ خريد و فروش مي كردند؛ مي كاشتند و مي ساختند، 29 تا صبح روزي كه لوط از شهر سدوم بيرون آمد وآتش و گوگرد از آسمان باريد و همه چيز را از بين برد. 30 بلي ، به هنگام بازگشت من ،اوضاع دنيا به همين صورت خواهد بود!
31 «در آن روز، كساني كه بيرون خانه باشند براي بردن اموالشان به خانه باز نگردند؛ و آناني كه در صحرا هستند، به شهر باز نگردند. 32 بخاطر بياوريد بر سر زن لوط چه آمد! 33 هر كه بكوشد جان خود را حفظ كند، آن را از دست خواهد داد؛ اما هر كه از جان خود بگذرد، آن را نجات خواهد داد. 34 در آن شب ، دو نفر كه در يك اطاق خوابيده باشند، يكي به آسمان برده خواهد شد و ديگري خواهد ماند. 35 دو زن كه سرگرم كارهاي خانه باشند، يكي به آسمان برده شده ، ديگري بر جاي خواهد ماند. 36 دو نفر نيز كه در مزرعه كار مي كنند، يكي برده شده ، و ديگري خواهد ماند.»
37 شاگردان از عيسي پرسيدند: «خداوندا، به كجا برده خواهند شد؟»
عيسي فرمود: «جايي كه لاشه باشد، لاشخورها در آنجا جمع خواهند شد!»

راهنما

لوقا 17 : 1 - 10 . آمرزش‌
عيسي‌ در اين‌ بخش‌، خاطر نشان‌ مي‌كند كه‌ هنگامي‌ كه‌ ما نمي‌خواهيم‌ ديگران‌ را ببخشيم‌، همين‌ مورد باعث‌ عدم‌ نجات‌ ديگران‌ و هلاكت‌ آنان‌ مي‌شود.
در متي‌ 18 : 21 - 35 پطرس‌ از عيسي‌ پرسيد كه‌ چند بار بايد شخص‌ را آمرزيد؟ و عيسي‌ پاسخ‌ داد: «هفتاد تا هفت‌ مرتبه‌». سپس‌ شاگردان‌ از او درخواست‌ مي‌كنند كه‌ ايمانشان‌ را بيفزايد، چرا كه‌ اگر تا آن‌ حد مي‌بايست‌ بخشنده‌ باشند، بايستي‌ از ايمان‌ عظيمي‌ برخوردار مي‌بودند.
عيسي‌ براي‌ امداد ايمان‌ آنها، صحبت‌ از قدرت‌ بي‌انتهاي‌ ايمان‌ مي‌كند. او بوسيلة‌ نقل‌ مثل‌ غلام‌ مطيع‌، به‌ آنها نشان‌ داد كه‌ اطاعت‌ و فروتني‌ ريشة‌ ايمان‌ عظيم‌ است‌.
لوقا 17 : 11 - 19 . ده‌ ابرص‌
اين‌ بخش‌ نه‌ فقط‌ نشانگر قدرت‌ معجزه‌گر عيسي‌ است‌، بلكه‌ به‌ اين‌ مطلب‌ اشاره‌ مي‌كند كه‌ عيسي‌ حتي‌ نسبت‌ به‌ كساني‌ كه‌ در مقابل‌ نيكي‌ او روحية‌ تشكر ندارند، رحيم‌ است‌ و حاضر است‌ قدرت‌ شفا دهندگي‌ خود را بر آنها نيز جاري‌ بسازد. و بدين‌ ترتيب‌ قلب‌ رئوفي‌ را كه‌ كمي‌ قبل‌ دربارة‌ آن‌ توضيح‌ مي‌داد، در عمل‌ نشان‌ مي‌دهد. همچنين‌ در اين‌ بخش‌، در پرتو ديد مثبتي‌، سامري‌ها با افراد قوم‌ عيسي‌ مقايسه‌ شده‌اند. آن‌ نُه‌ ابرص‌ يهودي‌، قطعاً بايستي‌ شخصيتهاي‌ سختي‌ را دارا باشند كه‌ نخواستند از عيسي‌ تشكر كنند.


لوقا 17 : 20 - 37 . ملكوت‌ آينده‌
عيسي‌ به‌ فريسيان‌ گفت‌: «ملكوت‌ خدا در ميان‌ شما است‌.» اين‌ خود نشاندهندة‌ اين‌ مطلب‌ است‌ كه‌ ملكوت‌ خدا در درون‌ انسانها ساكن‌ مي‌شود. او سپس‌ شروع‌ به‌ صحبت‌ كردن‌ در مورد آينده‌ مي‌كند و با شاگردان‌ دربارة‌ روز پر جلالي‌ سخن‌ مي‌گويد كه‌ در آن‌، همراه‌ با نجات‌ يافتگان‌ همة‌ ادوار، باز خواهد گشت‌ (به‌ متي‌ 24 مراجعه‌ شود).
  • مطالعه 1911 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %02 %698 %1394 %15:%بهمن